چالش پیر و جوان
کارآفرینان سنتی و «نسل زی» در بازار کار، چه چالشهایی با یکدیگر دارند؟
چالشهای بازار کار در ایران سیاهه بلندی است که هر کجای چهارسوق ایستاده باشی درگیرش خواهی شد. چه در گفتوگو با کارآفرینان و چه در مصاحبت با کارمندان و کارگران، همواره از معضلات پیچیدهای شکایت میشود که حکایت از سختی فعالیت اقتصادی در ایران دارد.
تحریم، قوانین متعدد و متعارض، عقبماندگی از تکنولوژی روز دنیا، عدم رقابتپذیری، رانتهای متعدد، فساد گسترده و دستهای پشت پرده، استهلاک زیرساختها و... از جمله برخی از این مشکلات هستند. حالا به تمام این سنگهای ریز و درشت سر راه چرخ صنعت، تولید و کسبوکارها شکاف نسلی را هم باید اضافه کرد.
«نسل زی» چند سالی است وارد بازار کار شده، هنوز برای قضاوت درباره اثرگذاری آنان بر بازار کار ایران زود است؛ اما بر اساس دادههای موجود از شرایط ایران و ویژگیهای این نسل، میتوان آینده را پیشبینی کرد، هشدار داد و شاید از ابزار عقلانیت برای کاهش آثار سوء و افزایش دستاوردها به نفع هر دو طرف این بازار یعنی کارفرما و کارگر استفاده کرد.
در این گزارش به قصد یافتن پاسخ برای این سوال که «کارآفرینان سنتی و نسل زی چه چالشهایی با یکدیگر در بازار کار دارند؟» ابتدا به چالشهای بازار کار جهانی همزمان با ورود نسل زی اشاره میشود و سپس رفتار این نسل به عنوان یک کارآفرین بررسی شده (بنا به شهادت آمار، نسل زی خود کارآفرین است و اگر در ایجاد کسبوکار شخصی به بنبست بخورد، تن به کارمندی میدهد) و در نهایت به چالشهای کارآفرینان سنتی در برخورد با باقیماندگان نسل زی (کارمندان و کارگران) اشاره میشود. با استناد به آخرین آمار جهانی و با بررسی وضعیت مشابه دیگر کشورها و همچنین با مرور وضعیت امروز اقتصاد و سیاست در ایران، «چالشهای کارآفرینان سنتی و کارمندان-کارگران نسل زی ایرانی» قصه پرغصه ناگفته برملا خواهد شد.
تعریف مجدد مفهوم کار
مایکروسافت دریافته نسل زی در حال تعریف مجدد مفهوم کار (در داخل و خارج از ادارات) است. برای دههها کارمندان مایکروسافت با تعریف سنتی از کار اداری، ساعتهای طولانی جلوی سیستمهای کامپیوتری بودند، اما اکنون این شرکت غولآسا متوجه شده که کارآفرینان نسل زی ایدههای مربوط به ضرورت حضور چندینساعته در محل کار برای پنج روز در هفته را مختل کردهاند. NBCWORK در گزارشی اعلام کرده این اختلال تنها از سوی کارآفرینان این نسل نیست؛ بلکه کارمندان و کارگران این نسل را هم شامل میشود.
بسیاری از فارغالتحصیلان اخیر دانشگاهها که از اولین اعضای نسل زی به حساب میآیند (گروهی از نسل زی همچنان در مدارس هستند)، الگوی شغلی سنتی را تغییر داده و میدهند. اکثریت آنان به جای ورود به دنیای شرکتها، کارآفرینی را دنبال میکنند؛ اما اگر توانایی کارآفرینی را هم نداشته باشند، به شغلهایی گرایش دارند که تعریف سنتی مفهوم کارمندی و کارگری را زیر سوال میبرند. شاید در اینجا بتوان مدعی شد اگر تکنولوژی به سرعت این نسل را یاری کند به زودی در کنار کارمندان فریلنسر، با کارگران فریلنسر نیز مواجه میشویم.
