تاریخ انتشار:
گفتوگو با محمد صدر درباره آسیبشناسی دیپلماسی دولت روحانی
سالها طول میکشد تا اشتباهات جبران شود
محمد صدر، معاون عربی و آفریقایی وزارت خارجه دولت اصلاحات با بیان این مطلب که دیدگاههای منطقی و معقولانه روحانی جهان را متوجه عزم دولت جدید ایران برای بهبود مناسبات با جهان کرد، متذکر میشود که ارتقای سطح اعضای شرکتکننده در نشست ایران و ۱ + ۵ به سطح وزرای عضو و همچنین لغو تحریمهای شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی از سوی دادگاه اروپایی از نتایج اثرگذاری سیاستهای دولت جدید ایران تلقی میشود.
معتقد است سازمان ملل بهترین تریبون برای رساندن پیام صلحطلبی ملت ایران است که رئیسجمهور اعتدالگرای کشورمان به بهترین شکل ممکن از آن استفاده کرد. محمد صدر، معاون عربی و آفریقایی وزارت خارجه دولت اصلاحات با بیان این مطلب که دیدگاههای منطقی و معقولانه روحانی جهان را متوجه عزم دولت جدید ایران برای بهبود مناسبات با جهان کرد، متذکر میشود که ارتقای سطح اعضای شرکتکننده در نشست ایران و 1+5 به سطح وزرای عضو و همچنین لغو تحریمهای شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی از سوی دادگاه اروپایی از نتایج اثرگذاری سیاستهای دولت جدید ایران تلقی میشود.
به نظر میرسد سیاست اعتمادسازی آقای روحانی در همین اثنای کار با اقبال بیشتر کشورهای جهان مواجه شده باشد. پیامهای تبریک مقامات کشورها در بدو ورود ایشان به پاستور و به بازی گرفتن ایران در وقایعی نظیر جنگ داخلی سوریه و همچنین کاهش حساسیتها نسبت به پرونده هستهای ایران از نتایج این امر قلمداد میشود.
همینطور است. یکی از خوششانسیهای سیاست خارجی آقای روحانی این است که بعد از آقای احمدینژاد به قدرت رسید. آقای احمدینژاد در سیاست خارجی به گونهای عمل کرده بود که هم مردم ایران از برخوردهای ناشایست او خسته شده بودند و هم جایگاه ایران در جهان به سطح نازلی رسیده بود. علاوه بر این افکار عمومی دنیا نیز با بدبینی به ارزیابی سیاست خارجه ایران میپرداخت و دیپلماسی ایرانی را دیپلماسی تهاجمی میدانست که در واقع به دنبال درگیری و جنگ با دنیاست. کار به جایی رسید که در چند سال آخر ریاستجمهوری ایشان درهای تمامی کشورها به روی سیاست خارجی ایران بسته شد و هیچ کشوری روی خوش به جمهوری اسلامی نشان نمیداد. یعنی آقای احمدینژاد به گونهای عمل کرده بود که ما از رابطه با تمامی کشورهای جهان محروم شده بودیم و هیچگونه رابطه فعالی میان ایران و کشورهای جهان وجود نداشت. در آن دوران چیزی جز ادبیات غیردیپلماتیک و سطح پایین در سیاست خارجه مطرح نبود که اینها هم اثرات خود را گذاشت و آن چیزی که نباید اتفاق بیفتد متاسفانه اتفاق افتاد. نمیدانم شما مصاحبههای من را میخواندید یا نه؟ بیش از یک سال پیش بنده این موضوع را مطرح کردم که دنیا منتظر دولت جدید ایران است تا درهای سیاستهای خارجی خود را به روی این کشور باز کند. این موضوعی بود که من مدام بر آن تاکید داشتم و خوشبختانه سیاستهای آقای روحانی نیز به گونهای بود که جهان به استقبال از آن پرداخت. رئیسجمهور در دیدگاهها و مواضعی که قبل از انتخابات و در دوران تبلیغات انتخاباتی اعلام میکرد موضعگیریهای عاقلانه و منطقی داشت که توجه دنیا را جلب کرد. باور عمومی این بود که رئیسجمهوری شبیه آقای خاتمی دوباره در ایران سرکار آمده است و دارد حرفهای منطقی و عاقلانه میزند و مهمترین نکته استراتژی دولت نیز این بود که به جای تقابل با دنیا و سیاست تهاجمی، تعامل با دنیا و همکاری و توجه به منافع مشترک همه ملتها را مورد توجه قرار داده بود و از احترام متقابل حرف میزد. خوشبختانه این دیدگاه از سوی طرف مقابل نیز پذیرفته شد که ثمره آن موفقیتهای حال حاضر عرصه سیاست خارجی کشور است. این قضایا با برگزاری انتخابات بسیار خوب و سالم ریاستجمهوری نیز توام شد و زمینه باز شدن درهای سیاستهای خارجی کشور را فراهم کرد. امسال نیز همچون سال 76 این ذهنیت وجود داشت که بخشی از حاکمیت در ایران به دنبال انتخاب فرد دیگری است و همه اقدامات در جهتی خواهد بود که آن فرد بیاید ولی بعد که دیدند برداشتشان از این انتخابات نادرست بوده است و کسی انتخاب و رئیسجمهور شد که واقعاً مردم به او رای داده بودند تصمیم به تغییر رویهشان در برابر ایران گرفتند. نتیجه انتخابات ریاستجمهوری خود زمینه مثبتی برای آقای روحانی در جامعه بینالملل فراهم کرد.
