مدیون روشنفکرانی هستم که دوستشانندارم
گفتوگو با پویا جبلعاملی در مورد موضوع پایاننامهاش
پویا جبل عاملی میگوید: مثل بسیاری دیگر از دانشآموختگان اقتصاد هر چه بیشتر بر دانش اقتصاد خود میافزودم از این نحله فکری بیزارتر میشدم. اما به هر شکل آنچه امروز به دست آوردهام مدیون همان روشنفکرانی میدانم که دیگر دلبستگی به آنان ندارم.
پویا جبل عاملی به تازگی پس از پایان تحصیل، از انگلستان به ایران بازگشته و یک بار دیگر به جمع محققان مرکز تحقیقات روزنامه دنیای اقتصاد پیوسته است. با او در مورد پایان نامهاش گفتوگو کرده ایم.
♦♦♦
معمولا نوشتههای شما را در نشریات مطالعه میکردم و احساسم این بود سن و سال شما بیشتر از 40 سال باشد اما بسیار جوان هستید. چه شد که به اقتصاد علاقه مند شدید؟
من متولد سال 1361 هستم. در دوره دبیرستان به خاطر علاقهای که به ریاضیات داشتم وارد رشته ریاضی فیزیک شدم اما در همان دوران به مباحث روشنفکری و به خصوص آثار مرحوم شریعتی دلبستگی خاصی پیدا کردم. از همین رو در دوره دبیرستان چند بار قصد داشتم به علوم انسانی و ادبیات تغییر رشته بدهم اما باز کشش ریاضی و فیزیک مانع شد. به هر شکل در این دوره یک چیز برایم ثابت شد. من ابداً علاقه نداشتم آیندهام را با یک رشته مهندسی گره بزنم. به همین خاطر در کنکور سال 1379، رشته اقتصاد را که هم نیازمند ریاضیات بود و هم رشتهای در علوم انسانی و نزدیک به مباحث خارج از متون درسی که در دوره دبیرستان به شکل مفرط پی میگرفتم، انتخاب کردم و وارد دانشگاه ملی (شهید بهشتی) شدم. دوره لیسانس را سه ساله تمام کردم و با رتبه 5 در کنکور کارشناسی ارشد وارد دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران شدم و پس از آن در ژانویه سال 2007 در دانشگاه لستر بریتانیا، دوره دکترا را با بورسیه تحصیلی شروع کردم.
در حقیقت آنچه باعث شد من از ابتدا وارد این رشته شوم، کتب علوم انسانی و روشنفکران ایرانی بود که اکثریت در سیطره تفکر چپ بودند. اما من مثل بسیاری دیگر از دانشآموختگان اقتصاد هر چه بیشتر بر دانش اقتصاد خود میافزودم از این نحله فکری بیزارتر میشدم. اما به هر شکل آنچه امروز به دست آوردهام مدیون همان روشنفکرانی میدانم که دیگر دلبستگی به آنان ندارم.
بحث اصلی ما در مورد پایاننامه شما است. البته سعی داریم از همین زاویه پرسشهای فنیتری در مورد موضوعی که انتخاب کردهاید داشته باشیم بنابراین لازم است ابتدا بدانیم موضوع شما چه بوده و دلیل انتخاب این موضوع چه بوده است؟
پایاننامه من در مورد سیاستهای پولی در کشورهای صادرکننده نفت بود. علت این انتخاب هم، علاقه خاصی بود که من از دوره کارشناسی به مباحث پولی پیدا کردم. من از همان ابتدا و اثبات این مساله برای خودم که بازار تنها شکل کارای اقتصاد و تضمینکننده آزادیهای انسانی است و شکست بازار فقط در موارد استثنایی رخ میدهد، جذب اقتصاددانانی شدم که این مسائل را تئوریزه کرده بودند و در صدر آنها فریدمن قرار داشت. فریدمن کارهای بسیاری در اقتصاد انجام داده است و یکی از آنان، پایهریزی مکتب پولگرایی است که اصل مطلب آنان این است که در بلندمدت تاثیر پول بر تولید خنثی است و تنها موجب تورم میشود. این حکم فریدمن باعث شد تا تورم از کشورها رخت بربندد و تبدیل به یک بیماری کماهمیت شود. این در حالی است که بیش از سه دهه از این تحول در دنیا برای اقتصاد ما، تورم همچنان یک معضل است. من با این پیشزمینه، تحقیقات خود را بر روی سیاستهای پولی متمرکز کردم و از آن رو که اقتصاد ایران وامدار تحول در درآمدهای نفتی بود، در مقطع دکترا رابطه میان نفت و سیاستهای پولی را پیگرفتم.
