آیا امید به آینده در میان ایرانیان افزایش مییابد؟
امید به آینده در امید به مذاکرات هستهای
در پیشبینی و بررسی شرایط اجتماعی هر جامعهای شاخص امید به آینده یکی از شاخصهای مهم و تاثیرگذار در بررسی میزان نشاط و امید به آینده در جامعه است.
در پیشبینی و بررسی شرایط اجتماعی هر جامعهای شاخص امید به آینده یکی از شاخصهای مهم و تاثیرگذار در بررسی میزان نشاط و امید به آینده در جامعه است. برای بررسی چنین موضوعی ابتدا باید دید مولفههای تاثیرگذار بر شاخص امید به آینده چیست و هر کدام از این مولفهها در شرایط فعلی چگونه است.
چند مولفه را میتوان بهعنوان مولفههای تاثیرگذار بر شاخص امید به آینده برشمرد.
۱- میزان پویایی و نشاطی که در جامعه دیده میشود. در جامعهای که امید به آینده در آن بیشتر است نشاط بیشتر از جامعهای است که افراد آن امیدی به آینده خود ندارند. این پویایی و نشاط میتواند در حوزههای مختلف بروز و ظهور پیدا کند، چه در حوزه اجتماعی و اقتصادی چه در حوزه سیاسی و حتی عمرانی و چه در حوزه فرهنگی. با کمک این مولفه، از میزان نشاط یک جامعه، میتوان به میزان امید به آینده در آن پی برد. چون یکی از مهمترین ویژگیهای افراد بانشاط این است که به آینده امیدوارند و مشکلات موجود آنها را از حرکت و فعالیت بازنمیدارد.
۲- انگیزه: دومین مشخصه انگیزه حرکت و فعالیت در حوزههای مختلف است. این انگیزه هم میتواند در حوزههای مختلف وجود داشته باشد. هرچه افراد انگیزه سرمایهگذاری در حوزههای اقتصادی و مشارکت در امور اجتماعی یا سیاسی بیشتری داشته باشند نشان میدهد امید به آینده در آن جامعه بالاست.
۳- سرمایه اجتماعی: بالا بودن شاخصهای سرمایه اجتماعی از قبیل آگاهی اجتماعی، مشارکت اجتماعی و اعتماد اجتماعی یکی دیگر از مولفههای تعیینکننده وجود امید به آینده در جامعه است. بالا بودن شاخص اعتماد اجتماعی کمترین دستاوردی که دارد این است که باعث افزایش مشارکت افراد در حوزههای مختلف و افزایش اعتماد افراد به سازمانها، سازمانها به همدیگر و افراد به افراد دیگر میشود. موضوعی که امروز بیش از همیشه به آن نیازمند هستیم. امروزه سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی دو مولفه مهم یا دو منبع مهم در جهت توسعه در کشوری محسوب میشوند که فقدان آن یا کاهش آن میتواند صدمات جبرانناپذیری را در کوتاهمدت و بلندمدت بر جامعه وارد کند.
۴- مسوولیتپذیری: مولفه دیگری که میتواند در این حوزه موثر باشد افزایش مسوولیتپذیری و مسوولیت اجتماعی است. اینکه هم سازمانها در قبال مردم و جامعه خود مسوول باشند و هم اینکه مردم در قبال هم مسوولیتپذیر باشند از نشانههای امید به آینده در یک جامعه است. امروزه فردگرایی و توجه به منافع فردی در این دنیای شلوغ و پرهیاهو زمینهای را فراهم کرده است که متاسفانه توجه به این نوع مسوولیتپذیری در قبال مردم و جامعه بسیار کمرنگ شده و حتی به خانواده و تعامل اعضای خانواده هم سرایت کرده است و این نکته مبنای رفتار میشود که: کلاه خود را محکم نگه داریم که باد نبرد. یا دودش به چشم خودش میرود. در این صورت بله، تفاوتی اجتماعی در جامعه تسری پیدا میکند لذا افراد در چنین جوامعی اعتماد به نفس کافی برای زندگی نخواهند داشت و احساس میکنند که پشتشان خالی است و هراس اجتماعی هم ممکن است افزایش پیدا کند.
۵- کاهش جرائم و آسیبهای اجتماعی و کاهش خشونت هم از دیگر مولفههای اجتماعی است که میتواند نشانگر افزایش امید به زندگی در هر جامعهای باشد. یعنی در شرایطی که امید به آینده و نشاط در یک جامعه افزایش مییابد سطح جرائم و خشونت هم در جامعه کاهش مییابد و از طرفی کم شدن میزان جرم و جنایت و خشونت هم بر افزایش نشاط در جامعه تاثیر میگذارد.
۶- بررسی وضعیت اقتصادی و مولفههای اقتصادی هم در بررسی امید به آینده بسیار مهم است. یکی از این فاکتورها افزایش سرمایهگذاریهای اقتصادی است. چون زمانی که در یک جامعه امید به آینده وجود دارد افراد سرمایههای خود را وارد چرخه میکنند و چون به آینده اقتصاد خود امیدوارند در حوزههای مختلف سرمایهگذاری میکنند. افزایش پرداخت مالیات به جای فرار مالیاتی هم فاکتور دیگری است که میتوان آن را در میزان امید به آینده موثر دانست. چون زمانی که اعتماد میان مردم و دولتها افزایش مییابد و زمانی که سرمایه اجتماعی در یک جامعه بالاست، مردم به جای گریز مالیاتی، به سمت پرداخت داوطلبانه آن میروند و افزایش پرداخت مالیات و نه فرارهای مالیاتی از مولفههایی است که در سطح کلان میتواند بر میزان امید به آینده تاثیرگذار باشد. بر اساس این مولفهها میتوان میزان نشاط و امید به آینده را در یک جامعه بررسی و میزان آن از یک جامعه به جامعه دیگر را اندازهگیری و مقایسه کرد.