شما اشاره کردید که انتخاب آقای روحانی ثمرات فراوانی برای سیاست خارجی کشور در بر داشت. مثلاً این انتخاب موجب گشایش چه موضوعاتی در دیپلماسی ایران شد؟
سیاست خارجی بحثی نیست که شما به سرعت شاهد نتایج آن باشید. موضوعی چندمرحلهای است. روابط ما با کشورهای جهان در اثر یک سال و دو سال تخریب نشد بلکه در عرض هشت سال به اینجا رسید. بر همین اساس ساختن آن هم مرحلهای است. با توجه به اینکه ساختن خیلی سختتر از خراب کردن است. اما با این وجود همین حالا هم دنیا نسبت به دولت جدید ایران رویکرد مثبتی از خود نشان داده است. این نخستین گام بود که به بحمدالله با موفقیت برداشته شد. ما نباید منتظر باشیم که تمام مشکلاتمان با دنیا به سرعت حل و فصل شود یا مشکلات پرونده هستهایمان در عرض چند ماه مرتفع شود. اگر اینگونه فکر کنیم یعنی سیاست خارجی را به درستی نشناختهایم. مشکلات ایران با کشورهای جهان طی زمان حل و فصل میشود. باید گام به گام قدم برداریم. گامهایی معقولانه و با درنظرگیری منافع و مصالح کشور. خوشبختانه در حال حاضر زمینههای مثبتی در جهت گسترش روابط ما با جهان و حل معضلات سیاست خارجه کشور فراهم شده است که باید آن را غنیمت شماریم. مهمترین نکته ارتقای جایگاه ایران در جهان پس از روی کار آمدن آقای روحانی، قضیه منزوی شدن اسرائیل است. انتخاب رئیسجمهور جدید ایران و دیدگاههای او موجب شد که اسرائیل دیگر نتواند مانند گذشته بر طبل جنگ با ایران بکوبد و افرادی مانند نتانیاهو که سعی میکردند افراطیون آمریکا و دولتهای غربی را برای حمله به ایران تحریک کنند در عمل موفقیتی نداشته باشند. البته سیاستمداران اسرائیلی هنوز که هنوز است میگویند گول رئیسجمهور جدید ایران را نخورید و روحانی فرقی با احمدینژاد ندارد. این در حالی است که همه میدانند این حرفها دیگر کاربردی ندارد. نتانیاهو اصطلاحات بیادبانهای را نثار روحانی میکند که همه ناشی از عصبانیت او است. تا همین امسال آقای احمدینژاد به گونهای رفتار میکرد که خوراک خبری رسانههای صهیونیستی و سیاستمداران اسرائیلی تا مدتها فراهم میشد اما با روی کار آمدن آقای روحانی دیگر خبری از این موضوع نیست. رئیسجمهور سابق ایران با حرفها و حرکاتش اسرائیل را در جامعه بینالملل فعال کرده بود. ما شاهد بودیم که هر سال با سخنرانی او در سازمان ملل مقامات اسرائیلی به تکاپو میافتادند و اتهام جدیدی علیه ایران مطرح میکردند و در این مسیر اروپا و آمریکا را نیز با خود همراه میکردند. از نتایج این سیاست هم قطعنامههایی پی در پی بود که علیه ایران صادر شد و سیاست تهاجمی را علیه ما دامن زد. الان اسرائیل احساس میکند دیگر منافعش با سیاستهای دولت آقای روحانی تامین نمیشود و برای همین هم به تک و تا افتاده است که روحانی دروغ میگوید و فرقی میان روسای جمهور فعلی و سابق ایران نیست و جامعه جهانی نباید به او اعتماد کند.
اما با این حال به نظر نمیرسد مقامات غربی دیگر دنبالهرو سیاستهای اسرائیلیها باشند. تبریک خانم اشتون به آقای روحانی در نخستین روزهای انتخاب ایشان نشان داد که جامعه جهانی از سیاست توسعه مناسبات دولت جدید استقبال کرده است و به دنبال گشودن باب جدیدی برای مذاکره با ایران است. آیا دیدار اخیر خانم اشتون با آقای ظریف در نیویورک میتواند گشایشی در پرونده هستهای ایران حاصل کند؟
حل و فصل مساله هستهای ایران مشکل اصلی نیست. موضوع بر سر چگونگی ورود به این پرونده است. مهم رسیدن به یک توافق همهجانبه است. این توافق نیز با درنظرگیری شرایط خاصی قابل تحقق است. ابتدا به رسمیت شناخته شدن تمام حقوق هستهای ایران و سپس استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای و در واقع تنوع بخشیدن به منابع انرژی کشورمان. این موضوع مورد نظر ایران است که میخواهد از سوی طرف مقابل نیز به رسمیت شناخته شود. البته در آن سوی میز مذاکره نیز اعضای گروه 1+5 تحت تاثیر بعضی از تبلیغات گمان میکنند ایران میخواهد به سوی تهیه سلاحهای هستهای و اتمی حرکت کند و مجهز به این سلاحها شود. ما باید تلاش کنیم این نگرانی برطرف شود، تا جهانیان دریابند که هدف ما از دستیابی به دانش هستهای تنها به جهت توسعه و بهرهوری بیشتر است. قطعاً اگر ما بتوانیم مذاکرات را در یک فضای سازنده، منطقی و عقلایی به پیش ببریم به بسیاری از ابهامات طرف مقابل نیز پاسخ دادهایم. این فضایی است که در گذشته از آن محروم بودیم اما حالا به واسطه روی کار آمدن دولت آقای روحانی امکان استفاده از آن وجود دارد. در سالهای گذشته روند برگزاری مذاکرات به هیچوجه دیپلماتیک و علمی نبود و دقتی در انجام آن وجود نداشت. این مذاکرات به این شکل بود که از هر طرف یکسری میآمدند حرفهای خودشان را میزدند و میرفتند و به نتیجهای هم نمیرسیدند. اما حالا خوشبختانه تیم مذاکرهکننده هستهای دارای ویژگیهای بارزی است و میتواند به طرف مقابل تفهیم کند که تمام نگرانیهای آنها بیاساس است و مهمتر از همه بر اساس فتوای رهبر ایران تولید، استفاده و ذخیره سلاحهای هستهای در اسلام حرام است. دولت گذشته نمیتوانست ماهیت این فتوا را تبیین کند اما دولت فعلی از این قابلیت برخوردار است و انشاءالله با تدابیرشان پرونده هستهای به وضعیت عادی خود بازمیگردد.
آقای روحانی سابقه چند دوره مذاکره را در کارنامه کاری خود دارند. با تلاشهای ایشان بود که قطعنامههای پنجگانه سازمان ملل در زمان مورد نظر غرب تصویب نشد. آیا این سوابق میتواند جامعه جهانی را به ارزیابی درستی از پرونده هستهای ایران برساند؟
بله، حتماً همینطور است. آقای روحانی و آقای ظریف با تجاربی که دارند میتوانند به مرور زمان ذهنیتهای منفی را نسبت به ابهامات پرونده هستهای ایران تغییر دهند و ما را به وضعیت مطلوبمان برسانند.
با این حساب در آینده نزدیک امکان توقف تحریمهای جهانی و یکجانبه اروپا و آمریکا وجود ندارد؟
در حال حاضر بحث تحریمها همانطور که شما به آن اشاره کردید در دو محور در جریان است: تحریمهای بینالمللی که پشتوانه آنها قطعنامههای سازمان ملل است و دیگر تحریمهای یکجانبهای که هر کشوری جدای از تحریمهای بینالمللی بر اقتصاد ایران تحمیل کرده است و به دلیل سیاستهای غلط دولت آقای احمدینژاد امکانی برای پایان دادن به آنها وجود نداشت. این تحریمها فعلاً اعمال میشود اما ممکن است در آینده متوقف شوند. ما الان باید بیش از هر موضوع دیگری بر ساز و کار انجام و پیشبرد مذاکرات متمرکز شویم. شما اگر دقت کنید همین حالا هم جو مثبتی در رابطه با برنامههای هستهای ایران ایجاد شده است که توقف تحریمهای یکجانبه کشورهای غربی را به دنبال داشت. مانند لغو تحریم شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی که با حکم دادگاه اروپایی در حال انجام است؛ و با حاکم شدن شرایط مطلوب بر مذاکرات روند توقف تحریمهای ایران همچنان ادامه پیدا می کند. شرایط مطلوب نیز حسن نیت طرفین در حل و فصل ابهامات، اعتمادسازی و تنشزدایی را شامل میشود که در مرحله نخست میتواند به تعویق اجرای تحریمها و در مرحله بعد به توقف آنها بینجامد. البته در رابطه با تحریمهای بینالمللی و مخصوصاً قطعنامههای پنجگانه فکر نمیکنم که به این زودیها اتفاقی بیفتد. چندین سال طول میکشد تا نتیجه سیاست خارجی اشتباه آقای احمدینژاد از بین برود.
نخستین دور مذاکرات ایران و اعضای گروه 1+5 در نیویورک برگزار شد که به نظر میرسد دستاوردهای قابل توجهی برای ایران به دنبال داشت چرا که علاوه بر ارتقای سطح برگزاری مذاکرات به سطح وزرای شرکتکننده ما شاهد برخوردهای معقولانهتری از سوی نمایندگان کشورهای اروپایی و آمریکا بودیم. این مذاکرات باید با چه ساز و کاری ادامه پیدا کند تا همانطور که شما اشاره کردید به تعویق، تعلیق و توقف اجرای تحریمها بینجامد؟
با رفع نگرانیهای 1+5 از استفاده صلحآمیز ایران از دانش هستهای و عدم بهکارگیری این دانش در ساخت سلاح هستهای ما میتوانیم به نتیجه مورد نظر خود دست یابیم. اینکه به صورت جزیی ما باید به چه موضوعاتی بپردازیم چندان مهم نیست. مهم نحوه ورود به مذاکرات است که خوشبختانه در نخستین نشست گامهای تعیینکنندهای برداشته شد. البته طبیعی است که در هر مرحله مذاکرهکنندگان خواستار دستیابی به امتیازاتی شوند اما مهم حاکم شدن روح توافق بر روند گفتوگو است.
حاکم شدن فضای تعامل بر نشست هستهای ایران و 1+5 علاوه بر عادیسازی وضعیت پرونده هستهای، چه دستاوردهای دیگری برای ما دارد؟ اینکه آقای روحانی در سازمان ملل چطور صحبت کند تا بر پرونده هستهای ایران نیز نتیجه مثبتی داشته باشد.
آقای روحانی نخستین مرتبهای است که در قامت رئیسجمهور ایران در سازمان ملل سخنرانی میکند بر همین اساس نفس این سخنرانی برای ما خیلی مهم است. ایشان اندیشههای خود را که موجب اقبال عمومیاش در رقابتهای انتخاباتی شد در مجمع عمومی سازمان ملل بیان کرده و جهانیان را از نیات صلحدوستانه خود با خبر کرد. معتقدم سازمان ملل تریبونی برای رساندن پیام مردم ایران به کل جهان است و ما نیز به بهترین نحو از این فرصت استفاده کردیم. از این تریبون بحثهایی در موضوعات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مطرح میشود. آقای روحانی در سازمان ملل از کرامت ایران و ایرانی سخن گفت و موضوعاتی در باب آزادی احزاب و مطبوعات بیان کرد. بحثهای ایشان در واقع در رابطه با تقویت جامعه مدنی، تقویت ارگانهای غیردولتی و مباحثی است که به معنای واقعی کلمه دموکراسی را در ایران نهادینه میکند که جزو تفکرات ایشان است و طبیعتاً زمانی که در سازمان ملل مطرح میشود بازتابدهنده نوع نگاه ایران به جامعه جهانی نیز محسوب میشود. این مباحث نشان میدهد تعامل ما با جهان به چه صورت است و چگونه میخواهیم بحرانهایی را که در دنیا وجود دارد، حل و فصل کنیم. بحران سوریه، بحران افغانستان، بحران عراق و موضوعات مبتلا به منطقه خاورمیانه، مساله فلسطین و اسرائیل، تروریسم دولتی رژیم صهیونیستی و موضوعاتی از این دست که نیازمند استفاده از پتانسیل غیرقابل انکار ایران است.
همین حالا هم جامعه جهانی خواهان ورود ایران برای کمک به پایان دادن جنگ داخلی سوریه است. روسای جمهور فرانسه و ترکیه و بیشتر مقامات کشورهای دیگر از ابتکار عمل ایران برای خاتمه منازعات سوریه سخن میگویند. اینکه آقای روحانی توانسته با متقاعد کردن دولت سوریه برای همکاری با بازرسان سازمان ملل از بروز جنگی دیگر در خاورمیانه جلوگیری کند.
زمانی که دو سال پیش حرکتهای آزادیخواهانه و ضددیکتاتوری در کشورهای عربی شروع شد بنده مواضعی را در رابطه با آن اعلام کردم. این حرکتها که امروزه بهار عربی، جنبش دموکراسیخواهی یا بیداری مسلمانان نامیده میشود هم خوشحالکننده است و هم ناراحتکننده. خوشحالکننده از این جهت که ملتهای عرب بعد از بیش از 60 سال دیکتاتوری که بر آنها حاکم بود از حقوقشان آگاهی پیدا کردهاند. اما ناراحت شدم از اینکه در ایران دولتی بر سر کار نیست که بتواند از این موقعیت بسیار مناسب جهان عرب به نفع مردم عرب و به نفع مسلمانان و ملت ایران استفاده کند. احمدینژاد با سیاستهای غیرمنطقی و غیرعاقلانهاش به نوعی ایران را در سطح جهان به گوشه برده بود و قاعدتاً چنین دولتی نمیتواند در جامعه بینالملل نقشی را ایفا کند. ایران میانجیگر قابلی برای منازعه سوریه است اما نه ایران دولت احمدینژاد. علاوه بر سوریه ما در موضوع بحرین هم از پتانسیل خوبی برخورداریم. خوشبختانه این روزها از آقای روحانی هم همین حرفها را میشنویم. ایشان گفتند ایران دارای موقعیتی است که میتواند هم در مسائل سوریه و هم در مسائل بحرین میانجیگری کرده و مشکلات را حل کند. متاسفانه تا قبل از به قدرت رسیدن دولت جدید این موقعیت فراهم نبود. اگر ما همان زمان وارد جنگ سوریه شده بودیم، وضعیت این کشور به اینجا نمیرسید و با این همه کشته و مجروح به یک کشور مخروبه تبدیل نمیشد. جمهوری اسلامی ایران ظرفیتهای بالایی در محدوده خاورمیانه و جهان دارد. مهم این است که آیا دولتی بر سر کار است که بتواند از ظرفیت ایران در استراتژیکترین منطقه جهان استفاده کند که در پاسخ باید گفت بله هست. ما میتوانیم با استفاده از جایگاه بیبدیل خود در منطقه و جهان راهحلهایی را برای بهبود وضعیت کشورهایی مانند سوریه و بحرین ارائه کنیم.
آقای دکتر شما به عنوان معاون عربی و آفریقایی اسبق وزارت امور خارجه ارزیابیتان از روابط ایران و کشورهای عربی چیست؟ رابطه با کشورهای بزرگی مانند مصر و عربستان و همچنین کشورهای کوچکی چون امارات، قطر و کویت که البته به لحاظ اقتصادی بسیار پررونق هستند.
آن زمان که من معاون عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه بودم ما رابطه خوب و عالی با این کشورها داشتیم. امیدوارم در دولت جدید نیز رابطه با کشورهای عربی به وضعیت گذشته خود بازگردد. تعدادی از کشورهای عربی همسایگان ما هستند و تعدادی دیگر کشورهای بزرگی در منطقه و جهان اسلام هستند که رابطه با آنها باید در اولویت کاری ما باشد مانند عربستان سعودی که در دولت آقای خاتمی مناسبات خوبی با ما داشت.
رابطه با کشوری مانند مصر باید چگونه باشد. این کشور نیز درگیر منازعات داخلی خود است. علاوه بر این در زمان آقای احمدینژاد تلاش شد این روابط برقرار شود اما ما موفق نشدیم و تلاشها بیاثر ماند. به نظر شما در این دولت ما باید چگونه عمل کنیم تا ضمن برقراری روابط از منافع و مصالح کشور هم غافل نشویم.
شما باید دقت کنید که هماکنون دولتی در مصر بر سر کار است که با کودتا به این جایگاه دست یافته است. یعنی قدرت قانونی این کشور را به کنار زده است، بر همین اساس در ارتباط با این کشور باید اندکی دقت کنیم. باید به گونهای عمل شود که از جانب جمهوری اسلامی دولت کودتای مصر به رسمیت شناخته نشود ضمن اینکه در حال حاضر رابطهای رسمی وجود ندارد و همان رابطه قبلی ادامه پیدا کند. ولی خطمشی ما در گسترش روابط بینالملل باید به این صورت باشد که از مقامات این کشور بخواهیم که هرچه زودتر حکومت نظامی را به پایان برسانند و انتخابات آزاد در مصر برگزار شود و دولت رسمی و قانونی در آنجا به وجود بیاید و ضمناً رفتارهای خشنی که مدام در حال اتفاق افتادن است مانند زندانیهای سیاسی و دستگیریها پایان یابد.
