خشکسالی در ایران، واقعیتهای پیشرو
ایران روی خط خطر
در ادبیات موضوع بیش از۱۵۰ تعریف از خشکسالی ارائه شده است.
در ادبیات موضوع بیش از۱۵۰ تعریف از خشکسالی ارائه شده است. در تعریف مورد قبول متخصصان، خشکسالی شامل یک دوره پیوسته و پایدار (از چند ماه تا چندین سال) است که در این دوره مقدار آب موجود در منابع آبی منطقه به حد قابل توجهی کاهش مییابد و دچار کمبود میشود. این پدیده تقریباً در تمامی مناطق اقلیمی جهان رخ میدهد، گرچه مشخصات آن از یک منطقه به منطقه دیگر کاملاً متفاوت است. خشکسالی با پدیده خشکی متفاوت است. پدیده خشکی صرفاً به مناطقی اطلاق میشود که بارندگی در آن مناطق اندک است و شرایط تداومی اقلیم خشک است اما خشکسالی حالتی نرمال و مستمر از اقلیم، پدیده گذرا و موقت و غیرتصادفی است. خشکسالی یک پدیده طبیعی خزنده است و تا هنگامی که به مرحله نهایی نرسد خطرات آن برای عامه مردم آشکار نیست. نکته قابل توجه این است که لازم است مشخص شود پدیده خشکسالی و کمبود آب بر اساس چه آستانهای از بارش تعریف میشود. برخی مطالعات آستانه 80 درصد بارش میانگین را بهعنوان مرز وقوع خشکسالی در کشور تلقی کردهاند که هر قدر این درصد کاهش یابد، شدت خشکسالی افزایش پیدا میکند. البته شدت خشکسالیها علاوه بر کاهش نزولات جوی، به دوره
تداوم آن نیز ارتباط پیدا میکند. بدین معنی که به تناسب استمرار شرایط خشکسالی، شدت آن بیشتر میشود.
پیامدهای خشکسالی چیست؟
مهمترین پیامدی که خشکسالی دارد موجب کمبود آب برای حیات انسانی، حیات جانوری و فعالیتهای اقتصادی میشود. خشکسالی به بخشهای مختلف آسیب وارد میکند که برخی از مهمترین آنها عبارت است از: اثر بر بخش منابع آبی، اثر بر بخش دامپروری، اثر بر بخش شیلات، اثر بر جنگل و مراتع و آبخیزداری، اثر بر فعالیتهای زراعی و باغی.
دورههای خشکسالی در ایران
در ایران نیز پدیده خشکسالی با همان تعریفی که شده یک پدیده اقلیمی است و تاکنون اتفاق افتاده و در آینده هم خواهد بود. ایران به خاطر قرار گرفتن در کمربند خشک جغرافیایی و نوار بیابانی که در 25 تا40 درجه عرض شمالی واقع شده است، شرایط آب و هوایی دارد که جزو مناطق کمباران جهان به شمار میآید. بنابراین این طبیعت اقلیم ایران است که با خشکسالی مواجه است. تحلیلهای هواشناسی انجامشده از سال 1347 تا 1392 در ایران نشان میدهد ایران با دورههای خشکسالی مواجه بوده است:
1- خشکسالی 1363-1347 (سه مرحله و کاهش بارندگی 26 درصد)
2- خشکسالی 1372-1363 (سه مرحله و کاهش بارندگی 44 درصد)
3- خشکسالی 1376-1372 (دو مرحله و کاهش بارندگی 5/ 17 درصد)
4-خشکسالی 1380-1377 (34 درصد کاهش بارندگی نسبت به میانگین 30ساله)
5- خشکسالی 1383-1380 ( ادامه خشکسالی در بعضی مناطق کشور نظیر مناطق جنوب و جنوب شرقی و تا حدودی جنوب غرب کشور)
6- خشکسالی که از ابتدای سال آبی 92-91 پایش و با توجه به وضعیت بارش کلاسبندی شده است. به نحوی که در این سال خشکسالی خفیف در حواشی ایران بهصورت نواری بخشهای مرکزی را در برگرفته است. خشکسالی متوسط در تمام نقاط کشور به جز بخش مرکزی بهصورت پراکنده دیده میشود، به طوریکه در کرانههای خلیج فارس، حاشیه غربی دریای خزر، شهرستانهای زاهدان، خاش و ایرانشهر و همچنین دو نواری که از بجنورد به سمت قم و اراک و دیگری از بجنورد به سمت طبس کشیده شده، نمود پیدا کرده است. خشکسالی شدید شهرستانهای زهک و کنگان جم را در برگرفته است. خشکسالی بسیار شدید با وسعت ناچیز در شهرستانهای زابل و نهبندان به وقوع پیوسته است.
مطالعات داخلی نشان میدهد در بازه زمانی (93-92) بیشترین مقدار کاهش بارندگی مربوط به مناطق واقع در شمال شرق (استان خراسان شمالی و مرز بین سه استان خراسان شمالی، رضوی و استان سمنان)، شهرستانهای شمالی استان فارس به خصوص شهرستان اقلید، مناطق واقع در مرز بین دو استان خوزستان و کهکیلویه و بویراحمد، دامنههای شمالی و جنوبی البرز مرکزی بهخصوص استانهای البرز، تهران و قزوین، استان کردستان و در نهایت منطقه آذربایجان است که این میزان کاهش در برخی نقاط مذکور به منفی 289 میلیمتر رسیده است. بر اساس شاخص SPI (بارش استانداردشده) منتهی به خردادماه سال آبی 93-92 نیمی از کشور در وضعیت نرمال تا خشکسالی بسیار شدید به سر میبرد. به طور کلی کانونهای خشکسالی در این دوره را میتوان به سه منطقه تقسیم کرد:
الف) کانون خشکسالی شمال شرق که شامل استانهای خراسان شمالی، رضوی، سمنان و گلستان است.
ب) کانون خشکسالی البرز مرکزی که شامل استانهای تهران، البرز، قزوین و قم است.
ج) کانون خشکسالی منطقه آذربایجان و غرب کشور که شامل تمامی منطقه آذربایجان و استان کردستان است.
این نتایج نشان از وقوع دوره جدید خشکسالی در ایران میدهد. از سوی دیگر در گزارش ناسا که درباره شرایط جوی زمین در 30 سال آینده منتشر شده آمده است 45 کشور جهان دچار خشکسالی شدید شده و در صورت عدم ذخیره منابع آبی دچار بحران در تولید کشاورزی و دامداری میشوند که در این گزارش ایران رتبه چهارم در میان 45 کشور در معرض خطر را دارد. علاوه بر این، در این گزارش پیشبینی شده است که بعید نیست بین 30 تا 40 سال آینده بخشهای وسیعی از ایران به بیابان تبدیل شود. در حال حاضر 20 درصد مساحت ایران بیابان مطلق است. نیمی از مساحت ایران بیابان است و دوسوم مساحت ایران در شمار مناطق خشک و نیمهخشک قرار میگیرد که با پیشبینی ناسا بخش وسیعی از ایران به بیابان مطلق تبدیل شده یا غالب مناطق نیمهخشک کنونی نیز به بیابان تبدیل شوند. چه مطالعات داخلی و چه گزارش ناسا وقوع خشکسالی در ایران را نشان میدهد. چه بپذیریم، چه نپذیریم این پدیده اقلیمی رخ داده و هماکنون آثار سوء آن دیده میشود. اینکه شدت و دوره خشکسالی به چه میزان باشد و گزارش ناسا پیشبینی غیرواقعی کرده و شدت آن به این میزان نباشد جای بحث علمی دارد اما در اینکه این اتفاق
افتاده و خشکسالی به دلیل کمآبی رخ داده است و باید منتظر پیامدهای آن بود، جای تردید وجود ندارد. در این شرایط پاک کردن صورت مساله به دلیل اینکه آمار و ارقام پیشبینیهای بینالمللی را قبول نداریم فرار به جلو است. اما همین پیشبینیهای متخصصان داخلی هم بر وقوع دوره جدید خشکسالی اذعان دارد.
حالا چه باید کرد ؟
دلایل مختلفی مانند انتشار گازهای گلخانهای، افزایش دما، کاهش بارندگی، عدم توزیع بهینه آب مصرفی، عدم مدیریت بهینه ذخیره و عرضه آب، برداشت و استفاده نادرست از منابع زیرزمینی آب، روشهای نامناسب آبیاری در بخش کشاورزی و پایین بودن بهرهوری آن، تصفیه نکردن آب و راهاندازی فاضلاب در تمامی مناطق کشور، بالا بودن مصرف سرانه آب در ایران و نبود فرهنگ احترام به آب در ایران باعث بروز خشکسالی شده است. به نظر نگارنده در حال حاضر برای مقابله با خشکسالی نیازمند برنامه و منابع مالی برای اجرای مدیریت بحران آب در کشور هستیم. در این میان مهمترین راهبرد، مدیریت بهینه آب و افزایش بهرهوری آب است؛ چه در مصرف و چه در تولید. در بخش کشاورزی که در برابر خشکسالی بسیار آسیبپذیر است علاوه بر افزایش بهرهوری آب توجه به موضوعاتی از قبیل آبخیزداری و آبخوانداری، تدوین برنامه کاشت متناسب با اقلیم، تدوین الگوی کشت برای هر منطقه، مطالعه در خصوص بذرهای مقاوم در برابر کمآبی، ذخیره منابع آبی، استفاده از پسابها و سایر راهکارهای دیگر که با مطالعه و تحقیق میتوان به آن دست یافت،
پیشنهاد میشود. باید نوع نگرش تکمحوری و تکموضوعی برای حل مساله کنار گذاشته شود و به مساله به صورت سیستمی توجه شود که همه متغیرهای تاثیرگذار بر آن دیده شود تا هدف تحقق یابد. برای مصرف بهینه و بالا بردن فرهنگ احترام به آب این نکته را همواره تکرار کنیم که پیشبینی میشود جمعیت ایران در سال 1400 به 129 میلیون نفر برسد. نسلهای آینده که فرزندان این سرزمین هستند و فرزندان همه ما حداقل به آب شرب نیاز دارند. برای نجات نسلهای آتی از تشنگی همه ما با همکاری دولت و سازمانهای مردممدار برای ایفای مسوولیت اجتماعی خود در برابر نسل آینده باید مصرف خود را بهینه کنیم و به آب احترام بگذاریم.
دیدگاه تان را بنویسید