تاریخ انتشار:
بررسی سیاست دولت روحانی در بخش تحزب در گفتوگو با امیر محبیان
دولت جز یک جلسه، هیچ کاری نکرده است
سیدمحمدحسین هاشمی پس از انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری، بهنظر میرسید که تلاش احزاب برای فعالیتی آزادانهتر، قرار است به ثمر بنشیند. دستکم، احزاب اصلاحطلب که در روزگار ریاستجمهوری محمود احمدینژاد به عنوان فردی که قائل به فعالیت حزبی نبود، منزوی شده بودند، با روی کار آمدن حسن روحانی، لبخند امیدواری بر لبان خود نشاندند
شما یکی از اصولگرایانی هستید که تحزب برایش اهمیت دارد و به همین دلیل هم هست که به تاسیس حزب نواندیشان دست زدهاید. با این توصیف و در شرایطی که یکی از شعارهای انتخاباتی آقای روحانی، توسعه سیاسی بود، آیا فکر میکنید، دولت او توانسته است گامهای قابل توجهی در این راستا در طول یک سالو نیم گذشته بردارد؟
به نظر من به عنوان یک نظریهپرداز سیاسی، ارزیابی تحقق این شعار آنچنان هم دشوار نیست؛ به گمان من این دولت جز همان یک نشستی که در ابتدای فعالیتش توسط وزارت کشور برگزار کرد و در آن از احزاب دعوت شد تا به نوعی هماندیشیهایی را صورت دهند، عملاً هیچ کار جدی در این حوزه انجام نداده است.
اما همین اتفاق کوچک هم در هشت ساله دولت نهم و دهم صورت نگرفت!
ببینید، آنچه اهمیت دارد این است که وقتی همان یک نشست ادامه نداشت، جز دامن زدن بر توقعات، هیچ حاصلی نداشت. در این شرایط است که میگویم این دولت نتوانسته در طول دوران فعالیتش در حوزه تعمیق فضای تحزب کار قابل محاسبهای انجام دهد.
یعنی میگویید در این مدت دولت نتوانسته شرایطی را فراهم آورد که در آن احزاب بتوانند فعالیتهای گستردهتر و آزادانهتری داشته باشند؟
به گمان من برای فعالیت احزاب شرایط و مقدماتی لازم است که در بستر آن احزاب میتوانند به وظیفه ذاتی خود بپردازند. مهمترین آن وجود فرهنگ تحزب است. در جامعه ما به دلایل تاریخی، فضای مثبتی در مورد احزاب وجود نداشته و متاسفانه به این فضا دامن زده شده است. این در حالی است که تجربه به روشنی ثابت کرده است که ثمرات مثبت تحزب بیش از زیانهای آن است. در کنار توجه به این موضوع، اهتمام به این نکته هم ضروری است که باید شرایط به گونهای فراهم شود که بستر حقوقی برای فعالیت احزاب باید بیش از این آماده شود. البته باید به این موضوع توجه داشته باشیم که خود احزاب هم باید دقیقتر و عمیقتر از اینها به وظیفه آگاهیبخشی و مدنی خود عمل کنند.
شما به عنوان فردی که در حوزه احزاب، در جمع اصولگرایان فعالیت میکنید، تصور میکنید که آیا هماکنون شرایط سیاست داخلی کشور به گونهای هست که در آن بتوان شاهد رقابت احزاب اصولگرا و اصلاحطلب در بزنگاههای سیاسی مانند انتخابات پیش روی مجلس باشیم؟
آنچه مسلم است این است که رقابت میان احزاب اصلاحطلب و اصولگرا بسیار مهم است و فاکتور اساسی در افزایش مشارکت مردم در انتخابات مختلف به شمار میرود. اما در این بین باید توجه داشته باشیم که در شرایط کنونی، به دلایلی چون رفتار طیف افراطی اصلاحطلبان در سال ۸۸، اوضاع به گونهای رقم خورده که حاکمیت، از موضع تردید به آنها نگاه میکند. ما باید برای بررسی این موضوع، به یک نکته مهم توجه داشته باشیم و آن این است که احزاب و جناحها برای فعالیت خود باید اعتماد تودهها و نظام را به صورت توامان جلب کنند.
شما در شرایطی از ضرورت جلب اعتماد نظام توسط احزاب اصلاحطلب حرف میزنید که هماکنون بعضی جریانهای اصولگرا با دولت سر ناسازگاری برداشتهاند. دولتی که به هر حال، حوزهای محوری در نظام است.
ببینید، به عقیده من نیروهای اصولگرا و البته نه لزوماً نیروهایی که تحت عنوان حقوقی احزاب قرار دارند، با دولت فعلی همکاری میکنند و تعامل نسبتاً خوبی دارند. نباید این را هم از یاد ببریم که در حال حاضر، طیف معتدل اصولگرا در مجلس نیز رابطه خوبی با دولت دارد. خب در این شرایط آنچه مهم است، این است که دولت باید قدر این فضا را بداند و بر عمق و شدت این ارتباط بیفزاید.
اما به نظر میرسد که دولت، بیشتر از آنکه بخواهد توسعه سیاسی داخلی را مبنای فعالیتهایش قرار دهد، تلاش داشته تا در عرصه بینالمللی به رفع مشکلات بپردازد. فکر میکنید این اتفاق صدمهای به فعالیتهای احزاب زده است؟
دولت میتواند در حوزه تصمیمگیریها از تجربه احزاب که محل تجمیع نخبگان سیاسی است، بهره گیرد. در روشنترین وضعیت، احزاب تجربه مفید خود را در اختیار دولت قرار میدهند و در وضعیتی که احزاب نتوانند یا نخواهند همکاری کنند، حداقل دستاورد این است که از آنها بهانهزدایی شده است.
علاوه بر این فکر نمیکنید در شرایطی که بعد از هشت سال، در بعضی اتفاقات شاهد ورود جریانهای تندرو به موضوعات سیاسی در حوزه داخلی بودیم، بخشی از دلیل دست به عصا حرکت کردن دولت در این حوزه، میتواند ناشی از دوری جستن دولت از تبعات این رفتارها باشد؟
ببینید! دولت یکسری تواناییها دارد که باید از آن بهره بگیرد. به عقیده من، دولت باید بتواند با درایتی خاص، فضای سیاسی را مدیریت کند و مانع غلبه احساس یا تندروی بر کشور شود. متاسفانه ما شاهد بودیم که گاهی اوقات دولتها برای آنکه با تندرویهای یک جریان به مقابله بپردازند، به دامن افراطگرایی جناح مقابل میافتند. باید به این نکته توجه داشته باشیم که افراطیها یکدیگر را تقویت میکنند. در این شرایط، افراطزدایی از سیاست تنها راه پیشبرد فرهنگ مدنی معقول است و تنها راه این کار، غالبسازی عقلانیت بر روابط سیاسی است.
با توجه به مجموع شرایط و با عنایت به اینکه انتخابات مجلس شورای اسلامی در پیش است، تصور میکنید که آیا زمینه برای حضور پررنگ احزاب اصولگرا فراهم است؟
من شخصاً معتقدم که لازمه تاثیرگذاری بیشتر جریان اصولگرا در انتخابات آن است که این احزاب از اختلافات درونجناحی خود بکاهند و مکانیسم وحدت یا همگرایی قابل پذیرشی را میان خود به وجود آورند. علاوه بر این، آنها میتوانند با به کار گرفتن عواملی که در گستره نفوذ اجتماعیشان موثر است، ارتباط بهینهتری را با سطح گستردهتری از اجتماع برقرار کنند و این موضوع میتواند زمینهای برای حضور پررنگ آنها در عرصه انتخابات باشد.
دیدگاه تان را بنویسید