تاریخ انتشار:
آیا ناطقنوری در حال بازگشت به عرصه سیاست است؟
حاج علیاکبرخان اعتدال
«انحراف دولت سابق دقیقاً از هنگامی شروع شد که آقای احمدینژاد و حلقه انحرافی پیرامون ایشان راه و رسم اصولگرایی را کنار گذاشته و به دنبالهروی از بینش و روش مدعیان اصلاحات و حزب کارگزاران روی آوردند.» تیر ۹۳ حسین شریعتمداری این مطلب را خطاب به علیاکبر ناطقنوری نوشت.
«انحراف دولت سابق دقیقاً از هنگامی شروع شد که آقای احمدینژاد و حلقه انحرافی پیرامون ایشان راه و رسم اصولگرایی را کنار گذاشته و به دنبالهروی از بینش و روش مدعیان اصلاحات و حزب کارگزاران روی آوردند.» تیر 93 حسین شریعتمداری این مطلب را خطاب به علیاکبر ناطقنوری نوشت؛ چون ناطق خواسته بود به «حساب بیتالمال» در زمان احمدینژاد رسیدگی شود و شریعتمداری میگفت که این کار ریختن «آب به آسیاب رسانههای بیگانه و جریان ضدانقلاب» است.
البته این خود نشان از فاصله گرفتن ناطقنوری از جریان اصولگرایی داشت. همچنین اردیبهشت 94 انصار حزبالله بیانیهای صادر کرد و به مسوولان دولتی هشدار داد «فضایی را فراهم نکنند تا حوادثی چون شیراز به وجود بیاید». منظورشان اتفاقی بود که برای علی مطهری در شیراز افتاد و نگذاشتند سخنرانی کند. سال 91 هم در حرم امام رضا (ع) عدهای موقع سخنرانی ناطق شعار داده بودند «مرگ بر ضد ولایت فقیه» و «خواص بیبصیرت نمیخواهیم». ناگفته پیداست که اوجگیری این اختلاف به اتفاقهای سال 88 برمیگردد. همان سالی که خطکشی دلواپسان با ناطق بیش از پیش مشخص شد.
آنها که اهل سیاست نیستند، نام علیاکبر ناطقنوری را در کنار اصولگرایان و رقیب خونی اصلاحطلبان میگذارند. غافل از آنکه گوی سیاست در میدان روزگار چنان چرخیده که اوایل اسفند 95 مجمع ایثارگران اصلاحطلب به دیدار او میروند و دست یاری دراز میکنند. ناطقنوری هم به این افراد که در آستانه تبدیل به حزب شدن هستند، توصیههایی میکند؛ مثل اینکه نگاه مدرن به حکومتداری داشته باشید و تحزب را جدی بگیرید و نسبت خود را به ولایت فقیه مشخص کنید.
چنین توصیههایی کافی است تا بدانیم علیاکبر جمشیدی، معروف به ناطقنوری، فاصله زیادی با تندروهای چپ و راستی دارد. به همین خاطر است که پس از درگذشت آیتالله هاشمیرفسنجانی مدام به خاطر از دست دادن وزنه اعتدالی چون او روی منبر بغض میکند.
او همان جوانی است که در سخنرانی 12 بهمن 57 امام خمینی (ره) در گلزار شهدای بهشتزهرا (س) دست چپ امام مینشیند و پس از انقلاب وظایفی همچون وزارت کشور، وزارت جهاد سازندگی و نمایندگی و ریاست مجلس شورای اسلامی را در کارنامه کاری خود دارد. ناطق سالها شاگرد امام بوده و درس طلبگی را تا مقطع خارج فقه و اصول گذرانده و از دانشگاه تهران لیسانس فلسفه اسلامی دارد و همین قدم گذاشتن روی مرزهاست که از او چهرهای میانهرو ساخته است.
به طوری که وقتی 18 بهمن 95 به خاطر ناراحتی قلبی در بیمارستان بستری و عمل میشود از همه طیفها و گروهها برایش آرزوی سلامتی میکنند و به عیادتش میروند. اینجاست که همه هم شایعه برگزاری مهمانی شام او با حضور اصلاحطلبان و اصولگرایان را باور میکنند. البته بعدها دفترش این شایعه را تکذیب کرد و برخی دیگر نیز این تکذیب را به پای تعویق ضیافت انداختند. انگار که اگر کسی بتواند حلقه کنار هم نشاندن رقیبان سنتی سیاست در ایران باشد، هم اوست.
او بعد از انتخابات 76 به چهرهای منتقد نسبت به برخی سیاستهای تندروانه تبدیل شد، اما در این جایگاه درجا نزد. اتحادیه بینالمجالس را تاسیس کرد و خودش هم شد رئیسش. البته او همواره مرام یک اصولگرای معتدل را حفظ کرده است.
ضمانت کردن احمدینژاد
شاید آنچه بیش از همه در این سالها او را به تعجب واداشته برخاستن احمدینژاد از دامن حمایتهای اصولگرایانه و معتدل اوست. شب مناظره محمود احمدینژاد با میرحسین موسوی، وقتی احمدینژاد نام پسرش مصطفی را در کنار نام پسران هاشمیرفسنجانی گذاشت و گفت: «پسر آقای ناطق چه جوری میلیاردر شده؟»، شاید حاج علیاکبر خاطره سال 82 را به یاد آورد که به ابراهیم یونسی زنگ زد و خواست تا وزارت اطلاعات صلاحیت این جوان را برای شهرداری تهران تایید کند. شیخ انتظار داشت همقطارانش به حمایت از او برخیزند که چنین نشد. هرچند که در نماز جمعه پس از انتخابات 88، مقام معظم رهبری در جواب اتهامهای احمدینژاد گفتند: «این آقایان را کسی متهم به فساد مالی نکرده» ولی او دلخور از دوستان پیشین فعالیتهایش را در دفتر بازرسی نهاد بیت رهبری بیشتر متمرکز کرد.
شاید باید پیشنهاد سعید حجاریان را برای رقابت در دور دوم با احمدینژاد جدی میگرفت و فقط به حمایت از نخستوزیر دوران دفاع مقدس اکتفا نمیکرد. چون احمدینژاد از همان سال 84 که در «شورای هماهنگی نیروهای انقلاب» پیش از قهر کردن و ترک جلسه به او گفت: «یا سواد تو خیلی بالاست که من نمیفهمم چه میگویی یا حرفهای بالای ابری میزنی»، راهش را مشخص کرده بود. حمایت این شورا از علی لاریجانی و در مرحله دوم از هاشمیرفسنجانی، احمدینژاد را دلخور کرد.
آنها که اهل سیاست نیستند، نام علیاکبر ناطقنوری را در کنار اصولگرایان و رقیب خونی اصلاحطلبان میگذارند. غافل از آنکه گوی سیاست در میدان روزگار چنان چرخیده که اوایل اسفند ۹۵ مجمع ایثارگران اصلاحطلب به دیدار او میروند و دست یاری دراز میکنند.
البته اتهامهای احمدینژاد و نزدیکانش به خانواده ناطقنوری همان دور اول ریاستجمهوری از دهان عباس پالیزدار نیز شنیده شد. البته بعدها پالیزدار گفت این حرفها را تحت تاثیر نزدیکان رئیسجمهوری زده و از ناطقنوری حلالیت طلبید، ولی جستهگریخته این اتهامها از گوشه و کنار شنیده میشود.
در جواب این اتهامها ناطقنوری آذر امسال گفت: «من همینجا اعلام میکنم هرکسی مدرکی از فساد اقتصادی فرزندان یا داماد و سایر بستگان من دارد، میتواند آن را منتشر کند.» به گفته ناطقنوری هفتهای دو گزارش به حراست رهبری ارسال میشود درباره اینکه از اسم او استفاده شده است. البته این گفته ناطق در واکنش به شایعاتی بود که درباره فرزندانش گفته شده بود.
با این همه ناطقنوری خوب میداند که چطور خودش را از آتش آشوب دور نگه دارد. پس از درگذشت آیتالله هاشمیرفسنجانی برخی از گمانهزنیها میگفت که ممکن است او بر صندلی ریاست مجمع بنشیند. ولی به نظر میرسد مرام اعتدالی حاج شیخ علیاکبر اقتضا میکند فعلاً مدیریت دفتر بازرسی نهاد بیت رهبری را بر هر منصبی ترجیح دهد. هرچند که در این جایگاه نیز نمیتواند خاموش بماند و هر انتقاد او را با پیش کشیدن اتهامهایی ثابتنشده و بیپرونده جواب میدهند.
دیدگاه تان را بنویسید