تراویس والتر، معاون خردهفروشی در فروشگاه مایکروسافت، میگوید: «ما در طول همهگیری کرونا (در ایالاتمتحده آمریکا)، تحولات دیجیتالی زیادی دیدهایم که از آن بهعنوان رونق در حوزه کارآفرینی یاد میکنیم. تا سال 2022 طبق دادههای WP Engine و Center for generational kinetics، تقریباً دوسوم (62 درصد) از نسل زی نشان دادهاند که کسبوکار خود را شروع کردهاند یا قصد دارند شروع کنند. در همین حال، بر اساس دادههای دولتی، تنها در سال 2021، 4 /5 میلیون آمریکایی برای راهاندازی کسبوکار خود درخواست دادند.»
متولدان نسل زد در تمام حوزههای کاری متفاوت از هزارهها به نظر میرسند؛ اما به این معنی نیست که آنها کار کمتری انجام میدهند، بلکه بنا به تواناییهای خود روند کار را به نفع خود تغییر میدهند. در عوض، این کارآفرینان کلاههای متعدد با برنامه کاری انعطافپذیر، تعطیلات کاری و توجه بیشتر به وقت شخصی بر سر میگذارند. طبق نظرسنجی مایکروسافت که Wakefield Research بر روی هزار صاحب کسبوکار کوچک با کمتر از 25 کارمند انجام داده است، تقریباً نیمی از نسل زیها، (حدود 48 درصد) در مقایسه با 34 درصد از صاحبان مشاغل کوچک، مشکلات جانبی متعددی دارند. بسیاری از این مشاغل با افزایش بازاریابی رسانههای اجتماعی همپوشانی دارند. طبق دادههای مایکروسافت، کارآفرینانی که از تیکتاک برای تجارت خود استفاده میکنند (48 درصد) تقریباً دو برابر بیشتر از کسانی که از تیکتاک برای تجارت خود استفاده نمیکنند (27 درصد) در معرض مشکلات جانبی هستند.
دادههای مایکروسافت نشان میدهد مهم است که به مردم اجازه دهیم آنطور که میخواهند کار کنند، زیرا در این صورت میتوانند بهترین کار خود را انجام دهند، این موضوع همانی است که در مورد کارآفرینان و نسل زی میبینیم.
«من واقعاً میخواهم چه کار کنم؟» به گفته فیلیپ گاسکین، معاون کارآفرینی در بنیاد یوینگ ماریون کافمن، این سوالی است که بیشتر از «من باید چه کار کنم؟» از سوی نسل زیها پرسیده میشود. فارغالتحصیلان نسل زی به دلیل عوارض دوره همهگیری، در راستای «کشف مجدد» نیروی کار وارد بازار شدند؛ بنابراین برای استفاده از این نیروی کار، کارآفرینان مجبور شدند ارزیابی مجددی از اهداف شخصی و حرفهای داشته باشند. یعنی این نسل نهتنها فرهنگ کار را تغییر داد که انگیزههای کارآفرین را هم دچار تغییر و دگرگونی کرد. بارها ممکن است افراد نسل هزاره از مشاغل شرکتی خود خسته شده باشند، یا در مقطعی از زندگی احساس بیسوادی کنند و خواهان فرصت توقف و ارزیابی مجدد خویش باشند اما شرایط زندگی به شکلی پیش رفته که آنها توان اجرای خواستهها و نیازهایشان را نداشتند و به زندگی کارمندی-کارگری خود ادامه دادند. اما نسل زی نشان داد که اگر نیاز به فرصتی داشته باشند با ایدههای فناوری جدید، از آن استفاده کرده و از اخراج شدن و تغییر شغل نمیهراسند.
طبق دادههای بنیاد کافمن، این تغییر رویکرد از واکنشهای نسل هزاره به نسل زی، با نرخ کارآفرینان جدید که برای چندین سال در حال رشد بوده، مرتبط است، و بر اساس دادههای بنیاد کافمن، سال 2020 بیشترین افزایش نرخ نسبت به 10 سال گذشته خود شکل گرفت. در همین راستا NBC works در ابتدای سال 2023 اعلام کرد بیشتر مشاغل ایجادشده در طول پنج سال گذشته از سوی شرکتهای «کمتر از پنج سال» ایجاد شده است.
