چهار اهرم اثرگذار
کدام محرکها باعث جهش تاریخی بازار سرمایه شد؟
در روزهای اخیر منتهی به هفته سوم مردادماه بازار سرمایه رشد چشمگیری داشته است. حجم معاملات در این بازار در مردادماه به طور متوسط روزانه به 1579 میلیارد تومان رسیده است. این در حالی است که در ماههای گذشته به علت ریسکهای موجود در بازار حجم معاملات روزانه به زحمت به 500 میلیارد تومان در روز میرسید و این رشد نزدیک به سهبرابری حجم معاملات نشان از جذابتر شدن بورس برای بخشی از سرمایهگذاران دارد و بورس نیز مقصد بخش اندکی از نقدینگی سرگردان در جامعه شده است.
در روزهای اخیر منتهی به هفته سوم مردادماه بازار سرمایه رشد چشمگیری داشته است. حجم معاملات در این بازار در مردادماه به طور متوسط روزانه به 1579 میلیارد تومان رسیده است. این در حالی است که در ماههای گذشته به علت ریسکهای موجود در بازار حجم معاملات روزانه به زحمت به 500 میلیارد تومان در روز میرسید و این رشد نزدیک به سهبرابری حجم معاملات نشان از جذابتر شدن بورس برای بخشی از سرمایهگذاران دارد و بورس نیز مقصد بخش اندکی از نقدینگی سرگردان در جامعه شده است.
البته به نظر میرسد این حجم از معاملات مربوط به اشخاص حقیقی جدید نیست و تنها فعالان بازار در این مقطع از بازار در حال ورود به سهمها هستند و معمولاً پس از یک ماه رشد مداوم بورس وارد بازار خواهند شد. در بررسی این رشد میتوان عوامل زیر را دخیل دانست:
تعدیل نرخ ارز و خوشبینی به آزادسازی قیمتها
از 21 فروردینماه واکنش دولت به بالا رفتن نرخ ارز و تکنرخ و قاچاق اعلام کردن معاملات ارزی بر روی نرخ 4200 تومان که نرخی غیراقتصادی و دستوری بود رانتی را ایجاد کرده بود که شرکتهای بزرگ بورسی که معمولاً دارای مدیریتی تحت نظارت دولت هستند مجبور بودند این شرایط را بپذیرند که به عنوان نمونه عرضه شمش شرکتهای فولادی در بورس کالا با مبنای نرخگذاری 4200 تومان بود که با تقاضای بالایی روبهرو میشد و پس از خرید این محصولات از بورس کالا در بازار غیررسمی با نرخ آزاد به فروش میرفت یا محصولات شرکت ملی مس ایران که به عنوان مقاطع در بورس کالا قیمتگذاری دستوری میشد و پس از خرید از سوی دلالان تبدیل به قراضه مس میشد و با دلار آزاد در بازار کشورهای همسایه به فروش میرفت. این رانت که از محل منابع سهامداران به دلالان پرداخت میشد در حالی شرکتها را تحت فشار قرار میداد که هم هزینه بهای تمامشده آنها متناسب با تورم بالاتر رفته بود و هم سود حاصل از فعالیت این شرکتها به جای شناسایی در شرکت و منتفع شدن سهامداران این شرکتها که عموماً خود از نهادهای بازنشستگی هستند، به جیب دلالان ریخته میشد.
با تغییر رئیس بانک مرکزی و همچنین حمایت ایشان از نرخ واقعی ارز که در بازار تعیین میشود بازار به این خوشبین شد که رانت ارزی به وجودآمده برای دلالان متوقف شود و تعدیل نرخ دلار در صورتهای مالی شرکتها، به ویژه شرکتهای دارای محصولهای صادراتی نمایان شود که با گزارشهای شفافسازی و گزارشهای عملکرد ماهانه این خوشبینی بازار به واقعیت نزدیکتر شد.
اثرگذاری عمده شرکتهای صادراتی در شاخص کل
شاخص کل ثبتشده در سه هفته اول مردادماه که از 108 هزار واحد به کانال 130 هزار واحد صعود کرده است بازدهی 35درصدی را ثبت کرده است که در این حالت نسبت به بازارهای موازی در مدت مشابه بهترین عملکرد را داشته است. این حجم از رشد مربوط به تمامی شرکتها نیست و موتور محرک رشد بازار شرکتهای صادرکننده مواد خام یا شرکتهایی هستند که محصولات آنها با قیمت دلار ارزشگذاری میشود. با توجه به اینکه این شرکتها بیشتر از 60 درصد بازار را تشکیل میدهند بنابراین خوشبینی به وجودآمده در مورد قیمت دلار و همچنین تعدیل درآمد این شرکتها باعث شد رشد وزن عمده شاخص در حرکتی صعودی رشد شاخص را رقم زنند. این در حالی است که بخشی از شرکتهای بازار که جذابیت کمتری دارند به لحاظ ارزی از این رشد جا ماندهاند و رشد بازار در هفتههای اخیر که به غلط با رشد بازار در سال 92 مقایسه میشود از این بابت متفاوت است.
جاماندگی بازار سرمایه از جذب نقدینگی سرگردان
بازارهای مالی معمولاً یکی از بخشهایی هستند که سفتهبازی در آنها بر روی معیشت مردم اثرگذار نیست و سفتهبازی در این بازارها حتی میتواند موجب تقویت و توسعه بخش تامین مالی شود. با افزایش حجم نقدینگی به 1600 تریلیون تومان و رشد مقدار پول (M1) تقاضای سفتهبازی در بازارهای ارز، طلا و مسکن به عنوان بازارهای سنتی جاذب سرمایه در ایران افزایش یافت و به طور مثال در بازار ارز در مدت ابتدای دیماه تا ابتدای مردادماه بازدهی نزدیک به 150درصدی شناسایی شد و بازار سکه و مسکن نیز بازارهای پررونقی بودند. اما بازار سرمایه در مدت زمان مشابه تنها 11 درصد بازدهی داشت که نشان از عقب ماندن بازار در جذب نقدینگی سرگردان در جامعه بود. از اینرو در حال حاضر رشد بازار بورس از محل تعدیل خود نسبت به سایر بازارهاست و این رشد غیرنرمال نبوده و تا متناسب شدن آن با سایر بازارها میتواند ادامه داشته باشد.
تجربه تحریمهای قبلی
در بازار بورس در سال 91 متناسب با آغاز تحریمها شاهد رشد صنایع بورسی از بابت افزایش دلار به دو دلیل افزایش میزان فروش صنایع صادراتی و افزایش میزان ارزش جایگزینی صنایع و ارزش داراییهای آنها بودیم. این رشد نه از بخش واقعی بلکه به صورت اسمی بوده و در یک بازه زمانی یکساله خود را در بورس نشان داد. با توجه به تجربه تحریمی آن دوران بهرغم بالا بودن ریسکهای سیاسی و اقتصادی به علت جذابیت بیش از دو برابر شدن نرخ ارز و جا ماندن بورس در دوران فعلی نیز این جذابیت همچنان برای سرمایهگذاران وجود دارد و در دوران قبلی با تغییر قیمت دلار از 1260 تومان به 3195 تومان ارزش بازار بورس نیز از 117 هزار میلیارد تومان بهرغم مشکلات تحریمی به 390 هزار میلیارد تومان رسید و این رشد نسبی در بازه زمانی یکساله خود را در بورس نشان داد.
جمعبندی
آنچه که مشخص است این است که تغییرات شاخص در بورس تهران تغییرات اسمی ارزش بازار و واکنشی نسبت به سایر بازارهاست و این واکنش از لحاظ بازدهی همچنان از سایر بازارها کمتر است. به نظر میرسد فارغ از تحولات سیاسی و اقتصادی بازار همچنان روند صعودی خود را داشته باشد و شاخص برای کامل کردن اثر تعدیل نرخ ارز، اعدادی در نزدیکی 170 هزار واحد را تا پایان سال بتواند تجربه کند. آنچه میتواند این روند را تشدید کند افزایش بیش از پیش نقدینگی با سررسید شدن 168 هزار میلیارد تومان سپرده بانکی در شهریورماه و 270 هزار میلیارد تومان سپرده بانکی در اسفندماه باشد. این فشار نقدینگی تمامی بازارها از جمله بازار ارز و طلا را تحت تاثیر قرار خواهد داد و بازار سرمایه نیز به تبع آن میتواند تاثیر بپذیرد و نحوه واکنش بانک مرکزی به این دو چالش میتواند تعیینکننده شتاب شاخص در ماههای پیشروی سال باشد.
فارغ از عوامل صعود بازار آنچه میتواند روند صعودی بازار را تحت تاثیر قرار دهد در بعد داخلی اعتراضات کارگری و سپردهگذارهاست و در بعد خارجی تحریمها است که با سررسید زمان تحریمهای ثانویه از جمله تحریم فروش نفت ایران در بازارهای جهانی واکنش ایران و شرکای تجاری و سیاسی آن به این تحریمها نقش تعیینکنندهای خواهد داشت و در صورت اتخاذ سیاست مناسب میتواند شوک ارزی دوم در آبانماه را مدیریت کند. با توجه به تهدیدات پیش رو و پتانسیلهای بازار به نظر میرسد همچنان بازار سهام به لحاظ نسبت ریسک به پاداش جذابیت دارد و تحدیدات امنیت داخلی و خارجی در قیمتهای سهام لحاظ شدهاند و با این حالت جذابیت بازار همچنان پابرجاست.