امیر لعلی درباره انتشار قلک توضیح میدهد
اقتصاد کودک
در مورد آموزش مفاهیم اقتصادی به کودکان، نظر غالب این است که از زمانی که کودک با مفهوم پول آشنا شد و پول را شناخت، میتوان آموزش مفاهیم اقتصادی را آغاز کرد اما اینکه چه مفهومی در چه سنی آموزش داده شود، از نظر روانشناسی بسیار حائز اهمیت است.
باید کودک ارزش آنچه در اختیار دارد را بداند تا درک بهتری از پیرامونش داشته باشد. بارها روشهای مختلفی برای فهم اقتصاد به کودکان به کار گرفته شده است. برخی بازیهای مختلف طراحی کردهاند و برخی دیگر سعی بر آموزش غیرمستقیم اقتصاد به کودک داشتهاند. امیر لعلی بر این باور است که کودکان به هیچوجه نباید و نه لازم است اقتصاد را آموزش ببینند، چرا که آموزش اقتصاد الزاماتی دارد که بر اساس تعریف ارائهشده در ابتدای بحث، تحلیل و نگرشهای خاصی را میطلبد. بر این اساس این دانشجوی دکترای اقتصاد نشریه قلک را برای آموزش ساده اقتصاد و مفاهیم خلاقانه آن برای کودکان سنین سه تا هفت سال منتشر کرده است. صاحبامتیاز و مدیر مسوول ماهنامه قلک در گفتوگو با تجارت فردا آموزش به کودک را دارای اهمیت ویژهای میداند و بر این باور است که کودک از طریق آموزشهای اقتصادی با بسیاری از چراهای هنجاری در جامعه آشنا میشود. در ادامه گفتوگوی تجارت فردا با امیر لعلی آمده
است.
با توجه به اهمیت اقتصاد در جامعه و اینکه روز به روز اهمیت فهم مفاهیم اقتصادی در جامعه بیشتر میشود و مردم نیز باید درک درستتری از اقتصاد داشته باشند، لزوم آموزش اقتصاد از ابتدا به کودکان احساس میشود. در جوامعی همچون ایران که آموزش و زندگی شهری بر پایه اقتصاد پرنوسان میچرخد چرا باید این آموزش از کودکی آغاز شود و به کودکان اقتصاد را آموزش داد؟
در تقسیمبندیهای رایج، اقتصاد جزو علوم اجتماعی یا انسانی طبقهبندی میشود، یعنی علمی است که براساس تحلیل رفتارهای فردی و اجتماعی شکل گرفته است و دارای قوانین ثابت موضوعه نیست. رفتارهای مختلف اجتماعی در شرایط مختلف توسط اقتصاددانان تحلیل میشود و در نهایت سعی میشود بر مبنای این رفتارها، الگوسازیهای اقتصادی صورت گیرد. بنابراین میتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که ابتدا باید بدانیم هنگامی که صحبت از اقتصاد میشود، به طور قطع میدانیم در جامعه تا چه اندازه لازم است.
به طور کلی اقتصاد به نوعی علم رفتارشناسی است و پیشبینیهای اقتصادی، پیشبینی رفتارهای اجتماعی و بینالمللی در مواجهه با شرایط خاص اقتصادی است. هنگامی که نرخ سود بانکی تغییر میکند، در نسبت ضریب مصرف و پسانداز خانوارها چه تغییری میکند. شدت این تغییر لزوماً به ساختارهای اقتصادی بستگی ندارد بلکه به نگرشها، ایدئولوژیها، فرهنگ و... نیز بستگی دارد که همین موارد موجب میشوند شدت تغییر یادشده در جوامع مختلف متفاوت باشند. بر این اساس نمیتوان گفت به کودکان اقتصاد را آموزش میدهیم بلکه آنچه مورد توجه است، آموزش رفتارهای اقتصادی است.