مسئله بازنشستگی و حقوق آن، برای هزارهها موضوع مهمی است، اما تحقیقات نشان داده نسل زیها بیشتر به سمت مسیر کارآفرینی متمایل هستند تا اینکه پس از تحصیلات درگیر شرکتهای آمریکایی شوند؛ زیرا آن را راهی برای تسریع بازنشستگی خود میدانند. طبق نظرسنجی مایکروسافت، حدود 61 درصد از صاحبان مشاغل کوچک نسل زدیها در آمریکا معتقدند که میتوانند سریعتر از زمانی که یک شغل شرکتی پیدا کرده بودند بازنشسته شوند. شاید این موضوع را باید مهمترین چالش کارآفرینان سنتی با نسل زدیها دانست. وقتی برای دیگری کار کردن ارزش نیست، ارزشآفرینی هم در کار نیست؛ پس در میان جامعه گستردهتر، کسبوکارهای کوچک، به جمعآوری پساندازهای کارآفرینان سنتی (بزرگ) کمکی نمیکنند. بازنشستگی از طریق وسایل سرمایهگذاری از لحاظ تاریخی یک چالش بوده و بیشتر درآمد آنها مستقیماً در این تجارت سرمایهگذاری میشود، که عدم تحقق این امر با تصمیمات نسل زدیها دلیلی برای نگرانی در مورد امنیت مالی در میان کارآفرینان سنتی ایجاد کرده است.
الگوی رفتاری
«ایران تلنت» یکی از سایتهای کاریابی در ایران در مقالهای به تجمیع رفتار کارمندان نسل زی پرداخته که با ویژگیها و ترجیحات خود چالشهای خاصی را در محل کار ایجاد میکنند:
تقاضای خودمختاری بالا: این نسل به استقلال و خودمختاری بسیار اهمیت میدهد و ممکن است با روشهای سنتی محیط کار که به تصمیمات مرکزی اهمیت میدهد، دچار تضاد شوند. مدیران باید محیطی ایجاد کنند که به کارمندان اجازه تصمیمگیری و ایجاد تاثیر بدهند.
تعاملات متفاوت: نسل Z به تعاملات متفاوتی نسبت به نسلهای قبلی تمایل دارد. آنها از ابزارهای دیجیتال برای ارتباط استفاده میکنند و انتظار دارند که ارتباطات در محیط کار هم به همین شکل پیش برود. این ممکن است در مدیران نیاز به تطابق با تکنولوژیهای جدید و رویکردهای متفاوت در ارتباطات را شکل دهد.
نیاز به هیجان و چالش: کارمندان این نسل به دنبال وظایفی هستند که جذاب و چالشی باشند. ایجاد فرصتهایی برای رشد و پیشرفت شغلی آنها مهم است تا از بیحوصلگی و رخوت در کار جلوگیری شود.
رویکرد غیرمتعارف به کار: نسل Z بهطور عمومی به رویکردهای جدید به کار و محیط کاری نگرش دارد و از فرهنگها و فرآیندهای سنتی کمتر استقبال میکند. مدیران باید با این تفاوتها کنار بیایند و به رویکردهای غیرمتعارف و نوآوری اجازه عرضاندام دهند.
تقاضای دائمی برای فرصتها: نسل Z تازهترین فرصتهای شغلی و ترفندهای مهارتی را میخواهد. این به معنای نیاز به توسعه مداوم مهارتها و ایجاد فرصتهای آموزشی در سازمان است.
نسل زد به شرکتهای هوشمند علاقهمند است. از موبایل و اپلیکیشنها استفاده میکند. به دنبال ادغام گزینههای کاری انعطافپذیر است. علاقهمند و مشتاق کارآفرینی هستند. به دنبال آزادی عمل و رشد فردی هستند. تکنولوژیمحور و اهل رقابتاند. به مسائل اجتماعی نظیر برابری جنسیتی و نژادی، محیط زیست و تاثیر اجتماعی کسبوکار اهمیت زیادی میدهند. میخواهند کارها را به روش خود انجام دهند. برای زندگی شخصی خود ارزش بالایی قائل هستند؛ بهطوری که به مشاغل اجازه نمیدهند زندگی شخصی آنها را محدود کنند. نسل زد برای زندگی کردن کار میکند، این نسل برای کار کردن زندگی نمیکند. وفاداری شغلی ندارند، بهراحتی استعفا میکنند و در صورت عدم رضایت شغلی، بهراحتی از شغلی به شغل دیگر جابهجا میشوند. بهصورت آنلاین زندگی میکنند و وابستگی شدیدی به اینترنت دارند.
حالا از یک زاویه دیگر به موضوع نگاه کنیم: به گزارش آکسیوس بر اساس نتایج یک تحقیق نسل z بهطور کلی شرکتهای بزرگتر را ترجیح میدهد. «۵۸ درصد» از آنها گفتهاند که به جای یک شرکت نوپا یا یک شغل دولتی، ترجیح میدهند که در یک شرکت بزرگ یا متوسط کار کنند و تنها ۱۴ درصد آرزوی کار کردن برای دولت را داشتهاند. گفتنی است که طبق نتایج این نظرسنجی انگیزه اصلی جوانان برای پیشرفت در حرفه خود، رضایت شخصی (۴۹ درصد) و پس از آن ثروت (۲۵ درصد) عنوان شده است. درست است که برای نتیجه قاطع گرفتن پژوهشهای دقیقتری باید صورت گیرد؛ اما در همین نقطه با روایت دو نظرسنجی و گزارش میتوانیم به تناقض بزرگ ایجادشده از سوی نسل زی توجه کنیم. از یکسو نسل زیها خواهان کارآفرینی هستند و بنا به شرایطشان به استارتآپها با جمعیت کم گرایش دارند اما از سوی دیگر باقیمانده اعضای این نسل که توان راهاندازی کسبوکار شخصی را ندارند وارد بازار خرد نمیشوند و شرکتهای بزرگ را انتخاب میکنند. از آنجا که بازدهی این گروه تناسبسازیشده با تکنولوژی بیشتر خواهد بود غولها خواهان جذب آنان میشوند. از یک طرف با ادامه این روند کسبوکارهای میانه با نیروی کار بزرگسال-کهنسال روبهرو میشوند و از طرفی سرمایهها صرف جذب نیروی کار نسل زدی خواهد شد؛ پس با یک نگاه کلی میتوان گفت به زودی توازن فعلی در بازار کار به هم خواهد خورد.
وقتی آخرین نظرسنجی 2023 آکسیوس میگوید، برخلاف نظرسنجیهایی که نشان میدهد نسل z بیشتر از نسلهای قبلی به نگرش کارفرمایان خود در مورد مسائل اجتماعی اهمیت میدهد، «تنها ۹ درصد از پاسخدهندگان گفتند که تاثیر اجتماعی، عامل اصلی آنها در کار است»؛ میتوان زاویه دید جدیدی درباره فعالیتهای صنفی-اجتماعی این نسل نیز داشت. در این میان نباید فراموش کنیم که آنها مسیر شغلی خود را به خودی خود یک هدف نمیدانند، بلکه به عنوان وسیلهای برای رسیدن به هدف میبینند.
با توجه به شرایط موجود، این سوال پیش آمد که نسل زد در محیط کار چه دغدغهای دارد و همانطور که انتظار میرفت مشخص شد دغدغه کارکنان نسل زد، بر کسب مهارتهای شغلی متمرکز است تا به دست آوردن مهارتهای نرم؛ آنها حتی به ترفیعهای شغلی مدیریتی تمایل ندارند چون نمیخواهند مدیر باشند.
از نگاه سایر نسلها و یک فرد اداری عدم توانایی در ارسال ایمیل و اینکه فردی نحوه نوشتن ایمیل را بلد نباشد، یک فاجعه است؛ اما موضوعی که باید به آن توجه کرد این است که ایمیل شکل اولیه ارتباط برای نسل زد نبوده و آنها بهندرت از آن استفاده کردهاند. یعنی حتی مدرنترین ابزار کار نسل هزارهها برای این نسل قدیمی و بدون استفاده است. برای درک مبهم بودن این موضوع به خاطره یکی از کارآموزان 20ساله CGK اشاره میشود؛ او از منتور خود پرسیده بود که آیا میتواند ایمیل را با «HEY» شروع، یا از ایموجیهای شبکههای اجتماعی استفاده کند و آیا میشود در ایمیل گفت، «هاهاها». این موضوع به یک توئیت معروف تبدیل شد و «فیو استار»شدنش نشان میدهد که این رویکرد احتمالاً برای نسلهای پیشین ملموس نیست.
کارگران آینده
در یک نگاه کلی به شاخصههای اقتصادی-سیاسی میتوان ادعا کرد، روندهای اقتصادی، بهداشتی و ژئوپولیتیک نتایج متفاوتی را برای بازارهای کار در سطح جهان ایجاد کرده است. در حالی که بازارهای کار فشرده در کشورهای با درآمد بالا فعالیت دارند، کشورهای با درآمد پایین و متوسط پایین همچنان شاهد بیکاری بالاتری نسبت به قبل از همهگیری کووید 19 هستند. در سطح فردی، نتایج بازار کار نیز متفاوت است، زیرا کارگران با تحصیلات پایه و زنان با سطوح پایینتری از اشتغال روبهرو هستند. در عین حال، دستمزدهای واقعی در نتیجه بحران هزینههای زندگی در حال کاهش است و تغییر انتظارات و نگرانیهای کارگران در مورد کیفیت کار در حال تبدیل شدن به موضوعات برجستهتر در سطح جهانی است. این موضوع به عنوان مقدمه مطرح شد تا به یکی از مهمترین آمار منتشرشده درباره وضعیت بازار کار جهانی بپردازیم.
اکونومیست درباره شرایط بازار کار در پنج سال آینده نوشته که انتظار میرود مشاغل در صنعت آموزش حدود 10 درصد رشد کنند که به سه میلیون شغل اضافی برای معلمان آموزش حرفهای و معلمان دانشگاه و آموزش عالی منجر میشود. انتظار میرود مشاغل حرفهای کشاورزی، به ویژه اپراتورهای تجهیزات کشاورزی، حدود 30 درصد افزایش یابند که موجب ایجاد سه میلیون شغل اضافی میشود. رشد در حدود چهار میلیون نقش فعال دیجیتالی مانند متخصصان تجارت الکترونیک، متخصصان تحول دیجیتال و متخصصان بازاریابی دیجیتال و استراتژی پیشبینی میشود.
انتظار میرود که بیشترین ضرر در نقشهای اداری و در نقشهای امنیتی سنتی، کارخانهای و بازرگانی رخ دهد. سازمانهای مورد بررسی پیشبینی میکنند که تا سال 2027، 26 میلیون شغل کمتر در نقشهای نگهداری سوابق و مدیریت، از جمله صندوقدار، کارمندان ورود اطلاعات، حسابداری، حسابرسی و حقوق و دستمزد وجود داشته باشد. دبیران اداری و اجرایی، عمدتاً بهوسیله دیجیتالیسازی و اتوماسیون هدایت میشوند.
تفکر تحلیلی و تفکر خلاق مهمترین مهارتهای کارگران در سال 2023 باقی میماند. شرکتها بیش از هر مهارت دیگری، تفکر تحلیلی را به عنوان یک مهارت اصلی در نظر میگیرند و بهطور متوسط 9 درصد از مهارتهای اصلی گزارششده از سوی شرکتها را تشکیل میدهد. تفکر خلاق، یکی دیگر از مهارتهای شناختی، بالاتر از مهارتهای خودکارآمدی، تابآوری، انعطافپذیری و چابکی قرار دارد. انگیزه و خودآگاهی، کنجکاوی و یادگیری مادامالعمر (با درک اهمیت توانایی کارگران برای انطباق با محیطهای کاری مختلف)، قابل اعتماد بودن و توجه به جزئیات، پس از سواد فناوری در رتبه هفتم قرار دارد. 10 مهارت اصلی با دو نگرش مربوط به کار با دیگران (همدلی و گوش دادن فعال و رهبری و نفوذ اجتماعی) و همچنین کنترل کیفیت تکمیل میشود.
در نظرسنجی Resume builder، مشخص شد که 74 درصد مدیران اعتقاد دارند همکاری با نسل زد دشوارتر از سایر نسلهاست؛ این نتیجه شاید به تفاوت آرمانها و اهداف آنها از کار کردن مربوط باشد. به این اظهار نظر جالب یک نسل زدی که بهعنوان یک نیروی کار با «بیزینس اینسایدر» مصاحبه کرده دقت کنیم: «نسل هزاره سرشان را پایین میانداختند و هنوز که هنوز است برای خرید خانه و به دست آوردن تلاش میکنند. فعالیت آنها به نحوی است که فکر میکنند دارایی یک دستاورد است. اما ما نسل زد هستیم؛ راه و نگرشی متفاوت داریم و با همین اعتقاد راه را ادامه میدهیم.» رد این اظهار نظر در اکثر تصمیمات اقتصادی این نسل دیده میشود؛ این هم نشانه دیگری است که به زودی بازار کار با حضور آنان متحول خواهد شد.
