نیمنگاهی به تهدیدها و فرصتهای امروز و فردای جامعه ایران
چون «چنین» آمده امروز، «چنان» خواهد شد
پیشبینی اتفاقهای اجتماعی در سال ۹۴ چنان کار سخت و نزدیک به محالی است که تنها میتوان با نیمنگاهی به تهدیدها و فرصتهای اینچنینی امروز، آینده آنچنانی را متصور شد.
پیشبینی اتفاقهای اجتماعی در سال 94 چنان کار سخت و نزدیک به محالی است که تنها میتوان با نیمنگاهی به تهدیدها و فرصتهای اینچنینی امروز، آینده آنچنانی را متصور شد.
اندر مصائب پیشبینی اجتماعی
آگوست کُنت، پدر جامعهشناسی، نگاهی طبیعتگرا به جامعه داشت. به همین خاطر نام علمی را که در آن تبحر داشت گذاشت «فیزیک اجتماع». یعنی همانقدر که میتوان از قوانین فیزیک سر در آورد، آدمها نیز در جامعه از قواعد و قوانین مشخصی تبعیت میکنند. وقتی هم که قوانین جامعه را بشناسیم، شانس پیشبینی رفتارهای جمعی نیز زیاد میشود. هر چند که فیزیک و جامعهشناسی شباهتهایی به هم دارند، ولی باید داروینگونه به شباهتها و تفاوتها در آن واحد توجه کرد. چون در محیط طبیعی نیز بهرغم وجود نیایی مشترک برای تمام موجودات، تفاوتهای زیادی دیده میشود. تفاوتهایی ناشی از تطابق با موقعیتهای محیطی متفاوت و تحت ساز و کاری به نام گزینش طبیعی. موقعیت محیطی در بستر جامعه نیز در قالب فرهنگ خودش را نشان میدهد. بنابراین برای پیشبینی امر جمعی هم باید به تفاوتها توجه کرد و هم به شباهتها. برای شناخت این دو باید ابزار دقیقی داشته باشیم.
جامعهشناسان قرن اخیر چندان به این نگاه پایبند نیستند، چون پیشبینی در عرصه اجتماع را سختتر از تصور اولیه میدانند. از طرفی به راحتی نمیتوان از روشهای آزمایشی سخن گفت. محیط اجتماع آزمایشگاه فیزیک نیست که بتوان تمامی متغیرهای موثر (مستقل) را کنترل کرد؛ چون قوانین کلی خاصی در اجتماع وجود ندارد. اینکه تا حالا مردم یک جور خاصی رفتار کردهاند دلیل بر این نیست که همیشه همینگونه خواهد بود و ممکن است در یک چشم برهم زدن همه چیز تغییر کند. ما با افرادی سروکار داریم که هرکدام میتوانند شخصیتی مستقل داشته باشند. برخورد و کنش این افراد نیز در یک جمع به اندازه آدمهای عالم میتواند معنا خلق کند. بنابراین صحبت از پیشبینی، کمی دور از ذهن است. علوم اجتماعی تا آنجا که ممکن است سعی میکند با تبیین ویژگیهای جمعی، فقط درباره آینده روابط اجتماعی حدسهایی نزدیک به واقعیت مطرح کند. واقعیتی که هر لحظه توان تغییر دارد.
با این همه، هرچند که خیلی سادهانگارانه است ولی میتوان از یک قانون پیشپاافتاده استفاده کرد؛ «اگر خواهان رسیدن به A باشیم و راه رسیدن به A استفاده از B باشد، پس ما از B استفاده خواهیم کرد». به همین ترتیب میتوان واقعیتهای حال حاضر جامعه ایران را شناخت و بر اساس آن گفت که اگر این واقعیتها به طور مستمر جامعه را متاثر کنند، جامعه به چه سمتی میرود. بنابراین آنچه در ادامه میآید حدسهایی بر اساس واقعیتهای موجود جامعه ایران است، نه پیشبینی بدون خطای فردا.
رژه خودکشی و طلاق روی سلامت روان
یکی از حوزههای مهم فردی که نمودی کاملاً اجتماعی دارد، سلامت روان است. یعنی چقدر میتوانیم بدون اختلال و عدم تعادل با دیگران ارتباط برقرار کنیم. اما بد نیست برای اینکه نگاهی به سلامت روان ایرانیان بیندازیم سری به آمار آسیبهای اجتماعی بزنیم؛ در 9 ماه ابتدایی سال ۹۲ روزی بیش از ۱۱ نفر در کشور خودکشی کردهاند، بر اساس آمار اعلامشده از سوی سازمان پزشکی قانونی پارسال ۳۱۲۵ نفر خودکشی کردهاند که ۹۸۲ نفرشان زن و ۲۱۴۳ نفر هم مرد بودهاند. بر همین اساس در مدت مشابه سال ۹۱ نیز ۲۷۴۰ تن به علت آنچه پزشکی قانونی آن را خودکشی تشخیص داده بود، جان خود را از دست دادهاند.
یکی از مهمترین موضوعهایی که برای چند هفته باعث ترس زیاد زنان در ایران بود، اسیدپاشی است. البته این ترس چندان هم بیراه نیست؛ چون در 10 سال گذشته 9 مورد گزارش اسیدپاشی داشتهایم که سه مورد آن مربوط به ششماهه نخست سال 93 است.
آمارهای سال 93 در حوزه طلاق خوب نیست تا جایی که مدیرکل آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال کشور میگوید: «طی 11ماهه سال جاری به طور متوسط ماهانه 13 هزار و 384 مورد، روزی 438 مورد و در هر ساعت 18 واقعه طلاق ثبت شده است که این آمار نسبت به مدت مشابه آن در سال قبل 2/ 8 درصد افزایش داشته است.»
به گفته علیاکبر محزون در 11 ماه سال جاری 147 هزار و 219 واقعه طلاق در کشور ثبت شده است که این آمار در نقاط شهری 134 هزار و 936 مورد و در نقاط روستایی 12 هزار و 283 واقعه بوده است. 2/ 14 درصد از کل طلاقها در سال 92 مربوط به سال اول زندگی مشترک بوده است و 4/ 2 درصد طلاقهای ثبتشده در سال 92 مربوط به ازدواجهای سال قبل است. این آمار در تهران 3/ 3 درصد و در کرج 9/ 2 درصد است.
روند صعودی طلاق باعث میشود با توجه به مشکلات اقتصادی که یکی از عوامل اصلی طلاق است نتوانیم به بهبود این وضعیت در سال 94 خوشبین باشیم. از دیگرسو، معضل دیگر اجتماعی پدیده اعتیاد است که با توجه به گفتههای کارشناسان و ورود انواع مواد مخدر صنعتی به کشور همچنان جلوی این آسیب گرفته نشده است. تا جایی که دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر با بیان اینکه یکی از معضلات کنونی این است که عموم جامعه از عوارض و آثار سوء مواد مخدر مطلع نیستند و مسوولان نیز متوجه ابعاد مختلف این پدیده فاجعهآمیز نیستند، گفته: «عموماً در خصوص مواد مخدر با دو بعد اجتماعی و مقابلهای سر و کار داریم. در بعد اجتماعی معتاد را در خیابانها و خانوادهها مشاهده میکنیم و آثار و عوارض سوءاعتیاد در مناسبات خانوادگی، ناراحتیهای روانی و سایر آسیبهای اجتماعی مشهود است.» عبدالرضا رحمانیفضلی تاکید کرده از این منظر حدود یک میلیون و 300 هزار معتاد در کشور داریم که با احتساب خانوادههای آنها به یک جمعیت پنج تا شش میلیوننفری میرسیم که گرفتار عوارض اجتماعی بسیاری هستند و جامعه را نیز تحتالشعاع قرار میدهند. دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر با بیان اینکه
باید به ابعاد اقتصادی مواد مخدر نیز توجه کرد، گفته: «اقتصاد سالم، اقتصادی است که همه جریانات مالی در آن کاملاً مشخص باشد. ورودی، خروجی، هزینهها و درآمدها مشخص باشند، در این شرایط است که برای سرمایهگذار اطمینان حاصل میشود اما اگر جریانات مالی کنترل نشده بود و شفافسازی نشوند و خارج از چرخه واردات و صادرات رسمی وارد جریانات مالی شوند، ابعاد پنهان و تاثیرگذار این منابع مالی بسیار ویرانگر و فاجعهآمیز خواهد بود.» در تمام گفتههای مسوولان از این معضل سخن گفته میشود اما نشانی از پیشگیری و مقابله با این مساله دیده نمیشود و نمیتوان امیدوار بود که در حوزه اعتیاد یا گرایش به مواد مخدر اتفاق خاصی در سال 94 رخ دهد مگر آنکه این روند افزایش یابد و تعداد بیشتری را درگیر خود کند.
بر اساس آخرین آمار وزارت بهداشت که در تابستان 93 منتشر شد، 28 هزار و 663 نفر به ایدز مبتلا هستند که 4/ 88 درصد آنان مرد و 6/ 11 درصدشان نیز زن هستند. تاکنون 6016 نفر نیز از این بیماری مردهاند. 7/ 45 درصد از مبتلایان هم بین 25 تا 34 سال سن دارند. اعتیاد تزریقی 5/ 45 درصد، برقراری رابطه جنسی 8/ 36 درصد و انتقال از مادر مبتلا به کودک 9/ 2 درصد از علل ابتلا به این بیماریاند.
وقتی رفاه پی تورم میدود
البته یکی از شاخصهای تاثیرگذار روی سلامت روان، رفاه است. گفته میشود شکم گرسنه ایمان ندارد و در بستری که محرومیت موج میزند نمیتوان انتظار کنشهای مثبت و بیکشمکش داشت. بنابراین در کنار دیگر شاخصهایی که برای سال آینده باید پیشبینی کرد، رفاه نیز نقش بسزایی دارد. قیمت مرغ در حالی روی تابلوی قصابیها روزبهروز پَر میگیرد و بالاتر میرود که در بهترین وضعیت رشد اقتصادی ایران به دو درصد میرسد و تورم به 15 و بیکاری به 11 درصد. طبق برنامه توسعه بلندمدت سال 94 باید رشد اقتصادی ایران به هشت درصد برسد.
شاید مردم عادی -که نان را در بیشتر مناطق تهران به نرخ آزاد میخرند و بخش مهمی از آن را بیات میکنند و دور میریزند- ندانند نرخ بهرهوری در رشد اقتصادی باید سه درصد میبوده ولی 75/ 0 درصد است. در این مدت تورم آنقدر بالا رفت که خودش خجالت کشید و پایین آمد. به عبارتی قدرت خرید چنان کم شد که کمر تورم هم خم شد. البته نمیتوان سیاستهای مالی دولت را در نظر نگرفت چون بخش مهمی از کاهش تورم نتیجه افزایش اعتبار سیاستگذار، شکلگیری انتظارات مثبت نسبت به آینده و تعهد دولت به کاهش تورم بوده است. دولت روحانی هرچند با فضای تازهای از امید بر سر کار آمد، اما خوب میداند اگر هرچه زودتر نتواند وعدههایش را محقق کند اعتبار خویش را از دست خواهد داد و لطیفههای «روحانی متشکریم!» شکل متناقضی به خود میگیرد. اینجاست که برای مذاکرات هستهای انرژی بیشتری گذاشته تا با رونق اقتصادی بتواند رفاه بیشتری به مردم هدیه کند.
استمرار افزایش بدهی بانکها به بانک مرکزی و کسری بودجه دولت میتواند باعث افزایش پایه پولی و اثر منفی روی نرخ تورم شود. درباره نرخ بیکاری هم جای خوشبینی در سال آتی وجود ندارد. دولت فعلی عملاً در نیمه دوم سال 1392 یک اقتصاد نیمهجان تحویل گرفت و تاکنون امکان و فرصت ایجاد اشتغال پیدا نکرده است و انتظار هم نمیرود در این خصوص اتفاق خاصی بیفتد.
از سوی دیگر، بخش مهمی از بودجه رفاهی کشور به دو گروه ایثارگران و بازنشستگان اختصاص مییابد که کمتر از 10 درصد جمعیت نیازمند حمایت را پوشش میدهند. بودجه اشتغال نسبت به پارسال یک درصد افزایش یافته و دولت همچنان یکی از دغدغههایش تامین پول یارانهای است که به گفته خودش خیلی از متقاضیانش واقعاً نیاز به آن ندارند. به این ترتیب دولت باید همچنان به مذاکرات هستهای دل خوش کند که اگر به سرانجام برسد شاید فشار تحریمها کنار رود و سرمایهگذاری خارجی بتواند اقتصاد داخلی را نجات دهد.
گِل میدمد از نفس خوزستان
فشار روانی قیمتها و خستگی ناشی از مذاکرات بیپایان ایران با کشورهای غربی گاهی مردم را وامیدارد که برای تفریح سری به دشت و صحرا بزنند. اما آنجا نیز طبیعت با مدیریت ناکارآمد محیطزیست لج کرده و برهوتی از مشکلات را پیش روی مردم گذاشته است. زمستانی که گذشت بیشتر شبیه تابستانی وِلَرم بود که ابرهایش به زور باروری مصنوعی باریدند. از نفس گردگرفته مردم خوزستان گِل میدمید و آنقدر زمستان بدقلقی کرد که از شاخه خوابآلوده بهمن با گل رسید. به همین خاطر یکی از مهمترین مشکلات اجتماعی-امنیتی حال حاضر ایران تغییرات اقلیمی، آب و محیطزیست است.
کارشناسان معتقدند برای حل بحران ریزگردها به 5 تا 10 سال زمان نیاز است. در نتیجه نمیتوان امیدی به از بین بردن این معضل در سال 94 داشت.
از دیگرسو، ایران با پدیده خشکسالی روبهرو است. طی گزارشی که ناسا درباره آغاز خشکسالی 30ساله داده است، ایران در وسط کمربند بیابانزایی کره زمین قرار گرفته است. 20 درصد مساحت ایران را بیابان مطلق تشکیل دادهاند. اگر این خشکسالی پیش بیاید امکان دارد تا نصف مساحت ایران را بیابان فرابگیرد.
بخش تحقیقات اقلیمی ناسا بر اساس نتایج یک تحقیق چندساله برای مدلسازی دورههای اقلیمی پیشبینی کرده در سه تا چهار دهه پیشرو کره زمین با یک نوع تغییر نظام بارش مواجه شده و طبق آن از بارش در مناطق خشک کاسته شده و به بارش در مناطق مرطوب افزوده میشود. ایران کشوری است که در این گزارش دو بار به نام آن اشاره شده آن هم به عنوان یکی از کشورهایی که در پیشانی این قهقرای اقلیمی قرار دارد.
بر اساس آنچه ناسا در این گزارش عنوان کرده موضوع خشکسالی فقط یک نگرانی نیست، یک اطلاع مسلم علمی است: در سالهای پیشرو میزان بارش ایران کمتر از نصف میانگین خواهد شد و بیابانها در ایران بسیار گسترش خواهند یافت. غالب زیستگاههای ایران وارد یک دگردیسی پسرونده خواهند شد. یعنی جنگلها درختزار میشود، درختزاران بوتهزار میشود، بوتهزارها بیابان میشود و بیابانها به عدم زادآوری مطلق نزدیک خواهد شد. هماکنون حدود 20 درصد مساحت ایران بیابان مطلق است. یعنی زادآوری زیستی آن در حداقل ممکن است. نیمی از مساحت ایران بیابان است و دوسوم مساحت ایران در شمار مناطق خشک و نیمهخشک قرار میگیرد. این گزارش تاکید میکند بعید نیست بین 30 تا 40 سال آینده بخشهای وسیعی از ایران به بیابان مطلق تبدیل شده یا غالب مناطق نیمهخشک کنونی نیز بیابان شود. این خبر مهم را بعید است کارشناسان یا دستاندرکاران ذیربط نشنیده باشند.
