دانشیار جامعهشناسی دانشگاه تهران دلیل دفاع برخی مدیران از مصرف قلیان را تشریح میکند
قلیان وسیله آزادیهای اجتماعی نشود
مسعود کوثری، دانشیار جامعهشناسی دانشگاه تهران است. او در این گفتوگو دلایل فراگیری پدیده استعمال قلیان به طور «مدرن» را بازخوانی کرده و از دیدگاه برخی از مدیران در این حوزه انتقاد میکند. او معتقد است که فراگیری قلیان آنقدر در کشور زیاد شده که برای حل این معضل باید هر چه سریعتر به نوعی «وفاق ملی» نزد گروههای مختلف رسید.
مسعود کوثری، دانشیار جامعهشناسی دانشگاه تهران است. او در این گفتوگو دلایل فراگیری پدیده استعمال قلیان به طور «مدرن» را بازخوانی کرده و از دیدگاه برخی از مدیران در این حوزه انتقاد میکند. او معتقد است که فراگیری قلیان آنقدر در کشور زیاد شده که برای حل این معضل باید هر چه سریعتر به نوعی «وفاق ملی» نزد گروههای مختلف رسید.
در ایران، به طور سنتی استعمال قلیان رواج داشته اما در سالهای اخیر، فاز تازهای از شیوع استعمال قلیان دیده میشود که فراگیری آن، به نسبت دیگر ماده دخانی یعنی سیگار بیشتر شده است. دلیل این موضوع چیست؟ این بحث در ساختار «آسیبشناسی قلیان» چگونه قابل تحلیل است؟
بحث قلیان در راستای استعمال سنتی قلیان در جامعه ایران قابل توجیه نیست. در ایران به طور سنتی استفاده از قلیان رواج داشته و تا همین اواخر هم استفاده از تنباکوی ایرانی یک سنت پا برجا در برخی از خانوادهها بوده است. اما نوع جدید استعمال قلیان معنای جدیدی هم با خود دارد و باید در چارچوب زمینه و شرایط جدید اجتماعی فهم شود. این زمینه و شرایط اجتماعی نیز از پیچیدگی خاصی برخوردار است. از یکسو بحث اقتصادی و سود زیادی مطرح است که از طریق تجارت مواد اولیه قلیان به دست میآید و به اقتصاد کافهها و سفرهخانهها و چایخانهها بهویژه در مراکز تفریحی خاص و مناطق خوش آب و هوا بستگی دارد و شاید به نظر برسد که این چرخه مالی گسترده، اجازه تعطیلی قلیان در مناطق مختلف تفریحی را نمیدهد. اما از سوی دیگر، گرایش نسل جوان و بهویژه دختران به
موضوع قلیان دیده میشود که به نظر من وجه فراگیری و شیوع گسترده قلیان را بیشتر توجیه میکند.
از چرخه مالی شروع کنیم. به نظر شما این اقتصاد وابسته به قلیان چگونه شکل گرفته است؟
تنباکوی معطر چیزی نیست که در ایران به وجود آمده باشد. ابتدا در خاورمیانه شیوع پیدا کرده و در کشورهای توریستی فراگیری بیشتری داشته و پیوندی هم با مفهوم توریسم دارد. تصویر جدیدی که از حوزه قلیانکشی در این کشورها ارائه میشود پیوندی نیز با «لذتطلبی هزار و یک شبی» شرقیها دارد که حتی غربیها را هم وسوسه میکند که قلیان را تجربه کنند. حتی در تبلیغات تجاری استانبول، حمامهای این شهر به تصویر کشیده میشود که در آن قلیان هم سرو میشود. یک شرق «وهمآلود» و آمیخته به لذت که تصورات غربیها را تقویت میکند. به نظر میرسد در ایران هم این تصور در حال رشد است. این موضوع پیوند محکمی با اقتصاد توریسم و جذب توریستها دارد و در ایران کافههایی که در مناطق خوش آب و هوای اطراف شهرها دایر شدهاند، درآمدهای بالایی دارند. این درآمدهای بالا فقط با مساله غذا و خوراک اشباعشدنی نیست. روزگاری بود که مردم تهران دلخوش به لذت بردن از خوراک و غذا در دل کوههای دربند یا درکه بودند. اما به نظر میرسد لذت این نوع تفریح کاهش پیدا کرده
است. شاید در زمانی که این تفریحات به گونهای دیگر بود؛ فاصله زمانی تفریح و سرگرمی طولانی بوده است یا فاصله طبقاتی زیاد بوده است. الان تردد به راحتی صورت میگیرد و جنوب شهر با بالای شهر تفاوت آنچنانی ندارد. با افزایش امکانات رفاهی حتی خود طبقه متوسط هم با اینکه وضعیت مالی بهتری پیدا کرده اما فاصله بین تفریح و سرگرمی این طبقه هم کمتر شده است. شاید 20 سال پیش طبقه متوسط هر سه ماه یک بار میتوانست یک برنامه شام خانوادگی در بیرون از خانه داشته باشد؛ اما امروز این فاصله کمتر شده است. بنابراین معنای غذا خوردن و نوآوری و تنوع در نوع غذا خوردن با تغییر ساختار جامعه ایران از بین رفته است و یک عامل «مکمل» برای کافهها و رستورانهایی نیاز است که میخواهند مشتری جذب کنند. بخش عمدهای از این مشتریان را هم جوانان متعلق به طبقه متوسط تشکیل میدهد. یعنی از پس هزینهها برمیآیند و به طور مرتب میتوانند از این سرگرمی جدید استفاده کنند. حتی تا حدود زیادی طبقه پایین نیز این امکان را پیدا کرده است. از یکسو ارزانترین چیزی که میتوانند در این مکانها استفاده کنند چای و قلیان است. یعنی به جای صرف هزینههای زیاد برای خوراک،
میتوانند تفریح ارزانقیمتی داشته باشند. از سوی دیگر، مساله وهمآلودگی و لذتطلبی در قلیان بیشتر از خوراک است. دود، خاصیت لذت و وهمآلودگی دارد که جوانان را جذب میکند. چون برای طبقه متوسط که میانسال هستند؛ تنوع غذایی از بین رفته است؛ یک عامل تکمیلی نیاز است که آن خلأ را پر کند. بنابراین در خانوادههای میانسال نیز این مساله ریشه میدواند. بخش فروش هم با شم اقتصادی قوی این مساله را به خوبی درک میکند که میتوان با فراهم آوردن و تامین مواد اولیه لازم برای قلیانکار سود برد.
در واقع یک چرخه اقتصادی به وجود میآید که وابسته به قلیان است و به راحتی کنار نمیرود؟
بله، یک چرخه اقتصادی است که وابسته به قلیان است. حتی میشود گفت قلیان میتواند بهانهای باشد برای استفاده از خدمات رستوران یا سفرهخانه که میتواند اقتصاد رستورانها را به گردش دربیاورد. چون هزینه سفرهخانهها و رستورانها هم در حال افزایش است و به همین دلیل غذا خوردن در جمع خانوادگی در یک رستوران یا سفرهخانه به تفریح گرانی تبدیل شده و قلیان میتواند یک مشوق برای حضور خانوادهها باشد. در واقع این چرخه اقتصادی اجازه برچیده شدن بساط قلیان از شهرها را نمیدهد.
اشاره کردید که عامل تعیینکننده دوم، گرایش نسل جوان و بهویژه دختران به موضوع قلیان است. چرا سهم بیشتری از این گرایش را به دختران میدهید؟
من معتقدم میل به قلیان از سوی دختران در پسران تشویق میشود. در جامعه ما حتی تا همین الان دختران در محیط شهری به راحتی نمیتوانند سیگار بکشند و حتی در خودرو شخصی خود برای استعمال سیگار با محدودیتهایی روبهرو هستند و نگاه شماتتباری را باید برای این کار تحمل کنند. سفرهخانه یا چایخانهای که به طور مدرن قلیان سرو میکند؛ محیط امنی را برای آنها به وجود میآورد که حس سرگرمیجویی و تفریحجویی و حتی «هویتطلبی» دختران را تقویت میکند. یک نوع «اعلام هویت» هم در این کار میان دختران دیده میشود. به همین دلیل است که در بیشتر شهرها، این جریان بیشتر توسط دختران تقویت میشود. البته در ادامه پسران جامعه نیز به این میدان کشیده شدهاند. ضمن اینکه باید توجه داشت که استعمال قلیان از پسران شروع شده اما چرخه قلیان با دختران تشدید میشود. به همین دلیل معتقدم نقش دختران در چرخه استعمال قلیان بسیار بیشتر است.
آیا تغییر الگوی عرضه نیز در این موضوع تاثیرگذار بوده است؟
بله، اما بخشی از تشدید مصرف قلیان به دلیل تغییر الگوی عرضه است. مکان عرضه قلیان دیگر سنتی نیست که یک ردیف صندلی و میز داشته باشد و حتی پسر جوان هم نمیتواند در آن قلیان بکشد. چون در فرهنگ ما، سرو قلیان برای یک آدم میانسال به بالا مجاز بوده و به راحتی یک مرد جوان در الگوهای سنتی قهوهخانهها پذیرفته نمیشد. اما مدرن شدن یک مکان جدید است که تعریف جدیدی از آن شده و به عنوان یک مکان تفریحی به آن مشروعیت بخشیده شده است. مکانهای جدید عرضه قلیان، برای جوانها و پسران راحتتر است و دختران هم به سرعت متوجه شدهاند که قلیان یک وسیله «ابراز هویت» است. کما اینکه اگر شما به دربند یا فرحزاد بروید تعداد زیادی از جوانان و تازهعروسها را میبینید که در آنجا قلیان مصرف میکنند. شواهد هم نشان میدهد در شهرهای مختلف این موضوع در حال فراگیر شدن است، حتی توسط دختران. یک نوع سبک رفتار جدید است، که معنای جدید میدهد که به هیچوجه با معنای سنتی قلیانکشی جور درنمیآید. ما الان با این مساله مواجهیم که به تدریج ممکن است که این به داخل خانهها هم کشیده شود. یعنی
قلیانهای تزیینی هم گرفته شده و تنباکوهای معطر هم استفاده میشود و این میتواند زمینهساز مصارف دیگری نیز بشود. برخی از اعتیادها در اثر مصرف تفریحی به وجود میآید.
آیا این چرخه اقتصادی که ورود قلیان از خانه به اجتماع را فراگیر کرده، برنامهریزی شده بوده است؟
به نظر من بله و ریشه این برنامهریزی در بیرون از ایران است. یک شکاف زمانی میان دوران سنتی قلیانکشی و دوران مدرن آن وجود داشته است. دوران سنتی 30 سال پیش تمام شده است. بنابراین شیوه جدید فراگیری قلیان، ادامه آن نیست. حالا کدام کشور و کدام صنعت این را دوباره کشف کرده و این امکان را دیده که قلیان ترویج پیدا کند و امکان بازگشت به جامعه را دارد؛ در حوزه مطالعات اقتصاد نوین قلیان و تنباکو میگنجد. به نظر من این اقتصاد با توجه به سنت استعمال قلیان احیا شده اما قلیان را به فاز تفریح و سرگرمی برده است. همانگونه که توتونهای غربی به مرور تبدیل به توتونهای اسانسدار مثل «کاپیتان بلک» شده و در سیستم پیپ بازتولید شد تا بوی بد سیگار و تنباکو هم از بین برود. یک نوع پرستیژ هم بود و مشروعیتی به پیپ بخشید. طراحی استعمال قلیان به صورت مدرن توسط جامعه ایرانی نیز نبوده است. اما روی سنت جامعه شرقی نشسته است. یعنی جامعهای مانند ایران یا مصر یا کشورهای حاشیه خلیج فارس و ترکیه که به صورت سنتی قلیان را داشتهاند. یک نوع
اقتصاد توریسم که با یک بستهبندی و تفکر جدیدی وارد جامعه ایران شده و به سرعت در جامعه ایران جذب شده است. ادامه سنت پیشین نیست؛ اما از آن سنت برای توجیه خود استفاده کرده است. الان اگر از دختران بپرسید که چرا قلیان میکشید پاسخ میدهند که مادران ما هم میکشیدند و مادربزرگهای ما هم میکشیدند. من خودم به یاد دارم که مادربزرگ پدریام به طور سنتی قلیان استفاده میکرد اما هرگز از تنباکوهای طعمدار استفاده نمیکرد. ضمن اینکه مواد شیمیایی موجود در تنباکوهای جدید هم خوشبوکننده است و هم خاصیت تخدیری بیشتری دارد. اینها ویژگیهایی برای جذب مصرفکننده است و نوعی بستهبندی جدید از یک پدیده در تاریخ ایران بوده است.
پس چرا در مقایسه با دیگر مواد دخانی مثل سیگار، قُبح قلیان در جامعه ایرانی کمتر است؟ آیا این به دلیل تغییر ساختار و تحولات دیدگاه جامعه ایران است؟
بخشی از «راحت» بودن با قلیان، به تحولات ارزشی جامعه ایران برمیگردد. اما بخش مهمتر مربوط به این است که قلیان به شکل جدید به عنوان یک «تفریح خانوادگی» تعریف شده است. یعنی یک امر خانوادگی در محیط بیرون و مشروع است. در صورتی که سیگار یکوجه «فردی» دارد. یک سیگاری به عنوان یک «فرد سیگاری» معرفی میشود. هیچکس جلوی بزرگتر سیگار نمیکشد. اما قلیان به عنوان یک تفریح زوج جوان مطرح شد. یک تفریح بیخطر دو، سه نفره که به صورت گروهی معرفی شده است. این پدیده در موضوع روابط با جنس مخالف نیز اتفاق افتاده است. شاید پیش از این روابط با جنس مخالف برای جوانان با محدودیتهایی همراه بود. اما هماکنون دستهجمعی بودن پسران و دختران برای تفریح، یک امنیت ذهنی در بین آنها ایجاد میکند. به همین دلیل قلیان یک «امر جمعی» تعریف شد. مثلاً اگر یک دختر تنها قلیان بکشد همان نگاهها به عنوان یک موضوع نامتعارف ادامه خواهد داشت. اما وجود چند نفر از دوستان این نگاهها را کاهش میدهد.
در واقع نوعی «تقسیم جرم» اتفاق میافتد. اما سیگار در هر شرایطی یک امر فردی است. یعنی به عنوان «آدم سیگاری» معرفی میشوید.
ممکن است که به طور جمعی هم موضوع سیگار، با واکنش منفی روبهرو شود. اما در مورد قلیان اینطور نیست. سوال این است که چگونه جامعه ایرانی آنقدر راحت با قلیان که از نظر زیانبار بودن برای سلامتی تفاوتی با سیگار ندارد، کنار آمده است؟
قلیان مدرن، خوشبو است و همین بوی خوب ممکن است نوعی مشوق برای پذیرش در اجتماع باشد. اما قلیان یک چیز جمعی است و نه فردی. به همین دلیل است که با اقبال بیشتری همراه میشود. ممکن است بگویید این جمع بدی است؛ اما جرم و قُبح استعمال قلیان میان افراد مختلف تقسیم میشود. بنابراین آدمها سادهتر و راحتتر قلیان میکشند. سیگار قُبح فردی دارد و فرد سیگاری همه بار نگاه خیره و توبیخوار را باید به دوش بکشد. پدیده قلیان از این طریق مشروعیت خود را به دست آورده است.
جبران این مشروعیت قلیان در جامعه چگونه ممکن است؟
به نظر من جبران زیانهایی که به طور روانی از منظر از بین رفتن قبح قلیان به وجود آمده کاری بسیار ظریف و حداقل چندین ساله نیاز دارد. عمل جراحی زیبایی بعد از یک دهه با واکنش منفی مخاطب روبهرو شد. چون تصاویری از خطاهای پزشکی یا انسانی از این جراحیها بیرون آمد که بسیاری را برای استفاده از جراحی زیبایی مردد کرد. در مورد قلیان هم میتوان چنین پیشبینی داشت که اگر پروندههای پزشکی عوارض استفاده از قلیان رونمایی شود جامعه ایرانی با واکنش منفی نسبت به قلیان همراه شود. در این زمینه برنامههایی وجود دارد؛ اما از منظر ارتباطی این برنامهها نمیتواند اقناعکننده باشد. چون مصرف را نمیتوان به سرعت پایین آورد. یک برنامه اجتماعی بسیار سنجیده نیاز است تا مصرف قلیان کاهش پیدا کند. به نظر من باید هر چه سریعتر نهادهای ذیربط اقدام کنند. چون ممکن است در چند سال آینده نتوان مصرف قلیان را در کشور کنترل کرد.
نوعی تمایل مدیران و چهرههای نزدیک به تکنوکراتها به قلیان دیده شده است. آیا این تمایل منشاء اقتصادی دارد و این مدیران از این منظر استعمال قلیان را ترویج کردهاند؟
بله، این موضوع دیده شده اما به نظر میرسد که در برخی از مواضع باید تکلیفمان را روشن کنیم. دولتها برای اینکه فضای باز اجتماعی به وجود بیاورند ممکن است مواضعی را اتخاذ کنند که در نهایت به زیان مردم تمام شود. یا برعکس نیروی انتظامی و نهادهای مرتبط که وظیفه برخورد و محدود ساختن برخی از عوامل زیانبار را بر عهده دارد ممکن است در مواقعی به جامعه زیادی سخت بگیرد. اما موضوع این است که باز شدن فضای اجتماعی با قلیان امکان ندارد و ممکن است آسیبهای درازمدت داشته باشد. استقبال از قلیان شاید نشانهای از جانب دولت است برای رساندن یک پیغام به جامعه که تمایل دارد فضای اجتماعی را بازتر کند. این پیام خوب است؛ اما به نظر من اگر روی پدیدهای مانند قلیان تمرکز شود، خطرناک است. از طرف دیگر، با محدودیت در عرصههای گوناگون طبیعتاً جوانها به این حوزه رانده میشوند. یعنی هم با چشمک دولت و هم با محدودیتهای جامعه به یک سمت رانده میشود و آن سمت و سوی منفی
است. بنابراین هر دو بخش مقصرند. یک پدیده منفی به دلیل عملکرد نادرست به وجود میآید. هر دو این گروهها باید تلاش کنند آزادیهای مدنی بیشتر شود، اما در زمینههای مثبت آن.
البته مواضع ضدقلیان هم کم نیست. اما نوعی دوگانگی در برخورد با پدیدههای سرگرمکننده دیده میشود. مثلاً شبکههای اجتماعی با محدودیت با فیلترینگ روبهرو میشود اما مجوز دایر کردن سفرهخانه به برخی اشخاص اعطا میشود.
به نظر میرسد مواضعی که علیه قلیان گرفته میشود، جدی و محکم نیست. همین الان دیده شده در بیمارستانها که به قاعده باید نماد سلامت باشد؛ چیپس و پفک فروخته میشود. یا در ظروف پلاستیکی چای فروخته میشود که یک نوع رفتار ضدبهداشتی است. «فرمالیسم» و ژست گرفتن دوامی ندارد. چون در بسیاری از موارد درآمدزایی بر منطق و هدف یک سازمان و نهاد سایه میاندازد.
آیا با وجود چرخه اقتصادی که از آن صحبت کردید احتمال حرکت قلیان از جامعه به خانه وجود دارد؟
اگر این اتفاق بیفتد، قطعاً محدود به قشر میانسال نخواهد بود بلکه از طریق نوعی سرگرمی وارد گروههای جوان میشود و ممکن است عواقبی هم داشته باشد. اینکه مصرفکننده را وسوسه کند که چیزی در قلیان بیندازد که قوه تخدیر بیشتری دارد. به نظر من این اتفاق در حال رخ دادن است. در حال حاضر مصرف از یک مکان رسمی که برای قلیان تعبیه شده است؛ به سطح زندگی خصوصی افراد رسیده و این خطرناک است و به سادگی نمیتوان با آن برخورد کرد. قوه قهریه میتواند یک سفرهخانه را پلمب کند اما نمیتواند وارد حوزه شخصی مردم شود. این فاجعه بزرگتری است که قلیان به سمت خانهها و زندگی شخصی افراد برود.
آیا میتوان راهحلی برای موضوع قلیان داشت؟
به نظر من نهادها به عنوان یک موضوع ملی باید روی باز کردن فضای جامعه کار کنند. البته نه به عنوان یک «حالگیری». اینکه کدام روزنامه یا کدام کافه یا کدام پارک باز باشد یا تعطیل باشد یا کدام سینما میشود رفت یا نه جزو همان «حالگیری» است. بازیهای سیاسی و جناحی به زیان جامعه و منفعت ملی است و به هر دو ضربه میزند. به نظر من باید همه جناحها و قوا به یک توافق بر سر مصلحت اصلی جامعه برسند و سعی کنند دعواها را تمام کنند و منفعت ملی را در نظر بگیرند. قلیان در درازمدت آثار و پیامدهای ناگواری دارد. در تهران با توجه به آلودگی هوا میزان سرطان بالاست و در این شرایط مصرف قلیان ابتلای به سرطان را بسیار بالا میبرد. پدیده قلیان نوعی وفاق نیاز دارد؛ نهادها باید بر روی آزادسازی برخی از عرصهها توافق کنند و برای استفاده از قوه قهریه در برخی دیگر از حوزهها دست به کار شوند. دولت اگر میخواهد مشی اصلاحطلبی در پیش بگیرد باید در زمینههای مثبت به جامعه پیام دهد و تلاش کند آن زمینهها را باز کند. اما اگر نهادهای انتظامی بد عمل کنند و پیامها هم در زمینههای منفی باشد، منفعت
ملی و جامعه آسیب میبیند.
دیدگاه تان را بنویسید