برنت پیرسون، بنیانگذار بوردر هم به نوعی این گفته را تایید کرده و گفته است، اولویت نسل زد برای کار کردن، شرکتی است که در آن ارزش کارمند از هر چیز دیگر (اعم از حقوق و رتبه کاری) بیشتر است. آنها فهمیدهاند که اگر قرار است یکسوم عمر خود را در محل کار سپری کنند، باید از کاری که انجام میدهند به معنای واقعی لذت ببرند و شرکتی را پیدا کنند که برای آنها ارزش قائل شود (از کتاب زیکونومی).
در جستوجوی منابع برای این گزارش به آخرین نظرسنجی weforum در سال 2023 برخوردم. ویرایش چهارم آخرین نظرسنجی این موسسه یکی از گستردهترین پوششها را از نظر موضوع، جغرافیا و جزئیات دارد. این نظرسنجی با عنوان «آینده مشاغل» دیدگاه 803 شرکت فعال جهانی از تمام قارهها در 27 شاخه صنعتی و 45 حوزه اقتصادی را گرد هم آورد که مجموعاً بیش از 3 /11 میلیون کارگر را در استخدام دارند. این نظرسنجی سوالاتی را در مورد نحوه برنامهریزی کشورها در حوزههای کلان فناوری، تاثیر آنها بر مشاغل، تاثیر آنها بر مهارتها و استراتژیهای تغییر نیروی کار (با توجه به ورود نسل زی به بازار کار) در بازه زمانی 2027-2023 پوشش میدهد.
همانطور که قابل پیشبینی است؛ همچنان پذیرش فناوری یک محرک کلیدی برای تحول کسبوکار در پنج سال آینده باقی خواهد ماند. بیش از 85 درصد از سازمانهای مورد بررسی، افزایش پذیرش فناوریهای جدید و مرزی و گسترش دسترسی دیجیتال را بهعنوان روندهایی که احتمالاً موجب تحول در سازمانشان میشود، شناسایی کردهاند. کاربرد گستردهتر استانداردهای زیستمحیطی، اجتماعی و حکمرانی (ESG) در سازمانهای آنها نیز تاثیر قابلتوجهی خواهد داشت. روندهای بعدی که بیشترین تاثیر را دارند، روندهای کلان اقتصادی هستند: افزایش هزینه زندگی و رشد اقتصادی آهسته. تاثیر سرمایهگذاریها برای هدایت «گذار سبز» به عنوان ششمین روند کلان تاثیرگذار و به دنبال آن کمبود عرضه و انتظارات مصرفکننده در مورد مسائل اجتماعی و زیستمحیطی ارزیابی شد. اگرچه هنوز انتظار میرود که AI تقریباً نیمی از شرکتها را در پنج سال آینده متحول کند، همچنان بحث تاثیر همهگیری کووید 19، افزایش تقسیمات ژئوپولیتیک و سودهای جمعیتی در اقتصادهای در حال توسعه و نوظهور به عنوان محرکهای تکامل کسبوکار از سوی پاسخدهندگان مورد تاکید قرار گرفت.
بیشترین تاثیرات ایجاد شغل و تخریب ناشی از روندهای زیستمحیطی، فناوری و اقتصادی است. این موضوع را باید در کنار نگرش نسل زدیها درباره مسائل اجتماعی (گفتهشده در همین گزارش) و گرایش سیاسی آنان (منتشرشده در شماره هفته پیش تجارت فردا) در نظر بگیریم. در میان گرایشهای کلان فهرستشده، کسبوکارها قویترین اثر خالص اشتغالزایی را پیشبینی میکنند که ناشی از سرمایهگذاریهایی است که انتقال سبز کسبوکارها را تسهیل میکند. سوال این است که کدام نسل توان همسو شدن با چنین تغییر عظیمی را در بازار کار دارد؟ آیا تسهیلگرانی بهتر از متولدین نسل زد برای این دوران گذار میشناسیم؟ همگان نسل زی را با تکنولوژی هماهنگ میدانند و به لحاظ عقیدتی هم این نسل خواهان جهان سبز است. پس اشتغالزایی مذکور این گروه را دربر خواهد گرفت. انطباق با تغییرات آبوهوا و سود جمعیتی در اقتصادهای در حال توسعه و نوظهور نیز به عنوان ایجادکننده خالص شغل، رتبه بالایی دارند. انتظار میرود پیشرفت فناوری از طریق افزایش پذیرش فناوریهای جدید و مرزی و افزایش دسترسی دیجیتال باعث رشد شغل در بیش از نیمی از شرکتهای مورد بررسی شود که با جابهجایی شغلی مورد انتظار در یکپنجم شرکتها جبران میشود. اثر خالص اشتغالزایی این دو گرایش را به ترتیب در رتبههای ششم و هشتم قرار میدهد. سه عامل اصلی نابودی خالص شغل مورد انتظار رشد اقتصادی کندتر، کمبود عرضه و افزایش هزینه نهادهها و افزایش هزینه زندگی برای مصرفکنندگان است.
