شناسه خبر : 15341 لینک کوتاه

بی‌خانمانی چیست و چه علت‌هایی دارد؟

آسمان مال من است

هنگامی که ژان‌والژان قصه ویکتور هوگو پس از ۱۹ سال از زندان آزاد شد، به دنبال جایی برای خواب می‌گشت، اما به دلیل گذرنامه زردرنگی که باید همیشه همراه خود داشت، حتی مسافرخانه‌ها هم حاضر نبودند به او جایی بدهند.

محمدعلی‌نژاد
هنگامی که ژان‌والژان قصه ویکتور هوگو پس از 19 سال از زندان آزاد شد، به دنبال جایی برای خواب می‌گشت، اما به دلیل گذرنامه زردرنگی که باید همیشه همراه خود داشت، حتی مسافرخانه‌ها هم حاضر نبودند به او جایی بدهند. او با خود پول داشت تا کرایه مسافرخانه را بدهد، ولی عدم مقبولیت او در اجتماع به خاطر سابقه کیفری‌اش باعث شده بود تا شخصیت اصلی داستان بینوایان ویکتور هوگو، بی‌خانمان شود. بی‌خانمانی همیشه ناشی از فقر نیست اما می‌توان این‌گونه گفت که با خود فقر را به همراه خواهد آورد. چه‌بسا افراد ثروتمند بسیاری به دلایل مختلف از خانه و کاشانه خود جدا شده و راهی کوچه و خیابان شدند و نه‌تنها ثروت بلکه اعتبار اجتماعی خود را نیز بربادرفته دیدند. برایان جاب، برنده مدال برنز شنای المپیک مکزیکوسیتی تنها یک نمونه از افراد موفقی است که به دلیلی به جز فقر چادرنشین شد. او که زمانی یک کارآفرین موفق در حوزه تکنولوژی بود در دام اعتیاد افتاد و زندگی در خیابان‌های پالو آلتو را آغاز کرد. اما آیا باید چنین سرنوشتی را برای همه بی‌خانمان‌ها پذیرفت. آیا نمی‌شود سازوکاری را بنا نهاد که در آن بی‌خانمان‌ها سازمان‌دهی شوند و از آنها افراد موفقی چون هال بری، جیم کری یا دنیل کریگ به جهان معرفی شوند. افرادی که زمانی آنها هم بی‌خانمان بوده و حالا ستاره‌های دنیای سینما تلقی می‌شوند. بر اساس تعریف بانک جهانی، هر فردی که با کمتر از 25 /1 دلار در روز زندگی کند، در فقر مطلق به سر می‌برد. از نظر سازمان ملل اما به فردی بی‌خانمان اطلاق می‌شود که سرپناهی دائم برای خود ندارد. این دو تعریف از دو نهاد بین‌المللی نشان می‌دهد که لزوماً هر فرد بی‌خانمانی فقیر نیست و برعکس هر فقیری هم بی‌خانمان نیست، اما می‌توان هر کدام را علتی برای دیگری دانست.
در طول تاریخ همواره بخش عمده‌ای از مردم جهان در وضعیتی ضعیف‌تر از شرایط ایده‌آل مشغول زندگی بوده‌اند. مطالعات انجام‌شده نشان می‌دهد بی‌خانمانی از قرون وسطی وجود داشته است. این‌گونه به نظر می‌رسید در این قرن وفور، هیچ فردی بدون غذا و سرپناه نباشد،‌ اما متاسفانه، میلیون‌ها نفر شب را بدون داشتن مکانی مناسب برای خواب سپری می‌کنند. غذا و سرپناه به عنوان حیاتی‌ترین مولفه‌های بقا و موفقیت تلقی می‌شود. بی‌خانمانی از عوامل بی‌شماری نشات می‌گیرد که مهم‌ترین آن تربیت نامناسب است. بی‌ثباتی در محیط خانه یکی از محرک‌های اصلی اغلب مشکلات روحی، مصرف بیش‌از حد مواد مخدر و عدم تعادل روانی است.
کشورها و سازمان‌های مختلف تعاریف متفاوتی از بی‌خانمانی ارائه می‌دهند که به‌طور مستقیم روی به سرانجام رساندن اهداف مرتبط با بی‌خانمانی آنها تاثیر می‌گذارد هرچند افراد بی‌خانمان (Homeless) اغلب بی‌سرپناه (roofless) نیز هستند، اما این دو اصطلاح اندکی با هم تفاوت دارند. با این اوصاف تعریف دقیق داشتن خانه نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. همان‌طور که خرد جمعی نشان می‌دهد، یک مسکن لزوماً یک خانه نیست و اجزای اضافی باید در کنار مسکن وجود داشته باشد. خانه چیزی فراتر از یک مکان فیزیکی است. خانه جایی است که فرد در آن احساس امنیت و آزادی کرده و توانایی خود را در آن به اثبات برساند. این مفهوم همچنین در کنار مجموعه‌ای از ارتباطات اجتماعی فارغ از رابطه خونی شکل می‌گیرد. از سوی دیگر، مکانی فیزیکی را که در آن فرد می‌تواند در آنجا مانده اما هیچ ارتباط اجتماعی معناداری با آن محیط برقرار نکند سرپناه می‌گویند. از سوی دیگر بی‌خانمانی شاخه‌های مختلفی دارد. اولین نوع بی‌خانمانی، بی‌سرپناهی است که شامل افرادی می‌شود که سقفی بالای سر خود ندارند. این افراد در خیابان‌ها، نیمکت‌های پارک و زیر درختان می‌خوابند. دسته بعدی بی‌خانمان‌ها افراد بی‌مسکن هستند، این نوع از بی‌خانمانی شامل افرادی می‌شود که در ماشین، چادر یا