وضعیت سلامت روان در میان ایرانیان چگونه است؟
ناسلامتی روانی
روانپزشکان و روانشناسان یا به عبارت بهتر متخصصان علوم رفتاری هر روز بیشتر از گذشته بر اساس مطالعات خود در زمینههای مختلف بررسی روان و رفتارهای بشری شاخههای جدیدی را به این حوزه اضافه میکنند.
روانپزشکان و روانشناسان یا به عبارت بهتر متخصصان علوم رفتاری هر روز بیشتر از گذشته بر اساس مطالعات خود در زمینههای مختلف بررسی روان و رفتارهای بشری شاخههای جدیدی را به این حوزه اضافه میکنند. در واقع برای بررسی سلامت روان به ناچار پا را از حوزه علوم رفتاری فراتر گذاشته و به همکاری با پژوهشگران سایر رشتهها میپردازند. اینک که در میانههای دهه دوم قرن 21 قرار داریم این رویکردهای بینرشتهای اهمیت بسیار زیادی پیدا کردهاند و به نظر میرسد برای درک بهتر سلامت روان در دهههای آینده باید هرچه بیشتر به نظرات آسیبشناسان اجتماعی، جامعهشناسان، مددکاران و حتی پزشکان علوم مختلف و با کمی اغراق فلاسفه نیز توجه کرد.
سالهاست که روانپزشکان علل بروز اختلالات روانی را بر سه پایه استوار کردهاند؛ علل بیولوژیک، سایکولوژیک و اجتماعی. پس برای پرداختن به سلامت روان یک جامعه باید به ناچار به تمام این حوزهها اشراف داشت و توجه کرد. این مقدمه را به این سبب بیان کردم که اگر در این مقال صرفاً به جنبههای روانپزشکی و روانشناسی توجه میشود ناشی از بضاعت علمی نگارنده است و گرنه مثنوی هزار من کاغذ خواهد شد. اما اولین سوالی که میتوان در پیشبینی وضعیت سلامت روان ایرانیان در سال آینده به آن جواب داد، این است که سلامت روان چیست؟ در تعریف سلامت روان آورده شده است: سلامتی روان به حالتی اطلاق میشود که ویژگیهای بارز آن سلامت و بهبود هیجانی و عاطفی و نداشتن اضطراب و علائم مختلکننده زندگی و توانایی ایجاد رابطه مفید و رضایتبخش با دیگران و مقابله مناسب با تنیدگیها و تعارضها و تناقضهای زندگی است. در یک تعریف عملیاتی سلامت روان بر اساس نمراتی که افراد در تستهای مختلف روانپزشکی و روانشناسی مانند تست SCL-90-R به دست میآورند، مشخص میشود.
با این تعاریف از سلامت روان حالا بد نیست سری به آمار موجود و در دسترس راجع به سلامت روان در ایران بزنیم.
خودکشی: آمار خودکشی در 9ماهه اول سال 91 معادل 2740 و در مدت مشابه سال 92 برابر 3125 نفر بوده است.
طلاق: در سهماهه اول سال 93، شاهد رشد چهاردرصدی طلاق در کشورمان بودیم.
اسیدپاشی: در 10 سال گذشته 9 مورد گزارش اسیدپاشی داشتهایم و در ششماهه نخست امسال سه مورد.
آمار رسمی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در سال تحصیلی 87-86 اعلام میدارد که 74/ 3 درصد دانشآموزان رابطه غیرمجاز با جنس مخالف دارند و به آمار 5/ 17درصدی همجنسبازی نیز اشاره دارد.
این آمار افزایش یافته یا کاهش داشته است؟
آمار غیررسمی از وجود 11 میلیون جوان مجرد در سن ازدواج بالای 20 سال حکایت دارد که به سبب وجود مشکلات رغبتی به ازدواج از خود نشان نمیدهند.
پیشبینی دولت آن است که در سال 93 آمار بیکاری نسبت به سال قبل چندان کاهش نمییابد و در حد 5/ 12 درصد باقی خواهد ماند.
آمار مبتلایان به ایدز بیش از 25 هزار نفر است که حدود یکسوم آنها از طریق انتقال جنسی مبتلا به ایدز شدهاند.
گزارشهای اختلاس و حیف و میل بیتالمال در دولت گذشته این روزها صدای همه ازجمله حامیان تندرو همان دولت را نیز در آورده است که منجر به زندانی شدن معاون اول دولت عدالتمحور شده است.
این آمارها تنها مشت نمونه خروار است و از فشارهای روحی و روانی که ما ایرانیان بر سلامت روان خود احساس میکنیم، حکایت میکند. در پنجمین همایش سلامت روان و رسانه که در اسفندماه امسال در بیمارستان روزبه تهران برگزار شد دکتر مصطفی معین، رئیس کرسی یونسکو در آموزش سلامت در ایران به وضعیت نامطلوب سرمایه اجتماعی در ایران اشاره کرده و میگوید ایران جزو 10 کشور آخر از نظر سرمایه اجتماعی است و آنطور که تحقیقات نشان میدهد 80 درصد ایرانیان نسبت به هم سوءظن دارند و نسبت به یکدیگر بیاعتماد هستند. او سهم نهادهای مذهبی و عوامل اجتماعی را در ارتقای سلامت از سهم دارو بیشتر میداند. وی نهادهای مذهبی را در کنار عوامل اجتماعی همچون رابطه با دوستان و همسایگان، اشتغال، ورزش، مسکن، اوقات فراغت، خودآگاهی و شبکههای اجتماعی موجب ارتقای سلامت جامعه دانست.
