اندیشه پاک نیاز است
تغییرات اقلیمی
با استفاده از ابزارها و طرز تفکرهای کنونی نمیتوان به مساله گرم شدن کره زمین پرداخت. بنابراین باید اندیشههای نو پروراند.
با استفاده از ابزارها و طرز تفکرهای کنونی نمیتوان به مساله گرم شدن کره زمین پرداخت. بنابراین باید اندیشههای نو پروراند. گفتوگوهای مربوط به اقلیم کره زمین که در سیام نوامبر در پاریس آغاز شد تا حدودی نشان میدهد سران جهان دارند تمام تلاش خود را میکنند. در پی وقفهای کوتاه که پس از پرداختن به موضوعات اضطراری چون تهدیدهای تروریستی و اقتصادهای متزلزل بهوجود آمد، آنها تلاش خواهند کرد تا از بحرانی جلوگیری کنند که جدیترین خطرهایش را سالها پس از تمام شدن دوره خدمتی آنها نشان میدهد. این برعکس این تفکر کوتهبینانهای است که اغلب سیاستها به آن دچارند. پس جای تاسف دارد که سیاستمداران برای خودشان وظیفهای سخت تعیین کردهاند و اینکه اکثر آنها راه نادرست را میروند. نمیتوان تکذیب کرد که تغییرات اقلیمی درحال رخ دادن است و تا حد زیادی به دست بشر ایجاد شده و خطر آن نیز در حال افزایش است (اگرچه نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا از حزب جمهوریخواه همیشه اینها را رد میکنند). بدون تردید امسال گرمترین سال از سال 1880 زمانی که ثبت اطلاعات توسط ناسا آغاز شد، است. اگر چنین باشد، سال 2015 رکوردی را ثبت میکند که در سال 2014
ثبت شده بود. در این دهه هر سال نسبت به سال پیش از سال 1998 گرمتر بوده است. توربینهای بادی و صفحات خورشیدی که در سراسر اروپا در حال گسترده شدن هستند، اما آمریکا و چین به ندرت تولید دیاکسید کربن را محدود میکنند. از آغاز قرن جدید، انرژی جهان به جای آنکه کمتر کربنی بشود، بیشتر کربندار شده است. زغالسنگ هماکنون41 درصد الکتریسیته جهان و 29 درصد انرژی جهان را تامین میکند که بیشتر از هر زمان دیگری در حداقل چهار دهه گذشته است. غلظت دیاکسید کربن در جو 40 درصد بیشتر از میزان آن در آغاز انقلاب صنعتی است.
دو درجه وحشتناک
روسای جمهور و نخست وزیرانی که در پاریس گرد هم آمدهاند تاکید دارند که تا پیش از آنکه جهان دو درجه سانتی گراد (6 /3 فارنهایت) گرمتر از روزهای پیش از انقلاب صنعتی بشود، باید گرم شدن کره زمین را متوقف کرد. این موضوعی است که آنها سالها بیان کردهاند اما، با در نظر گرفتن شتاب تغییرات اقلیمی، این هدف غیرواقعی و دلخواهانه است. اگر تولید سالانه گازهای گلخانهای در سطح کنونی باقی بماند، آلودگی واردشده به جو به قدری خواهد بود که تنها در مدت 30 سال کره زمین دو درجه گرمتر شود. طرفداران محیط زیست میگویند این هدف یک نقطه محوری است- یعنی به این دلیل مفید است که برای عملی کردن الهامبخش است و عمل کردن سبب ایجاد چرخه مطبوع میشود. استدلال میشود اگر تنها سران جهان عزم خود را جزم کنند و وعده استفاده بیشتر از انرژی سبز را بدهند، میتوان جلوی فاجعه را گرفت. اما این امر چالش را تا حد زیادی کماهمیت جلوه میدهد. بخشهایی از این سیاره که ثروتمند شدهاند این کار را با مصرف بیرویه منابع گسترده انرژی فسیلی انجام دادهاند. برای آنکه سایر بخشهای جهان طی قرن آینده به آنها
بپیوندند و اینکه تمام طرفهای درگیر (و نیز حیوانات روی کره زمین) در قرون آتی سالم بمانند، زمان زیادی بیش از گسترش دادن فناوریهای مربوط به انرژیهای تجدیدپذیر کنونی باید بگذرد. جهان و سران آن به آرمان و واقعگرایی بیشتری نیاز دارند. آرمان نیازمند افزایش گزینههای پیش روست. سوبسیدهای هنگفت فناوریهای کمکربن کنونی را تداوم میبخشد؛ هدف باید ارائه راهنمایی در آینده باشد. متاسفانه، شرکتهای انرژی (برخلاف شرکتهای داروسازی یا خودروسازی) سرمایهگذاری در فناوریهای کاملاً جدید را ضعیف میپندارند و دولتها در بهبود آن ضعیف بودهاند. یک تعهد گسترده برای افزایش دادن و متنوع کردن مخارج در بخش تحقیق و توسعه برای فناوریهای مربوط به انرژی کمابیش بیش از هر موضوع دیگری که در پاریس ارائه میشود مورد استقبال قرار خواهد گرفت. این امر هزینه دارد. اما سه موضوع را باید به خاطر داشت. نخست این که خرج پول برای کاهش خطرات جدی معقولانه است. دوم اینکه بعضی از سیاستهای مربوط به اقلیم بیش از پورتفوی تحقیقاتی بسیار گسترده هزینه دارد اما نتیجه کمتری از آن در پی دارد. سوبسیدهایی که به کمک آنها هزاران شرکت انرژی بادی و خورشیدی تاسیس
شدهاند با هزینه هنگفت به نتیجهای اندک رسیدهاند. دیگر سوبسیدهای مربوط به انرژی سبز، مانند سوبسیدهای سوخت زیستی، ضرر بزرگی بودهاند. پول زیادی باید صرفهجویی شود.
سوم اینکه یکی از بهترین اقدامات در برابر تغییرات اقلیمی فراهم کردن پول است. قیمت مناسب برای سوختهای کربنی بیش از تخصیص سوبسید برای سوختهای تجدیدپذیر میتواند سبب افزایش استفاده از سوختهای سبز، ترغیب صرفهجویی در مصرف انرژی و توقف مصرف سوختهای فسیلی شود. مقامات شجاع در چند مکان با قطعیت به افزایش مالیات بر سوختهای کربنی رای دادهاند: آخرین آنها شهر آلربتا در کاناداست. بیشتر کشورهایی که تلاش کردهاند قیمت سوختهای کربنی را افزایش دهند در عوض مجوزهای قابل فروش برای آلودگی صادر کردهاند- که نتیجه تعداد زیادی از آنها این بوده است که با وجود قیمت پایین سوخت نمیتوان رفتار مصرفکننده را تغییر داد. ایدهآل این است که چنین کشورهایی اشتباه خود را بپذیرند و مالیات بر سوخت وضع کنند. آنها با شکست در آن مورد، باید طرحهای قابل فروش در مورد آلایندهها را حفظ کنند اما قیمت کف را بالا ببرند و به تدریج آن را افزایش دهند.
در دستور کار تحقیقاتی جدید باید به نقصهای مربوط به سوختهای تجدیدپذیر پرداخت. اگرچه استفاده از انرژی خورشیدی بسیار ارزانتر شده است، اما وسایل و فناوریهای جدیدتر مربوط به تولید و مونتاژ هنوز هم آن را ارزانتر میکند. به راههای بهتری برای ذخیره انرژی نیاز است- به این ترتیب میتوان از نیروی باد و خورشید در بعدازظهرهای سرد زمستان زمانی که تقاضای برق در اروپا به اوج خود میرسد، بهره گرفت. راههای بهتری نیز برای رفتن از A به B وجود دارد، چه از طریق شبکههای فشار قوی بزرگتر یا به شکل سوختهای ترکیبی جدیدتر. آیا فناوری زیستی میتواند باکتریهای فتوسنتزی تولید کند که مقدار زیادی سوخت مصرفی تولید میکنند؟ هیچ کس نمیداند. اما یافتن پاسخ آن ارزش صرف میلیاردها دلار را دارد.
البته بلندپروازیهای تحقیقاتی نباید به سوختهای تجدیدپذیر محدود شود. اَشکال دیگری از انرژی غیرفسیلی مانند انرژی هستهای نیز وجود دارد. ابتکار در انرژی هستهای کار سادهای نیست. چنین نیروگاههایی خطرناکاند و به مقررات دقیق و مستقل نیاز دارند؛ طرفدار ندارند و هماکنون بسیار گراناند. اما تمدنی که دههها جلوتر از زمان حال را میبیند نمیتواند اَشکال جدید انرژی هستهای را از دستور کار تحقیقاتی خود خارج کند.
کنار آمدن با آن
ابتکار ریشهای کلید کاهش آلایندهها در میانمدت و بلندمدت است، اما از بدتر شدن تغییرات اقلیمی در حال حاضر جلوگیری نمیکند. این همان جایی است که واقعگرایی وارد عمل میشود: بسیاری از افراد باید با کره زمین گرمتر سازگار شوند و بعضی از آنها به کمک نیاز پیدا خواهند کرد.
کشورهای ثروتمندتر (از جمله چین) قول دادهاند 100 میلیون دلار در سال به کشورهای فقیرتر کمک کنند. مشکل این است که مشخص نیست چه مواردی مشمول این کمک به حساب میآیند و این پول برای چه مواردی باید خرج شود. اگر کنفرانس تغییرات اقلیمی پاریس بدون نتیجه پایان یابد، احتمالاً دلیلی برای آن میشود. اولویت باید تحقیق کردن درباره موارد زیر باشد: آن نوع محصولات کشاورزی باشد که بتوانند در شرایط بسیار بد آب و هوایی بقا یابند؛ بهداشت بهتر و مراقبت از سلامت برای مقاوم ساختن افراد فقیر در برابر تغییرات اقلیمی و انرژی ارزان چه از نوع انرژی سبز و چه غیر آن. افراد فقیر به اینها بیش از فناوریهای انرژی سبز که کشورهای غربی آنها را گران میدانند نیاز دارند.
مسیر نهایی تفکر جدید باید انجام تحقیق در زمینه سرد کردن مصنوعی کره زمین باشد. مدلهای اقلیمی نشان میدهند گرم شدن کره زمین را باید با پاشیدن ذرات در جو یا استفاده از کریستالهای نمک برای سفیدتر کردن ابرها و در نتیجه بازتاباندن نور خورشید کاهش داد. هیچ کس نمیداند آیا میتوان این نوع پروژههای مهندسی جغرافیایی را طوری طراحی کرد که خطرات اقلیمی بدتری به بار نیاورد. اما این دلیلی برای تحقیق و مباحثه و نه برای یافتن راههای دیگر است. مهندسی جغرافیایی جایگزین کاستن از تولید گازهای گلخانهای نیست (یک دلیلش این است که نمیتواند مانع تغییر ترکیب شیمیایی اقیانوسها به وسیله دیاکسید کربن شود). اما اگر مطابق خواسته طرفداران محیط زیست خارج از محدودهاش انجام شود، احمقانه است.
بهطور خلاصه، واقعگرایی باید جایگزین بینش سبز شود. اقلیم کره زمین به دلیل اختراعات خارقالعادهای چون توربین بخار و موتور احتراق داخلی دارد تغییر میکند. بهترین راه برای مقابله با آن ادامه دادن اختراع است.
منبع: اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید