قلک ماهنامهای اقتصادی برای کودکان است که در این شماره آن را معرفی کردهایم
اقتصاد در شلمرود
در یخچال مغازه فرضی را باز میکند، از درونش چند بستنی، یک آبمیوه و چند شکلات بیرون میآورد، به مادرش نگاه میکند و میگوید هزار تومان شد.
در یخچال مغازه فرضی را باز میکند، از درونش چند بستنی، یک آبمیوه و چند شکلات بیرون میآورد، به مادرش نگاه میکند و میگوید هزار تومان شد. مادر پول فرضی را به دستش میدهد و در جیبش میگذارد. بازی خرید و فروش به دفعات تکرار میشود و هر بار فقط آنچه را تاکنون شنیده است به زبان میآورد. هیچ تصوری از ارزش واقعی پول ندارد و به طور قطع حتی واحد پول را نمیشناسد. بازی خرید و فروش برایش جذاب است، گاهگداری در میان بازی با همسن و سالانش و بزرگترها معامله کودکانه را دخیل میکند و غیرمستقیم میخواهد بزرگ شدنش را به رخ بکشد. اینکه میخواهد بفهماند او هم مشتاق خرید است و تلاش میکند یاد بگیرد تا چگونه برای خود خرید کند، پس نیاز به آموزش در او ایجاد شده است و باید پرورش یابد. بنابراین این استقلال بارها به نوعی خود را نشان میدهد. هنگامی که داخل مغازهای میشود میخواهد خودش وسایل مورد نیازش را انتخاب کند اما هیچ تصوری از ارزش مالی اجناس ندارد، حال این پدر و مادر هستند که باید با بازی، آموزش و هر ترفند دیگری ارزش هر کالایی را آموزش دهند. گاه با بازیهای روزمره و گاه با مقایسه اجناس با یکدیگر مفهوم اقتصاد کودکانه را به او آموزش دهند. چهار سال دارد و فقط آموزشهای ابتدایی در مهدکودک را فراگرفته است و نمیداند هزار تومان با یک میلیون تومان چقدر تفاوت دارد فقط میداند هر دو پول هستند. حالا انگار بهترین زمان آموزش است زمانی که یک مفهوم بزرگ را یاد گرفته است. زمانی که پول را در ازای خرید جنسی میداند بهترین زمان آموزش اقتصاد است. این فقط بخشی از عقاید روانشناسان کودک است. آنها بر این باورند باید همه مفاهیم آموزشی در زمان اوج یادگیری به کودک آموزش داده شود. چه مفاهیم اجتماعی، چه اقتصادی و چه بهداشتی. بسیاری از کارشناسان و اقتصاددانان بر این باورند که بهترین مکان آموزش اقتصاد به کودک خانه است. هنگامی که ارزش زمان، وسایل شخصی و داراییهای کودک به او آموزش داده شد در آینده اقتصاددانی رشد مییابد که شاید حتی با فرمول هم نتوان انتظار آن را داشت. هنگامی که مفهوم بازی برای کودکان به میان میآید، خانوادهها به این فکر میروند که بازی یعنی اینکه خودِ کودک برود تنهایی بازی کند و با وسایل بازی سرگرم شود در حالی که وقتی با دید روانشناسی به این مفهوم پرداخته شود، باید اهمیت وجود یکی از اعضای خانواده به عنوان آموزشدهنده به کودک نیز در کنار او وجود داشته باشد. نکته قابل توجه هنگام آموزش کودک این است که او چند هوش دارد. هوش اجتماعی، هوش فلسفی، هوش اقتصادی، ریاضی و... اینکه به هریک از این بخشهای وجودی کودک از همان سنین کم توجه شود سرمایهگذاری بزرگی برای آینده او خواهد بود. در بسیاری از مقالات و کتب به اهمیت آموزش اقتصاد به کودک اشاره شده است، کتبی که به تنهایی برای آموزش اقتصاد به کودک نگارش شدهاند و بر این باورند که باید به هوش مالی کودک توجه ویژهای داشت. «رابرت کیوساکی» در کتاب پدر پولدار، پدر بیپول میگوید: «یکی از دلایلی که پولدار، هرروز پولدارتر شده و اقشار متوسط، در میان قرض و قولههایشان دست و پا میزنند، این است که موضوع پول، فقط در خانه مطرح میشود نه در مدرسه. اکثر ما، توسط والدینمان با پول آشنا میشویم. بنابراین، یک پدر و مادر بیپول چه چیزی در این خصوص میتوانند به بچههایشان آموزش دهند؟» در برخی کتب آمده است که هوش مالی، یک مهارت ایجاد، حفظ و افزایش مستمر پول است. حال باید دید که این مهارت تا چه اندازه در کودکی لحاظ شده است. در صورتی که روی این مهارت کار نشود عواقبش در بزرگسالی سراغ فرد میآید و از عدم استقلال مالی شروع میشود و به بحرانهای بیشتر و بیشتری در زندگی میرسد. بنابراین برخی بر این باورند که عدم استقلال مالی را میتوان یکی از بحرانهای عمده هر فرد در سنین بزرگسالی دانست. اکنون نیز میتوان با گسترش علم و اشاعه روشهای آموزشی کودکان را در حین بازی با مفاهیم اقتصادی آشنا کرد. هوش اقتصادی میتواند کودک را از ولخرجی دور و در مقابل به مصرف بهینه از دارایی نزدیک کند.
دیدگاه تان را بنویسید