بر اساس اطلاعات سازمان هواشناسی، میانگین ارتفاع بارش کشور در سال زراعی اخیر نسبت به میانگین چندساله، 7/ 3 درصد کاهش داشته است و به دلیل کاهش میزان بارندگی در تهران و مناطق اطراف آن، این کلانشهر در شرایط حاد قرار گرفته است به طوری که بر اساس اعلام سازمان هواشناسی پیشبینی میشود در بلندمدت تهران با معضل خشکسالی روبهرو شود.
البته نباید از این نکته هم غافل بود که اگر جمعیت هشت میلیون و 500هزارنفری تهران تا 20 درصد در آب مصرفی خویش صرفهجویی نکنند، تهران نیز با جیرهبندی آب مواجه میشود. این امر برای کلانشهرهای دیگر کشور نیز صادق است. هرچند بخش کشاورزی، با اعمال شیوههای سنتی تولید، بیش از 93 درصد آبهای روان را مصرف میکند و یک جورهایی هدر میدهد، اما بخش شهرنشینی باید بداند که کمبود آب با کسی شوخی ندارد و چنان آبادانی را به ویرانی میکشد که پشیمانیاش برای همه میماند. کمبود آب به آسیبهای اجتماعی نیز دامن میزند.
جیبهایی خالی از سرمایه اجتماعی
یکی از مهمترین ریشههای آسیبهای اجتماعی سرمایه اجتماعی پایین است. سرمایهای که اگر نباشد اعتماد به نفس جامعه کم میشود و بیهویتی مردم را فرا میگیرد. آنوقت است که کسی را دغدغه جامعه نیست و همه فقط به فکر خویشاند. در تعریف، سرمایه اجتماعی، یا بعد معنوی یک اجتماع میراثی تاریخی است که از طریق تشویق افراد به «همکاری» و «مشارکت» در تعاملات اجتماعی قادر است به حل میزان بیشتری از معضلات موجود در آن اجتماع، فائق آید و حرکت به سوی رشد و توسعه شتابان اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... را امکانپذیر سازد. متاسفانه با کاهش میزان همبستگی اجتماعی در ابعاد مختلف از جمله اعتماد مردم به یکدیگر، اعتماد مردم به نهادهای اجتماعی و تاثیرپذیری جامعه از ارتباطات غیررسمی مانند ماهوارهها یا شبکههای اجتماعی که در برخی موارد در خارج از ایران کنترل میشوند ما با کاهش این سرمایه روبهرو هستیم. به گفته رئیس کرسی یونسکو در آموزش سلامت، ایران جزو 10 کشور آخر از نظر سرمایه اجتماعی است و آنطور که تحقیقات نشان میدهد 80 درصد ایرانیان نسبت به هم سوءظن دارند و بیاعتمادند. وی
سهم نهادهای مذهبی و عوامل اجتماعی را در ارتقای سلامت از سهم دارو بیشتر میداند.
در سال 94 به دلیل برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی و عمیقتر شدن شکافهای سیاسی در کنار تضادهای اجتماعی به احتمال زیاد نرخ سرمایه اجتماعی باز هم کاهش خواهد یافت. تقلیل فعالیت نهادهای مردمنهاد و بیتوجهی یا مغفول ماندن مطالبات اجتماعی مردم از سوی دولتها بهشدت میتواند به این بخش آسیب وارد کرده و طبیعتاً تلاشهای دولت برای بهبود شرایط اقتصادی در میان موج عدم همبستگی جامعه گم خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید