تاریخ انتشار:
گفتوگو با صدرالدین حسینخانی تهیهکننده آلبوم نه فرشتهام، نه شیطان
اگر کپیرایت بود یک میلیون نسخه میفروختیم
آلبوم «نه فرشتهام، نه شیطان» یکی از پرسر و صداترین و پرهزینهترین آلبومهای منتشرشده در سال گذشته بود. به نظر میرسد این مقدار سرمایهگذاری توجیه اقتصادی داشته است اما وقتی صدرالدین حسینخانی مدیر شرکت ایران گام و تهیهکننده آلبوم میگوید حتی این آلبوم هم در چاپ چهارم و پنجم به سوددهی میرسد متوجه میشویم که اوضاع اقتصاد موسیقی در ایران تا چه اندازه وخیم است.
انتشارات «ایران گام» بیشتر در بخش موسیقی پاپ فعالیت دارد. چطور شد تهیهکنندگی آلبوم پرهزینه «نه فرشتهام، نه شیطان» را برعهده گرفتید؟
ما در زمینه موسیقی سنتی هم فعالیت داشتیم: همکاری با خانواده پورناظریها، سالار عقیلی، سینا سرلک و کارهای معروف دیگری مثل آلبوم «یاد استاد» و «آتش در نیستان»...
بله، ولی بخش عمده تولیدات شما موسیقی پاپ است و تیراژ این قبیل آلبومها نهایتاً بین پنج تا 10 هزار نسخه است، ولی تیراژ «آلبوم نه فرشتهام، نه شیطان» 50 هزار نسخه بوده...
بله، چون این کار از لحاظ موسیقی با دیگر کارهای سنتی متفاوت است. عوامل این کار بیشترشان خارجی هستند و میتوان گفت این کار پاپ - سنتی است.
یعنی تعداد تیراژ به خاطر بُعد پاپیولار کار است؟
بله، ما وقتی کار را میشنویم، تشخیص میدهیم که چقدر میتواند در بازار موفق باشد. این آلبوم خیلی بیشتر از این حرفها شنیده شد، اگر قانون کپیرایت در ایران اجرا میشد، این کار باید بالای یک میلیون نسخه به فروش میرفت.
چاپ دوم چند نسخه بود؟
حدود 30 هزار نسخه.
اسم همایون شجریان چقدر در این مقدار سرمایهگذاری تاثیر داشت؟
خیلی، 90 درصد کار به خاطر آقای همایون شجریان و تهمورس پورناظری است. من کارهایشان را هم دوست دارم و هم قبول دارم، چون در کارهایشان روانشناسی اجتماعی را در نظر میگیرند و بهروز هستند. معمولاً مخاطب کارهای سنتی از 30 سال به بالاست ولی این آلبوم مخاطب 15 ساله هم داشته و خوشبختانه در این آلبوم سن مخاطب خیلی گستردهتر شده.
قیمت این آلبوم 10 هزارتومان است. با توجه به همین نکته چرا در پکیج آلبوم، سن مخاطب را در نظر نگرفتید. قیمت آلبومهای موسیقی موجود در بازار تقریباً سه یا هشت هزارتومان است. چرا یک پکیج باقیمت پایینتر تولید نکردید؟
به نظر شما این مبلغ برای کاری که اینقدر برایش هزینه شده و حدود دو سال هم پروسه تولیدش طول کشیده زیاد است! بعد هم بین 30 تا 40 درصد این مبلغ، تخفیفی است که به فروشگاهها میدهیم. یعنی ما درحدود شش هزار تومن این کار را به فروشگاهها میدهیم. هزینه تولید و طراحی هم هست و حدود 2000 تا 2500 تومان از هر نسخه به صاحب اثر میرسد.
برای شما این آلبوم توجیه اقتصادی داشته؟
برای من جالب است که شما که در قسمت فرهنگی فعالیت دارید به این قیمت اعتراض دارید. برای یک آدامس بین 10 تا 15 هزارتومان هزینه میکنند ولی به قیمت کاری که سالها باقی میماند و بخشی از فرهنگ ماست کلی اعتراض میشود. با شرایط تورم بازار این قیمت زیاد نیست.
به نظرتان نباید این بحث را باز کنم که شما نکات مدنظرتان را مطرح کنید؟
بله، منتها مردم نسبت به کارهای فرهنگی کملطف هستند. کاری که همهجا شنیده میشود، ولی متاسفانه کسی حاضر نیست بهایش را پرداخت کند تا سرمایهگذار بتواند به این مسیر ادامه دهد.
منظورتان این است که قسمت اعظمی از آسیب اقتصادی بخش انتشار آلبوم به خاطر عدم وجود قانون کپیرایت است؟
خیلی، اگر قانون کپیرایت از این کار حمایت میکرد واقعاً بالای یک میلیون نسخه تیراژ داشت. چون خودتان میبینید این کار همهجا شنیده میشود؛ از صداوسیما گرفته تا پاساژها و ماشینها، ولی فقط 10 درصد از شنوندهها این آلبوم را خریدهاند و مابقی آن را کپی کردهاند. مردم حداقل هنرمندانی را که دوست دارند ، حمایت کنند. بالطبع این بازگشت اقتصادی در بالا رفتن کیفیت آثار بعدی تاثیر میگذارد.
جدا از بحث کپیرایت، تعداد چاپ اول و دوم سودی را که مدنظرتان بود، داشت؟
نه، ما هنوز به سوددهی نرسیدیم. سوددهی برای چاپهای چهارم و پنجم است.
متاسفانه بازدهی اقتصادی موسیقی در ایران وابسته به اجرای کنسرت شده و آلبوم نقش معرفی کار را به عهده دارد. چند وقت پیش خبر برگزاری کنسرت این آلبوم پخش شد که بعد هم تکذیب شد. شما در جریان این اتفاق بودید؟
درباره کنسرت نمیتوانم فعلاً حرف بزنم، چون یکسری صحبتها شده که بینتیجه بوده و تا به نتیجه نرسیم نمیتوانم دربارهاش صحبت کنم.
درباره چرخه اقتصادی موسیقی که حول محور برگزاری کنسرت است تا انتشار آلبوم نظری ندارید؟
شما حساب کنید در کشوری که بالای 70 میلیون جمعیت دارد تیراژ 80 هزار نسخه آلبوم برای شما هم تعجبآور است! چرا این تعداد به نظرتان زیاد است. بهطور مثال درباره همین آلبوم اگر کسانی که آن را گوش دادند کار را خریده بودند میتوانستیم بگوییم از نظر فرهنگی در نقطهای هستیم که انتشار آلبوم هم سوددهی دارد.
پس باز برمیگردیم به مساله کپیرایت ...
بله، دولت باید تولیدکنندگان فرهنگی را زیر چتر خودش قرار دهد و با متخلفان برخورد کند که متاسفانه نمیکند.
چه چیزی باعث میشود با همه مشکلاتی که فرمودید، چنین مبلغی سرمایهگذاری کنید؟
این کار و زندگی ماست. در این سن قرار نیست اگر سود نکردم شغلم را تغییر دهم. سالیان سال است که مشغول این کار هستیم. حالا نمیتوانیم در این مقطع برویم دنبال میلگرد فروختن و بسازبفروشی ساختمان!
هزینه تولید این آلبوم 300 هزار دلار بوده؟
200 هزار دلار که آن هم بحثهای مختلفی دارد.
شما در این سرمایهگذاری ضرر کردید؟
هنوز حسابوکتاب نکردهایم. (خنده)
بالاخره یک برآوردی دارید...
نه، ضرر نکردیم. بار معنوی کار برای من از همه چیز مهمتر است. در ایران کسی که در بخش فرهنگی کار میکند صرفاً دنبال سود مالی نیست. همین که میبینم تعداد قابل توجهی از هموطنانم این کار را میشنوند و لذت میبرند برایم دلگرمی است تا به این کار ادامه دهم. از مردم و فروشگاهداران درخواست میکنم از آلبومهای موسیقی حمایت کنند و کپی آنها را نخرند. روی کارهای کپی هولوگرام شرکت تولیدکننده وجود ندارد. از دولت هم میخواهم از شرکتهای فرهنگی و هنری حمایت کند و قانون کپیرایت را در جمهوری اسلامی ایران
اجباری کند.
دیدگاه تان را بنویسید