شناسه خبر : 33801 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ظرفیت خطرناک پوپولیستی

بررسی باید و نبایدهای اقتصادی مجلس یازدهم در گفت‌وگو با محسن جلالپور

محسن جلالپور، فعال اقتصادی و رئیس پیشین اتاق ایران، هشدار می‌دهد: پوپولیسم بدترین احتمالی است که شاید مجلس آینده را گرفتار خود کند. او معتقد است مجلس آینده اگر وضعیت خطیر فعلی را درک نکند و روش‌های پوپولیستی در پیش بگیرد، این ظرفیت را دارد که اقتصاد ایران را به درون دره هدایت کند چون در خیلی از زمینه‌ها تا لبه دره پیش رفته‌ایم و اگر مجلس اهتمام جدی به اصلاحات اقتصادی نداشته باشد قطعاً این ماشین به دره خواهد افتاد.

ظرفیت خطرناک پوپولیستی

محسن جلالپور، فعال اقتصادی و رئیس پیشین اتاق ایران، هشدار می‌دهد: پوپولیسم بدترین احتمالی است که شاید مجلس آینده را گرفتار خود کند. او معتقد است مجلس آینده اگر وضعیت خطیر فعلی را درک نکند و روش‌های پوپولیستی در پیش بگیرد، این ظرفیت را دارد که اقتصاد ایران را به درون دره هدایت کند چون در خیلی از زمینه‌ها تا لبه دره پیش رفته‌ایم و اگر مجلس اهتمام جدی به اصلاحات اقتصادی نداشته باشد قطعاً این ماشین به دره خواهد افتاد. او می‌گوید: همه ما فکر می‌کردیم از انتخابات مجلس به عنوان یک فرصت طلایی برای اصلاح وضع موجود استفاده می‌شود و از طریق هموار کردن مسیر ثبت‌نام‌ها اجازه داده می‌شود که افراد شایسته هم انگیزه مشارکت در انتخابات را داشته باشند. متاسفانه این اتفاق رخ نداد و خیلی‌ها ترجیح دادند اصلاً وارد میدان نشوند و صلاحیت برخی هم تایید نشد. این فعال اقتصادی با اشاره به اینکه بسیاری از افراد شایسته یا رد صلاحیت شدند یا ترجیح دادند وارد میدان رقابت‌های انتخاباتی نشوند می‌گوید: حتی اگر فکر کنیم بهترین نامزدهای این دوره رای لازم را کسب کرده‌اند باز هم شکی نیست که مجلسی قوی نداریم. او در ادامه مجلس تهی از افراد صاحب‌نظر را در معرض دو خطر خیلی بزرگ توصیف می‌کند؛ یکی اینکه نمی‌تواند از عهده ماموریت‌های خود برآید و دیگر اینکه مخل سیاستگذاری خوب در دیگر بخش‌های کشور است.

♦♦♦

انتخابات مجلس یازدهم به پایان رسیده است. فکر می‌کنید این انتخابات چه دستاوردی داشته است؟ آیا می‌توانیم امیدوار باشیم که این انتخابات دست‌کم چشم‌اندازی امیدوارکننده برای اقتصاد به دنبال داشته باشد؟

خیلی وقت است که از ناحیه سیاست، هزینه‌های کمرشکنی به اقتصاد تحمیل می‌شود. به همین دلیل در سال‌های گذشته مقوله انتخابات به کابوسی برای اقتصادمان بدل شده است. ما حزب نداریم که برنامه داشته باشد و مردم را متقاعد به مشارکت در انتخابات کند. مرزهای منافع ملی‌مان هم مخدوش است، بنابراین مسابقه‌ای که میان نامزدهای انتخاباتی درمی‌گیرد مسابقه کارآمدی و بیشینه کردن منافع ملی نیست؛ کورس هزینه کردن بیشتر درآمدهای نفتی است. نامزدهای انتخاباتی چه در مجلس و چه در ریاست‌جمهوری طوری رفتار می‌کنند که انگار مالک چاه‌های نفتی کشور هستند.

بنابراین هر دوره از انتخابات تبدیل به فشار اجتماعی برای مصرف بیشتر درآمدهای نفتی می‌شود و نامزدهای انتخاباتی هم برای به دست آوردن رای بیشتر، شعارهای پوپولیستی‌تر مطرح می‌کنند. در این دوره هم اگر شعارهای انتخاباتی را مرور کنید متوجه می‌شوید که باز هم چک‌هایی که نامزدهای انتخابات صادر کرده‌اند از محل درآمدهای نفتی بوده است. تا جایی که برنامه‌های این انتخابات را مرور کردم، به ندرت شعار اصلاح ساختارهای اقتصاد مطرح شده و شمار نامزدهایی که دغدغه توسعه کشور را داشتند به انگشت‌های یک دست هم نمی‌رسید. حتی یک نفر هم ندیدم که وعده تلاش برای حل چالش‌های اصلی کشور را مطرح کند چون این یک واقعیت است که برنامه اصلاحات اقتصادی در جلب رای مردم موثر نیست و بر عکس، تمرکز روی پول‌پاشی و توزیع بیشتر درآمدهای نفتی می‌تواند رای‌آوری داشته باشد.

 به نظر شما ریشه این گرفتاری چیست؟

ما یک کشور صادرکننده نفت هستیم که دست‌کم در طول پنج دهه گذشته با نفت چرخ اقتصادمان را چرخانده‌ایم. مقاله‌ای می‌خواندم که به انواع مختلفی از دموکراسی در کشورهای صادرکننده نفت اشاره کرده بود. وضعیت حال حاضر دموکراسی در کشور ما نه از نوع تکامل‌یافته آن نظیر کشور نفتی نروژ است و نه مبتنی بر نوع عربستان و ایران پیش از انقلاب. پیش از انقلاب، شاه تعیین‌کننده نهایی نحوه هزینه‌کرد درآمدهای نفتی بود؛ همان‌طور که امروز شاه یا ولیعهد عربستان تعیین‌کننده اصلی هستند. اما در ایران امروز، درآمد نفت وجه‌المصالحه نامزدهای انتخاباتی با رای‌دهندگان قرار می‌گیرد. به همین دلیل است که یک نفر وعده یارانه یک ‌میلیون‌تومانی می‌دهد و دیگری می‌گوید اگر نماینده شوم، بنزین را رایگان می‌کنم. آن یکی وعده وام بدون بهره می‌دهد و دیگری می‌گوید بیابان‌ها را به کشتزار تبدیل می‌کنم. مدت‌هاست در کشور ما از اقتصاد بدون نفت سخن می‌گویند اما شاید بهتر باشد اول رابطه انتخابات را با نفت قطع کنیم. چه معنی دارد در کشوری که بودجه‌اش کسری بالایی دارد، در انتخاباتش این همه چک بلامحل صادر شود؟ تفاوت انتخابات در کشور ما و کشورهایی که دموکراسی تکامل‌یافته دارند؛ وجود سیستم حزبی قوی و پایدار است و انتخابات در شکل واقعی خود برگزار می‌شود. سیاستگذاری هم پیوسته و دامنه‌دار است در نتیجه ثبات اقتصادی و توسعه به دست می‌آید. چون در این کشورها احزاب با هم رقابت می‌کنند نه افراد و مهم‌تر اینکه احزاب شاخص هستند نه افراد. به این ترتیب رای‌دهنده می‌تواند افق دید بلندمدت داشته باشد و به‌جای اینکه به افراد رای دهد، نماینده احزاب و برنامه‌های بلندمدتی را که دارند انتخاب کند. اما در کشور ما که رقابت حزبی وجود ندارد و دموکراسی از قدرت و قوام زیادی برخوردار نیست، اختلاف‌نظرهای سیاسی بیداد می‌کند و وفاق اجتماعی هم به پایین‌ترین حد می‌رسد که اینها نتیجه دموکراسی نیم‌بند است. اما در کنار همه این گرفتاری‌ها، واقعیتی را هم باید در نظر بگیریم؛ همه چیز در کشور ما با سرعت در حال تغییر است. سیاست و رقابت سیاسی هم شکل و مدل جدید پیدا کرده است. در گذشته این‌طور بود که اگر اصلاح‌طلبان عملکرد ضعیفی از خود به جا می‌گذاشتند، اصولگرایان جای آنها را می‌گرفتند و برعکس؛ اگر اصولگرایان بد عمل می‌کردند، اصلاح‌طلبان به‌جای آنها سکان را در دست می‌گرفتند. اما در حال حاضر این چرخه مثل گذشته نیست و مردم همزمان از هر دو گروه سیاسی تقریباً ناامید شده‌اند. در حال حاضر، هم اصولگرایان و هم اصلاح‌طلبان مدعیان تازه‌ای پیدا کرده‌اند که کارکردشان تشدید بدبینی به کل ساختار سیاسی است. آنها به مردم القا کرده‌اند که سیستم موجود از حل مسائل خود عاجز است و حتی قدرت خدمات‌رسانی هم ندارد و به این ترتیب به تضعیف بیشتر ساختار دامن می‌زنند در نتیجه اوضاع بد باز هم بدتر می‌شود. اقتصاددانان می‌گویند حمایت از سیاستمداران پوپولیست به ویژه در کشورهایی که تحت تاثیر رکود اقتصادی قرار گرفته‌اند می‌تواند تشدید شود. من نگران روی کار آمدن یک رئیس‌جمهور کاملاً پوپولیست در آینده هستم.