سوال بعد این است که چه عواملی بیماریهای روانی را تشدید میکند.
برای آنکه عوامل تشدیدکننده بیماریهای روانی در جامعه را بیشتر بشناسیم بیایید یک بار دیگر تعریف جامع بهداشت روان از دیدگاه سازمان جهانی بهداشت (WHO) را با هم مرور کنیم. WHOدر تعریف سلامت میگوید: سلامت نه فقط فقدان بیماری بلکه وضعیت رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی است. این سازمان سلامت روان را اینگونه تعریف میکند: خوب بودن ذهن، ادراک خود کارآمدی، استقلال و خودمختاری، مهارت و شایستگی، وابستگی بیننسلی و خودشکوفایی توانمندیهای بالقوه فکری و هیجانی. یعنی هر جامعهای بتواند این فاکتورها یا عوامل را در درون خود پرورش دهد و شکوفا کند دارای سلامت روان است، در غیر این صورت به هر میزان این مهم در جامعه پیاده نشود بار اختلالات روانی بر جامعه افزایش مییابد و سلامت آن در مخاطره میافتد.
با توجه به مطالب ارائهشده میتوان به برخی عوامل تشدیدکننده اختلالات روانی در جامعه اشاره کرد.
1- ناشناخته بودن اختلالات روانی: در کشور ما بسیاری از مردم غیرپزشک دارای شناخت خوبی از بسیاری از امراض هستند و گاهی حتی اقدام به خوددرمانی میکنند اما در مورد اختلالات روانی این آگاهی بسیار کم است و کمتر دیده میشود که خستگی و زیاد خوابیدن و دردهای بدنی را به افسردگی نسبت بدهند و فوری به سمت ویتامین و زدن آمپولهای تقویتی میروند.
2- داشتن انگ و برچسب اختلالات روانی و فرار مردم از درمان از ترس آنکه انگ دیوانه به ایشان زده شود موجب مظلومیت این بیماران شده و سالها از ترس انگ، زجر میکشند و بیماری خود را پنهان میکنند.
3- ترس مردم از مصرف داروهای اعصاب و روان و اعتیادآور دانستن آنها؛ در حالی که این داروها اگر زیر نظر روانپزشک مصرف شود به هیچ عنوان اعتیادآور نیست و در پایان درمان بهراحتی قطع خواهد شد.
4- ناهماهنگی و عدم همکاری مفید و موثر (در بسیاری از مواقع) بین تیم درمانی اختلالات اعصاب و روان شامل روانپزشک، روانشناس، مددکاران اجتماعی، روانپرستاران، کاردرمانگران و... که ضرر آن بهطور مستقیم به بیماران میرسد.
5- گران بودن هزینههای درمان اختلالات روانی و عدم همکاری مفید سازمانهای بیمهگر
6- کمبود تخت برای بیماران اعصاب و روان و عدم پوشش بیمه در مورد مراکز توانبخشی اعصاب و روان زیر پوشش سازمان بهزیستی که بار عمده بیماران روانی مزمن را به دوش میکشند.
7- بالا بودن میزان اعتیاد در جامعه و تاثیر مصرف مواد گوناگون بالاخص مواد جدید مانند شیشه در ایجاد علائم شدید روانی. به گونهای که مرکز مطالعات زندانها (ICPS) و اصغر جهانگیر رئیس سازمان زندانهای کشور از آمار رو به افزایش زندانیان کشور خبر میدهد و میگوید تعداد زندانیان بیش از 220 هزار و ظرفیت زندانها حدود 140 هزار نفر است.
8- کاهش ضریب امنیت فردی بالاخص برای زنان در جامعه به دنبال اسیدپاشیها و افزایش اوباشگری
9- کاهش اعتماد در جامعه بهعنوان یکی از مهمترین متغیرهای سرمایه اجتماعی به گونهای که گزارش اخیر مرکز پژوهشهای مجلس در مورد اعتماد مردم به قضات که مبنای اعتقاد مردم به برقراری عدالت در جامعه است فقط حدود 33 درصد زیاد و مابقی متوسط و کم است، یعنی کسی که به دنبال احقاق حق خود میرود امید زیادی ندارد که حق به حقدار برسد.
10- کاهش ضریب امنیت روحی و روانی جامعه به دنبال فشار ناشی از تحریمها و کمبود برخی از داروها و وسایل مورد نیاز در درمان اختلالات اعصاب و روان و ناکارآمدی، سوءمدیریت و بیتوجهی به این حوزه در دولت عدالتمحور و افزایش فشار بر این قشر محروم
11- وجود فضای متشنج در جغرافیای خاورمیانه
12- کمبود فضای شاد در جامعه و عنصر شادی و تفریح در سبد کالای خانواده به گونهای که سهم تفریح را کانون هماهنگی شوراهای کار کشور در سبد کالای خانواده حدود 45 هزار تومان یعنی 1/ 9 درصد درآمد کارگران برآورد میکند.
13- و....
موارد فوق و سایر نکاتی که در این زمان کوتاه نمیتوان به آن پرداخت نشان میدهد وضعیت سلامت روان ما ایرانیان در حال حاضر چندان جایگاه مناسبی ندارد اما با توجه به تواناییهای بالقوهای که ما در کشور داریم میتوان با مدیریت صحیح بخشی از مشکلات را حل کرد و سلامت روان جامعه را بهبود بخشید.
دیدگاه تان را بنویسید