تاریخ انتشار:
رسانهها از اطلاعات و سرگرمی پلی ساختند برای حرکت از یک واقعه تلخ به حادثهای غمناک
غلبه فراموشی بر کبیسه حوادث
همزمان با روزهایی که شبکه خبر بهطور زنده عملیات آواربرداری از پلاسکو را پخش میکرد، اهالی رسانه یک غم دیگر هم داشتند. اینکه این ماجرا هم با تمام تلخیهایش تقریباً از یاد میرود؛ چون حتماً با اتفاق یا حادثهای جدید جایگزین میشود. هرچند اتفاقها از ذهن افکار عمومی پاک نمیشوند، ولی حافظه جامعه مدام اتفاقهای جدید را جایگزین اتفاق پیشین میکند.
همزمان با روزهایی که شبکه خبر بهطور زنده عملیات آواربرداری از پلاسکو را پخش میکرد، اهالی رسانه یک غم دیگر هم داشتند. اینکه این ماجرا هم با تمام تلخیهایش تقریباً از یاد میرود؛ چون حتماً با اتفاق یا حادثهای جدید جایگزین میشود. هرچند اتفاقها از ذهن افکار عمومی پاک نمیشوند، ولی حافظه جامعه مدام اتفاقهای جدید را جایگزین اتفاق پیشین میکند. پیش از آنکه درباره برخی دلایل اجتماعی و رسانهای این جریان بیندیشیم بد نیست نگاهی به اتفاقهای پرسر و صدای امسال بیندازیم.
اتفاقهای سیاسی
درگذشت شیخ کارگزار: آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی بر اثر سکته قلبی چشم از جهان فروبست و در تهران تعداد زیادی از مردم برای تشییع جنازه محدوده انقلاب تا آن سمت میدان فردوسی را پر کردند.
درگذشت شیخ کارگزار: آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی بر اثر سکته قلبی چشم از جهان فروبست و در تهران تعداد زیادی از مردم برای تشییع جنازه محدوده انقلاب تا آن سمت میدان فردوسی را پر کردند.
پیروزی ترامپ: در حالی که همه پیشبینیها از پیروزی هیلاری کلینتون حکایت داشت، ترامپ با شعارهایی که رویای آمریکایی را برای قشر متوسط به پایین آمریکا زنده میکرد، به ریاستجمهوری ایالات متحده آمریکا رسید.
تهدید برهم خوردن برجام: ترامپ مخالفتهای جدی خود را با برجام اعلام کرد و خیلیها منتظرند ببینند که آیا آن را برهم میزند یا نه.
منع احمدینژاد از رقابت: احمدینژاد از حضور در انتخابات ریاستجمهوری سال 96 منع شد و بهرغم اینکه سفرهای استانی خود را آغاز کرده بود، نامهای نوشت و اعلام کرد این دوره در انتخاب شرکت نمیکند. او سپس تاکید کرد در انتخابات سال 96 حامی هیچکدام از کاندیداها نیست، هرچند که حامیان احمدینژاد میگویند بقایی شبیهترین فرد به اوست.
تهدید برهم خوردن برجام: ترامپ مخالفتهای جدی خود را با برجام اعلام کرد و خیلیها منتظرند ببینند که آیا آن را برهم میزند یا نه.
منع احمدینژاد از رقابت: احمدینژاد از حضور در انتخابات ریاستجمهوری سال 96 منع شد و بهرغم اینکه سفرهای استانی خود را آغاز کرده بود، نامهای نوشت و اعلام کرد این دوره در انتخاب شرکت نمیکند. او سپس تاکید کرد در انتخابات سال 96 حامی هیچکدام از کاندیداها نیست، هرچند که حامیان احمدینژاد میگویند بقایی شبیهترین فرد به اوست.
پیروزی در حلب: ائتلاف سوریه، روسیه و ایران پیروز جنگ حلب شدند و همین پیروزی خشم کشورهایی چون آمریکا و عربستان را برانگیخت. بهطوری که پس از روی کار آمدن ترامپ اظهارات ضدایرانی همسایههای ایران شدت گرفته است.