 همان‌طور که اشاره کردید از هر زاویه‌ای که نگاه کنیم، نمی‌توانیم برای اقتصاد ایران در سال آینده وضعیت امیدوارکننده‌ای متصور شویم. محیط ناامن اقتصاد کلان، وضعیت نگران‌کننده درآمدهای نفتی، عدد بزرگ و نگران‌کننده کسری بودجه و کاهش شدید سرمایه‌گذاری در کنار دردهای مزمن و ابرچالش‌های ماندگار، اقتصاد ایران را در معرض وقوع اتفاقات بسیار نگران‌کننده در سال 1399 قرار داده است. شما هم چنین چشم‌اندازی را تصور می‌کنید؟

شاید حتی بدتر از این را هم بشود تصور کرد یا شاید اصلاً به این سمت نرویم. همه چیز بستگی به کیفیت سیاستگذاری دارد. اما اگر بخواهیم ویترین انتخابات این دوره مجلس را ارزیابی و بر اساس آن قضاوت کنیم، می‌توانیم بگوییم وضع از آنچه اشاره کردید بدتر خواهد شد. چراکه شواهد زیادی وجود دارد که ما را نسبت به آینده سیاستگذاری اقتصادی در کشور نگران می‌کند. وقتی شعارها و برنامه‌های گروه‌های حاضر در یازدهمین دوره انتخابات را مرور می‌کردم احساس کردم به این کشور تعلق ندارم یا آنها که چنین شعارهایی مطرح کرده‌اند اصلاً نمی‌دانند کجا زندگی می‌کنند. هیچ کدام از گروه‌های سیاسی هم متناسب با وضعیت نگران‌کننده اقتصاد کشور برنامه نداشتند. چطور است که فردی می‌خواهد نماینده راستگوی مردم در مجلس باشد اما نمی‌داند دادن وعده اشتغال دروغی بزرگ است. چطور نمی‌داند که دادن وعده کشتزار کردن بیابان‌ها دروغی بیش نیست؟ چطور وعده می‌دهد که بیکاری در شهر باقی نگذارد؟ عیار رقابت‌های انتخاباتی را همین‌ها مشخص می‌کنند و افرادی که در نهایت به مجلس می‌روند ممکن است با کمی اختلاف، از این افراد بهتر فکر کنند. بنابراین ترکیب مجلس آینده هرچه باشد به گمانم از این ناحیه کاری برای اصلاح اقتصاد انجام نخواهد شد و برعکس ممکن است فشار بیشتری هم به کشور وارد شود. نمی‌خواهم قصاص قبل از جنایت کنم اما مرور مواضع اقتصادی نامزدهای انتخابات مجلس به ما می‌گوید که باید منتظر تشکیل مجلسی پوپولیستی باشیم که احتمالاً حواسش به مشکلات اقتصادی کشور نخواهد بود. من خیلی نسبت به آینده بدبین هستم؛ نمی‌خواهم بگویم ناامید شده‌ام اما بدبینی خودم را نمی‌توانم پنهان کنم. همه ما فکر می‌کردیم از انتخابات مجلس به عنوان یک فرصت طلایی برای اصلاح وضع موجود استفاده می‌شود و از طریق هموار کردن مسیر ثبت نام‌ها اجازه داده می‌شود که افراد شایسته هم انگیزه مشارکت در انتخابات را داشته باشند. متاسفانه این اتفاق رخ نداد و خیلی‌ها ترجیح دادند اصلاً وارد میدان نشوند و صلاحیت برخی هم تایید نشد. امروز که با هم صحبت می‌کنیم دقیقاً نمی‌دانیم چه کسانی موفق به جلب آرای مردمی شده و به مجلس راه پیدا کرده‌اند اما اگر فکر کنیم بهترین نامزدهای این دوره رای لازم را کسب کرده‌اند باز هم شک ندارم که مجلسی قوی نخواهیم داشت و مجلس تهی از افراد صاحب نظر دو خطر خیلی بزرگ دارد؛ یکی اینکه نمی‌تواند از عهده ماموریت‌های خود برآید و دیگر اینکه مخل سیاستگذاری خوب در دیگر بخش‌های کشور است. اگر مجلس ناکارآمد باشد کشور را گرفتار مسائل پیچیده‌ای خواهد کرد.