ایرانیها، امیدوار یا ناامید؟
حال باید دید میزان امید به آینده در ایران چقدر است و جایگاه ما در مقایسه با دیگر کشورها چگونه است. بر اساس نتایج یکی از مطالعاتی که روی شاخص نشاط و امید به آینده انجام شده است، ایران دومین کشور غمگین دنیاست و ما قبل از عراق در انتهای لیست قرار داریم. این نشان میدهد میزان امید به آینده در کشور ما کم است و نشاطی که نشاندهنده امید به آینده است در جامعه وجود ندارد. بر اساس مطالعه دیگر ما از میان ۱۵۷ کشور، رتبه ۱۱۵ میزان نشاط و امید به آینده را داریم.
بر اساس آنچه آمارهای مختلف گواهی میدهند در سالهای گذشته شاخص امید به آینده در ایران در شرایط مطلوبی نبوده است.
سوال دیگری که مطرح میشود این است که چه عواملی در این میان موثرترند، برخی عوامل اجتماعی را در ایجاد امید به آینده در جامعه موثر میدانند و برخی دیگر عوامل اقتصادی را. اما نکته این است که هر دو این عوامل مهم است و همه مانند یک زنجیره به هم پیوسته روی یکدیگر تاثیر میگذارند. طبیعتاً شرایط اقتصادی جامعه بر میزان خشونت موثر است یا میزان اعتماد اجتماعی یا همان سرمایه اجتماعی بر میزان ورود سرمایههای اقتصادی تاثیر میگذارد. نمیتوان تنها تکبعدی به این موضوع نگاه کرد و گفت یک موضوع بر امید به آینده در یک جامعه تاثیر میگذارد. موضوعات اجتماعی عواملی تکبعدی نیستند و نمیتوان تنها یک یا دو عامل را در بروز آنها موثر دانست.
آیا سال آینده امیدوارتریم؟
اما مساله این است که پیشبینی ما برای سال آینده چیست؟ آیا روند امید به آینده در جامعه یک روند نزولی است یا شرایط به گونهای حرکت کرده که امید به آینده در جامعه افزایش یابد یا حداقل نشانههای آن بروز کرده است؟
پاسخ این است که همه امیدها به آینده مذاکرات هستهای بسته شده است. در اقتصاد آنچه در یکی دو سال اخیر و به خصوص یک سال اخیر مشاهده کردهایم نوعی انتظار برای بهبود به آینده در جامعه است. یعنی اقتصاد در حالت انتظار به سر میبرد. در حوزه امید به آینده هم میتوان همین اصطلاح را به کار برد و گفت: درست یا نادرست، خوب یا بد، مردم همه امید خود را به آینده مذاکرات گره زدهاند و این تصور وجود دارد که اگر مذاکرات هستهای در سال آینده به نتیجه برسد شاخصهای اجتماعی و اقتصادی موثر در تعیین میزان امید به آینده را تحت تاثیر قرار میدهد و در این شرایط میتوان امید داشت که امید به آینده در کشور شرایط بهتری را به دست بیاورد. امنیت اجتماعی، روانی و اقتصادی همه با بحث تحریمها گره خورده است. اکنون کمتر فردی را میتوان دید که به سرنوشت مذاکرات حساس نباشد. حتی افرادی که اخبار را پیگیری نمیکنند، دائم پیگیر موضوعات مربوط به مذاکرات هستند. چون افراد تصور میکنند که موضوع تحریمها و برداشتن آنها میتواند گره مشکلات را باز کند.
مثلاً در حوزه اقتصادی، ورود سرمایهها به بازار -چه سرمایههای داخلی و چه خارجی- در انتظار تعیین نهایی نتیجه مذاکرات است. حال اگر مذاکرات به نتیجه برسد و ثبات در شرایط داخل محقق شود، میتوان منتظر افزایش سرمایهگذاری بود. به لحاظ روانی هم مردم در انتظار نتیجه مذاکرات هستند و به نظر میرسد اگر نتیجه مثبت باشد، میتوان امید داشت که نشاط یا سرمایه اجتماعی در جامعه افزایش یابد.
معمولاً جامعهای که امید را از دست میدهد همه چیز خود را از دست داده است و معمولاً اضمحلال یک جامعه با از دست دادن امید و بیتفاوتی نسبت به آینده و آنچه در جامعه رخ میدهد، آغاز میشود. اما ما اکنون در شرایط انتظاری هستیم و باید منتظر بمانیم تا بدانیم تکلیف تحریمها چه خواهد شد.
ذکر یک نکته هم لازم است و آن اینکه اگرچه در مواردی امید به آینده کم است اما در مواردی فاکتورهایی وجود دارد که امید به آینده را افزایش میدهد. مثلاً در حوزه خدمات درمانی با اقداماتی که دولت انجام داده این احساس در مردم ایجاد شده که با اجرای طرح تحول سلامت اتفاقاتی در حوزه سلامت رخ داده و نوعی امیدواری در میان مردم ایجاد شده که طرح تحول سلامت بتواند شاخصهای عام سلامت را ارتقا بخشد.
دیدگاه تان را بنویسید