تسلیم پس از سرکشی
مداخله گسترده بانک مرکزی در بازار ارز چه تبعاتی دارد؟
بازار ارز در روزهای گذشته از تب و تاب افتاده است و قیمتها روند کمنوسانتری را سپری کردهاند. دخالت بانک مرکزی طی روزهای گذشته در بازار موثر بوده و منجر به ایجاد تعادل نسبی در بازار شده است؛ رئیس کل بانک مرکزی این اقدام را نتیجه کنترل کامل بازار ارز دانسته و از برنامههای عملیاتی دیگری در آینده خبر داده است.
علی طهماسبی: بازار ارز در روزهای گذشته از تب و تاب افتاده است و قیمتها روند کمنوسانتری را سپری کردهاند. دخالت بانک مرکزی طی روزهای گذشته در بازار موثر بوده و منجر به ایجاد تعادل نسبی در بازار شده است؛ رئیس کل بانک مرکزی این اقدام را نتیجه کنترل کامل بازار ارز دانسته و از برنامههای عملیاتی دیگری در آینده خبر داده است. دخالتهایی که در راستای مجوز چند ماه قبل سران سه قوه به بانک مرکزی جهت ورود به بازار ارز اعطا شد. بانک مرکزی نیز در این مدت از طریق بانکها و صرافیهای مجاز در بازار ارز مداخله و اقدامات لازم برای کنترل نرخ ارز را انجام داد. اما دخالتهای اکثراً یکطرفه بانک مرکزی (دولت) در بازار ارزی با هدف جلوگیری از افزایش قیمتها تا چه میزان صحیح است؟ چرا دولتها نوسان بالای نرخ ارز را برنمیتابند و نمیتوان کشوری را یافت که در آن هیچ دخالتی از سوی بانک مرکزی به منظور مدیریت نرخ ارز صورت نگیرد؟ اقتصاددانان معتقدند نتیجه این نوع دخالت، صرفاً ایجاد فشار بر ذخایر ارزی کشور و از دست رفتن فرصتهای تولید و اشتغال بوده است و در نهایت با یک جهش ناگهانی نرخ ارز، واقعیت چهره خود را نشان داده است. به گمان سیاستمداران، نرخ ارز در سالهای گذشته بیانگر اعتبار ملی ما بوده است. به همین منظور همواره تلاش شده است تا این متغیر در سطوح پایینی نگه داشته شود تا پول ملی پرقدرت جلوه کند. اهمیت نرخ حقیقی ارز بر تراز بازرگانی، توجه به نرخ اسمی ارز تحت عنوان متغیر اقتصاد کلان و ارز به مثابه جایگزین پول داخلی، در زمره مهمترین دلایل توجه به این مساله در اقتصاد کشور بوده است. به دلیل انباشت تورم در اقتصاد کشور، واردات از صادرات فزونی یافته و متعاقب آن تقاضا برای ارز بالاتر رفته است. منتها دولت به عنوان بزرگترین عرضهکننده داخلی ارز حاصل از نفت را به عنوان مهمترین سلاح خود در جهت ثبات نرخ در سالهای گذشته بهکار برده است. هیچگاه میزان استفاده از ذخایر ارزی جهت مدیریت بازار ارز افشا نشده است و همین مساله همواره نگرانیهایی را مبنی بر چوب حراج زدن به ذخایر ارزی ایجاد کرده است. اما نظر عبدالناصر همتی در این رابطه ناموسیخواندن ذخایر ارزی کشور بوده است.
در هر حال، دولت چندی است که به مداخله در بازار ارز روی آورده و شاید هم منابع ارزی زیادی را صرف این موضوع نکرده باشد و صرفاً مدیریت خود را از طریق جو روانی پیش برده باشد، اما سایه حضور دولت به عنوان یک عرضهکننده قدرتمند، در بازار نرخها را فعلاً متعادلتر و کمنوسانتر ساخته و هیجان را از این بازار خارج کرده است؛ که اگر راهکار همین باشد، نشان میدهد بانک مرکزی دلیل اصلی رشد نرخ ارز را جو روانی ناشی از شبکههای اجتماعی و معاملات دلالان میداند. نکتهای که باید در نظر داشت این است که نمیتوان با یک ابزار محدود و موقت به مقابله با یک بیماری فراگیر و پیوسته برخاست. کاهش انتظارات تورمی و همگرایی این متغیر متناظر با طرفهای تجاری در کنار توسعه بازار سرمایه به منظور کاهش سوداگری در بازارها و یافتن راهکارهایی بهمنظور خنثیسازی اثرات تحریم و تامین نیازهای ارزی کشور راهکار منطقیتر، بادوامتر و کمخسارتتری به نظر میرسد.