تاریخ انتشار:
کاهش ساعت کار زنان، مخالفان و موافقانی دارد که هر دو گروه مدافع حق زن هستند
بلیت برد یا باخت؟
لایحه کاهش ساعت کار زنان شاغل از جمله آخرین اقدامات تیم احمدینژاد بود. لایحهای که در آخرین روزهای کاری سال ۱۳۸۸ به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید. بر اساس این لایحه، ساعت کار هفتگی زنان شاغل سرپرست خانوار یا دارای فرزند زیر هفت سال یا معلول یا دارای همسر یا فرزند مبتلا به بیماریهای صعبالعلاج، در دستگاههای اجرایی و بخش غیردولتی با تایید مراجع ذیربط ۳۶ ساعت در هفته با دریافت حقوق و مزایای ۴۴ ساعت تعیین میشود.
لایحه کاهش ساعت کار زنان شاغل از جمله آخرین اقدامات تیم احمدینژاد بود. لایحهای که در آخرین روزهای کاری سال 1388 به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید. بر اساس این لایحه، ساعت کار هفتگی زنان شاغل سرپرست خانوار یا دارای فرزند زیر هفت سال یا معلول یا دارای همسر یا فرزند مبتلا به بیماریهای صعبالعلاج، در دستگاههای اجرایی و بخش غیردولتی با تایید مراجع ذیربط 36 ساعت در هفته با دریافت حقوق و مزایای 44 ساعت تعیین میشود.
با وجود مزیتهای گفتهشده در این ایده اما فعالان حقوق زنان دل خوشی از آن ندارند و دلایل متعددی برای مخالفت مطرح میکنند، از جمله اینکه با اجرایی شدن این لایحه کارفرمایان به ویژه در بخش خصوصی دیگر تمایل چندانی به استخدام زنان نشان نمیدهند یا دلنگرانی دیگرشان این است که هدف از مطرح شدن چنین لایحهای حذف کردن تدریجی زنان از بازار کار و خانهنشین کردن آنان است.
با وجود اینکه هنوز این لایحه تصویب نشده است اما زنان شاغل زیادی در دور و اطراف ما هستند که به دلایل مختلفی شغل خود را از دست دادهاند، از جمله این دلایل میتوان به بارداری، طلاق، مشکلات خانوادگی و... اشاره کرد. حال سوال این است که اگر زمانی این لایحه در کشور اجرایی شود، چند درصد از زنان شغل خود را از دست میدهند و خانهنشین میشوند؟
مرکز پژوهشهای مجلس در بررسیهایی که در مورد این لایحه انجام داده است، این طرح را سبب تحمیل هزینه به بخش غیردولتی دانسته و آن را مغایر با اصل۴۶ قانون اساسی میداند.
در دیگر کشورهای دنیا شرایط حمایتی از زنان شاغل وجود دارد اما با این تفاوت که آنها مادر شاغل را تنها فردی نمیدانند که باید در تربیت فرزندان، خانهداری و پختوپز نقش اساسی را ایفا کند، و به همین علت است که از طرحهای حمایتی برای زنان شاغل در کشورهای توسعهیافته استقبال میشود.
از جمله این طرحهای حمایتی میتوان از حمایتهای ملی دولتها از کودکان تازه متولدشده، حمایتهای شغلی همچون اعطای مرخصی زایمان به مادر و پدر، خدمات مهدکودک رایگان و تلاش برای اینکه مهدهای کودک در نزدیکی محل اشتغال پدر یا مادر باشد و از همه مهمتر تلاش و فرهنگسازی برای با اهمیت دانستن نقش پدر جدا از کسب درآمد یا به قول خودمان نانآوری و همچنین آموزش مسوولیتپذیری پدران در راستای تربیت و نگهداری فرزندان و رسیدگی به امور منزل نام برد.
برای نمونه یکی از اقدامات دولت آلمان، حمایت مالی دولت از پدران و مادرانی است که به واسطه تولد فرزند و مرخصی زایمان حقوقی دریافت نکردهاند و دولت به همین علت خود را موظف به پرداخت 100 درصد حقوق هر ماه والدین کرده است و حمایت دیگر این است که والدین میتوانند 12 هفته در مرخصی باشند و مطمئن باشند که زمانی که بر سر کار بازمیگردند شغل خود را دارند. یا در کشور ایسلند هر فرزندی که متولد شود، به پدر و مادرش سه ماه مرخصی با حقوق تعلق میگیرد که این سه ماه میتواند میان والدین با تصمیم خودشان تقسیم شود و مادران ایسلندی از خدمات پزشکی صد در صد رایگان دولت بهرهمند میشوند. لازم به ذکر است که دولت ایسلند بر پایه شمار افراد خانواده کمک و مزایا در اختیار پدران و مادران قرار میدهد. یا در کشور سوئد زمانی که کودک متولد میشود به والدین کمکهزینه کودک تعلق میگیرد و میزان مبلغ آن در ازای تولد فرزندان دیگر افزایش پیدا میکند. نیوزیلند، نروژ، ژاپن و فرانسه از دیگر کشورهایی هستند که خدمات
حمایتی در اختیار والدین شاغل قرار میدهند. با وجود نمونههای قوانین حمایتی که عنوان شد باید گفت دیگر دوران اختصاص دادن نقش خانهداری به زنان و کار بیرون از خانه برای مردان، به سر آمده و زنان نسل جدید در تلاش و تکاپو هستند تا هر چه بیشتر نسبت به نسلهای گذشته همچون مادران خود در عرصه اقتصاد بیرون از خانه و فعالیتهای اجتماعی نقشآفرینی داشته باشند و روز به روز حضور خود را پررنگتر کنند.
در دوران سنت خانه جایگاه آموزشوپرورش کودکان بود، یعنی مادر حکم مربی و معلم را داشت که تنها نقش تعریفشده برای او، تربیت فرزندان صالح، خانهداری و پختوپز بود. سخن بیپرده و صریح در این زمینه را پارسونز گفته است و کار را راحت کرده است، او به عنوان نظریهپردازی کارکردگرا معتقد بوده است که زن باید در خانه بماند و کار خانگی را به درستی انجام دهد تا مردی که در بیرون از خانه کار میکند کارکرد بهتری داشته باشد. با گذشت سالها از دوران سنت و رسیدن به دوران گذار اما همچنان این نوع تفسیر از زن در ذهن جامعه وجود دارد.
در دوران مدرن و جوامع پیشرفته نادیده گرفتن زنان به عنوان نیروی کار فعال و تلاش برای خانهنشین کردن آنان منسوخ شده است. در اختیار داشتن زندگی مطلوب، همراه با رفاه و آرامش در گرو کار و فعالیتهای اقتصادی در جهت کسب درآمد به معنای واقعی کلمه است که این مهم با کار کردن یک فرد در خانواده نهتنها فراهم نمیشود بلکه آن خانواده را دچار مشکلات عدیدهای میکند، پس میطلبد که نهتنها پدر و مادر بلکه دیگر فرزندان خانواده که به سن کامل رسیدهاند مشغول فعالیت شوند تا بتوانند در آرامش و رفاه در کنار یکدیگر زندگی کنند.
فعالان حوزه زنان معتقدند این لایحه قصد دارد تا در درازمدت نقش زن سنتی را در جامعه و خانوادهها تبیین کند و زنان را از فعالیتهای اجتماعی باز دارد. جایگاه زن سنتی به این معنا که نقش اصلی زن مادر بودن، تربیت فرزندان و خانهداری باشد؛ موضوعی که فعالان زن میگویند زنان شاغل بهخوبی از پس آن برمیآیند هر چند که اینها تنها وظیفه مادر نیست و پدر هم باید در تربیت و خانهداری نقش داشته باشد اما با این حال زنان میتوانند همراه با کار کردن، کسب درآمد و حفظ استقلال، مادر و همسر خوبی هم برای فرزندانشان باشند و به همه امور رسیدگی کنند. فعالان حقوق زنان در مقابل این سوال که مدافعان این لایحه معتقدند زن شاغل نمیتواند به معنای اخص کلمه الگوی مادر نمونه باشد، پیشنهاد الگوبرداری از خدمات حمایتی کشورهای پیشرفته را میدهند از جمله توجه به مهدکودک برای فرزندان زنان شاغل و الزام کارفرمایان به ایجاد مهدکودکهایی به خصوص در محل کار که میتواند راهکار مناسبی باشد تا هم زنان به فعالیتهای اجتماعیشان برسند و هم نقش مادری را حفظ کنند و در مقابل فرزندشان هم با مربیان متخصص آموزش و تربیت ببیند.
دیدگاه تان را بنویسید