۲۸ دقیقه سخنرانی حسن روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل، ترکیبی از سه بخش بود. در هر بخش روحانی تلاش میکرد در یک نقش متفاوت ظاهر شده و با اقتضائات آن نقش با مخاطب سخن بگوید.
نیما نامداری
28 دقیقه سخنرانی حسن روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل، ترکیبی از سه بخش بود. در هر بخش روحانی تلاش میکرد در یک نقش متفاوت ظاهر شده و با اقتضائات آن نقش با مخاطب سخن بگوید. در بخش اول که ۱۲ دقیقه طول کشید روحانی تلاش کرد در قالب یک فیلسوف اسلامی به سیاست بینالمللی نگاه کند. او در این بخش با نگاهی انتقادی به تعاملات بینالمللی از هژمونی آمریکا و اتکا به خشونت به عنوان ابزار کنترل انتقاد کرد. در بخش دوم که مجموعاً ۹ دقیقه از سخنرانی روحانی را شامل میشد او در نقش یک سیاستمدار به مسائل مهم از نظر ایران پرداخت. او تلاش کرد با زبانی دیپلماتیک و حسابشده مواضع ایران در مورد برنامه هستهای، تحریم، رابطه با آمریکا، منازعه سوریه و اوضاع فلسطین را تشریح کند. در بخش سوم و پایانی که شامل هفت دقیقه میشد روحانی خود را در قالب یک مصلح نشان میداد. کسی که تلاش میکرد چشماندازی از آینده جهان ارائه کند و طرحی از یک چارچوب مفهومی مبتنی بر دین برای سعادت بشریت ارائه دهد. روحانی در کدام نقش موفقتر بود؟ فیلسوف یا مصلح یا سیاستمدار؟ هم از نظر محتوا و هم از حیث فرم سخنرانی، روحانی در نقش سیاستمدار موفقتر، موثرتر و
باورپذیرتر بود. زبان بدن او وقتی که در نقش یک سیاستمدار حرف میزد ارتباط بهتری با مخاطب برقرار میکرد. تپقهای کمتری داشت، کمتر نیازی به پاک کردن عرق پیشانی داشت و توزیع نگاه بین کاغذ متن سخنرانی و مخاطبان را به شیوه بهتری انجام میداد. همچنین فراز و فرود کلام و تاکید بر عبارات کلیدی را راحتتر و مسلطتر انجام میداد. محتوای این بخش نیز زبانی قابل ترجمه و متناسب با مجلس و نیز ریتمی سریعتر و سادهتر داشت. روحانی به خوبی توانست مواضع ایران درباره موضوعات اصلی را بیان کند بیآنکه مخاطب را سرگردان کند. اما روحانی در نقش مصلح و نیز فیلسوف کمتر از نقش قبل به دل مینشست. البته او در این دو نقش هم خطای فاحشی نداشت اما مشخص بود این مضمون و این زبان متناسب با شخصیت و تجربه او نیست. زبان بدن او نشان میداد کمی با استرس حرف میزند. در طراحی محتوای سخنرانی در این دو بخش هم نوعی نوسان میان سادهگویی و مطنطن سخن گفتن وجود داشت که احتمالاً ناشی از تنوع افرادی است که در تدوین متن سخنرانی مشارکت داشتهاند. اینکه روحانی در نقش سیاستمدار بهتر از دو نقش دیگر یعنی فیلسوف و مصلح عمل میکند خوب است یا بد؟ تردید نباید داشت این یک
امتیاز و برتری برای او است. ارائه سخنرانیها از منظر فیلسوفانه در مجامع بینالمللی الگویی است که خاتمی دنبال میکرد و با توجه به علائق و شخصیت او باورپذیر مینمود. اما همان موقع هم از خاتمی انتقاد میشد که اینگونه سخن گفتن اگرچه موجب جلب احترام مخاطبان نسبت به گوینده و دانش او میشود اما مناسب مجامع بینالمللی نیست زیرا کمابیش همه افرادی که در این مجامع حاضر هستند در سطحی از دانش هستند که اینگونه سخنرانیها برایشان تکراری و حوصلهسربر است. باید آرزو کرد مشاوران روحانی دریابند مزیت او در سخنرانی به مثابه یک سیاستمدار و نه یک فیلسوف یا مصلح الهی، یک فرصت برای او و نیز کشور است. در این صورت باید امیدوار بود که او خود را از میراث خاتمی و احمدینژاد رهانیده و آنگونه سخن بگوید که در آن مهارت دارد. این نهتنها به نفع خود او است بلکه به نفع مملکت و شرایط امروز ایران است.
دیدگاه تان را بنویسید