اقتصاد: منابع کمیاب و تدبیرهای آدمیان
عامترین تعریفی که از علم اقتصاد شده و مدام در درسنامهها تکرار میشود این است که منابع مادی و معنوی جهان(به ویژه وقت) کمیاب است و کار علم اقتصاد مطالعه این منابع کمیاب و نشان دادن راههای بهینه تخصیص این منابع است.
عامترین تعریفی که از علم اقتصاد شده و مدام در درسنامهها تکرار میشود این است که منابع مادی و معنوی جهان (به ویژه وقت) کمیاب است و کار علم اقتصاد مطالعه این منابع کمیاب و نشان دادن راههای بهینه تخصیص این منابع است. سایر اصطلاحات و مفاهیم اقتصادی، در واقع واژگان میانجی و کمکی است که همین مفهوم بنیادی را شرح و بسط میدهند. این تعریف با وجود عمومیت و اقبال فراوانش در میان اقتصاددانان، هنوز موضوعی پرمناقشه است. مهمترین پرسش در این زمینه این است که این منابع کمیاب توسط چه کسی یا کسانی و با چه روشی باید تخصیص داده شوند و قرار است از این تخصیص چه نتیجهای حاصل شود. گروهی از اقتصاددانان که ذیل عنوان عمومی سوسیالیسم قرار میگیرند، قائل به مدیریت منابع توسط دستگاهی مرکزی یعنی دولت هستند؛ حال آنکه گروه مقابل ایشان که حامیان اقتصاد آزاد یا اقتصاد بازار هستند، ورود دولت را به عرصه تخصیص منابع، موجب فساد و رانت و کاهش ثروت میدانند. حدفاصل این دو گروه که در منتهیالیه چپ و راست طیف آرای اقتصادی قرار دارند، دیگرانی هم هستند که در قالبهایی تعدیلشده، از حدی از مداخله دولت و یا حدی از بازار آزاد حمایت میکنند. تقریباً همه کشورهای جهان مطابق یکی از این روشها اقتصاد خود را اداره کردهاند و میکنند و به نتایج متفاوتی رسیدهاند. در نوبتهای بعدی، این دستهبندیهای نظری و مبانی استدلالی آنها به همراه تجربههای جهانی بررسی و کتابهای مرتبط معرفی خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید