تنباکو چگونه وارد جامعه ایران شد؟
«قلیان»؛ تاریخچه یک معضل
قطعاً «قلیان» تنها ابزار تدخین تنباکو در ایران نیست اما بیشک پرمناقشهترین آنهاست. مناقشهای نه امروزین که دیرین سال است(حداقل از صفویه به این سو) در رد و قبول آن در جامعه ایرانی مجادله برپاست.
قطعاً «قلیان» تنها ابزار تدخین تنباکو در ایران نیست اما بیشک پرمناقشهترین آنهاست. مناقشهای نه امروزین که دیرین سال است (حداقل از صفویه به این سو) در رد و قبول آن در جامعه ایرانی مجادله برپاست. اما طی سالهای اخیر با ورود تنباکوهای رنگارنگ عمدتاً عربی با مزههای مختلف و متنوع، مصرف این ابزار دودزا بار دیگر به یکی از مهمترین تفریحهای جوانان ایرانی بهویژه زنان و دختران جوان بدل شده؛ امری که خود مناقشه و مناظره تازهای در میان افراد جامعه از مسوولان و متفکران گرفته تا افراد عادی شده است. پزشکان و پژوهشگران حوزه سلامت موکداً به زیانهای مصرف قلیان اشاره میکنند و آن را بلایی برای سلامت ایرانیان میدانند. اما برخی دیگر به دور از مساله سلامت، آن را معضلی اجتماعی میدانند که گریبانگیر جوانان شده است. دختران جوان تکیهداده بر پشتیهای سفرهخانههای سنتی یا نشسته بر پشت میز برخی کافیشاپها در حال استعمال دخانیات نخستین اشارت پیدا و پنهان آنان بر معضل دانستن «قلیان» برای جامعه ایرانی است. در نظر آنان جوانانی که اینچنین دود قلیان استعمال میکنند به هنجارها و عرفهای اجتماعی دهنکجی میکنند و اصول اخلاقی را
زیر پا میگذارند. اما با وجود همه این مخالفتها که عاقبت زمینهساز تدوین و اجرای قوانین محدودکننده استعمال «قلیان» در اماکن عمومی از سال 1389 به این سو شد؛ به گواه مشاهدات عمومی و اذعان برخی مسوولان مصرف قلیان نهتنها در میان ایرانیان کم نشده که اینک در هر کوی و برزن و در بسیاری از مهمانیها و مجالس ایرانیان قلیان اصطلاحاً، به پای ثابت! تبدیل شده است تا یکی از بیهودهترین و پوچانگارترین رفتار بشری(تدخین) به یک عادت ملی در میان ایرانیان عصر حاضر تبدیل شود. اما به گواه تاریخ و تاریخنویسان «قلیان» این اختراع مکاشفهآمیز ایرانیان بیش از چهار قرن است که به حبیب دل بسیاری از ایرانیان و محل تنفر برخی دیگر تبدیل شده است. اما قضیه تنباکو و قلیان ریشه در کجا دارد؟
بومیان آمریکا بهعنوان نخستین انسانهایی که دست به کار مصرف توتون و تنباکو بودهاند خلاقیت ویژهای در استعمال آن نداشتند. به گواه کریستف کلمب، کاشف اسپانیایی و همراهانش؛ بومیان آمریکایی تنباکو را یا در لای یک برگ بوته ذرت میپیچیدند و میکشیدند یا در میانه یک نی توخالی آن را میریختند و آتش میزدند و استعمال میکردند. اروپاییان اما نی بومیان را گسترش داده پیپ را برای استعمال تنباکو اختراع کردند. تنباکوی پیچیدهشده نیز بعدها زمینهساز تولید سیگار برگ و سیگارت شد. به نظر میرسد تنباکو این تحفه تازهرسیده از ینگه دنیا با سرعت واگیرترین بیماریها در سطح جهان منتشر شد! بهعنوان مثال در سال 1586 سر والتر رالی مشهور به «پدر آمریکای انگلیس» در زمان سلطنت الیزابت اول، کشیدن پیپ را که در آمریکا با آن آشنا شده بود به انگلستان آورد، و دودکشی با سرعت سرسامآوری در انگلستان و سایر نقاط جهان در قرن 16 رواج یافت. حیرتآور آنکه سر والتر رالی، آنچنان به کشیدن پیپ معتاد شد، که هنگامی که در سال 1618 او را به جرم خیانت و شرکت در توطئه اعدام میکردند، پیپ در گوشه دهان داشت.برخی تاریخنگاران معتقدند تنباکو به واسطه استعمارگران
پرتغالی به ایرانیان شناسانده شد. اما برخی دیگر با استناد به شواهد ادبی، قرن دهم هجری را زمان آغاز مصرف تنباکو در ایران میدانند. با این حال زمان دقیق ورود و استعمال تنباکو در ایران مشخص نیست.
«قلیان» چرا و در چه زمانی؟
ابزار «چپق» را میتوان نخستین نشانگان ذوق و صناعت ایرانی در استعمال دخانیات دانست. آنها «پیپ» را که پیش از این از سوی پرتغالیها با آن آشنا شده بودند توسعه داده، چپق را که عمدتاً به هنر ایرانی نیز منقوش بود تولید کردند. به نظر میرسد ضرورت این کار تلاش برای تصفیه بیشتر تنباکو و اجتناب از طعم تلخ آن بود که به واسطه شیره تنباکو آتشگرفته به وجود میآمد. این همان شیرهای است که در میان اهل دود به زهر تنباکو معروف است. زهری که بومیان آمریکا نیز برای زهردار کردن تیرهای شکارشان از آن بهره میبردند. شوق ایرانیان برای استعمال تنباکو آن هم به شیوهای سهلالوصولتر و کمخطرتر آنها را به تولید ابزاری تازه سوق میدهد. ابزاری که با گذراندن دود تنباکو از آب، تلخی آن را کم و آن را نیز خنک میکرد. در برخی اسناد از «ابوالفتح گیلانی»، فیزیکدان دربار اکبر اول، پادشاه مغول بهعنوان مبدع قلیان عنوان شده است. اما شعری از «اهلی شیرازی» که در قرن دهم هجری سروده شده و در آن از قلیان یاد شده است این نظر را باطل میکند. آنچه معلوم است اینکه باید ظهور قلیان را از عصر صفوی
به نظاره نشست.«تاورنیه» سیاح معروف در شرح قلیان و رابطه ایرانیان با این تنباکو مینویسد: «ایرانیان تنباکو را با دستگاهی کاملاً اختصاصی میکشند. در کوزه گلی دهانگشادی به قطر سه انگشت، تنه قلیانی از چوب یا نقره که سوراخی در وسط دارد قرار میدهند، و بر سر آن مقداری تنباکوی نمدار با کمی آتش میگذارند، و در زیر قلیان سوراخ ممتدی است که، در حالی که نفس را بالا میکشند، دود تنباکو با شدت از امتداد سوراخ پایین و داخل آب که به رنگهای مختلف میآمیزد، داخل میشود. این کوزه مرتباً تا نصفه آب دارد. به واسطه آبی که به قلیان میریزند دود تنباکو تصفیه میشود و کمتر ضرر میرساند. والا با این همه قلیان که میکشند، مقاومت برای آنها غیرممکن است. ایرانیان زن و مرد، بهطوری از جوانی عادت به کشیدن تنباکو کردهاند، که کاسبی که باید روزی پنج شاهی خرج کند، سه شاهی آن را به مصرف تنباکو میرساند. میگویند اگر تنباکو نمیداشتیم چطور ممکن بود کیف و دماغ داشته باشیم.» «در ماه رمضان و ایام صوم بزرگ، اول چیزی که برای افطار حاضر میکنند قلیان است، و بعضیها خود اقرار دارند که استعمال اینقدر دود برای آنها مضر است اما میگویند چه کنیم
عادت شده است.» «شاردن» نیز در این باره مینویسد: «هوای این سرزمین (ایران) بسیار گرمتر و خشکتر از اروپا و ترکیه است، و افکار و اندیشهها دقیقتر است. لذا اگر بنا بود که مثل ما تدخین کنند، تنباکو آنها را سرگیجه میآورد. چون ایرانیان مدام دود میکنند، دود را از تنگآبی عبور میدهند. این گونه چپقها را قلیان مینامند.»
شاهعباس، مخالف اول
به نظر میرسد شاهعباس نخستین کسی بوده که تدخین توتون و تنباکو را ممنوع میکند. میگویند برای این کار، روزی در یک مجلس رسمی دستور داد بهجای تنباکو، در قلیانها پهن بریزند و آنگاه، خود این تنباکو را یک تنباکوی فرد اعلا، تولید همدان معرفی کرد. همه حاضران نیز از کیفیت تنباکو تعریف کردند و آنگاه شاه خطاب به جماعت گفت:«مردهشوی چیزی را ببرند که نتوان آن را از پهن تشخیص داد.» بعد از آن بود که کشیدن توتون و تنباکو در ایران برای نخستین بار ممنوع شد و حتی گفته شده، تاجرانی که در اردوی جنگی شاه در گرجستان، توتون توزیع کرده بودند با همان توتونها سوزانده شدند. وی همچنین دستور داد بینی و لب سربازان استفادهکننده از تنباکو بریده شود. اما پس از مرگ شاهعباس قلیان بار دیگر به عرصه اجتماع برگشت. برخی دلیل این امر را مالیات کلانی میدانستند که دولت از تولید توتون و تنباکو به دست میآورد. شاهان سلسلههای دیگر، به خصوص قاجاریه هم نظری مثبت به این پدیده داشتند. امری که بعدها از سوی آیتالله میرزای شیرازی مرجع بزرگ در پی انعقاد قرارداد انحصار تنباکو با انگلیسها به سختی به
چالش کشیده شد. قلیان مخصوص و زینتی قاجاریها در موزه جواهرات سلطنتی ایران هماکنون نیز موجود است و در موزه جواهرات سلطنتی نگهداری میشد.
قلیان؛ چهارصد سال بعد
قلیان از تمام فراز و فرودهای تاریخی سر به سلامت بیرون آورده تا امروز نیز یکی از معضلات جامعه باشد. اما این بار نه به عنوان ابزاری خانگی یا شخصی و در خلوت که از 1340 به این سو راهی قهوهخانهها شده تا نمادی از افکار، آرا و سبک زیستن اقشار و طبقات مختلف مردم باشد. نیمکتها و میزهای بلند فلزی، در و دیوار کاشیکاریشده فرسوده، چای در فنجان کمرباریک و مهمتر از همه صدای قلقل قلیانها در فقدان نقالیها و پردهخوانیهای مرسوم قدیم؛ هنوز هم نماد طبقه کارگر به پایین است که در جنوب اقتصادی کشور روزگار میگذرانند. اما کافیشاپهای نوین که در قلیانهایشان بیشتر تنباکوهای اسانسدار میگذارند محل حضور طبقه متوسط و متوسط به بالاست. همان جایی که برخلاف قهوهخانهها در قانونی نانوشته، ورود خانمها ممنوع نیست. تلاش دولت نیز راه بهجایی نبرده. اینجا همه قلیانخواه هستند و آن را نهایت تفریح میدانند و گاه مهمترین محل درآمد قهوهخانهها، کافیشاپها و حتی سفرهخانهها همین قلیان است. البته کار در اینجا تمام نمیشود و در اغلب تفرجگاههای کشور در ایام تعطیل میتوان به
کرات جوانانی را مشاهده کرد که در حال قلیان کشیدن هستند. قطعاً قلیان برای سلامتی مضر است و جز لختی لذت و کمی کرختی رهاورد دیگری برای استفادهکنندگان ندارد. اما چرا در پس این پوچی بیش از 400 سال تقاضای روبه گسترش خوابیده است؟
دیدگاه تان را بنویسید