در رابطه با عربستان چطور؟
فکر میکنم بهرغم اینکه عربستان با دولت آقای احمدینژاد رابطه خوبی نداشت و حتی در چند سال آخر حاضر نشد سفرهای آقای احمدینژاد را به کشورش قبول کند، دولت آقای روحانی باید رابطه خوبی با این کشور داشته باشد. آنها در حال حاضر تحت تاثیر دولت جدید ایران قرار گرفتهاند و قطعاً جو مثبتی برای بهبود روابط ایجاد شده است. اگر فعالیتهای دیپلماتیک را شروع کنیم به نتایج مثبتی دست پیدا میکنیم.
دعوت از آقای روحانی برای سفر به عربستان نیز در همین رابطه قابل ارزیابی است؟
این موضوع نیز حرکت مثبتی است که البته بعد دینیاش نسبت به بعد دیپلماسی و سیاسی آن بیشتر است چرا که این دعوت برای حضور در مناسک حج بوده است.
به نظر میرسد سیاست اعتمادسازی آقای روحانی در همین اثنای کار با اقبال بیشتر کشورهای جهان مواجه شده باشد. پیامهای تبریک مقامات کشورها در بدو ورود ایشان به پاستور و به بازی گرفتن ایران در وقایعی نظیر جنگ داخلی سوریه و همچنین کاهش حساسیتها نسبت به پرونده هستهای ایران از نتایج این امر قلمداد میشود.
همینطور است. یکی از خوششانسیهای سیاست خارجی آقای روحانی این است که بعد از آقای احمدینژاد به قدرت رسید. آقای احمدینژاد در سیاست خارجی به گونهای عمل کرده بود که هم مردم ایران از برخوردهای ناشایست او خسته شده بودند و هم جایگاه ایران در جهان به سطح نازلی رسیده بود. علاوه بر این افکار عمومی دنیا نیز با بدبینی به ارزیابی سیاست خارجه ایران میپرداخت و دیپلماسی ایرانی را دیپلماسی تهاجمی میدانست که در واقع به دنبال درگیری و جنگ با دنیاست. کار به جایی رسید که در چند سال آخر ریاستجمهوری ایشان درهای تمامی کشورها به روی سیاست خارجی ایران بسته شد و هیچ کشوری روی خوش به جمهوری اسلامی نشان نمیداد. یعنی آقای احمدینژاد به گونهای عمل کرده بود که ما از رابطه با تمامی کشورهای جهان محروم شده بودیم و هیچگونه رابطه فعالی میان ایران و کشورهای جهان وجود نداشت. در آن دوران چیزی جز ادبیات غیردیپلماتیک و سطح پایین در سیاست خارجه مطرح نبود که اینها هم اثرات خود را گذاشت و آن چیزی که نباید اتفاق بیفتد متاسفانه اتفاق افتاد. نمیدانم شما مصاحبههای من را میخواندید یا نه؟ بیش از یک سال پیش بنده این موضوع را مطرح کردم که دنیا منتظر دولت جدید ایران است تا درهای سیاستهای خارجی خود را به روی این کشور باز کند. این موضوعی بود که من مدام بر آن تاکید داشتم و خوشبختانه سیاستهای آقای روحانی نیز به گونهای بود که جهان به استقبال از آن پرداخت. رئیسجمهور در دیدگاهها و مواضعی که قبل از انتخابات و در دوران تبلیغات انتخاباتی اعلام میکرد موضعگیریهای عاقلانه و منطقی داشت که توجه دنیا را جلب کرد. باور عمومی این بود که رئیسجمهوری شبیه آقای خاتمی دوباره در ایران سرکار آمده است و دارد حرفهای منطقی و عاقلانه میزند و مهمترین نکته استراتژی دولت نیز این بود که به جای تقابل با دنیا و سیاست تهاجمی، تعامل با دنیا و همکاری و توجه به منافع مشترک همه ملتها را مورد توجه قرار داده بود و از احترام متقابل حرف میزد. خوشبختانه این دیدگاه از سوی طرف مقابل نیز پذیرفته شد که ثمره آن موفقیتهای حال حاضر عرصه سیاست خارجی کشور است. این قضایا با برگزاری انتخابات بسیار خوب و سالم ریاستجمهوری نیز توام شد و زمینه باز شدن درهای سیاستهای خارجی کشور را فراهم کرد. امسال نیز همچون سال 76 این ذهنیت وجود داشت که بخشی از حاکمیت در ایران به دنبال انتخاب فرد دیگری است و همه اقدامات در جهتی خواهد بود که آن فرد بیاید ولی بعد که دیدند برداشتشان از این انتخابات نادرست بوده است و کسی انتخاب و رئیسجمهور شد که واقعاً مردم به او رای داده بودند تصمیم به تغییر رویهشان در برابر ایران گرفتند. نتیجه انتخابات ریاستجمهوری خود زمینه مثبتی برای آقای روحانی در جامعه بینالملل فراهم کرد.