به نظر شما این آموزش باید در میان رفتارهای آموزشی به کودکان صورت گیرد؟ تعریف شما از رفتارهای اقتصادی چیست؟
رفتارهای اقتصادی مجموعه کنشها و واکنشهایی است که در فرآیندهای بهینهسازی اقتصادی- اجتماعی موثر هستند. کودکان به هیچوجه نباید و نه لازم است اقتصاد را آموزش ببینند، چرا که آموزش اقتصاد الزاماتی دارد که بر اساس تعریف ارائهشده در ابتدای بحث، تحلیل و نگرشهای خاصی را میطلبد.
پس وقتی از اقتصاد کودک صحبت میکنیم، منظورمان چیست؟
آنچه در دنیا به عنوان آموزش اقتصاد به کودکان یا همان «اقتصاد کودک» نامیده میشود، شامل دو حوزه میشود: اول آموزش برخی واژگان و مفاهیم اساسی مانند تورم، اشتغال، بیکاری، دستمزدها، تجارت، پول، ارز و... و دوم مفاهیمی که در بهبود سبک اقتصادی زندگی موثر هستند که از جمله آنها میتوان به صرفهجویی در مصرف انرژی، احترام به مالکیت دیگران، مشارکت و همکاری و... نام برد. بنابراین هدف اصلی این نیست که افراد از کودکی درگیر مسائل اقتصادی و یادگیری اقتصاد شوند بلکه هدف اصلی، شناخت کافی از برخی فرآیندهای اقتصادی و تغییر سبک رفتاری کودکان در حوزه اقتصاد است.
با اشاره به دو روش آموزشی اشاره شده آیا همه این آموزشها در میان روانشناسان، جامعهشناسان و اقتصاددانان مشترک است و هر سه گروه چنین رویکردی را تایید میکنند؟
منظور از آموزش، دو موضوع آموزش مفاهیم اقتصادی و آموزش مهارتهای اقتصادی زندگی یا همان سبک اقتصادی زندگی است که باید آنها از یکدیگر تفکیک شوند. اقتصاددانان چندان وارد فضاهای آموزشی نمیشوند و میتوان گفت به نوعی از نظر روانشناسان و جامعهشناسان تمکین میکنند. جامعهشناسان هیچگاه با چنین آموزشهایی که در ارتقای زندگیهای اجتماعی موثر است مخالفت نکردهاند اما روانشناسان حساسیت بیشتری در خصوص مبحث آموزش به معنای عام آن دارند. از نظر آنها آموزشها سلسلهمراتبی است و به اقتضای هر سن، نوع و مفاهیم آموزشی متفاوت هستند. در مورد آموزش مفاهیم اقتصادی به کودکان، نظر غالب این است که از زمانی که کودک با مفهوم پول آشنا شد و پول را شناخت، میتوان آموزش مفاهیم اقتصادی را آغاز کرد اما اینکه چه مفهومی در چه سنی آموزش داده شود، از نظر روانشناسی بسیار حائز اهمیت است. اگرچه در حوزه روانشناسی نیز چارچوبها و خطکشیهای مشخصی برای آموزش مفاهیم اقتصادی
وجود ندارد و ردهبندی سنی در خصوص آموزشها دچار اختلافنظرهایی است ولی تقریباً میتوان جمعبندیهایی نیز در این زمینه داشت. به عنوان مثال روانشناسان میگویند مفهوم تورم را نمیتوان به کودک کمتر از هشت سال آموزش داد یا اینکه مفهوم پولتوجیبی تحت شرایط خاصی میتواند به کودکان بالاتر از شش سال آموزش داده شود آن هم با این شرط که خانوادهها پول توجیبی به کودک بدهند، اما خرج کردن آن همراه با والدین باشد. بنابراین آموزش مفاهیم اقتصادی حساسیتهای خاص خود را دارد که باید به آنها توجه شود.
آیا در مورد آموزش مهارتهای اقتصادی زندگی هم همین نگاهها وجود دارد؟
وقتی بحث از سبک اقتصادی زندگی میشود، موضوع متفاوت است. در این مورد تقریباً مشکلی وجود ندارد، چرا که اینجا با رفتارهای فردی و ارزشها بیشتر مواجه میشویم. به عنوان نمونه به کودکان گفته میشود موقع مسواک زدن، شیر آب نباید باز بماند یا وقتی از اتاق بیرون میآییم، چراغ اتاق را باید خاموش کنیم. این آموزشها بخشی از اصول زندگی اقتصادی است. آموزش اینچنینی مسائل، بخشی از آموزش رفتارهای فردی است که نتایج اقتصادی دارد و در بلندمدت تغییری در سبک زندگی افراد یک جامعه ایجاد میکند.
به طور کلی آموزش اقتصاد به کودکان تا چه اندازه در رشد و درک از محیط او موثر است؟ تا چه اندازه آموزش مفاهیم اقتصادی میتواند کودک را به سمت جامعه اقتصادیتر پیش ببرد؟
کودک از طریق آموزشهای اقتصادی از یکسو با بسیاری از چراهای هنجاری در جامعه آشنا میشود. او با چنین آموزشها و آگاهیهایی بهخوبی میتواند درک کند چرا پدر خانواده تاکید میکند وقتی بچه به دنبال بازی کردن است و تلویزیون تماشا نمیکند، تلویزیون باید خاموش باشد یا اینکه چرا مادر میگوید برای آببازی کردن نباید شیر آب باز بماند. آموزشهای اقتصادی ضمیر ناخودآگاه کودک را هدف قرار میدهند به این معنا که ممکن است او در کوتاهمدت به اهمیت آموزشها پی نبرد، اما در بلندمدت به صورتی غیرارادی رفتارهای بهینه اقتصادی خواهد داشت و سبک زندگی خود را اصلاحشده میبیند.
حال شما در ماهنامه قلک، آموزش اقتصاد به کودکان را وارد دنیای رسانه کردهاید. اول اینکه چرا موضوع سبک زندگی اقتصادی کودکان را به عنوان موضوع اصلی نشریه انتخاب کردهاید و دیگر اینکه چرا کودکان سه تا هفت سال را گروه هدف قرار دادهاید؟
بگذارید کمی مفصلتر توضیح دهم و به قبل از انتشار قلک برگردم. آموزش مفاهیم اقتصادی به کودکان در دنیا دارای سابقه نسبتاً زیادی از نظر زمانی است اما عمق آموزشها بسیار کم است. بیش از همه بانکها و موسسات مالی در آمریکا و اروپا به چنین آموزشهایی توجه نشان دادهاند. البته آنها از این آموزشها چند هدف را دنبال کردهاند. اول اینکه در راستای مسوولیتهای اجتماعی خود، آموزش را مورد توجه قرار دادهاند و سعی در سواد اقتصادی جامعه داشتهاند و دوم اینکه در قالب چنین آموزشهایی، بر روی برند خود سرمایهگذاری کرده و موجبات آشنایی بیشتر کودکان که عملاً مشتریهای فردای آنها هستند، با این نهادها شدهاند. در حوزه آموزش اقتصاد به کودکان یا ایجاد ذهنیتهای اقتصادی، کتابهای متعددی نیز در دنیا منتشر شده است اما تاکنون نشریهای با هدف مشخص بهبود سبک اقتصادی زندگی برای کودکان منتشر
نشده است و «قلک» اولین نمونه در این میان به شمار میرود. طی 10 سال گذشته همواره به این موضوع که رفتارهای اقتصادی در زندگی فردی به نتایج کلان اقتصادی و اجتماعی تبدیل میشوند، فکر کردهام. آنگونه که مشخص است، بخشی از عدم تعادلهای اقتصادی در اقتصاد ایران در حوزه خرد، به رفتارهای مصرفکننده برمیگردد. تصمیمگیریهای هیجانی در بازارهای ارز، سکه و طلا، مسکن، خودرو و... در بسیاری اوقات آثار مخربی بر اقتصاد کشور بهجا گذاشته است. تصور میکنم ریشه بسیاری از این رفتارهای کاذب، در بخش فرهنگی اقتصاد است. در حوزههای دیگر هم تبعات بخش فرهنگ بر اقتصاد را میبینید. امروز کشور با مشکل گازرسانی در زمستان و کمبود آب در بهار و تابستان مواجه است. الگوهای رفتاری و مصرفی ما در این حوزهها با استانداردها و میانگینهای دنیا همخوانی ندارد. از گذشته هم میدانستیم ما بیش از اندازه آب، برق، بنزین، گاز و... مصرف میکنیم اما زمانی که وضعیت به هشدار میرسد میخواهیم با تبلیغات، مصرف را کنترل کنیم که البته هیچگاه موفق نبودهایم. طرحهای تبلیغاتی برای اقدامات ضربتی جواب نمیدهد. شاید اگر ۱۵ سال قبل که هشدارها داده شده بود، برای
فرهنگسازی الگوی مصرف کار کرده بودیم، الان شرایط به گونه دیگری بود. اعتقاد دارم بهترین سن برای رفتارسازیهای اقتصادی و تغییر سبک اقتصادی زندگی، سن کودکی و خردسالی است. اگر بخشی از بودجه تبلیغات فرهنگی در نهادهای اقتصادی را به جای تمرکز بر بزرگسالان به الگوسازی رفتاری کودکان اختصاص داده بودیم، امروز با نسلی مواجه میشدیم که صرفهجوتر و دارای رفتارهای اقتصادی عقلاییتر بوده است. اساس شکلگیری ماهنامه قلک همین بوده است.
چرا قلک برای سه تا هفت سالهها منتشر میشود؟
مخاطب ماهنامه قلک بر اساس مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، کودک و نوجوان است که در واقع سنین زیر ۱۸ سال را دربر میگیرد اما به خوبی میدانیم نمیتوان نشریهای را منتشر کرد که خردسالان، کودکان و نوجوانان همه از آن بهره ببرند، چرا که هر گروه سنی محتوای خاص خودش را نیاز دارد و همانطور که اشاره شد، آموزش هر مفهوم اقتصادی برای هر گروه سنی مناسب نیست. در نشریه قلک تصمیم گرفته شد در ابتدا برای سختترین گروه سنی یعنی گروه سنی سه تا هفت سال مجله منتشر شود و به زودی همین موضوع برای گروه سنی هشت تا ۱۲ سال و ۱۳ تا ۱۸ سال منتشر خواهد شد. گروه سنی سه تا هفت سال که فعلاً مجله تنها برای آنها منتشر میشود، دارای شناخت کمی از مفاهیم زندگی هستند و آموزش رفتارهای اقتصادی به آنها قطعاً مشکلتر است اما سعی شد در همان قالبهای کودکانه یعنی شعر، بازی، داستان و سرگرمی و به شیوهای غیرمستقیم به اصلاح برخی رفتارهای رایج در خانوادهها از طریق کودکان اقدام شود. با انتشار این مجله معتقدیم بهترین سن برای چنین آموزشهایی، سن خردسالی و کودکی است. در کنار استفاده از متخصصان
ادبیات کودک، تلاش شده است از مشاوران خوب کودک نیز برای ارزیابی محتوایی و تناسب آموزشها با سن هدف مجله، استفاده شود.
از طرف دیگر، این گروه سنی، امکان خواندن ندارند و پدر، مادر، مربی یا شخص ثالثی باید برای آنها مجله بخواند. عملاً با این شیوه، نهتنها کودکان بلکه بزرگترها نیز در معرض برخی آموزشهای اقتصادی قرار میگیرند و بارها به این موضوعات اذعان کردهاند و گفتهاند تلاش میکنند همان رفتارهای اشارهشده در مطالب قلک را در رفتارها و کنشهای روزمره بهکار گیرند.