اتفاقهای فرهنگی
ماجرای لغو کنسرتهای مجوزدار: مخالفت برخی مقامات بهویژه در مشهد با برگزاری کنسرت و پا پس کشیدن علی جنتی در این زمینه باعث شد حتی وزیر نیز مجبور به استعفا شود. مشکل اینجا بود که کنسرتهای مجوزدار و قانونی لغو میشد. مثلاً تور کنسرت کیهان کلهر در نیشابور برگزار نشد و بعد از آن کنسرت ناظریها، آفاق و اشرفزاده نیز لغو شد.
قصور پزشکی و فوت کیارستمی: کیارستمی که اواخر اسفند 94 برای یک عمل ساده روده به بیمارستان جم رفته بود به خاطر قصور پزشکان و همچنین نبود پزشک مناسب در نوروز 95 با مشکلات زیادی مواجه شد و بالاخره در حالی که میخواست تیر 95 معالجه را در پاریس دنبال کند، فوت کرد.
دلخوری از داوری جشنواره فیلم فجر: زمانی که نام نامزدهای فیلم فجر منتشر شد عدهای نامزدنشدهها اعتراض کردند. حتی گفته شد فیلمی که موسیقی نداشته نامزد بهترین موسیقی شده. برنامه هفت صداوسیما به این موج بسیار دامن زد و افخمی مجری این برنامه مدعی شد که چون هیات داوران دو تابعیتیاند و از فرقه منافقین ترسیدهاند به فیلم «ماجرای نیمروز» مهدویان توجه نکردهاند. البته این فیلم پنج سیمرغ را از آن خود کرد و بعد از آن فیلم فراری و بدون تاریخ بدون امضا بیشترین جوایز را به خانه بردند، ولی همین اختلاف باعث دلخوریهای زیادی میان اهالی سینما شد. البته خیلیهای دیگر نیز میگفتند فیلمهای اجتماعی امسال خیلی تلخاند و سال 96 اوضاع اکران فیلمها چندان رو به راه نخواهد بود.
اسکار فرهادی: اصغر فرهادی که فیلم فروشندهاش در جشنواره کن با دریافت جایزه بهترین بازیگری مرد و بهترین فیلمنامه خوش درخشیده بود در اسکار نیز پرچم ایران را بالا برد. فرهادی در اعتراض به قانون مهاجرتی ترامپ به آمریکا نرفت و انوشه انصاری و فیروز نادری را روی سن فرستاد. ولی بهرغم اینکه این اتفاق میتوانست خیلیها را خوشحال کند، بسیاری از سیاسی بودن آن گفتند و به فیلم انتقاد کردند که چهره خوبی از ایران به نمایش نگذاشته.
فوت چهرههای معروف: سال 95 چهرههای آشنایی همچون داوود رشیدی، کاظم افرندنیا، محمدعلی کلی، لئونارد کوهن، فیدل کاسترو، حسن جوهرچی، ایران شاقول و مهین کسمایی از دنیا رفتند که افکار عمومی با چهره و آثار آنها خاطره زیادی دارد.
دلخوری از داوری جشنواره فیلم فجر: زمانی که نام نامزدهای فیلم فجر منتشر شد عدهای نامزدنشدهها اعتراض کردند. حتی گفته شد فیلمی که موسیقی نداشته نامزد بهترین موسیقی شده. برنامه هفت صداوسیما به این موج بسیار دامن زد و افخمی مجری این برنامه مدعی شد که چون هیات داوران دو تابعیتیاند و از فرقه منافقین ترسیدهاند به فیلم «ماجرای نیمروز» مهدویان توجه نکردهاند. البته این فیلم پنج سیمرغ را از آن خود کرد و بعد از آن فیلم فراری و بدون تاریخ بدون امضا بیشترین جوایز را به خانه بردند، ولی همین اختلاف باعث دلخوریهای زیادی میان اهالی سینما شد. البته خیلیهای دیگر نیز میگفتند فیلمهای اجتماعی امسال خیلی تلخاند و سال 96 اوضاع اکران فیلمها چندان رو به راه نخواهد بود.
اسکار فرهادی: اصغر فرهادی که فیلم فروشندهاش در جشنواره کن با دریافت جایزه بهترین بازیگری مرد و بهترین فیلمنامه خوش درخشیده بود در اسکار نیز پرچم ایران را بالا برد. فرهادی در اعتراض به قانون مهاجرتی ترامپ به آمریکا نرفت و انوشه انصاری و فیروز نادری را روی سن فرستاد. ولی بهرغم اینکه این اتفاق میتوانست خیلیها را خوشحال کند، بسیاری از سیاسی بودن آن گفتند و به فیلم انتقاد کردند که چهره خوبی از ایران به نمایش نگذاشته.
فوت چهرههای معروف: سال 95 چهرههای آشنایی همچون داوود رشیدی، کاظم افرندنیا، محمدعلی کلی، لئونارد کوهن، فیدل کاسترو، حسن جوهرچی، ایران شاقول و مهین کسمایی از دنیا رفتند که افکار عمومی با چهره و آثار آنها خاطره زیادی دارد.
اتفاقهای اجتماعی
ستایش دختر افغان: فروردین 95، پسری 17ساله در روستای خیرآباد ورامین دختر ششساله همسایه افغانشان را ربود و پس از آزار و اذیت دختربچه برای از بین بردن جسدش رویش اسید پاشید. البته موقع جابهجایی جسد از دوستش کمک گرفت و سرآخر لو رفت. این ماجرا واکنشهای زیادی را در فضای مجازی داشت.
آتشفشان شهران: تجهیزات حفاری مترو در محله شهران با لوله انتقال گاز برخورد کرد و برای حدود دو ساعت آتشی به عرض 100 متر از عمق 50متری زمین بیرون آمد. دو کارگر مترو کشته شدند. 350 میلیون خسارتهای ترافیکی آن بود و 500 میلیون خسارت مربوط به تاسیسات برق.
شب خونین سربازان: طولانیترین روز امسال، به شبی خونین برای سربازان وظیفه تبدیل شد. دو اتوبوس حامل سربازان از پادگان 05 کرمان به سمت استان فارس و خوزستان حرکت کرد و هردوی آنها دچار حادثه شد. 13 سرباز در حادثه اول کشته و 47 سرباز نیز در حادثه دوم زخمی شدند. دلیل این تصادفها غفلت و تخلف رانندگان اعلام شد.
کاربران فحاش ایرانی: در جریان مسابقه فینال جام ملتهای اروپا میان پرتغال و فرانسه کاربران ایرانی اینستاگرام به صفحه «دیمیتری پایت» بازیکن تیم ملی فوتبال فرانسه حمله کردند. چون روی پای رونالدو خطا کرد و رونالدو فقط تا دقیقه 25 توانست بازی کند و تعویض شد. وقتی فردوسیپور هم گفت که برخی کار زشتی کردند و نباید به بازیکن فرانسه توهین کنیم، آنهایی هم که یادشان نبود پایت صفحه اینستاگرام دارد، سری به آن صفحه زدند و در این تفریح جمعی شرکت کردند.
توفان در سیستان: بادهای 120روزه سیستان 3500 نفر را به بیمارستان فرستاد و راهها را مسدود کرد و هلال احمر مجبور شد علاوه بر مایحتاج معمول با خودش تعداد زیادی ماسک به سیستان ببرد. این بار بادهای 120روزه تندتر وزیدند و برق چند روستا را هم قطع کردند و 1200 روستای دیگر را نیز با مشکل کمبود آب مواجه کردند.
گِلبارون، لبِ کارون: 23 بهمن گرد و خاک با رطوبت 97درصدی خوزستان آمیخت و گِلی ساخت برای از کار انداختن زیرساختهای آب و برق 11 شهر این استان از جمله خود اهواز. مدارس و ادارهها تعطیل شدند و پنج نیروگاه نیز از مدار تولید کنار رفت. وزیر نیرو در خوزستان ستاد بحران تشکیل داد. اما مشکل به این آسانیها قابل حل نبود.
تجمع همینجوری فرزندان کوروش: نوجوانان 16، 17ساله در مجتمع تجاری کوروش بعد از امتحانهای پایان سال قرار قدم زدن گذاشتند. البته قبل از آن با هشتگهایی مانند «شاخا، پرنسا و پلنگای اینستا» این قرار ملاقات را به فالوئرهایشان یادآوری کردند. قرار بود که این قرار نوجوانانه نیم ساعت باشد؛ از پنج تا پنج و نیم عصر هجدهم خرداد. اما ناگهان آنقدر تعداد بچهها زیاد شد که ماموران حراست مجتمع تجاری کوروش مجبور شدند آنها را بیرون بفرستند و مغازهها را تعطیل کنند.