شما اشاره کردید که انتخاب آقای روحانی ثمرات فراوانی برای سیاست خارجی کشور در بر داشت. مثلاً این انتخاب موجب گشایش چه موضوعاتی در دیپلماسی ایران شد؟
سیاست خارجی بحثی نیست که شما به سرعت شاهد نتایج آن باشید. موضوعی چندمرحلهای است. روابط ما با کشورهای جهان در اثر یک سال و دو سال تخریب نشد بلکه در عرض هشت سال به اینجا رسید. بر همین اساس ساختن آن هم مرحلهای است. با توجه به اینکه ساختن خیلی سختتر از خراب کردن است. اما با این وجود همین حالا هم دنیا نسبت به دولت جدید ایران رویکرد مثبتی از خود نشان داده است. این نخستین گام بود که به بحمدالله با موفقیت برداشته شد. ما نباید منتظر باشیم که تمام مشکلاتمان با دنیا به سرعت حل و فصل شود یا مشکلات پرونده هستهایمان در عرض چند ماه مرتفع شود. اگر اینگونه فکر کنیم یعنی سیاست خارجی را به درستی نشناختهایم. مشکلات ایران با کشورهای جهان طی زمان حل و فصل میشود. باید گام به گام قدم برداریم. گامهایی معقولانه و با درنظرگیری منافع و مصالح کشور. خوشبختانه در حال حاضر زمینههای مثبتی در جهت گسترش روابط ما با جهان و حل معضلات سیاست خارجه کشور فراهم شده است که باید آن را غنیمت شماریم. مهمترین نکته ارتقای جایگاه ایران در جهان پس از روی کار آمدن آقای روحانی، قضیه منزوی شدن اسرائیل است. انتخاب رئیسجمهور جدید ایران و دیدگاههای او موجب شد که اسرائیل دیگر نتواند مانند گذشته بر طبل جنگ با ایران بکوبد و افرادی مانند نتانیاهو که سعی میکردند افراطیون آمریکا و دولتهای غربی را برای حمله به ایران تحریک کنند در عمل موفقیتی نداشته باشند. البته سیاستمداران اسرائیلی هنوز که هنوز است میگویند گول رئیسجمهور جدید ایران را نخورید و روحانی فرقی با احمدینژاد ندارد. این در حالی است که همه میدانند این حرفها دیگر کاربردی ندارد. نتانیاهو اصطلاحات بیادبانهای را نثار روحانی میکند که همه ناشی از عصبانیت او است. تا همین امسال آقای احمدینژاد به گونهای رفتار میکرد که خوراک خبری رسانههای صهیونیستی و سیاستمداران اسرائیلی تا مدتها فراهم میشد اما با روی کار آمدن آقای روحانی دیگر خبری از این موضوع نیست. رئیسجمهور سابق ایران با حرفها و حرکاتش اسرائیل را در جامعه بینالملل فعال کرده بود. ما شاهد بودیم که هر سال با سخنرانی او در سازمان ملل مقامات اسرائیلی به تکاپو میافتادند و اتهام جدیدی علیه ایران مطرح میکردند و در این مسیر اروپا و آمریکا را نیز با خود همراه میکردند. از نتایج این سیاست هم قطعنامههایی پی در پی بود که علیه ایران صادر شد و سیاست تهاجمی را علیه ما دامن زد. الان اسرائیل احساس میکند دیگر منافعش با سیاستهای دولت آقای روحانی تامین نمیشود و برای همین هم به تک و تا افتاده است که روحانی دروغ میگوید و فرقی میان روسای جمهور فعلی و سابق ایران نیست و جامعه جهانی نباید به او اعتماد کند.
اما با این حال به نظر نمیرسد مقامات غربی دیگر دنبالهرو سیاستهای اسرائیلیها باشند. تبریک خانم اشتون به آقای روحانی در نخستین روزهای انتخاب ایشان نشان داد که جامعه جهانی از سیاست توسعه مناسبات دولت جدید استقبال کرده است و به دنبال گشودن باب جدیدی برای مذاکره با ایران است. آیا دیدار اخیر خانم اشتون با آقای ظریف در نیویورک میتواند گشایشی در پرونده هستهای ایران حاصل کند؟
حل و فصل مساله هستهای ایران مشکل اصلی نیست. موضوع بر سر چگونگی ورود به این پرونده است. مهم رسیدن به یک توافق همهجانبه است. این توافق نیز با درنظرگیری شرایط خاصی قابل تحقق است. ابتدا به رسمیت شناخته شدن تمام حقوق هستهای ایران و سپس استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای و در واقع تنوع بخشیدن به منابع انرژی کشورمان. این موضوع مورد نظر ایران است که میخواهد از سوی طرف مقابل نیز به رسمیت شناخته شود. البته در آن سوی میز مذاکره نیز اعضای گروه 1+5 تحت تاثیر بعضی از تبلیغات گمان میکنند ایران میخواهد به سوی تهیه سلاحهای هستهای و اتمی حرکت کند و مجهز به این سلاحها شود. ما باید تلاش کنیم این نگرانی برطرف شود، تا جهانیان دریابند که هدف ما از دستیابی به دانش هستهای تنها به جهت توسعه و بهرهوری بیشتر است. قطعاً اگر ما بتوانیم مذاکرات را در یک فضای سازنده، منطقی و عقلایی به پیش ببریم به بسیاری از ابهامات طرف مقابل نیز پاسخ دادهایم. این فضایی است که در گذشته از آن محروم بودیم اما حالا به واسطه روی کار آمدن دولت آقای روحانی امکان استفاده از آن وجود دارد. در سالهای گذشته روند برگزاری مذاکرات به هیچوجه دیپلماتیک و علمی نبود و دقتی در انجام آن وجود نداشت. این مذاکرات به این شکل بود که از هر طرف یکسری میآمدند حرفهای خودشان را میزدند و میرفتند و به نتیجهای هم نمیرسیدند. اما حالا خوشبختانه تیم مذاکرهکننده هستهای دارای ویژگیهای بارزی است و میتواند به طرف مقابل تفهیم کند که تمام نگرانیهای آنها بیاساس است و مهمتر از همه بر اساس فتوای رهبر ایران تولید، استفاده و ذخیره سلاحهای هستهای در اسلام حرام است. دولت گذشته نمیتوانست ماهیت این فتوا را تبیین کند اما دولت فعلی از این قابلیت برخوردار است و انشاءالله با تدابیرشان پرونده هستهای به وضعیت عادی خود بازمیگردد.
آقای روحانی سابقه چند دوره مذاکره را در کارنامه کاری خود دارند. با تلاشهای ایشان بود که قطعنامههای پنجگانه سازمان ملل در زمان مورد نظر غرب تصویب نشد. آیا این سوابق میتواند جامعه جهانی را به ارزیابی درستی از پرونده هستهای ایران برساند؟
بله، حتماً همینطور است. آقای روحانی و آقای ظریف با تجاربی که دارند میتوانند به مرور زمان ذهنیتهای منفی را نسبت به ابهامات پرونده هستهای ایران تغییر دهند و ما را به وضعیت مطلوبمان برسانند.
با این حساب در آینده نزدیک امکان توقف تحریمهای جهانی و یکجانبه اروپا و آمریکا وجود ندارد؟
در حال حاضر بحث تحریمها همانطور که شما به آن اشاره کردید در دو محور در جریان است: تحریمهای بینالمللی که پشتوانه آنها قطعنامههای سازمان ملل است و دیگر تحریمهای یکجانبهای که هر کشوری جدای از تحریمهای بینالمللی بر اقتصاد ایران تحمیل کرده است و به دلیل سیاستهای غلط دولت آقای احمدینژاد امکانی برای پایان دادن به آنها وجود نداشت. این تحریمها فعلاً اعمال میشود اما ممکن است در آینده متوقف شوند. ما الان باید بیش از هر موضوع دیگری بر ساز و کار انجام و پیشبرد مذاکرات متمرکز شویم. شما اگر دقت کنید همین حالا هم جو مثبتی در رابطه با برنامههای هستهای ایران ایجاد شده است که توقف تحریمهای یکجانبه کشورهای غربی را به دنبال داشت. مانند لغو تحریم شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی که با حکم دادگاه اروپایی در حال انجام است؛ و با حاکم شدن شرایط مطلوب بر مذاکرات روند توقف تحریمهای ایران همچنان ادامه پیدا می کند. شرایط مطلوب نیز حسن نیت طرفین در حل و فصل ابهامات، اعتمادسازی و تنشزدایی را شامل میشود که در مرحله نخست میتواند به تعویق اجرای تحریمها و در مرحله بعد به توقف آنها بینجامد. البته در رابطه با تحریمهای بینالمللی و مخصوصاً قطعنامههای پنجگانه فکر نمیکنم که به این زودیها اتفاقی بیفتد. چندین سال طول میکشد تا نتیجه سیاست خارجی اشتباه آقای احمدینژاد از بین برود.
نخستین دور مذاکرات ایران و اعضای گروه 1+5 در نیویورک برگزار شد که به نظر میرسد دستاوردهای قابل توجهی برای ایران به دنبال داشت چرا که علاوه بر ارتقای سطح برگزاری مذاکرات به سطح وزرای شرکتکننده ما شاهد برخوردهای معقولانهتری از سوی نمایندگان کشورهای اروپایی و آمریکا بودیم. این مذاکرات باید با چه ساز و کاری ادامه پیدا کند تا همانطور که شما اشاره کردید به تعویق، تعلیق و توقف اجرای تحریمها بینجامد؟
با رفع نگرانیهای 1+5 از استفاده صلحآمیز ایران از دانش هستهای و عدم بهکارگیری این دانش در ساخت سلاح هستهای ما میتوانیم به نتیجه مورد نظر خود دست یابیم. اینکه به صورت جزیی ما باید به چه موضوعاتی بپردازیم چندان مهم نیست. مهم نحوه ورود به مذاکرات است که خوشبختانه در نخستین نشست گامهای تعیینکنندهای برداشته شد. البته طبیعی است که در هر مرحله مذاکرهکنندگان خواستار دستیابی به امتیازاتی شوند اما مهم حاکم شدن روح توافق بر روند گفتوگو است.
حاکم شدن فضای تعامل بر نشست هستهای ایران و 1+5 علاوه بر عادیسازی وضعیت پرونده هستهای، چه دستاوردهای دیگری برای ما دارد؟ اینکه آقای روحانی در سازمان ملل چطور صحبت کند تا بر پرونده هستهای ایران نیز نتیجه مثبتی داشته باشد.
آقای روحانی نخستین مرتبهای است که در قامت رئیسجمهور ایران در سازمان ملل سخنرانی میکند بر همین اساس نفس این سخنرانی برای ما خیلی مهم است. ایشان اندیشههای خود را که موجب اقبال عمومیاش در رقابتهای انتخاباتی شد در مجمع عمومی سازمان ملل بیان کرده و جهانیان را از نیات صلحدوستانه خود با خبر کرد. معتقدم سازمان ملل تریبونی برای رساندن پیام مردم ایران به کل جهان است و ما نیز به بهترین نحو از این فرصت استفاده کردیم. از این تریبون بحثهایی در موضوعات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مطرح میشود. آقای روحانی در سازمان ملل از کرامت ایران و ایرانی سخن گفت و موضوعاتی در باب آزادی احزاب و مطبوعات بیان کرد. بحثهای ایشان در واقع در رابطه با تقویت جامعه مدنی، تقویت ارگانهای غیردولتی و مباحثی است که به معنای واقعی کلمه دموکراسی را در ایران نهادینه میکند که جزو تفکرات ایشان است و طبیعتاً زمانی که در سازمان ملل مطرح میشود بازتابدهنده نوع نگاه ایران به جامعه جهانی نیز محسوب میشود. این مباحث نشان میدهد تعامل ما با جهان به چه صورت است و چگونه میخواهیم بحرانهایی را که در دنیا وجود دارد، حل و فصل کنیم. بحران سوریه، بحران افغانستان، بحران عراق و موضوعات مبتلا به منطقه خاورمیانه، مساله فلسطین و اسرائیل، تروریسم دولتی رژیم صهیونیستی و موضوعاتی از این دست که نیازمند استفاده از پتانسیل غیرقابل انکار ایران است.
همین حالا هم جامعه جهانی خواهان ورود ایران برای کمک به پایان دادن جنگ داخلی سوریه است. روسای جمهور فرانسه و ترکیه و بیشتر مقامات کشورهای دیگر از ابتکار عمل ایران برای خاتمه منازعات سوریه سخن میگویند. اینکه آقای روحانی توانسته با متقاعد کردن دولت سوریه برای همکاری با بازرسان سازمان ملل از بروز جنگی دیگر در خاورمیانه جلوگیری کند.
زمانی که دو سال پیش حرکتهای آزادیخواهانه و ضددیکتاتوری در کشورهای عربی شروع شد بنده مواضعی را در رابطه با آن اعلام کردم. این حرکتها که امروزه بهار عربی، جنبش دموکراسیخواهی یا بیداری مسلمانان نامیده میشود هم خوشحالکننده است و هم ناراحتکننده. خوشحالکننده از این جهت که ملتهای عرب بعد از بیش از 60 سال دیکتاتوری که بر آنها حاکم بود از حقوقشان آگاهی پیدا کردهاند. اما ناراحت شدم از اینکه در ایران دولتی بر سر کار نیست که بتواند از این موقعیت بسیار مناسب جهان عرب به نفع مردم عرب و به نفع مسلمانان و ملت ایران استفاده کند. احمدینژاد با سیاستهای غیرمنطقی و غیرعاقلانهاش به نوعی ایران را در سطح جهان به گوشه برده بود و قاعدتاً چنین دولتی نمیتواند در جامعه بینالملل نقشی را ایفا کند. ایران میانجیگر قابلی برای منازعه سوریه است اما نه ایران دولت احمدینژاد. علاوه بر سوریه ما در موضوع بحرین هم از پتانسیل خوبی برخورداریم. خوشبختانه این روزها از آقای روحانی هم همین حرفها را میشنویم. ایشان گفتند ایران دارای موقعیتی است که میتواند هم در مسائل سوریه و هم در مسائل بحرین میانجیگری کرده و مشکلات را حل کند. متاسفانه تا قبل از به قدرت رسیدن دولت جدید این موقعیت فراهم نبود. اگر ما همان زمان وارد جنگ سوریه شده بودیم، وضعیت این کشور به اینجا نمیرسید و با این همه کشته و مجروح به یک کشور مخروبه تبدیل نمیشد. جمهوری اسلامی ایران ظرفیتهای بالایی در محدوده خاورمیانه و جهان دارد. مهم این است که آیا دولتی بر سر کار است که بتواند از ظرفیت ایران در استراتژیکترین منطقه جهان استفاده کند که در پاسخ باید گفت بله هست. ما میتوانیم با استفاده از جایگاه بیبدیل خود در منطقه و جهان راهحلهایی را برای بهبود وضعیت کشورهایی مانند سوریه و بحرین ارائه کنیم.
آقای دکتر شما به عنوان معاون عربی و آفریقایی اسبق وزارت امور خارجه ارزیابیتان از روابط ایران و کشورهای عربی چیست؟ رابطه با کشورهای بزرگی مانند مصر و عربستان و همچنین کشورهای کوچکی چون امارات، قطر و کویت که البته به لحاظ اقتصادی بسیار پررونق هستند.
آن زمان که من معاون عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه بودم ما رابطه خوب و عالی با این کشورها داشتیم. امیدوارم در دولت جدید نیز رابطه با کشورهای عربی به وضعیت گذشته خود بازگردد. تعدادی از کشورهای عربی همسایگان ما هستند و تعدادی دیگر کشورهای بزرگی در منطقه و جهان اسلام هستند که رابطه با آنها باید در اولویت کاری ما باشد مانند عربستان سعودی که در دولت آقای خاتمی مناسبات خوبی با ما داشت.
رابطه با کشوری مانند مصر باید چگونه باشد. این کشور نیز درگیر منازعات داخلی خود است. علاوه بر این در زمان آقای احمدینژاد تلاش شد این روابط برقرار شود اما ما موفق نشدیم و تلاشها بیاثر ماند. به نظر شما در این دولت ما باید چگونه عمل کنیم تا ضمن برقراری روابط از منافع و مصالح کشور هم غافل نشویم.
شما باید دقت کنید که هماکنون دولتی در مصر بر سر کار است که با کودتا به این جایگاه دست یافته است. یعنی قدرت قانونی این کشور را به کنار زده است، بر همین اساس در ارتباط با این کشور باید اندکی دقت کنیم. باید به گونهای عمل شود که از جانب جمهوری اسلامی دولت کودتای مصر به رسمیت شناخته نشود ضمن اینکه در حال حاضر رابطهای رسمی وجود ندارد و همان رابطه قبلی ادامه پیدا کند. ولی خطمشی ما در گسترش روابط بینالملل باید به این صورت باشد که از مقامات این کشور بخواهیم که هرچه زودتر حکومت نظامی را به پایان برسانند و انتخابات آزاد در مصر برگزار شود و دولت رسمی و قانونی در آنجا به وجود بیاید و ضمناً رفتارهای خشنی که مدام در حال اتفاق افتادن است مانند زندانیهای سیاسی و دستگیریها پایان یابد.
در رابطه با عربستان چطور؟
فکر میکنم بهرغم اینکه عربستان با دولت آقای احمدینژاد رابطه خوبی نداشت و حتی در چند سال آخر حاضر نشد سفرهای آقای احمدینژاد را به کشورش قبول کند، دولت آقای روحانی باید رابطه خوبی با این کشور داشته باشد. آنها در حال حاضر تحت تاثیر دولت جدید ایران قرار گرفتهاند و قطعاً جو مثبتی برای بهبود روابط ایجاد شده است. اگر فعالیتهای دیپلماتیک را شروع کنیم به نتایج مثبتی دست پیدا میکنیم.
دعوت از آقای روحانی برای سفر به عربستان نیز در همین رابطه قابل ارزیابی است؟
این موضوع نیز حرکت مثبتی است که البته بعد دینیاش نسبت به بعد دیپلماسی و سیاسی آن بیشتر است چرا که این دعوت برای حضور در مناسک حج بوده است.
دیدگاه تان را بنویسید