 اگر اندک امیدی به بهبود وضع موجود از طریق مجلس داشته باشیم، جدا از اینکه برنده انتخابات کدام گروه باشد، ماموریت اقتصادی مجلس یازدهم چه خواهد بود؟

ماموریت اصلی مجلس آینده باید سیاستگذاری صحیح اقتصادی باشد. همین‌طور دفاع از حاکمیت قانون و سیاستگذاری صحیح برای پرهیز از عوام‌گرایی در مصرف منابع کشور از مهم‌ترین ماموریت‌های مجلس آینده است. نمایندگان نباید بیایند که منابع را تقسیم کنند، باید بیایند که اقتصاد را رقابتی کنند. علاوه بر این آنها باید بر هزینه‌کرد بهینه منابع نظارت داشته باشند نه اینکه خود عامل اصلی تخصیص و هزینه‌کرد نادرست منابع کشور باشند. اگر از یک شهروند ترکیه یا نروژ یا مالزی بپرسید مسوول سیاستگذاری در کشور شما کدام مرجع است، حتماً خواهد گفت پارلمان مهم‌ترین مرجع سیاستگذاری است اما در کشور ما بیشتر دولت را مسوول سیاستگذاری می‌شناسند و به تبع آن، دولت را مسوول شکل‌گیری وضع موجود می‌دانند. این در حالی است که منشأ خیلی از گرفتاری‌های اقتصاد ما مجلس است. مثلاً طرحی به نام تثبیت قیمت‌ها که هنوز هم گریبان اقتصاد ایران را رها نکرده در مجلس تصویب شده است. هر سال از سمت و سوی مجلس فشارهای بسیار زیادی به بودجه وارد می‌شود که کسری بودجه شدید را به دنبال دارد. می‌گویند کسری بودجه ام‌المصائب کشور است که مجلس نقشی غیرقابل انکار در شکل‌گیری این گرفتاری دارد. بنابراین به گمانم از مجلس یازدهم باید اندازه قد و قواره‌اش انتظار داشت. این یک واقعیت است که برخی نمایندگان مجلس، ملی فکر نمی‌کنند و تابع هدف آنها بیشینه کردن منافع ملی نیست. در تمام سال‌های گذشته تعداد نمایندگانی که دغدغه ملی داشتند کم بوده است که در این دوره قطعاً شمار آنها از همیشه کمتر خواهد بود. قاعده این است که قانون بد از بی‌قانونی بهتر است اما مطمئن نیستم که مجلس ضعیف از بی‌مجلسی بهتر باشد. مجلس ضعیف هم خودش معضل است چون از پس ماموریت‌هایش برنمی‌آید و هم برای دیگر قوا مشکل ایجاد می‌کند. مساله دیگر رئیس مجلس آینده است. اگر علی لاریجانی ریاست مجلس دهم را برعهده نداشت، شک نکنید که در خیلی از مسائل به بن‌بست می‌رسیدیم. قطعاً در آینده مشخص می‌شود که علی لاریجانی چه شخصیت برجسته‌ای بود و نقشی که در تحولات کشور ایفا کرد چقدر اثرگذار بود.

 تفاوت شرایط سیاستگذاری در این مجلس با مجلس قبلی چیست؟

هنوز نمی‌توانیم با قطعیت نظر بدهیم اما به گمانم همان‌طور که شما هم در شماره ویژه اسفندماه سال گذشته پیش‌بینی کردید، بچه غول پوپولیسم از خواب بیدار شده و باید دست به دعا شویم که در ادامه پدر و مادرش از خواب برنخیزند.

 فهرست کارهایی که مجلس یازدهم باید انجام دهد چیست؟

اقتصاد ایران بیش از هر زمان دیگری از وجود چند عارضه در رنج است. هرکدام از این عوارض برای زمین‌گیر کردن اقتصادی در حد و اندازه اقتصاد ایران می‌تواند کافی باشد. مسائل اقتصادی ما حل نشده و از سال‌های دور همچنان لاینحل باقی مانده است. انباشت مسائل حل‌نشده در حوزه اقتصاد، به‌طور قطع عواقب اجتماعی و سیاسی خواهد داشت. کشورهای اطراف ما پر است از تجربه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی که هر کدام برای ما پیامی و درسی دارد. از وقایع مصر که جرقه‌اش را جوانان بیکار زدند تا شکل‌گیری داعش که قطعاً ناکارآمدی دولت نوری المالکی یکی از مهم‌ترین عواملش بود. تا این جای کار به نظر می‌رسد اقتصاد، حلقه مفقوده سیاستگذاری در کشور بوده و تا امروز هیچ نشانه‌ای از اهتمام گروه‌های سیاسی به حل مسائل اقتصادی ندیده‌ایم. کشور با خطرات زیادی در حوزه مسائل اقتصادی مواجه است و اگر فکر کنیم اقتصاد و مسائل اقتصادی امروز مهم‌ترین و پیچیده‌ترین مشکلات کشور هستند، باید در یک هماهنگی ملی نسبت به حل و فصل ابرچالش‌های اقتصادی اقدام کنیم. بدون اصلاحات اقتصادی آینده این اقتصاد با هیچ سناریویی مثبت نمی‌شود. حتی اگر همین امروز تحریم‌ها برداشته شوند و درآمدهای نفتی دوباره افزایش پیدا کنند باز هم این اقتصاد در سراشیبی حرکت خواهد کرد. ابرچالش‌ها در حال تبدیل شدن به مسائل امنیت ملی هستند و ظرفیت سیاسی و اجتماعی دولت برای ایجاد اصلاحات محدود است. مساله نگران‌کننده این است که به زودی نه‌تنها کار برای دولت که برای حاکمیت هم سخت خواهد شد. اقتصاددانان معتقدند در وضعیت فعلی ضروری است که قوای سه‌گانه و نیروهای سیاسی کشور در زمینه حل و فصل ابرچالش‌های اقتصادی حداقل همگرایی را داشته باشند. اما به نظر می‌رسد چنین شرایطی مهیا نیست. ظرفیت‌های دولت و قوه قضائیه بر همه ما روشن است و نمی‌شود به آن امید بست. از مجلس فعلی نیز قطع امید کرده‌ایم. پیش خودمان می‌گوییم شاید از مجلس آینده کاری برآید. اگر اندک امیدی به بهبود وضع موجود داشته باشیم آن وقت نقش مجلس یازدهم در آینده کشور مهم و حیاتی خواهد بود.

 مجلس یازدهم ممکن است در کدام تله‌ها گرفتار شود؟ برای پیشگیری از افتادن در تله، نمایندگان مجلس آینده باید از چه تصمیماتی پرهیز و بر چه اموری تمرکز کنند؟

پوپولیسم بدترین احتمالی است که شاید مجلس آینده را گرفتار خود کند. به گمانم مجلس آینده اگر وضعیت خطیر فعلی را درک نکند و روش‌های پوپولیستی در پیش بگیرد، این ظرفیت را دارد که اقتصاد ایران را به درون دره هدایت کند چون در خیلی از زمینه‌ها تا لبه دره پیش رفته‌ایم و اگر مجلس اهتمام جدی به اصلاحات اقتصادی نداشته باشد این ماشین به دره خواهد افتاد. مثلاً خیلی از چهره‌های شاخص حاضر در انتخابات این دوره، به شدت بر مبارزه با فساد تاکید دارند. فرق ما با آنها در این است که ما منشأ فساد را سیاستگذاری دولت می‌دانیم و آنها فکر می‌کنند اگر با جدیت بیشتری برخورد کنند، فساد از بین می‌رود. ما می‌گوییم برای از بین بردن فساد باید انگیزه‌های به وجودآورنده آن را از بین برد، آنها معتقدند باید گرفت و اعدام کرد. این یک تله است که احتمالاً مجلس آینده در آن گرفتار خواهد شد. تله بعدی پولی کردن کسری بودجه است. به هر حال این نمایندگان هم قول‌هایی به مردم حوزه انتخابیه خود داده‌اند که تحقق آنها نیاز به منابع دارد. اگر این قول‌ها از منابع ممنوعه اقتصاد تامین شود، قطعاً کسری بودجه تشدید می‌شود که در نتیجه تورم افزایش خواهد یافت. سفره مردم دیگر ظرفیت تحمیل تورم بیشتر را ندارد و ما نگرانیم که این فشارها مشکلات اجتماعی برای کشور ایجاد کند. تله بعدی تله مسابقه تثبیت قیمت‌هاست. تله بعدی راضی نگه داشتن مردم با ابزارهای ممنوعه اقتصاد مثل سرکوب قیمت است. تله بعدی فشار برای افزایش دستمزدهاست.

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها