نوشداروی پیش از مرگ
استارتآپهای دارویی با چه موانعی روبهرو هستند؟
صحنه برای پیشتازی صنعت داروی ایران، به عنوان یک بازیگر مهم در خاورمیانه مهیا شده است، ستارگان این صحنه شرکتهای نوآور و استارتآپها هستند. بنگاههای جوان ایرانی این ظرفیت را دارند تا در صورت برداشته شدن موانع کسبوکار، بازار کشورهای اطراف را در مشت گیرند. سوال این است که چرا تا امروز این اتفاق رخ نداده است؟ این پرسش را با خانم هاله حامدیفر مطرح کردهایم که مدیریت یکی از شرکتهای موفق دارویی را بر عهده دارد. او معتقد است اگر فضای لازم فراهم شود، استارتآپهای ایرانی آماده تبدیل شدن به بازیگران بزرگ در نوآوریهای دارویی هستند که در نهایت نهتنها به نفع شهروندان خود بلکه به نفع جامعه جهانی در حوزه مراقبتهای بهداشتی خواهد بود.
رشد همزمان
در سالهای اخیر، صنعت دارو در ایران با فعالیتهای قابل توجه استارتآپها رشد چشمگیری را تجربه کرده است که نشاندهنده همسویی این صنعت با گرایش جهانی به سمت نوآوری در حوزه سلامت است. در حالی که این استارتآپها در پیشرفت علم پزشکی و بهبود ارائه مراقبتهای بهداشتی موثر هستند، بررسی انتقادی چالشها و مسائل سیستمی حلنشده آنها نقاطی را نشان میدهد که نیازمند توجه و تلاش در راستای حلوفصل آن است. بر این اساس هدف این گزارش را تحلیلی جامع از موانع و محدودیتهای پیشروی استارتآپهای دارویی در کشور قرار دادیم تا شاید بررسی چالشهای نظارتی، اقتصادی، لجستیک و همچنین موانع اجتماعی-سیاسی که بر اشتیاق سرمایهگذارها نسبت به حمایت از این صنعت اثر میگذارد، چراغی بر آینده این صنعت ستارهساز روشن کند.
چالش مقررات
یکی از مهمترین موانع رشد استارتآپهای دارویی در ایران، فضای پیچیده نظارتی کشور است. استارتآپهای دارویی باید مجموعهای از موانع بوروکراتیک، از جمله دریافت مجوز، پیروی از مقررات سختگیرانه و قوانین در تغییر سازمانهای موازی را پشت سر بگذارند. علاوه بر اینها سازمان غذا و داروی ایران (IFDA) بر روند تایید داروها و درمانهای جدید نظارت دارد که اغلب به دلیل کندی و غیرشفاف بودن مورد انتقاد کارشناسان قرار میگیرد. این ناکارآمدی معرفی راهحلهای نوآورانه به بازار را به تاخیر میاندازد و هزینهها را برای استارتآپها افزایش میدهد. این در حالی است که در شرایط فعلی ممکن است استارتآپها انعطافپذیری مالی برای تحمل فرآیندهای نظارتی طولانی نداشته باشند. علاوه بر این، چهارچوب نظارتی اغلب در معرض تغییراتی است که میتواند بهطور غیرقابل پیشبینی چشماندازی را که استارتآپهای دارویی تصویر کردهاند، تغییر دهد. مهم نیست این تغییرات ناشی از تغییر در اولویتهای سیاسی حکمرانی باشد یا تغییر در تیم مدیریتی؛ مهم آن است که اشارتی از سوی سیاستگذار بر ثبات و پیشبینیپذیری مورد نیاز برای برنامهریزی استراتژیک بلندمدت این شرکتها تاثیر میگذارد. در نتیجه، بسیاری از استارتآپها خود را در موقعیتی نامطمئن میبینند و میدانند بهشدت به فرآیند نظارتی متکی هستند و همین موضوع میتواند سرمنشأ رانت و فساد باشد؛ چراکه هر شرکتی که روابط سیاسی مستحکمتری داشته باشد یا از قدرت چانهزنی بیشتری برخوردار باشد با خطرات کمتری مواجه میشود. اما سوال این است؛ نوآوری چه کمکی به صنعت دارو در ایران داشته است؟ با طرح این پرسش، نخستین موضوعی که به ذهن میرسد این است که تولیدات دارویی در ایران همچنان به روشهای سنتی به فروش میرسد چرا که یکی از مهمترین چالشهای استارتآپهای دارویی ممانعت نهادهای دولتی برای فروش آنلاین دارو است. درست است که هدف، کنترل شرایط به نفع بیمار است اما همین موضوع علاوه بر اینکه انگیزه تولیدکننده و فروشنده را کاهش میدهد، شرایط را برای فروش داروی قاچاق از طریق پلتفرمهایی مثل اینستاگرام فراهم میکند. به نظر میرسد به زودی باید راهحل قانونی برای رفع این مشکلات پیدا شود. هاله حامدیفر در اینباره توضیح میدهد: «برای آنکه پلتفرمهای آنلاین حوزه دارو و درمان شکل گیرند باید زیرساختهای آن فراهم شود. ایجاد یک پلتفرم آنلاین در حوزه دارو یا درمان با بحث قاچاق دارو، تامین دارو، ارز دارویی و... گره میخورد و کسی که نگاه کلان دارد، باید بتواند این زیرساختها را در همه این زمینهها فراهم کند.» خانم حامدیفر در عین حال با احترام به دغدغه نهادهای ناظر میگوید: «سکوهای تحویل دارو باید ابزاری باشند که مطمئن باشیم مشکل سوءاستفاده دارویی، مشکل قاچاق دارویی، مشکل گرانفروشی، مشکل قاچاق ارز و موارد بسیار دیگری ایجاد نمیکنند. بنابراین زمانی که این زیرساختها ایجاد شد، میتوانیم به معرفی این پلتفرمها بپردازیم. ایده فروش آنلاین دارو ایده خوبی است که اصلاً ساده نیست. دارو یک کالای استراتژیک و حساس است، ارز آن ارز سوبسیدی است، مراجعی که دارو را تحویل میدهند باید افراد متخصص باشند و کسی که دارو را مینویسد هم باید متخصص باشد. زمانی که بتوانیم تمام این زیرساختها را درست کنیم، استارتآپهای دارو و درمان بهطور اصولی شکل خواهند گرفت؛ ولی در غیر این صورت اگر بخواهیم صرفاً یک چیزی را بدون در نظر گرفتن تمام جوانب معرفی کنیم در قدم اول و دوم برای آن مشکلات بسیاری ایجاد میشود که محکوم به شکست است.»
جیب خالی و مشکل مالی
در یک دهه گذشته ظرفیت ارائهشده بهوسیله اکوسیستم استارتآپی دارویی ایران، سرمایههای داخلی و بینالمللی را به خود جذب کرده است. سرمایهگذاران خطرپذیر، سرمایهگذاران فرشته و شرکتهای داروسازی فعالانه به دنبال فرصتهایی برای سرمایهگذاری در استارتآپهای ایرانی هستند. تزریق سرمایه به استارتآپها این امکان را میدهد تا فعالیتهای خود را افزایش دهند، استعدادهای آیندهدار را استخدام کنند و تلاشهای تحقیق و توسعه خود را تسریع بخشند و به رشد صنعت داروی ایران کمک کنند. با وجود چنین فضای مثبتی، چالش بزرگ دیگر استارتآپهای دارویی، نااطمینانی در اقتصاد ایران است که مشکلات قابل توجهی را برای آنان که به دنبال سرمایهگذاری و پایداری مالی هستند، ایجاد میکند. تحریمهای اعمالشده از سوی نهادهای بینالمللی اقتصاد کشور را قفل و دسترسی به سرمایه خارجی و فناوریهای پیشرفته را محدود کرده است. این انزوا جذب سرمایههای بینالمللی را برای استارتآپهای ایرانی چالشبرانگیز و حتی غیرممکن کرده است؛ چراکه سرمایهگذاران خارجی به دلیل پیامدهای قانونی نسبت به سرمایهگذاری در ایران محتاط شدهاند. علاوه بر این، بازار مالی داخلی حمایت محدودی از سرمایهگذاریهای پرخطر مانند استارتآپهای دارویی ارائه کرده است. بخش بانکی که تحت تاثیر تورم و نوسانهای ارزی با مشکل مواجه شده است، اغلب قادر نیست یا نمیخواهد اعتبار لازم یا سرمایهگذاری مورد نیاز برای توسعه سرمایهگذاریهای نوآورانه را گسترش دهد. در مجموع، سرمایه در اقتصاد ایران کمیاب است و آنچه در دسترس قرار میگیرد اغلب به سمت صنایع باثباتتر هدایت میشود که بازدهی سریعتر را وعده میدهند. بنابراین، استارتآپها با چالش زیاد برای تامین منابع مالی مواجه هستند، که اغلب باید به منابع مالی شخصی یا سرمایهگذاران داخلی در مقیاس کوچک تکیه کنند.
دیوار کج
اکوسیستم تکنولوژیکی و زیرساختی در ایران مجموعه دیگری از موانع را به همراه دارد. توسعه صنعت دارو نیازمند امکانات تحقیقاتی پیشرفته و دسترسی به آخرین فناوری است که به دلیل تحریمهای اقتصادی دستیابی به بسیاری از آنها دشوار است. آزمایشگاهها اغلب فاقد تجهیزات هستند و فقدان زیرساختهای مدرن توانایی استارتآپها را برای انجام فعالیتهای ضروری تحقیق و توسعه با مشکل مواجه میکند. علاوه بر این، مسئله مهم مهاجرت نیروی تحصیلکرده و متخصص یا اصطلاحاً فرار مغزها نیز در ایران وجود دارد، جایی که دانشمندان و پژوهشگران بااستعداد در جستوجوی فرصتهای بهتر به خارج از کشور مهاجرت میکنند. این امر با محروم کردن استارتآپها از نیروی کار ماهری که میتوانند نوآوری را هدایت کنند، چالشهای موجود را تشدید میکند. چنانکه خانم حامدیفر میگوید: «حتی زمانی که ایدههای امیدوارکننده و کارآفرینان مشتاق وجود داشته باشند، تخصص فنی لازم برای اجرای این چشماندازها کم است و دامنه و مقیاس موفقیتهای بالقوه را بهشدت محدود میکند. زیرساخت آن اولین آجر پیریزی است که اگر نباشد دیوار استارتآپها فرو میریزد.» نکته دیگری که ناظران این حوزه به آن اشاره میکنند، این است که استارتآپهای دارویی نیاز دارند تا شفاف باشند و صورت مسئلهها را زودتر از ایجاد مشکل برطرف کنند. حامدیفر در نقد این موضوع گفته است: «مثل اغلب پدیدههایی که بعضی اوقات آن را لوث میکنیم، استارتآپ را هم لوث کردهایم. حتی خود من وقتی کسی از استارتآپ صحبت میکند، دقیقاً نمیدانم در مورد چه چیزی صحبت میکند، چون هر کسی در مورد آن صحبت میکند و بهقولی مد شده است.» جهان ما، با سرعت عجیبی در حال حرکت است و معادلات پنج سال پیش هم در حال حاضر قابل تعمیم نیست، یعنی شما نمیتوانید با تفکر پنج سال پیش برنامهریزی و سرمایهگذاری کنید. به عنوان مثال، زمانی که اسنپ وجود نداشت کسی حتی تصور نمیکرد چنین چیزی جواب بدهد. شاید اگر کسی آن موقع میخواست در حملونقل سرمایهگذاری کند فکرهای دیگری میکرد و اگر فردی الان بخواهد در این حوزه سرمایهگذاری کند باید با توجه به شرایط حال حاضر برنامهریزی کند. در حوزه دارو هم به همین شکل است. مشکل ما این است که افراد وقتی میآیند استارتآپی ایجاد میکنند، فکر میکنند باید صفر تا صد مسیر را خودشان طی کنند یا اینکه استارتآپ باید به یک شرکت بزرگ ختم شود وگرنه شکست میخورد.
بیرقیب رانتخیز
علاوه بر تمامی مواردی که ذکر شد استارتآپهای دارویی در ایران در زمینه دسترسی به بازار و رقابت با نوآوران جهانی با مشکل جدی مواجه هستند. بازار مراقبتهای بهداشتی داخلی بهشدت تحت سلطه بازیگران محلی است؛ از آنجا که قیمتگذاری دستوری از یکسو و تحریمها از سوی دیگر فضا را برای انحصارگران باز کرده است، راه رشد یا تولید باکیفیت بسته میشود. با وجود نظارت نهادهای مربوطه و سختگیری در این حوزه اما به هر حال روابط و اتحادهای از پیش موجود نفوذ و رقابت موثر را برای تازهواردان و خصوصیها دشوار میکند. علاوه بر این، بنچمارکها نشان میدهد یک بیمیلی عمومی برای اتخاذ درمانهای جدید و اثباتنشده در میان ارائهدهندگان مراقبتهای بهداشتی و بیماران وجود دارد که ممکن است محصولات باسابقه ثابتشده را ترجیح دهند. این رفتار محافظهکارانه بازار، نوآوری را بیشتر متوقف میکند، زیرا استارتآپها باید برای به دست آوردن اعتماد و اعتبار در زمینهای که ذاتاً ریسکگریز است، تلاش کنند. بدون حمایت و آموزش قابل توجه برای تغییر این طرز فکر، مسیرهای تجاریسازی این شرکتهای نوآور از همان ابتدا مسدود میشود.
دست سیاست
بافت سیاسی-اجتماعی در ایران نیز نقشی محوری در شکلدهی به چالشهای پیشروی استارتآپهای دارویی بر عهده دارد. سیاستهای دولت با هدف دستیابی به خودکفایی مراقبتهای بهداشتی اغلب بر تولید داروهای قدیمی بیش از نوآوریهای دارویی جدید تاکید دارند. در حالی که هدف این استراتژی کاهش وابستگی به واردات خارجی و اطمینان از مقرونبهصرفه بودن است، بهطور ناخواسته مانع از توسعه فناوریها و محصولات جدید میشود. سیاستهای بهداشت عمومی، در حالی که هدف خوبی دارند، اغلب فاقد پیشبینی استراتژیک لازم برای پرورش محیطی مناسب برای تحقیقات دارویی پیشرفته هستند. حمایت ناکافی از آزمایشهای بالینی و ادغامهای غلط موسسات تحقیقاتی و موسسههای تجاری، چشمانداز استارتآپهایی را که مشتاق ترجمه اکتشافات علمی به راهحلهای آماده بازار هستند، پیچیدهتر میکند. پیامدهای اخلاقی و اجتماعی تقویت یک اکوسیستم استارتآپ دارویی قوی در ایران نیز قابل تامل است. نابرابری مراقبتهای بهداشتی یک موضوع مبرم است که خود را در مراکز دولتی و خصوصی نشان میدهد. از طرفی تمرکز بر نوآوری مبتنی بر سود باعث تشدید نابرابریهای موجود هم میشود. استارتآپهایی که راهحلهای بادوام تجاری را در اولویت قرار میدهند، ممکن است نیازهای جمعیت حاشیهنشینی را که فاقد قدرت اقتصادی برای ارائه بازارهای جذاب هستند، نادیده بگیرند. علاوه بر این، سرعت زیاد فناوری در بخش داروسازی میتواند به دوراهیهای اخلاقی در مورد حفظ حریم خصوصی بیمار، امنیت دادهها و توزیع عادلانه منابع سلامت منجر شود. با توجه به موقعیت حساس ژئوپولیتیک ایران، این نگرانیها با استفاده نادرست از پیشرفتهای بیوتکنولوژیکی تشدید میشود. بنابراین ملاحظات اخلاقی باید سرلوحه هر بحثی در زمینه گسترش صنعت دارو در ایران باشد. در حالی که استارتآپهای دارویی در ایران نوید نوآوری و کمکهای بالقوه به چشمانداز مراقبتهای بهداشتی جهانی را میدهند، محیط کنونی موانعی اساسی برای موفقیت آنها ایجاد میکند. چالشهای مقرراتی و بوروکراتیک، بیثباتی اقتصادی، محدودیتهای تکنولوژیکی و زیرساختی و شرایط محدودکننده بازار در مجموع یک محیط خصمانه و ناامن برای سرمایهگذاریهای جدید ایجاد میکنند. عوامل اجتماعی-سیاسی و ملاحظات اخلاقی اکوسیستم را پیچیدهتر میکند و ارزیابی انتقادی مسیرهای مناسب برای تقویت نوآوری پایدار را برای ذینفعان ضروری میکند. بدون اصلاحات جامع و چهارچوب حمایتی، شور و شوق پیرامون استارتآپهای دارویی در ایران ممکن است در نهایت فروکش کند، زیرا چالشهایی که آنها با آن روبهرو هستند همچنان از مزایای بالقوه آن بیشتر میشود.
ستارگان آسمان تاریک
در خاتمه این گزارش و بررسی چالشها خالی از لطف نیست که به چند نمونه موفق استارتآپهای دارویی ایرانی که با رویکردهای نوآورانه، توسعه دارو را متحول میکنند، اشاره شود. برای مثال Nour Pharmaceuticals بر توسعه سیستمهای انتقال خوراکی پیشرفته تمرکز دارد که جذب دارو را افزایش داده و عوارض جانبی را به حداقل میرساند. آنها با موفقیت سیستمهای تحویل جدید برای داروهای ضددیابت را توسعه دادهاند و راه را برای درمانهای شخصی هموار میکنند. یکی دیگر از استارتآپهای برجسته، MedNet، از هوش مصنوعی و تجزیهوتحلیل دادههای بزرگ برای سادهسازی آزمایشهای بالینی، کاهش هزینهها و بهبود جذب بیمار استفاده میکند. هدف MedNet با استفاده از این فناوریها، سرعت بخشیدن به فرآیندهای توسعه دارو در عین حفظ استانداردهای دقیق ایمنی و اثربخشی است.