تاثیر بحران خشکسالی بر مهاجرت از روستا به چه میزان است؟
جاذبههای شهری در برابر دافعههای روستا
نگرانی از کاهش بارندگی و تاثیر آن بر اقلیم شهرها و روستاها امری است که در یکی دو سال اخیر در ایران بیش از پیش جدی شده است. بحران خشکسالی تبعات اقتصادی و اجتماعی بسیاری دارد و بررسی ابعاد مختلف این موضوع زمان و فضای بسیاری را میطلبد.
نگرانی از کاهش بارندگی و تاثیر آن بر اقلیم شهرها و روستاها امری است که در یکی دو سال اخیر در ایران بیش از پیش جدی شده است. بحران خشکسالی تبعات اقتصادی و اجتماعی بسیاری دارد و بررسی ابعاد مختلف این موضوع زمان و فضای بسیاری را میطلبد. اما یکی از سوالاتی که نگارنده در نظر دارد در این مقال به آن بپردازد پاسخ به این سوال است که خشکسالی و بحران کمبود آب چه تاثیری بر روند مهاجرت افراد از روستا به شهر دارد. یا به عبارتی آیا خشکسالی و تغییر اقلیم است که عامل اصلی مهاجرت از روستا به شهر است یا عوامل دیگری هم در این میان مهم هستند و سهم هر کدام به چه میزان است.
در ابتدا ذکر یک نکته ضروری است. باید به این مساله توجه کرد که روند مهاجرت از روستا به شهر یک امر طبیعی است مگر اینکه آمار مهاجرت از روند معمول و منطقی خود خارج شود و شکل غیرطبیعی به خود بگیرد. پس در گام اول باید دید آیا مهاجرت در ایران روندی معمول دارد یا غیرمعمول.
مهاجرت از روستا به شهر در ایران فرآیندی است که از یکی دو دهه پیش آغاز شده و شدت آن در سالهای اخیر افزایش یافته است. بررسی میزان مهاجرت ایرانیان از روستا به شهر طی یکی دو دهه گذشته نشان میدهد مهاجرت در ایران با شدت بالایی در جریان است و فراتر از یک فرآیند طبیعی و منطقی است. رشد مهاجرات از روستاها به شهر در ایران نگرانکننده است.
حال باید در گام دوم این موضوع را بررسی کرد که سهم عوامل مختلف در این میان به چه میزان است. اصولاً به لحاظ نظری مهاجرت نتیجه تعادل میان جاذبههای شهر و دافعههای روستاهاست که اکنون به نظر میآید در این چند دهه دافعه روستاها به مراتب قویتر از جاذبه روستاها عمل کرده است. اگرچه جاذبههای شهر هم در نگاه روستاییان چند برابر شده اما به نظر میرسد مهمترین مسالهای که به مهاجرت کمک کرده دافعه روستاهاست. اما آنچه دافعه روستاها را افزایش داده نحوه اجرای سیاستهای توسعهای در روستاها بوده است. بعد از انقلاب تفاوت در امکانات شهر و روستا مد نظر دولتمردان قرار گرفت و تلاش شد برای جبران این فاصلهها برنامههای توسعهای روستایی در دستور کار دولتها قرار بگیرد. در این میان دولتها به جای توجه بر برنامههایی که تولید را افزایش دهد و باعث ماندن روستاییان در روستاها شود، به سمت برداشتن تفاوتهای ظاهری رفتند. روستاها به زودی دارای برق، آب لولهکشی، جادههای آسفالت، تلفن، مراکز بهداشتی و درمانی و مدرسه شدند. اما یک جای کار ایراد اساسی داشت. دولت به جای اجرای طرحهای درآمدی طرحهای هزینهزا را اجرا کرده بود. طرحهایی که اگرچه
رفاه روستاییان را بیشتر میکرد -و بسیاری از آنها مانند آب بهداشتی و برق بسیار ضروری بود- اما هیچ تاثیری بر روند تولید و افزایش محصول روستاییان نداشت. باید دید اگر دولت آب شرب بهداشتی یا برق و حتی جادهای را در روستایی ایجاد کرده این تغییرات چه کمکی به روند تولید روستا داشته و چگونه توانسته افراد را به ماندن و کار کردن در روستا دلگرم کند. چون این درآمد است که روستایی را امیدوار میکند در روستا بماند و به تولید ادامه دهد. ما روستای کشورهای پیشرفته نیستیم که کشاورزان در آن با تلفن قیمت محصول خود را بررسی کنند و آن را به بهترین محل برای فروش ببرند. یا موضوع اینترنت که این روزها موضوع آمادهسازی زیرساختهای آن مطرح میشود تاثیری بر بهبود فروش یا تامین نهادههای کشاورزی نمیگذارد و در خدمت تولید نیست. در کنار این سیاستهای هزینهزا، میتوان به موارد متعددی اشاره کرد که روستاییان با همکاری همدیگر اقداماتی را انجام دادهاند که با کمک آنها تولید در روستا افزایش یافته و روستاییان به جای مهاجرت در روستا ماندهاند. مثلاً در روستاهای شمال میتوان نمونههایی را نام برد که در آن افراد آببندانهای متروک را آباد کردهاند
و آب لازم برای کشاورزی را تامین کردهاند. یا در روستاهای استان مرکزی افراد با ایجاد سد خاکی آب مورد نیاز برای کشاورزی خود را تامین کردهاند. این اقدام محصول کشاورزان این منطقه را افزایش داده و امید ماندن در روستا و کار در روستا را بین افراد ایجاد کرده است. چنین سیاستهایی طی یکی دو دهه اخیر به روند مهاجرت از روستا به شهر کمکی نکرد و نتوانست این روند را کند کند. عوامل دیگری هم در همین میان بر روند مهاجرت موثر بود. نگاه در روستاها این است که زحمت بسیار کار دامداری و کشاورزی سهم کشاورز است و سودبرنده اصلی در شهر است که محصول را میبرد. این یکی دیگر از جاذبههای شهر است. یعنی از سالها پیش تفاوت سطح درآمدی در شهر و روستا موضوعی بود که همواره مطرح میشد. ۲۵ سال پیش این موضوع مطرح بود که اگر فردی از روستا به شهر برود بدون انجام دادن هیچ کاری میتواند ماهانه پنج هزار تومان درآمد داشته باشد و حالا میگویند درآمد روزانه فرد در تهران ۵۰ هزار تومان است. این قضیه که مقداری واقعیت هم در آن نهفته است یکی از مهمترین انگیزهها برای مهاجرت است. مجموع اینها نشان میدهد روستاها نتوانستهاند خواستههای روستاییان را تامین
کنند و وضعیت اغراقشده مهاجران در شهر که به روستا منتقل میشود همه را به شهر میکشاند.
