چگونه وابستگان القاعده و بازماندگان صدام با یکدیگر گره خوردند؟
اسرار داعش
ابوبکر البغدادی که وعده دیدار در نیویورک به ژنرال آمریکایی داد، سودای برپایی حکومت اسلامی و اجرای شریعت دارد و گروهش «دولت اسلامی عراق و شام» موسوم به «داعش» چنانکه از نامش پیداست گستره نفوذش را در منطقه شام قدیم - شامل عراق و سوریه - تعریف کرده است.
«شما را در نیویورک میبینم»؛ ژنرال کینت کینگ پنج سال بعد فهمید آن زندانی که از پایگاه آمریکایی در عراق آزاد شد، از این گفته چه منظوری دارد؛ پایگاهی پر از افسران و سربازان نیویورکی که حتی اسمش «بوکا» هم برگرفته از نام یکی از قربانیان حملات 11 سپتامبر بود. حالا آن زندانی که حتی آمریکاییها چنان خطرناکش نمیدانستند که در مجتمع شماره 14 ویژه زندانیان خطرناک نگهداریاش کنند و حرف آن روزش بیشتر یک شوخی تعبیر شد تا تهدید، نامش مترادف شده با دهشت، خشونت و کشتار. ابوبکر البغدادی که وعده دیدار در نیویورک به ژنرال آمریکایی داد، سودای برپایی حکومت اسلامی و اجرای شریعت دارد و گروهش «دولت اسلامی عراق و شام» موسوم به «داعش» چنانکه از نامش پیداست گستره نفوذش را در منطقه شام قدیم -شامل عراق و سوریه- تعریف کرده است. رهبر داعش که جز عکسی محو و ناواضح تصویر دیگری از او نیست، همواره نقاب بر چهره دارد و «شیخ نامرئی» خوانده میشود. نام اصلیاش ابراهیم عواد ابراهیم علی بدری سامرایی است؛ متولد 1971 در خانوادهای باسواد و مذهبی در سامراست؛ چنانکه واشنگتنپست نوشته، دکترای علوم اسلامی از دانشگاه بغداد دارد. تا سال 2003 کارش موعظه
بود اما با حمله آمریکا به عراق، گروه جهادی مسلح تشکیل داد و در خفا ماند. سال 2005 توسط نیروهای آمریکایی بازداشت شد و چهار سال در اردوگاه بوکا بود؛ جایی که با زندانیان القاعدهای به تمرینات مشترک پرداخت. سال 2010، یک سال پس از آزادی از زندان، رهبری القاعده عراق را در دست گرفت که نطفه اولیه داعش بود. برخی رسانهها داعش را برآمده از گروه «توحید و جهاد» میدانند که سال 2003 برای مقابله با تهاجم آمریکا به عراق شکل گرفت و هدفش فراتر از سربازان آمریکایی، شامل حملات انتحاری علیه شیعیان و مسیحیان بود. اولین رهبر «توحید و جهاد»، ابومصعب الزرقاوی بود که سال ۲۰۰۶ کشته شد و به جای او «ابوحمزه المهاجر» ریاست گروه را بر عهده گرفت و در همان سال «دولت اسلامی در عراق» به رهبری «ابوعمر البغدادی» تاسیس شد. المهاجر و ابوعمر در عملیات مشترک نیروهای عراقی و آمریکایی در سال ۲۰۱۰ کشته شدند و ریاست «توحید و جهاد» پس از آن به ابوبکر البغدادی رسید.
دور شدن القاعده از جهاد مقدس!
کارنامه القاعده عراق از ترور محمدباقر حکیم رئیس مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق، انفجارهای عاشورا در مارس 2004 تا کشتار عرس الدجیل و سر بریدن 70 نفر از شیعیان و انداختن جنازهشان در رودخانه گرفته تا حمله به مقر سازمان ملل، قتل فرستاده ویژه آن، یورش به گارد ملی عراق و کشتار کلیسای سیده النجاه و... نشاندهنده تمرکز هدفهای تروریستی آنها بر شیعیان و مسیحیان است. حتی در آوریل 2014 که داعش رسماً ساز جدایی از القاعده زد، اعلام کرد ایمنالظواهری، رهبر القاعده از بنیاد «جهاد مقدس» دور شده و از جنبش «مجاهدان در راه خدا» فاصله گرفته است، چرا که «القاعده از هدف تاسیس خلیفه بزرگ اسلامی خداحافظی کرده و اینک حتی از امکان همزیستی مسالمتآمیز با مسیحیان صحبت میکند». اما جانشین بن لادن درصدد گردآوردن مسلمانان و برانگیختن آنها به مبارزه با آمریکا و متحدانش و اسرائیل است؛ به گفته الظواهری «رویکرد جهادگرایان باید پرهیز از عملیاتی باشد که ممکن است به ریختن ناعادلانه خون دیگران در بازارها و مناطق مسکونی و حتی در میان گروههای جهادی منجر شود.» اشاره الظواهری به
خشونتهای داعش علیه شهروندان سوری بود که به همین دلیل جبهه النصره را شاخه رسمی القاعده در سوریه اعلام کرد و گفت ابومحمد الجولانی، رهبر جبهه النصره باید رهبری تمامی گروههای نزدیک به القاعده در سوریه را بر عهده بگیرد و البغدادی، رهبر داعش نیز باید همچنان رهبر طراز اول در میان گروههای اسلامگرای عراق باشد، اما رهبری داعش که در استان رقه سوریه قدرت داشت، این پیشنهاد را رد کرد و پیکارجویان تحت امرش علناً از خواستههای الظواهری سرپیچی کردند و البغدادی در پیامی صوتی گفت: «گروه دولت اسلامی عراق و شام تا زمانی که نبض ما میزند و خون در رگهایمان جاری است باقی خواهد ماند و ما حاضر به عقبنشینی و چانه زدن نیستیم.» الظواهری هم در واکنش، البغدادی را «فتنهگر» خواند که با تفرقه در میان جهادیها، موقعیت طلایی برای بشار اسد ایجاد کرده و مبارزهاش با دیگر گروهها در سوریه «فاجعه سیاسی» به بار آورده و با تفرقهای که میان نیروهای تندرو در سوریه ایجاد شده یک موقعیت طلایی برای بشار اسد به بار آمده است. الظواهری به البغدادی پیشنهاد داد به جای اینکه «فتنه» کند به عراق برگردد و مواظب باشد چرا که شیعیان عراق را به انحصار خود
درمیآورند.
جدایی داعش از القاعده، آن را رودرروی النصره قرار داد که متشکل از سلفیهای سوری بود. داعش از ابتدا قائل به این بود که جبهه النصره امتداد دولت اسلامی در عراق است و به خاطر این بود که در سال 2013 نام خود را از «دولت اسلامی عراق» به «دولت اسلامی عراق و شام» تغییر داد و حوزه فعالیتش تا سوریه گسترش یافت. البغدادی تایید کرده بود جبهه النصره سوریه یکی از شبکههای این سازمان است و به گفته او «هماینک زمان آن فرا رسیده که به جهان اعلام کنیم جبهه النصره یکی از شاخههای دولت اسلامی عراق است و به آن تعلق دارد.» الجولانی رهبر النصره نیز تا قبل از بحران سوریه در عراق زیر نظر البغدادی فعالیت میکرد اما اختلاف این دو کار را به جایی رساند که علاوه بر بشار اسد، با یکدیگر هم میجنگیدند تا جایی که اعضای النصره درصدد ترور اعضای داعش برآمدند و در دیماه سال گذشته حدود 100 نفر از اعضای جبهه النصره توسط داعش اعدام شدند. به گفته الجولانی در خصوص تشکیل دولت اسلامی عراق و شام با او مشورت نشده بود و پس از آن تعدادی از اعضای جبهه النصره از آن جدا شده و به گروه دیگر پیوستند. طبق آمار یکی از اعضای جبهه النصره حدود 70 درصد از اعضای این
گروه به داعش پیوستند. بعد از جدایی داعش از القاعده، جبهه النصره اعلام کرد ربطی به القاعده عراق ندارد و یک گروه مستقل تحت فرماندهی الظواهری است.
نشستن زنان روی صندلی ممنوع!
تفاوت داعش با القاعده در تمایل آن به فتح اراضی است؛ البغدادی برای تصرف یک شهر، نیروهای خود را با لباس مبدل و ظاهر قابل قبول، به آنجا میفرستد و آنها نیز در خانههای امن، منتظر فرمان میمانند. سپس برای بیعت با سران عشایر وارد مذاکره میشوند، اگر سران عشایر حاضر به بیعت شوند، چند تن از مهرههای معتمد داعش در کنار آنها میمانند و هدایت عشایر را بر عهده میگیرند و استاندار یا فرماندار شهر را از میان آنها انتخاب میکنند. هدف دیگر داعش تصرف مناطق غنی از نظر منابع انرژی است تا علاوه بر افزایش قدرت مالی، رقبا را نیز تضعیف کند. معمولاً در هر منطقهای که توسط داعش فتح میشود، نانواییها نان رایگان به مردم میدهند و داعش تاثیر مثبت این اقدام را در بسیاری از مناطق سوریه تجربه کرده است. مواردی هم بوده که از رسیدن مواد غذایی و دارو جلوگیری کرده، مانند کاری که در دیرالزور سوریه کرد.
استراتژی دیگر داعش اعمال قوانین جدید شرعی در مناطق تحت کنترل است. عناصر داعش در استانهای رقه، حلب، حومه لاذقیه، ریف دمشق، دیرالزور، حمص، حماه، حسکه و ادلب سوریه پراکنده شدند و در رقه بود که با نصب پلاکاردهایی در سطح شهر فتواهای عجیبی را با عنوان قوانین جدید شرعی اعلام کردند که طبق آن پوشیدن هرگونه شلوار جین و تیشرت و آرایش صورت برای دختران ممنوع است و آنها باید عبا و حجاب اسلامی داشته باشند. کشیدن سیگار و قلیان ممنوع است و کسی که مرتکب آن شود به قطع دو انگشت سبابه و وسط محکوم میشود؛ در صورت تکرار، به 80 ضربه شلاق محکوم و با ادامه آن اعدام خواهد شد. آرایشگاههای مردانه باید بسته شود و کوتاه کردن مو ممنوع است و مخالفت کردن با این قوانین شرعی حکم اعدام دارد. گذاشتن لباس زنانه در فروشگاهها در ملاءعام ممنوع بوده و فروش لباس زنانه باید توسط زن باشد. در اماکنی که لباس زنانه دوخته میشود نباید مردان حضور داشته باشند در غیر این صورت آن اماکن بسته خواهند شد. همچنین زنان در صورت نیاز به درمان، تنها باید به پزشکان مراجعه کنند. آرایش کردن، مدل دادن و استفاده از ژل برای مو توسط جوانان ممنوع بوده و مخالفت با آن 80
ضربه شلاق دارد. آنها همچنین اعلام کردند هر کس کلمه «داعش» را به کار ببرد به 70 ضربه شلاق محکوم خواهد شد. یکی از فتواهای جالب آنها هم ممنوعیت نشستن زنان روی صندلی است.
ناجی یا جانی؟
در ژانویه ۲۰۱۴ شکاف دولت نوری مالکی با اقلیت سنی، توجه داعش را به خاستگاه اصلیاش جلب کرد؛ آنها کنترل شهر سنینشین فلوجه در استان غربی انبار را در اختیار گرفتند و تا رمادی پیش رفتند و در ماه ژوئن هم توانستند موصل، دومین شهر بزرگ عراق را به اشغال خود دربیاورند که جمعیتی نزدیک به یک میلیون و ۸۰۰ هزار نفر دارد و گذرگاهی برای ورود به سوریه و ترکیه است. آن هم با تعداد نفراتی که به نوشته روزنامه فرانسوی لوموند، داعش در حال حاضر ۱۰ هزار نیرو در عراق و بین هفت تا هشت هزار نیرو در سوریه دارد. داعش پس از تصرف موصل دست به غارت بانکهای این شهر زد و موفق شد حدود ۴۲۹ میلیون دلار را از بانکهای این شهر غارت کند و به ثروتمندترین گروه تروریستی در جهان تبدیل شود. پس از موصل هم قصد تکریت کرد که بین بغداد و موصل است و فقط دو روز توانست این شهر را که مرکز استان صلاحالدین است در تصرف نگه دارد؛ ارتش عراق مجدداً این شهر را به کنترل خود درآورد.
پس از ناکامی در تکریت، داعش با وعده تامین بنزین و مواد خوراکی ارزان، برقراری دوباره آب و برق و برچیدن موانع ترافیکی، ساکنان فراری موصل را به بازگشت به شهرشان تشویق کرد و چنان که خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش داد بسیاری از ساکنان موصل از فکر بازگشت به خانههای خود ذوقزده شدهاند و با افتخار میگویند آنها هم مثل شورشیان سنی هستند و وقتی به آنها گفته میشد که شورشیان هشدار دادهاند قوانین اسلامی را با قاطعیت پیاده خواهند کرد، بیشترشان با بیتفاوتی شانه بالا میانداختند. چنان که آسوشیتدپرس نوشته «بعضی از مردم به شورشیان به چشم منجی نگاه میکنند و امیدوارند داعش آنها را از ظلم و ستم نوری مالکی نجات دهد». طبق این گزارش فرار سربازان ارتش عراق از موصل و عدم مقاومت در برابر داعش به این دلیل بوده که احساس میکردند ساکنان سنی موصل از شورشیان استقبال میکنند. هوشیار زیباری، وزیر خارجه عراق، عملکرد سربازان در موصل را به فروپاشی ارتش عراق هنگام ورود نیروهای آمریکایی تشبیه میکند که «فرماندهان، لباس نظامی را درآوردند و لباس غیرنظامی به تن کردند و با ترک اسلحه و مهمات و مواضع مهم تامین امنیت، به منازلشان رفتند». بر همین
مبناست که داعش استانهایی را انتخاب میکند که از لحاظ فرقهای بستری مناسب برای حکومت دارد؛ اکثر آنها سنیمذهب هستند و تصور میکند میتواند ساکنانش را با قوانین خود همساز کند در غیر این صورت هم کشتارجمعی و صحنههای قتلهای فجیعی که تصاویرش را منتشر میکند، برای ایجاد دهشت و سست کردن پای هر مقاومتی به کار میآید. صالح المطلق، معاون نخستوزیر عراق اتفاقات در حال وقوع در کشورش را تنها ناشی از فعالیت گروه داعش نمیداند و به «صدای آمریکا» گفته این واکنش مردم به تبعیضی است که علیه آنها روا داشته میشود؛ در عین حال میگوید: «این تحلیلی نادرست است که همه گناه این وضعیت را به گردن داعش انداخت. داعش یک گروه تروریستی و نامحبوب در بین سنیها و شیعههای عراق است. عراقیها نمیپذیرند گروهی مانند داعش بر آنها حاکم باشد. ولی ظلم و ستم دولت باعث سوءاستفاده داعش شد. ظلم و ستم به داعش فرصت داد تا چنین شرایطی را ایجاد کند.»
پیشروی ارتش بازندگان
اکثر اعضای عراقی داعش بازماندگان ارتش عراق در دوره صدام هستند، در کنار برخی عشایر افراطی، اعضای حزب بعث، کشاورزان و دامدارانی که خانه و زمینی ندارند. بنابراین یارگیری داعش از بازندگان اوضاع فعلی عراق است که امکان پیشروی را به آن میدهد. تنها در شهر موصل نزدیک به هفت هزار افسر و ۱۰۰ هزار درجهدار و سرباز ارتش صدام زندگی میکنند که با انحلال این ارتش از کار برکنار شدند. چنان که روزنامه آلمانی فرانکفورتر آلگماینه نوشته سه گروه بزرگ برای مبارزه با دولت نوری المالکی با هم متحد شدهاند و شمار نظامیان سابق عراق و سربازان فراری چندین برابر نیروهای داعش است. طبق گزارش منابع محلی کنترل موصل در دستان نیروهای داعش، شورای نظامی انقلابیون وابسته به حزب بعث و گروهک نقشبندیه با هدایت عزت الدوری معاون سابق صدام است. الدوری سال قبل با اعلام اینکه «القاعده در عراق برادران ما هستند و من از آنها میخواهم که تنها دشمنان عراق و دشمنان ملت عراق را هدف قرار داده و فقط برای آزادی عراق جهاد کنند»، رابطه بازماندگان صدام با وابستگان القاعده را آشکار کرد. پس از اشغال موصل، انتشار
خبر بازداشت قاضی دادگاه صدام که حکم اعدام دیکتاتور سابق عراق را صادر کرد، توسط نیروهای داعش و حزب بعث در صفحه فیسبوک منتسب به عزت الدوری یک نمونه آشکار از اهداف مشترک این دو است. خصوصاً اینکه رغد دختر صدام هم اخیراً گفته «خوشحالم که عزت ابراهیم و گروه حامی او در یکپارچه کردن گروههای دیگر از جمله گروه دولت اسلامی عراق و شام و ارتش مجاهدین برای سلطه بر شهرهای سنینشین عراق موفق شدهاند» و وعده داده «من مطمئنم که روزی به عراق بازمیگردم و برای شادی روح پدرم فاتحه میخوانم!» با وجود این اختلافاتی نیز میان آنها بروز کرده؛ داعش خواستار تسلط بر کل املاک دولتی و ذخایر اسلحه است که با مخالفت شورای نظامی انقلابیون روبهرو شده؛ علاوه بر آن غارت بانکهای موصل هم به اختلافات با داعش افزوده و سر آخر موضوع نصب عکسهای صدام در سطح شهر که کار عزت الدوری است هم با انتقاد داعش مواجه شده است. علاوه بر آن هاشم الجماز که خود از نظامیان بعثی است و پس از اشغال موصل توسط داعش به عنوان استاندار معرفی شده بود، به دلیل انتقاد از گروگانگیری سرکنسول ترکیه توسط گروه نقشبندیه برکنار شد. در تکریت، شهر زادگاه صدام هم در زمان اشغال
شورشیان، پرچم رژیم سابق بعثی در اهتزاز بود، نه پرچمهای سیاه داعش.
وحشت، سلاح داعش
داعش عزم بغداد کرده؛ البغدادی نظر به لبنان، اردن و فلسطین نیز دارد. هر فرد، گروه، سازمان و عشیرهای که داعش را قبول نداشته باشد، «دشمن» خوانده میشود، مسلمانان دیگر مذاهب را «کافر» میدانند و اسرا، خائنین و دشمنان را محاکمه و به بدترین وجه اعدام میکنند؛ چنانکه «الجزیره» نوشته، «بزرگترین سلاح البغدادی، ترس و وحشت عظیمی است که به دنبال اعدامهای بیرحمانه به وجود میآورد». حالا البغدادی که آمریکا جایزه 10 میلیون دلاری برای یافتنش تعیین کرده بود و روزنامه لوموند او را «بنلادن جدید» نامیده و علاوه بر غارت بانکهای موصل، ثروت هنگفتی از فروش نفت سوریه در بازار سیاه به جیب زده، تروریستهای اروپایی و آمریکایی را آموزش داده تا در بازگشت به کشورشان نقش جوانهایی را ایفا کنند که به گفته او «خود را در راه خدا منفجر میکنند» و به آمریکا هشدار داده «ای حامی صلیبیها بدان که جنگ نیابتی در شام برای تو کارساز نخواهد بود، همانطور که این جنگ نیابتی در عراق نیز برایت حاصلی نداشت و به زودی به طور مستقیم (با ما) مواجه خواهی شد. فرزندان اسلام خود را برای چنین روزی آماده
کردهاند، پس در کمین باش که ما نیز در کمین (تو) هستیم. از افغانستان، سومالی و مغرب اسلامی به سوی تو حرکت خواهیم کرد.»
حالا ژنرال کینت کینگ میفهمد که آن گفته البغدادی در سال 2009 که «شما را در نیویورک میبینم» اصلاً شوخی نبود؛ رویای سرکرده گروهی است که چون شبح میرود و میآید و وحشت میآفریند.
دیدگاه تان را بنویسید