اشاره کردید آموزشها غیرمستقیم است؟ به غیر از آموزش توسط مطالعه والدین چگونه میتوانند آموزش اقتصاد را پیش گیرند؟
بله، کودکان نسبت به آموزشهای مستقیم واکنش نشان میدهند. ما صرفاً میخواهیم در ضمیر ناخودآگاه کودکان نفوذ کنیم نه اینکه مستقیماً آموزشهای اقتصادی بدهیم. به عنوان نمونه به بچهها نمیگوییم لامپ کممصرف استفاده کنید، بلکه در تصویرسازیهای مطالب، لامپهای گرد را به تصویر نمیکشیم بلکه آنچه کودک در صفحات مجله میبیند، همگی لامپ کممصرف هستند. بچهها به شکلها و تصاویر بسیار دقت میکنند و شکلها را به خاطر میسپارند. تصویر این لامپهای کممصرف ممکن است برای بزرگترها چندان جلب توجه نکند، اما این تصویر در ذهن کودکان شکل میگیرد. همین الان وقتی به ما میگویند لامپ، احتمالاً لامپهای ۱۰۰ وات قدیمی به ذهنمان میآید، چرا که این تصویر کودکی ما از لامپ است و میخواهیم این تصویرها را در کودکان تغییر دهیم و مطمئنیم چنین تصویرسازیهای جدیدی، در عالم واقع عینیت خواهند یافت.
آیا تاکنون مواردی در جامعه بوده است که کودکانی که از سنین کمتر با مفاهیم اقتصادی آشنا شدهاند، در آینده موفقتر بودهاند؟
برای این مورد هم مثال برای تایید وجود دارد و هم برای رد کردن. همانگونه که اقتصاددان موفق در عرصه اقتصادی هم داریم و اقتصاددان ناموفق هم همینطور. آنچه مد نظر است، میانگین رفتاری عموم جامعه است. تحقیقی توسط یکی از پژوهشکدههای اجتماعی در آمریکا منتشر شده است که بر اساس نتایج این تحقیق مشخص شد نوجوانانی که در دوران دبیرستان با مفاهیم و نقش پول، پسانداز، سرمایهگذاری و... آشنا شدهاند، در سن قانونی و زمانی که وارد بازار کار شدهاند، بیشتر به پسانداز در بانکها و سرمایهگذاری در بازارهای مالی رسمی روی آوردهاند. امروز گاهی دیده میشود پسانداز کمتر در بانکها و وارد کردن پول به بازارهای طلا و ارز، ارزش تلقی میشود در حالی که باید برای تامین مالی و مشارکت در کسب سود از طریق بانکها و بازار سرمایه فرهنگسازی شود. اینجاست که آموزش مفاهیم و رفتارهای اقتصادی به کودکان معنی پیدا میکند. حتی اعتقاد دارم بخشی از تحقق الگوی توسعه اسلامی-ایرانی پیشرفت در حوزه اقتصاد، اقتصاد مقاومتی
و... منوط به آموزشهای اقتصادی به کودکان است که در جای خودش حتماً آن را تشریح خواهم کرد.
به دلیل آنکه هنوز آموزش مفاهیم اقتصادی از سنین کمتر در ایران نوپاست، تصور نمیکنم با چنین پدیدهای مواجه شده باشیم.
نقش آموزش و پرورش در آموزش اقتصاد به زبان ساده به کودکان چیست، آیا تاکنون در این حوزه توفیقی داشتهایم؟
متاسفانه همواره آموزش و پرورش با تاخیر به چنین موضوعاتی ورود پیدا میکند. نگاه حاکم به موضوع آموزش در آموزش و پرورش همچنان سنتی است و هنوز متمرکز در این حوزه ورود پیدا نکرده است در حالی که در کشورهایی مانند مالزی و سنگاپور، پروژههای متعددی در خصوص آموزشهای اقتصادی به کودکان صورت گرفته است و کشور سنگاپور به زودی از ابتدای ورود به مدرسه، آموزش اقتصاد به کودکان را آغاز خواهد کرد.
در خصوص آموزش سبک اقتصادی زندگی و مفاهیم اقتصادی، آموزش و پرورش نقش بسیار موثری میتواند ایفا کند اما هنوز نسبت به این موضوع توجه جدی نشده است.
دیدگاه تان را بنویسید