نتیجه این نوع نگاه توسعهای این بود که چون تولید در روستا کاهش یافت، جمعیت فعال از روستاها رفتند تعداد روستاهای تخلیهشده و روستاهایی که جمعیت فعالشان کاهش پیدا کرده است مدام در حال افزایش است. روستاها از جمعیت فعال و به خصوص نیروی فعال فکری و نوپذیر برای توسعه روستایی تخلیه شدهاند و این اتفاقی است که سالها پیش رخ داده و نمیتوان آن را با پدیده خشکسالی در ارتباط مستقیم دید.
قطعاً حوادث طبیعی به خصوص شرایط اقلیمی در میزان مهاجرت افراد از روستاها به شهر موثر است. چون بر تولید و میزان درآمد افراد تاثیر میگذارد و برآیند این فرآیند مهاجرت است. اما باید توجه کنیم که عوامل اقلیمی و تغییرات آن دورهای و موقتی است و در یک دوره زمانی خاص اتفاق میافتد. یعنی اگر ما پنج سال کاهش بارندگی داشته باشیم حدود دو سال بعد این امر بر کاهش آبهای زیرزمینی و سطحی تاثیر میگذارد، تولید را کم میکند و در نهایت به مهاجرت دامن میزند.
اگر ما دورههای مختلف خشکسالی یا کاهش نزولات آسمانی را بررسی کنیم، میبینیم حشکسالی یا کمآبی یک امر مقطعی است که در دورههایی رخ میدهد و در دورههایی جبران میشود. اما روند مهاجرت ما با این دورهها تطبیق ندارد و نمیتوان گفت در دورههایی که خشکسالی بوده، مهاجرت از روستا به شهر اتفاق افتاده. در ایران روند مهاجرت از روستا به شهر، یک روند فزاینده دائمی است. اما از طرف دیگر نمیتوان گفت خشکسالی کنونی بر افزایش روند مهاجرت بیتاثیر است. اگر خشکسالی فعلی به مجموعه مشکلات بالا اضافه شود، مزید بر علت میشود و به مهاجرت بیشتر کمک میکند.
اما اکنون ما شاهد آن هستیم که با رفتن جمعیت فعال بحث کشاورزی در روستاها بیشتر رنگ میبازد و سوالی که مطرح میشود این است که در این میان رفتن جمعیت فعال بر کاهش فعالیتهای کشاورزی تاثیر گذاشته یا خشکسالی؟ پاسخ این است که هیچ بررسی دقیق و علمی روی این موضوع نشده و نمیتوان در این مورد اظهارنظر علمی کرد. اما به نظر میرسد که برنامه توسعهای روستاها و بیتوجهی به طرحهای درآمدزا تاثیر مستمری بر روند مهاجرت جمعیت فعال داشتهاند. حال اگر خشکسالی هم مداوم شود و ادامهدار باشد -چه آنجا که کشاورزی دیم است و به باران بستگی دارد و چه در مناطقی که کشاورزی از طریق آبهای زیرزمینی انجام میشود- قطعاً خشکسالی بر مهاجرت از روستا تاثیر میگذارد اما این تاثیر به شدت خشکسالیها وابسته است. اما نکته این است که میتوان با برنامهریزی اثر خشکسالیها را کم کرد
در آمار و سرشماریها تعداد روستاهای خالی از سکنه دیده میشود اما نمیتوان آمار دقیقی از تعداد روستاهای خالی از سکنه داد یا نمیتوان گفت چه تعداد به دلیل خشکسالی بوده و چه تعداد در فاصله یک سال گذشته خالی از سکنه شدهاند و چه میزان در سالها و دورههای دیگر این اتفاق افتاده است.
نکته این است که در کنار عوامل اقلیمی و اینکه کشاورزی قطعاً به آب وابسته است، در مهاجرت افراد از روستا بسیار موثر است اما عوامل دیگری هم هستند که بسیار قویتر عمل میکنند.
دیدگاه تان را بنویسید