مکان‌های دیگری زندگی می‌کنند که آنها را از نظر فنی از افراد بی‌سرپناه مجزا می‌کند. دسته بعدی گروهی هستند که به صورت متزلزل اسکان دارند، این افراد در خوابگاه‌ها، هتل‌ها و خانه دوستان خود زندگی می‌کنند. بی‌خانمانی ناشی از یک اتفاق منحصر به فرد نیست که درست قبل از بی‌خانمان شدن فرد رخ بدهد. مطالعات اخیر نشان می‌دهد یک دسته از رویدادهای پیچیده در طول زندگی یک فرد ممکن است او را به این وضعیت اسفبار بکشاند. عامل اصلی دیگر، تاثیر رویدادها روی افراد است. برخی از محرک‌ها ممکن است منجر به بی‌خانمانی یک فرد نشود در حالی که محرک دیگر به‌شدت روی فرد تاثیرگذار باشد. این محرک‌ها اغلب از زمان کودکی آغاز می‌شوند. بر اساس پژوهش‌های انجام‌شده، یکی از عوامل عمده بی‌خانمانی، جابه‌جایی‌های مخرب و مکرر در دوران کودکی است. بسیاری از افراد بی‌خانمان سابقه جابه‌جایی‌های مداوم را در کودکی خود داشته‌اند. نقل‌مکان یکی از عوامل استرس‌زا برای هر فرد به شمار می‌آید. جابه‌جایی از یک مکان به مکان دیگر اغلب شامل جدایی از افراد و مکان‌هایی می‌شود که از آنها شناخت داشته است. با هر جابه‌جایی، روابط جدیدی باید از ابتدا شکل بگیرند، این کار شدنی است اما زمانی که این فرآیند نقل مکان به‌طور مداوم تکرار شود،‌ این جابه‌جایی می‌تواند بسیار استرس‌زا باشد. این فرآیند برای کودکان بسیار سخت‌تر است، به خصوص اگر این جابه‌جایی منجر به تغییر مدرسه آنها نیز شود. کمبود روابط قابل‌اتکا، انزوا و ناامنی ایجاد می‌کند. جابه‌جایی‌های مداوم لزوماً موجب آن نمی‌شود که کودک در آینده حتماً بی‌خانمان خواهد شد، با وجود این، به دلیل اینکه این موضوع موجب بی‌ثباتی خانواده می‌شود از آن به عنوان یکی از دلایل بی‌خانمانی یاد می‌شود. حتی در میان افرادی که هرگز بی‌خانمانی را تجربه نکرده ولی به‌طور مکرر نقل‌مکان کرده‌اند، دیده می‌شود که آنها در تشکیل روابط قدرتمند با مشکل مواجهند و برقراری روابط سطحی با افراد دیگر در جامعه را ترجیح می‌دهند. آنها همچنین به سبک زندگی گذرای خود ادامه می‌دهند. این موضوع وقتی با خشونت و اعتیاد درون خانه همراه شود، اثرات مخرب این ناامنی بسیار شدیدتر خواهد بود.
سوءاستفاده جنسی و فیزیکی در کودکی عامل مشکلاتی می‌شود که در تمامی مراحل زندگی با آنها همراه است. سوءاستفاده اثرات منفی زیادی روی توانایی فرد به منظور مقابله مناسب با فشار، تشکیل روابط پایدار، تصمیم‌گیری مناسب یا داشتن عزت‌نفس دارد و این افراد را در برابر مسائل روحی و اعتیاد به مواد مخدر بسیار آسیب‌پذیر می‌کند. خشونت علیه کودکان یا مشاهده خشونت به وسیله کودک نیز اثراتی منفی در پی دارد. این جو گاهی اوقات به هنجار تبدیل شده و برخی از افراد می‌توانند خود را با این شرایط وفق دهند. این موضوع به نوبه خود باعث کاهش میزان ترس آنها در مواجهه با تجارب خطرناک می‌شود. این توانایی می‌تواند به انتقال آنها به خیابان کمک کرده و تحمل خشونت خیابان برای چنین افرادی آسان‌تر خواهد شد. بسته به آنکه این سوءاستفاده در خانه تا چه حد بوده است، بی‌خانمانی می‌تواند به عنوان یک راه‌حل برای مشکلات آنها تلقی شود. این موضوع به خصوص در جوانان بیشتر دیده می‌شود که ناشی از عدم بلوغ روانی آنهاست. سن اولین ورود به بی‌خانمانی یکی از مهم‌ترین عوامل نشان‌دهنده بی‌خانمانی بلندمدت است. افرادی که در دوران نوجوانی خود بی‌خانمان می‌شوند، به احتمال بسیار زیاد بی‌خانمان باقی می‌مانند. بی‌ثباتی در سنین جوانی وضعیت بغرنجی برای این افراد به وجود آورده و اغلب موجب آن می‌شود که افراد برای بازگشت به زندگی آرام با کمبود مهارت مواجه شوند.
پژوهش‌های دیگر نشان می‌دهد، فقر و محرومیت اجتماعی علل اصلی بی‌خانمانی در کشورهای توسعه‌یافته به حساب می‌آید. الگوهای محرومیت اجتماعی در دو سطح با بی‌خانمانی در ارتباطند: آنها روی برنامه‌های رفاه اجتماعی تاثیرگذار بوده و توانایی خانواده‌ها را به منظور دسترسی به درآمد، ثروت، شغل و مسکن تحت تاثیر قرار می‌دهند. مولفه‌های ساختاری نظیر فقر و محرومیت اجتماعی می‌تواند روی آسیب‌پذیری فرد تاثیر گذاشته و موجب ایجاد و تداوم بی‌خانمانی شود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها