تاریخ انتشار:
دولت یازدهم و تحزب
چقدر زود دیر میشود
هنگامیکه حسن روحانی در خردادماه ۱۳۹۲ روی فرش قرمز نهاد ریاستجمهوری گام نهاد، بسیاری از علاقهمندان به حکمرانی مدرن به ویژه در نظامهای دموکراتیک امیدوار شدند که سرانجام در این مرز پرگهر شاهد تقویت ابزار اصلی اینگونه حکمرانی خواهند بود.
هنگامیکه حسن روحانی در خردادماه 1392 روی فرش قرمز نهاد ریاستجمهوری گام نهاد، بسیاری از علاقهمندان به حکمرانی مدرن به ویژه در نظامهای دموکراتیک امیدوار شدند که سرانجام در این مرز پرگهر شاهد تقویت ابزار اصلی اینگونه حکمرانی خواهند بود. پس از هشت سال که رئیس دولت به صورت مکرر احزاب و چهرههای حزبی را همردیف شارلاتانها و شیادها مینامید و تلاش داشت نقش احزاب را به محافل و حلقههای غیرشفاف واگذار کند، چهرهای به قدرت رسیده بود که دستکم طبق شعارهای طرحشده خواهان رشد احزاب بود. او تفاوت عمدهای نیز با روسای جمهور سابق داشت. اگر اکبر هاشمی یا سیدمحمد خاتمی از لزوم گسترش احزاب سخن میگفتند، در زمان زمامداری تنها عضو تشکلهای سیاسی سنتی مانند جامعه روحانیت یا مجمع روحانیون مبارز بودند و کمتر خود را درگیر مباحث حزبی میکردند. اما حسن روحانی در کنار عضویت در جامعه روحانیت مبارز، در حزب اعتدال و توسعه نیز عضویت داشت، حزبی که اتفاقاً اعضای آن از جمله محمدرضا نعمتزاده، اکبر ترکان، سیدمحمود واعظی، محمدباقر نوبخت و... در ابتدای فعالیت رئیسجمهور جدید بخش عمده استخوانبندی یاران روحانی را تشکیل میداد. این مسائل
همگی سبب شده بود که علاقهمندان به اداره بهتر و شفافتر این ملک و ملت امیدوار شوند که قرار است در بخش تحزب به عنوان ابزار اصلی حکمرانی دموکراتیک شاهد تحول بزرگی باشیم و زمستان هشتساله تحزب که از اواسط دهه 80 آغاز شده بود، در آغاز دهه 90 جای خود را به بهاری گرم و پرتحرک واگذار کند. با این حال و با رسیدن به حوالی دوسالگی عمر دولت یازدهم اگرچه بسیاری از موانعی که دستگاه اجرایی در دولت گذشته در مسیر احزاب قرار داده بود، از میان رفته است، اما شاهد تحرک مناسبی نیز از احزاب اردوگاه دولت نیستیم. حزب شخص رئیسجمهور که عملاً فعالیتی ندارد و به نظر میرسد با انتقال اعضای کلیدی آن به کابینه از حیز انتفاع ساقط شده است. وزارت کشور هم که در روزهای نخست فعالیت نشان میداد که علاقهمند به تحرک احزاب در فضای سیاسی کشور است و حتی تلاش کرد به صورت نمادین هم که شده قفل فروبسته خانه احزاب را بشکند، این روزها در بخش احزاب بسیار دست به عصا حرکت میکند. بسیاری بر این باورند که رئیسجمهور همه تمرکز خود را معطوف به دو بخش اقتصاد و دیپلماسی کرده است، در نتیجه لزومی به ورود به مباحثی با اولویت پایینتر مانند حوزههای سیاست و احزاب
وجود ندارد. در اینجا باید به نکتهای مهم اشاره کرد. حسن روحانی در هفتههای اخیر سخنان و وعدههایی از جمله همهپرسی، شفافسازی اقتصادی و... را مطرح کرده است. اهداف و شعارهایی که هرکدام میتواند نتایج مبارکی را به همراه داشته باشد. با این حال تا به حال به این پرسش فکر کردهاید که او با چه پشتوانه و ابزاری میخواهد به این اهداف دست یابد؟ مطمئناً بدون داشتن یک اکثریت پارلمانی و حمایت افکار عمومی نمیتوان به این اهداف بلندپروازانه دست یافت. برای دستیابی به اکثریت پارلمانی و بهرهگیری از فشار افکار عمومی نیز تنها یک راه مشروع، اخلاقی و دموکراتیک وجود دارد و آن نیز حزب است. هنوز تجربه انتخابات شورای شهر پایتخت و امضای بزرگان اصلاحطلب و میانهرو از جمله سیدمحمد خاتمی، اکبر هاشمی و حسن روحانی پای فهرستی غیرحزبی و نتایج آن از ذهن افکار عمومی پاک نشده است. قاعدتاً قرار نیست در انتخابات مجلس آینده مردم باز به نام روحانی، خاتمی و... رای دهند، اما به سبب رندیها و عدم وجود انضباط حزبی رای آنان کام منتقدان اندیشه آنان را شیرین کند. حدود 14 ماه به انتخابات مجلس باقی مانده است، فرصتی که اگر از سوی دولتمردان مغتنم شمرده
نشود، شاید در اسفندماه سال بعد بنویسیم چقدر زود دیر میشود!
دیدگاه تان را بنویسید