پس تحقیق شما کاربردی بود تا نظری؟
بله، بیشتر کار کاربردی بود، البته در بخشهایی از کار که من از مدلهای رگرسیون برداری غیرخطی استفاده میکردم و این مدلها همچنان در ابتدای کار خود هستند، من مجبور بودم که برخی از تستها را قدری گسترش دهم از همین رو با وجودی که کارempirical و کاربردی بود اما قدری نیز مباحث تئوریکسنجی در آن وجود داشت.
قلمرو مکانی پایاننامه شما چه جاهایی را تحت پوشش قرار میداد؟
خب در بخشی از کار که میخواستم رابطه بین استقلال بانکهای مرکزی و سیاستهای پولی در کشورهای صادرکننده نفت را دریابم، از دادههای کشورهای نفتخیز مثل ایران، عربستان، کویت، نروژ و... استفاده کردم، اما در بخش دیگری از کار که در پی مدلسازی غیرخطی برای ارتباط میان تورم و نقدینگی بودم تنها از دادههای ایران استفاده کردم.
روش پژوهش و تکنیکهای اجرایی شما در پایاننامه دکترای شما چه مواردی بوده؟
من در فصلی از پایاننامه خودم چون از دادههای چند کشور، برای مدت زمان مشخصی بهره بردم و در حقیقت دادههایم هم مقطعی (Cross-section) و هم سری زمانی (Time-series) بود، از روشسنجی دادههای تابلویی (Panel data Model) استفاده کردم. در فصلی دیگر نیز از نوع ویژهای از رگرسیونهای برداری غیرخطی به نام Vector Smooth Transition Regression استفاده کردم. در این نوع مدل پارامترها وابسته به یک متغیر دیگر میشوند و از همین رو مانند مدلهای کلاسیک نیست که پارامترها ثابت باشند. در مدل من، پویایی میان رشد نقدینگی و تورم وابسته به قیمت نفت بود و با بالا یا پایین شدن قیمت نفت، اثر نقدینگی بر تورم تغییر میکرد.
به نظر شما نقش نمونه آماری در پایاننامهها و موفقیت آنها به چه صورت است؟
خب، بسته به فرضیهای که باید آزمون شود، دادههای آماری اخذ میشود. گاهی جمعآوری دادهها بسیار سخت است، به خصوص اگر شما درباره اقتصادهای در حال توسعه تحقیق کنید، به موانع بسیاری بر خواهید خورد. گاهی اصلاً آن شاخصی که در کشورهای پیشرفته تعریف شده و آمار آن منتشر میشود در کشور مورد تحقیق شما اصولاً جمعآوری نمیشود و یا ممکن است برای یک داده شما بتوانید راحت آمار سالانه را بهدست آورید اما آمار فصلی و ماهانه آن را ابداً پیدا نکنید. از همین رو محققی که درباره این کشور تحقیق میکند، همواره باید مرز ظریف میان آمار موجود و فرضیهای که میخواهد آزمون کند را بپیماید. گاهی باید بسته به آمار موجود، فرضیه را کمی تغییر دهد و از آن سو حواسش باشد که این تغییر در فرضیه آن چنان بر انسجام و هدف تحقیق تاثیر نگذارد.
فرضیه تحقیق شما چه بود؟ به عبارتی «مساله» در پایاننامه شما چه بوده است؟
فرضیه اولم این بود که میخواستم ببینم آیا در کشور صادرکننده نفتی که استقلال بانک مرکزی بیشتر است، با افزایش قیمت نفت که به معنای افزایش درآمد نفتی است، سیاستهای پولی منقبضتر از کشور دیگر با استقلال کمتر است یا خیر؟ که مدلم نشان داد این طور است. بنابراین اگر کشور صادرکننده نفت به بانک مرکزی خودش استقلال بدهد، در هنگام افزایش درآمدهای نفتی، شاهد رشد نقدینگی کمتر و در نتیجه تورم کمتری خواهیم بود.
فرضیه دیگری که به دنبالش بودم آن بود که آیا اثر نقدینگی بر تورم ایران وابسته به درآمد نفتی هست یا نه. مدل غیرخطی من نشان داد که وقتی قیمت نفت بالاست، که به معنای درآمد نفتی بالاست، نقدینگی اثر معناداری بر تورم دارد. اما زمانی که قیمت نفت و درآمد نفتی پایین است، نقدینگی اثر بسیار کمتری بر تورم دارد. به عبارت دیگر مدل من میگوید در دوره درآمدهای نفتی پایین میتوان از سیاستهای انبساط پولی برای اهداف رشد اقتصادی استفاده کرد و دغدغه کمتر نسبت به تورم داشت اما زمانی که قیمت نفت بالا باشد (که مرز قیمتی را نیز مدل در سطح 35 دلار در هر بشکه تخمین میزند) دیگر نمیتوان از این حربه استفاده کرد و سیاستهای انبساط پولی تنها تورمزاست. یعنی الان که قیمت در حدود 90-80 دلار است، نباید برای رشد اقتصادی به فکر سیاستهای انبساط پولی بود زیرا در نهایت موجب تورم میشود.
شما برای اتمام پایاننامه با چه موانعی مواجه بودید؟ روشهای شما برای رفع موانع تحقیق چه بود ؟
به غیر از جمعآوری دادهها که قبلاً در مورد آن گفتم، یکی از موانعی که در کارهای عملی و اقتصادسنجی با آن مواجه میشوید، به خصوص در مدلهای پیچیده، برنامهنویسی و سر و کله زدن با بستههای مختلف رایانهای است که میتوانند در تخمین مدل به شما کمک کنند. این که وقتی ضرایب و پارامترها بعضاً محیرالعقول میشود چه باید بکنید. کدام تستها را برای راستآزمایی مدل باید انجام دهد و چه متغیرهای جایگزینی را باید تست کند. اما برای رفع این موانع، مهمترین کار تفکر و مطالعه بیشتر و بیشتر است. البته استاد راهنما در این جور جاهاست که نقشش پررنگ میشود و خوشبختانه استاد من با دانش فراوانی که در این زمینه و به خصوص در مدلسازیهای اقتصاد سنجی داشت، کمک بسیار موثری بود. ضمن آن که محقق فرصتهای زیادی دارد تا مقاله و تحقیق خودش را در سمینارهای مختلف ارائه دهد و انتقادات را بشنود و هم خودش را به عنوان محقق آزمون کند که تا چه حد میتواند از کارش دفاع کند و هم اگر واقعاً انتقاد درستی را دید در جهت تکمیل کارش از آن انتقادها استفاده کند. ضمن آن که متخصصانی که مقاله برایشان ارائه میشود میتوانند در مورد موانعی که محقق با آن درگیر است به وی کمک کنند. در واقع بسیاری از مقالاتی که ارائه میشود «مقالات در حال کار» (Working Paper) هستند که محقق هنوز دارد روی آنها کار میکند اما برای داشتن نقدها و پیشنهادات آن را در سمینارهای مرتبط ارائه میدهد.
زمانی که پایاننامه خود را انجام میدادید، پیشینه و سابقهای در خصوص تحقیق شما وجود داشت؟ آیا افراد دیگری در مورد موضوع پایاننامه شما تحقیق کرده بودند؟ چند درصد تحقیقات قبلی به کمک شما آمد؟
در مورد استقلال بانک مرکزی ادبیات موضوعی قوی وجود دارد، اما مساله آن جا بود که در مورد استقلال در کشورهای نفتخیز، هیچ کار جدی وجود نداشت. از همین رو من با کمک گرفتن از شاخصهای تعیین استقلال بانک مرکزی و مطالعه قوانین بانکهای مرکزی نمونه آماری خودم، میزان استقلال بانکهای مرکزی از جمله در ایران را محاسبه کردم. در مورد فرضیههای اصلی پایاننامهام نیز باید بگویم که فرضیههای جدیدی را آزمون کردم. البته بیتردید کارهای زیادی در مورد اثر نقدینگی بر تورم مثلاً در ایران شده است. اما این که این اثر چه وابستگیای به نفت دارد، فرضیه تازهای بود. در واقع اگر بخواهم بهتر به سوال شما جواب دهم باید بگویم، تکنیکهای آماری و شاخصهای استفاده شده در کارم، پیش از این از سوی اقتصاددانان بزرگی مطرح شده بود و من از آن کارها بهره فراوان بردم اما فرضیهای که آزمون کردم کاملاً تازه بود.
تحقیق شما از چه تاریخی شروع شد و چه زمانی پایان یافت؟ آیا در مدت زمانی که پایاننامه را باید تحویل میدادید این کار صورت گرفت یا دچار وقفه و طولانی شدن زمان شد؟ چرا؟
من دوره دکترا را در مدت زمان مقرری که دانشگاه تعیینکرده بود به پایان بردم. یعنی در مدت سهسال و نیم آمادهاش کردم. وقفهای هم که چشمگیر باشد در کارم نبود. البته معمولاً سال اول و آخر کار سختتر است. سال اول زمانی است که شما باید موضوع و فرضیههای تحقیق را تعیین کنید و هم باید زیاد مطالعه کنید و هم باید به دنبال ایده باشید. مثل این میماند که شما در جنگل انبوهی از مقالات و ایدهها میخواهید راه خود را بیابید. جنگلی
ناآشنا که باید همه جایش را سر بزنید و بارها به بن بست برسید و در نهایت راهتان را پیدا کنید. این کار سخت و وقتگیری است.سال آخر نیز دشوار است چون فرد میخواهد آنچه را طی چند سال کاشته درو کند و هیچ معلوم نیست، چه بسا پایاننامه وی از سوی داورها رد شود. اگرچه این امر خیلی خیلی به ندرت روی میدهد اما این امکان وجود دارد و مثل دانشگاههای داخلی نیست که وقتی فردی وارد دوره شد خیالش راحت باشد که تا آخر دوره را طی میکند.
از سوی دیگر در سر جلسه امتحان پایاننامه که تنها محقق حضور دارد و دو داور که یکی از دانشگاه خود محقق است و دیگری از دانشگاهی دیگر، معلوم نیست چه پرسشهایی را میکنند و از سوالات پایهای و سوالات پیشرفته فرد باید آمادگی دفاع داشته باشد.
ذکر این نکته هم جالب است که محقق دیگر در سر جلسه امتحان، پایاننامه خود را تشریح نمیکند زیرا اساتید پیش از این آن را مطالعه کردهاند و محقق تنها در حد 5 دقیقه یک توضیح بسیار مختصر از کار خود ارائه میدهد.
نمره دریافتی شما برای پایاننامه دکترا چند بود؟ آیا این نمره به نظر شما خوب بود یا نه؟
در بریتانیا، به پایاننامه نمره داده نمیشود. تنها گفته میشود که آیا پایاننامه قبول شده یا نه. ممکن است پایاننامه بدون نیاز به اصلاح قبول شود، اما در بیشتر مواقع همراه با اصلاح قبول میشود. گاهی نیز وقتی پایاننامه رد میشود برای یک سطح پایینتر قبول میشود یعنی برای دریافت درجه Mphil قبول میشود که درجهای بین دکترا و کارشناسی ارشد است. پایاننامه من هم همراه با اصلاح قبول شد.
وقتی هم شما اصلاحات مورد نیاز را انجام میدهید فقط لازم است به تایید ممتحن داخلی که از دانشگاه خودتان است برسانید و کار تمام است.
نقش استاد راهنما و مشاور شما در موفقیت پایاننامهتان تا چه اندازه بوده است؟
راستش استاد راهنمای من با وجود دانش بسیار، آدم بازی بود و زیاد در کار مداخله نمیکرد تا زمانی که من خودم به مشکلی برمیخوردم و سوالی داشتم. این را میگویم چون بسیاری از اساتید از دانشجویان خود گزارش هفتگی پیشرفت کار میخواستند و تا جزییات کار را مداخله میکردند. اما استاد من این گونه نبود. من با آزادی مطلق کار میکردم و اگر جلسهای با وی داشتم با درخواست خودم بود. بنابراین از طرح فرضیهها تا سمت و سوی تحقیق این خودم بودم که تصمیم میگرفتم و تنها از استادم تاییدیه میگرفتم و با خیال راحتتر به کار ادامه میدادم. اما همچنان که قبلاً گفتم، زمانی که به مانعی برمیخوردم استادم کمک میکرد که مانع را از پیش رو بردارم.
بیتردید در مقاطع پیشرفته نیز هر کس جواب همه پرسشها را نمیداند اما یک استاد باتجربه و دانشمند میداند که مانع را باید چگونه برطرف کرد و چه مطالعه و بررسی باید انجام داد. و این کاری بود که استاد من بیدریغ انجام میداد.
با توجه به شرایط فعلی کشور تا چه حد پایاننامه خود را تاثیرگذار میدانید؟
راستش پایاننامه من توصیههای سیاستی واضحی دارد که میتواند برای اقتصاد ایران سودمند باشد. اول آنکه اگر بخواهیم در شوکهای نفتی بهتر عمل کنیم باید به مقامات پولی استقلال دهیم. باید قانون شورای پول و اعتبار و اساسنامه بانک مرکزی را در جهت استقلال بیشتر تغییر دهیم. از آن سو در زمانی که قیمتهای نفت بالاتر از سطح مشخصی است (35 دلار)، نباید به منظور اهداف تولیدی اقدام به سیاستهای تسهیلی و انبساطی پولی کرد زیرا در نهایت موجب تورم میشود.
♦♦♦
تجارت فردا در این بخش به بهانه بررسی پایاننامه دورهدکترای اقتصاددانان جوان با آنها گفتوگو میکند.
♦♦♦
استاد راهنما
پروفسور استفن جی. هول متولد 1953 در لندن، لیسانس خود را از دانشگاه سیتی و فوق لیسانس خود را از مدرسه اقتصاد لندن گرفت و دوره دکترای خود را در همین دانشگاه شروع کرد. تز وی در مورد «مدلهای بزرگ اقتصادسنجی غیرخطی» بود. وی در طول دوره تدریس و تحقیق خود در بسیاری از دانشگاههای جهان مشغول به کار شده است. برخی از این دانشگاهها شامل دانشگاه امپریال کالج لندن، دانشگاه سیتی لندن، دانشگاه London Business School(LBS)، دانشگاه آکسفورد، دانشگاه کویینز در ایرلند شمالی، دانشگاه پریتوریا در آفریقای جنوبی است ضمن آنکه وی سابقه تدریس در چند دانشگاه آلمان و لهستان را نیز داراست. از سوی دیگر وی همکاریهای تحقیقاتی با بانکهای مرکزی دنیا و مراکز تحقیقاتی را نیز در پرونده دارد از جمله بانک مرکزی انگلستان، بانک مرکزی اروپا، صندوق بینالمللی پول، بانک مرکزی یونان، بانک مرکزی آنگولا، وزارت توسعه فیلیپین، وزارت اقتصاد روسیه، مرکز مدلسازی اقتصادی رومانی و .... . وی همچنان در پروژههای تحقیقاتی سازمان ملل و بانکهای مرکزی در سراسر دنیا همکاری دارد، ضمن آنکه اکنون قریب یک سال است که رئیس دپارتمان اقتصاد دانشگاه لستر بریتانیاست. وی علاوه بر داشتن بیش از صد و پنجاه عنوان مقاله، دارای هشت عنوان کتاب است که بیشتر پیرامون مدلسازیهای اقتصادسنجی است. ضمن آنکه وی در نوشتن چندین بسته رایانهای برای تخمین مدلها مشارکت داشته که میتوان به بسته REG-X و CEF اشاره کرد. عمده کار وی که باعث شده تا در سراسر جهان از وی دعوت به همکاری شود، توانایی وی در ساخت مدلهای کلان اقتصادسنجی است.