در پذیرش فناوری، دادههای بزرگ، محاسبات ابری و هوش مصنوعی به شدت مورد پذیرش قرار دارند. بیش از 75 درصد از شرکتها به دنبال استفاده از این فناوریها در پنج سال آینده هستند. این دادهها همچنین تاثیر دیجیتالی شدن تجارت را نشان میدهد. پلتفرمها و برنامههای دیجیتال فناوریهایی هستند که احتمالاً از سوی سازمانهای مورد بررسی مورد استفاده قرار میگیرند، بهطوری که 86 درصد از شرکتها انتظار دارند در پنج سال آینده آنها را در عملیات خود بگنجانند. انتظار میرود تجارت الکترونیک و تجارت دیجیتال بهوسیله 75 درصد از مشاغل مورد پذیرش قرار گیرد. فناوری رتبه دوم شامل فناوریهای آموزش و نیروی کار میشود و 81 درصد از شرکتها به دنبال استفاده از این فناوریها تا سال 2027 هستند. پذیرش روباتها، فناوری ذخیرهسازی نیرو و فناوریهای دفتر کل توزیعشده در رتبههای پایینتری در فهرست قرار دارند. در همینجا در راستای هدف گزارش لازم است یادآوری کنیم تا پنج سال آینده تمامی اعضای نسل زی وارد بازار کار میشوند؛ این یعنی نیروی جوان آموزشدیده منطبق با آموزههای نوین کارفرمایان را همراهی میکنند.
انتظار میرود تاثیر بیشتر فناوریها بر مشاغل در پنج سال آینده مثبت باشد. انتظار میرود تجزیه و تحلیل دادههای بزرگ، تغییرات آبوهوا و فناوریهای مدیریت محیطی، و رمزگذاری و امنیت سایبری بزرگترین محرکهای رشد شغل باشند. انتظار میرود فناوریهای کشاورزی، پلتفرمها و اپلیکیشنهای دیجیتال، تجارت الکترونیک و تجارت دیجیتال، و هوش مصنوعی به اختلال قابل توجهی در بازار کار بینجامد، با توجه به اینکه بخش قابل توجهی از شرکتها جابهجایی شغلی در سازمانهای خود را پیشبینی میکنند که با رشد شغل در جاهای دیگر خنثی میشود و به ایجاد اختلال در بازار کار منجر میشود. انتظار میرود همه فناوریها به جز دو تا از آنها در پنج سال آینده شغلآفرین باشند: روباتهای انساننما و روباتهای غیرانساننما.
زیرساختهای ناآماده برای نسل زی ایرانی
این گشتوگذار در موضوعات گفتهشده یعنی ماهیت نسل زی، هویت شغلی آنان، پیشبینی آینده بازار کار جهانی و چالشهای پیشروی کارفرمایان بینالمللی را در نظر بگیرید تا وارد بازار سنتی اقتصاد ایران شویم.
شاید بد نباشد این بخش از گزارش را با اظهارات مهدی غضنفری که در حال حاضر رئیس صندوق توسعه ملی است و پیش از این نیز وزیر بازرگانی و وزیر صنعت، معدن و تجارت در دولت محمود احمدینژاد بوده شروع کنیم؛ «مردم نگراناند که ایران به زودی تبدیل به عمله و مستعمره کشورهای همسایه شود. چون این نگرانی وجود دارد که کشورهای منطقه به دلیل اینکه درآمدهای سرشار دارند، حقوقهای بالایی میدهند و رفاه زیادی ایجاد کردهاند، به تدریج ایران را از نیروی انسانی و فرصتها خالی کنند». پیشتر هم در گزارشی در تجارت فردا از این نقلقول استفاده کرده بودیم؛ اما از آنجا که این هشدارها نه فقط از سوی غضنفری، بلکه سالهاست از زبان کارشناسان زیادی به گوش رسیده و گوشزد شده، مرور بار دیگر آن در بررسی موضوع فعلی خالی از لطف نیست.
چند ماه پیش مرکز پژوهشهای اتاق بازرگانی در گزارشی علل نگرانی خود برای آینده ایران را در نقد برنامه توسعه هفتم ارائه کرد. در این گزارش آمده است که «با الگوی سنتی رایج در کشور مبنی بر توسعه نفتمحور و دولتمحور از طریق سرمایهگذاری دولتی، نمیتوان به اهداف توسعهای رسید. طبق مطالعات انجامشده در طول 60 سال اخیر حدود 4100 میلیارد دلار منابع حاصل از صادرات و ارزش نفت و گاز مصرفی در داخل در اختیار دولتها بوده است. بهرغم پیشرفت کشور در برخی حوزهها، واقعیت این است که به نسبت منابع در اختیار، سطح توسعهیافتگی کشور قابل قبول نیست. شتاب در رشد و توسعه کشور، نیازمند نهادسازیهای جدید و تغییر پارادایم توسعه دولتمحور به مشارکتمحور است».
این دو پاراگراف را کنار خصوصیات نسل زد قرار دهیم. چه بستر آماده و فرش قرمزی برای ورود این نسل به بازار کار ایران پهن شده است! بر اساس آمار رصدخانه مهاجرت، رشد روزافزون مهاجرت نیروی کار متخصص از نسل هزارهها به نسل زدیها رسیده است. درباره مشکلات عمده کسبوکار از جمله عدم پیشبینیپذیری و تغییر دائم قیمت نهادههای تولید، تغییر مکرر قوانین و مقررات و تامین منابع مالی برای تولید (که طبق پایشهای فصلی از سوی اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران، مهمترین مسائل محیط کسبوکار در هشت سال اخیر بودهاند)، دولت نیازمند تغییرات اساسی است. مداخله دولت در قیمتگذاری کالاهای تولیدی بخش خصوصی، نه فقط آرزوی سنتیهاست، بلکه برای کارآفرینان نسلزدی ایرانی هم به یک سنگ بزرگ پیش پای پرواز آنان بدل شده است. کنترل فضای مجازی، کاهش دسترسی به اینترنت آزاد، آموزشهای کهنه و به دور از علم روز دنیا دیگر حلقه گلهای خوشامدگویی سنتیها برای کارکنان جدید بازار کار ایران است.
«فرهنگ کاری» هم نوعی زیرساخت به حساب میآید که در این موضوع هم نسل زدیها با سنتیهای ایرانی مشکل دارند. اندیشمندان نسلی، مفهومی را معرفی میکنند با نام «هوش بیننسلی». هوش بیننسلی، یعنی پذیرش تفاوتها در گسست نسلی موجود در سازمان و احترام گذاشتن به این تفاوتها برای تحقق هدف سازمانی. برای نمونه، نسلهای جدید ارتباطات مستقیم و بیپرده را میپذیرند. رضا قاسمییقین، پژوهشگر سیستمهای مدیریتی عقیده دارد، آنها ممکن است در پاسخ به تلفن شما، برایتان یک پیام صوتی یا نوشتاری در پیامرسانها بگذارند. توجه شود که تقابل بین نسلها، یک بازی برد-باخت نیست. این طرز اندیشه باید تغییر کند و ما باید بدانیم که هر نسلی، چیزی برای ارائه، آموزش، انتقال و یاددهی دارد (اگر فضای کاری به شیوه مناسبی فراهم شود) و میتواند آن را با بقیه به اشتراک بگذارد. آیا دولتیها، کارآفرینان سنتی و مدیران میانه امروزی توان فراهم کردن چنین فضایی را برای نسل زی دارند؟
با تمام این تعاریف واقعبینانه باید گفت چشمانداز مناسبی برای برقراری رابطه کارآفرینان سنتی و نسل زدیها وجود ندارد. در واقع آنقدر فضای کسبوکار در ایران مهآلود است که فرصت برای تفکیک چالشهای نسل زی و... وجود ندارد. وقتی سرمایهگذاری و تولید وجود ندارد، ما با هدررفت سرمایه موجود و استهلاک زیرساختها مواجه هستیم. آیا ایران مستهلک و خسته در چنین شرایطی توانایی پذیرش، حفظ و نگهداری جوانان پرشور نسل زی را دارد؟