شرایط مرزی
سیاره زمین تا کجا کش میآید؟
فنری را بکشید و رهایش کنید، دوباره به شکل اولش بازخواهد گشت. بیشتر بکشیدش، باز هم بیشتر، و همچنان خاصیت فنریاش را حفظ خواهد کرد تا آنکه ناگهان، دیگر به شکل اولش بازنخواهد گشت. چیزی که زمانی فنر بود و کار میکرد به یک تکه سیم کج و معوج بیخاصیت تبدیل شده است. و خلاصه کلام آنکه این دقیقاً همان بلایی است که بسیاری از دانشمندان نگران هستند بر سر زمین بیاید اگر سیستمهایش همانند یک فنر بیش از حد کش بیایند.
فنری را بکشید و رهایش کنید، دوباره به شکل اولش بازخواهد گشت. بیشتر بکشیدش، باز هم بیشتر، و همچنان خاصیت فنریاش را حفظ خواهد کرد تا آنکه ناگهان، دیگر به شکل اولش بازنخواهد گشت. چیزی که زمانی فنر بود و کار میکرد به یک تکه سیم کج و معوج بیخاصیت تبدیل شده است. و خلاصه کلام آنکه این دقیقاً همان بلایی است که بسیاری از دانشمندان نگران هستند بر سر زمین بیاید اگر سیستمهایش همانند یک فنر بیش از حد کش بیایند. یکی از پیامدهای این نگرانی، در پاییز 2009، ظهور ایده مرزهای سیارهای بود. در دورخیزی که برای کنفرانس اقلیمی آن سال در کپنهاگ انجام شد، گروهی از دانشمندان نگران که در سایه حمایت «مرکز انعطافپذیری استکهلم» در سوئد کار میکردند، در مقالهای در ژورنال نیچر به تعریف چیزی پرداختند که آن را به شکل یک فضای عملکردی امن برای توسعه انسان میدیدند؛ مجموعهای از 9 حد که انسان نباید سیارهاش را از آنها فراتر ببرد.
این 9حوزه نگرانی عبارت بودند از: تغییرات اقلیمی، اسیدی شدن اقیانوسها، نازک شدن لایه ازن، تداخل در چرخه نیتروژن و فسفات (که برای رشد گیاهان ضروری است)، تبدیل مناطق طبیعی به مزرعه و شهر، انقراض گونهها، انباشت آلایندههای شیمیایی و میزان آلایندههای ذرهای در اتمسفر زمین. در 7 مورد از این 9 حوزه نگرانی، نویسندگان مقاله این اطمینان را در خود سراغ داشتند که مرزها را با عدد مشخص کنند. در مورد مواد شیمیایی و ذرات این تعیین مرز به آینده موکول شد.
از آن زمان تاکنون ایده مرزهای سیارهای ریشه دوانده است. در5-GEO، ارزیابی جدید برنامه محیط زیست سازمان ملل (UNEP) از جهان، بارها مطرح شده است. هیات عالیرتبه پایداری جهان که اخیراً گزارش خود را تقدیم بان کیمون، دبیرکل سازمان ملل، کرده، به این ایده توجه ویژهای نشان داده است. و کنفرانس علمی بزرگی با نام «سیاره تحت فشار» که اخیراً در لندن برگزار شده، این مرزها را در کانون پیامی قرار داده که به اجلاس ریو +20، کنفرانس زیستمحیطی سازمان ملل که بیستم ژوئن در برزیل افتتاح شد، فرستاد.
دورم حصار نکشید
مرزهای سیارهای شیوه مناسبی برای اندیشیدن درباره تغییرات زیستمحیطی فراهم میکنند، زیرا در بسیاری از موارد چشماندازی از تغییرات بیشتر به دست میدهند که هنوز اتفاق نیفتادهاند. این ویژگی، دوستان این مفهوم که طرزفکر زیستمحیطی معمولاً آنها را قانع نمیکند و همچنین دشمنان سبز را که زیر بار هیچ مصالحهای نمیروند گرد هم آورده است. اما این مفهوم با مشکلات متعددی نیز روبهرو است. موقعیت دقیق مرزها، همانطور که طرفدارانشان نیز اذعان میکنند، تا حدی سلیقهای است. این تا اندازهای به علت ناقص بودن دانش ما در حال حاضر است اما این امکان نیز وجود دارد که با افزایش شناخت ما از موضوع همچنان سلیقهای باقی بمانند. از بعضی مرزها میتوان عبور کرد بدون آنکه خسارت جبرانناپذیری به بار بیاید. بعضی از مرزها ممکن است دور چیزهای اشتباهی کشیده شده باشند. و برخی اظهارنظرهای آکادمیک نیز صورت گرفته که تغییرات جهانی چشمگیر ممکن است اتفاق بیفتند بدون آنکه هیچ کدام از این مرزها شکسته شده باشند.
جدیدترین انتقاد از سوی «انستیتو سدشکن» مطرح شده؛ یک اتاق فکر آمریکایی مصمم و دگراندیش که روی مبحث انرژی و محیط زیست متمرکز است. در میان نکتههایی که در گزارش یازدهم ژوئن این انستیتو مطرح شده، دو نکته بیشتر خودنمایی میکند. نخست آنکه ایده مرزها به اندازه کافی بر تمایز میان چیزهایی که حقیقتاً پیامدهای جهانی دارند و آنهایی که عمدتاً در سطح محلی یا منطقهای اهمیت دارند تاکید نمیکند. نکته دوم آنکه گروه مرزهای سیارهای بیشتر حدهایش را با توجه به شرایطی استخراج کرده که در طول عصر هولوسن حاکم بودهاند (هولوسن عصری زمینشناختی است که از پایان آخرین عصر یخبندان تا به امروز را در بر میگیرد و تمدنهای انسانی در طول آن پدید آمدهاند). هر دو این انتقادها بجا هستند.
در مورد چیزهایی همچون درهم شکستن صفحههای یخی یا آب شدن لایه یخ دائمی (پرمافراست) که آشکارا خاصیت فنری دارند و اگر بیش از حد کشیده (یا فشرده) شوند تغییر شکل بازگشتناپذیر میدهند، یک سیستم مرزی که سعی میکند جلو شما را بگیرد تا بیش از حد به آستانه نزدیک نشوید معقول به نظر میرسد، همانطور که وجود یک خاکریز باعث امنیت سنگر میشود. دلایل خوبی در دست است که فکر کنیم بخشهایی از اقلیم چنین رفتار میکنند و بنابراین نیاز به خاکریز (فاصله امن) دارند. اما از 9 مرز تعیینشده، تنها سه مرز به سیستمهایی مربوط میشود که مرزگذاران واقعاً معتقدند برای آنها آستانهای جهانی وجود دارد: اقلیم، اسیدیته اقیانوسها، و لایه ازن. از شش مرز باقیمانده بعضی ممکن است آستانه محلی داشته باشند، اما در مورد بیشترشان پیامدهای جهانی صرفاً برآیند پیامدهای محلی آنهاست.
به نظر انستیتو سدشکن، خلط کردن این دو ممکن است به سیاستگذاریهای ناکارامد بینجامد. برای مثال، نگرانی درباره حد سیارهای نیتروژن میتواند سبب چشمپوشی از منافع کود برای خاکهای ضعیف آفریقا به خاطر آسیبی شود که کاربرد بیش از حد آن در چین وارد میکند. انتقاد دیگر این انستیتو به این فرض تلویحی است که چون بشریت در هولوسن به کمال رسیده، پس شرایط هولوسن اکنون نیز برای گونه ما بهینه است. درواقع دلایلی هم وجود دارد که قبول کنیم بعضی ویژگیهای هولوسن بهینه بودند. در این دوره پایداری اقلیمی وجود داشته و در مناطق معتدل جهان اعتدال آبوهوایی برقرار بود. انتقاد انستیتو سدشکن مخالفتی با این ندارد که پایداری اقلیمی چیز خوبی است. اما اشاره میکند که شواهد چندانی در دست نیست که نشان دهد چیزهایی مانند رفتار چرخه نیتروژن (ازت) یا چرخه فسفات در هولوسن برای انسان در مناسبترین حالت خود بوده است. این واقعیت که انسان با استفاده از شیمی صنعتی چرخه نیتروژن را کوتاه کرده و از نیتروژن موجود در هوا با چنان سرعتی کود ساخته که از حد قابل تحمل سیستمهای طبیعی بسیار فراتر رفته، پیامدهای زیستمحیطی واقعی دارد. برای مثال، زهاب پرنیتروژن (جاری از زمینهای کشاورزی) میتواند تعادل بومشناختی دریاچهها را از هم بپاشد. اما اگر بتوان این پیامدها را به نحوی مدیریت کرد، آنگاه معلوم نیست که مقدار نیتروژن برداشتشده از هوا به خودی خود مشکلی ایجاد کند.
این در واقع استدلالی است که به ماهیت آنتروپوسن (Anthropocene) یا عصر انسان مربوط میشود. بسیاری از دانشمندان احساس میکنند که مداخله انسان در طرز کار زمین اکنون به حدی است که هولوسن دیگر عملاً به تاریخ پیوسته و عصر جدید آنتروپوسن آغاز شده است. ایده مرزهای سیارهای در پی آن است که آنتروپوسن را در چارچوب هولوسن بگنجاند. در عوض، انستیتو سدشکن میگوید به جای تقلید بیهوده صرف از اتفاقاتی که در گذشته افتاده، باید اولویتها را بر اساس محاسبهای از نیازهای رفاهی انسان تعیین کرد. تردیدی نیست که کدام یک از این دو رویکرد به احتیاط نزدیکتر است و احتیاط همواره هوادارانی دارد. اینکه کدام رویکرد پذیرفتنیتر یا عملیتر است، هنوز جای بحث فراوانی دارد.
اعلامیه استقلال
مشکل دیگر ایده مرزهای سیارهای، این فرض است که مرزها مستقل از همدیگرند. چنین چیزی بعید به نظر میرسد و اگر از هم مستقل نباشند آنگاه ممکن است بحرانی به وجود آید بدون آنکه به هیچ یک از مرزها به تنهایی تجاوز شده باشد. در شماره هفتم ژوئن، ژورنال نیچر که دوست دارد پیش از کنفرانسهای بزرگ و پرسروصدایی همچون کپنهاگ و ریو نقش خود را ایفا کند، مقالهای مروری از شواهد موجود چاپ کرد که نشان میداد چنین اتفاقی ممکن است در حال روی دادن باشد. به نوشته این مقاله، زمین ممکن است در حال نزدیک شدن به یک «نقطه عطف» باشد که پس از آن تغییرات همزمان - در کاربری زمین، اقلیم و غیره - ناشی از یک جمعیت انسانی بزرگتر و ثروتمندتر، سیستم را به سمت وضعیتی بسیار متفاوت با وضعیت کنونی آن هل میدهد که در آن مناطق اقلیمی برای همیشه تغییر میکنند، اکوسیستمها طور دیگری کار میکنند و تغییرات دیگری از این دست روی میدهند.
وقوع یک تغییر ناگهانی محتمل است. سیستمهای بومشناختی کوچک، همچون دریاچهها، اغلب به همین شیوه تغییر وضعیت میدهند و هیچ دلیل روشنی وجود ندارد که چرا سیستم بزرگی همچون سیاره زمین نباید همین واکنش را نشان دهد. و به اعتقاد آنتونی بارنوسکی (A. Barnosky) از دانشگاه کالیفرنیا در برکلی که یکی از نویسندگان اصلی مقاله چاپشده در نیچر است، ترکیبی از تغییرات که هر یک به تنهایی داخلی مرزهای سیارهای است، میتواند چنین تغییر وضعیت عظیمی را راهاندازی کند.
این اتفاق بسیار ناگوار خواهد بود. حتی اگر نتیجه نهایی آن زمینی باشد که هنوز قابلیت سکونت برای بشر داشته باشد، خود این گذار میتواند فاجعهبار باشد. اما وجود آیندههای ناگوار محتمل درون این مرزها، پرسش وارونهای مطرح میکند: آیا ممکن است خارج از آنها آینده خوبی در انتظار ما باشد؟ بهویژه، آیا امکان دارد بتوان مشهورترین مرز را طوری مدیریت کرد، همان مرز که بر گرمایش گلخانهای و تغییرات اقلیمی حاکم است؟
تیم مرزهای سیارهای این مرز را طوری که اندکی گیجکننده است، به دو شیوه متفاوت تعریف میکند. یکی حد دیاکسیدکربن به عنوان مهمترین گاز گلخانهای با طول عمر زیاد است که مرز آن 350 بخش در میلیون (350 پیپیام) در اتمسفر تعیین شده و دیگری حدی برای «شدت تابش» است که یک وات در متر مربع بالاتر از سطح دوران پیشصنعتی تعیین شده است (منظور از شدت تابش افزایش انرژی رسیده به سطح زمین در طول زمان است که عمدتاً نتیجه گازهای گلخانهای اضافی به شمار میآید). در هر دو صورت مرز اقلیمی مرزی است که هماکنون پشت سر گذاشته شده و در آیینه جلوی ماشین بشریت قابل رویت است. این بازتاب دیدگاه بعضی از اعضای تیم مرزهای سیارهای همچون جیمز هنسن(J. Hansen) از انستیتو گودارد در پژوهشهای فضایی است که بر اساس آن اقلیم کنونی زمین هماینک از نقطهای که میتواند بقای بلندمدت چیزهایی همچون صفحه یخی گرینلند را که نابودی آن سطح آب دریاهای جهان را هفت متر بالا خواهد برد تضمین کند، گذشته است. اگر دانشمندانی که مرزهای سیارهای را تعیین کردهاند محاسباتشان را واقعاً درست انجام داده باشند، وضعیت گازهای گلخانهای ناامیدکننده به نظر میرسد. از وضعیت کنونی میزان دیاکسیدکربن که به سطح 400 پیپیام نزدیک شده و هر سال حدود 2 پیپیام بالاتر میرود، تنها با متوقف کردن کامل میزان انتشار کربن و آنگاه صرف زمان زیاد-با در نظر گرفتن تمام احتمالات قرنها-برای بازجذب دیاکسید کربن از اتمسفر و بازگرداندن آن به زیر زمین به شیوههای گوناگون، میتوان به مرز 350 پیپیام بازگشت.
فورسماژور
اما گازهای گلخانهای تنها به خاطر تاثیرشان بر شدت تابش مشکلساز هستند. اگر بتوان آن را به شیوههای دیگر کنترل کرد و به داخل مرز بازگرداند، آنگاه حد دیاکسیدکربن دیگر اهمیتی نخواهد داشت. و شاید انجام این کار با افشاندن ذرات بازتابنده در لایههای بالای اتمسفر برای برگرداندن نور خورشید به فضا امکانپذیر باشد.
این نوع طرحهای افراطی همه جور پیامدهای جانبی ناگوار دارند که در میان آنها پیامدهای سیاسی به احتمال زیاد بر پیامدهای زیستمحیطی میچربند. به هیچ وجه معلوم نیست که کار درست همین باشد. اما شاید هم باشد. اما چیزی که قطعاً نشان میدهد این است که گرچه سیاره زمین ممکن است مرزهایی داشته باشد، اما بر اندیشه بشر برای کمک به آن هیچ مرزی نباید گذاشت.
The Economist, Jun. 16, 2012
به عقیده جیمز هنسن از انستیتو گودارد اقلیم کنونی زمین هماینک از نقطهای که میتواند بقای بلندمدت چیزهایی همچون صفحه یخی گرینلند را تضمین کند، گذشته است.