اتفاقهای اقتصادی
فیشهای نجومی: فیشهای حقوقی گل سرسبد ماجراهای اقتصادی سال 95 بود. حقوقهای نجومی از وقتی آغار شد که فیش حقوقی یکی از مدیران ارشد بیمه مرکزی از فضای مجازی سر درآورد. حقوق ماهانه 87 میلیون تومانی، وام 400میلیونی، اضافه کار چهارمیلیونی و فوقالعاده 33میلیونی آغازگر ماجرای افشای فیشهای حقوقی بود. فیشهایی که رقم برخی از آنها به 234 میلیون تومان هم رسید.
اعتراض به استارتآپها: اول رئیس اتحادیه مشاوران املاک تهدید کرده بود که سایت دیوار را خراب میکند و بعد از آن رئیس اتحادیه اتومبیلهای کرایه بود که به فعالیت غیرقانونی اسنپ و تپسی اعتراض کرد. اما دامنه این اعتراضات زمانی به فضای مجازی کشیده شد که جمعی از رانندگان آژانس و تاکسیهای سراسر تهران در مقابل مجلس جمع شدند و شعارهایی علیه اسنپ و تپسی دادند و خواستار نابودی آنها شدند. اعتراض کسبوکارهای سنتی به رقبای نوین خود واکنشهای زیادی در فضای مجازی داشت.
آتشسوزی پتروشیمی بوعلی سینا: این پتروشیمی در بندرماهشهر سه روز تمام و به مدت 56 ساعت در آتش میسوخت و نگرانی از انفجار مخازن موجود در منطقه و شدت آتشسوزی این خبر را به یکی از اخبار اقتصادی شبکههای مجازی تبدیل کرد. گمانهزنی درباره دلیل این آتشسوزی و احتمال تعمدی بودن آن هم از جمله مهمترین حواشی موجود بود. خسارت 60 میلیون یورویی این آتشسوزی هم از دیگر موضوعاتی است که در رسانهها مطرح شد.
تخلف مالی در صندوق ذخیره فرهنگیان: این خبر در ماههای آخر سال در رسانهها مطرح شد. اگرچه ابعاد این تخلف مالی مشخص نبود اما معاون قوه قضائیه گفت احتمالاً ابعاد و ارقام این تخلف مالی به قدری بالاست که باید این تخلف را تخلف مالی سال نامگذاری کرد.
ابلاغ حکم اعدام زنجانی: بابک زنجانی هم مانند دو سه سال گذشته، چهره خبرساز رسانههاست. چه آن زمان که رقم بدهی 8 تا 12 هزار میلیارد تومانی وی رسانهای شد و چه زمانی که در سال 95 حکم اعدام زنجانی تایید و به این متهم نفتی ابلاغ شد. آخرین حاشیه وی دسترسی به ایمیل وزارت نفت از درون زندان بوده است. معاون اول رئیسجمهور به نقل از نماینده حقوقی وزارت نفت گفته بابک زنجانی در داخل زندان پرینت ایمیلهای این مقام وزارت نفت را نشان داده و در واقع آن را هک کرده است.
آنچه آورده شد، تنها بخش خیلی کوچکی از اتفاقهایی است که جامعه ایران را در زمان خودش متاثر کرد. جوری که مثلاً نمیتوان بهت جامعه را از فوت آیتالله هاشمیرفسنجانی یا تماشای زنده فروریختن ساختمان پلاسکو از یاد برد. ولی چه میشود که با وجود تمام این تلخیها باز هم جامعه با سرعت پیشین ادامه میدهد. مسلماً تکتک این اتفاقها تاثیر خودش را روی آینده مردم و افکار عمومی میگذارند. ولی چیزی که اهمیت دارد این است که در جامعه رسانهای امروز، تصاویر ارائهشده از هر اتفاق بهراحتی با تصویری جدید از حادثهای دیگر جایگزین میشود.
رسانه، شتاب و فراموشی
شتاب اتفاقها و نمایش آن چنان میکند که ناگزیر به فراموشی مصلحتی هستیم. کنت بولدینگ برای اینکه نشان دهد فناوریهای اطلاعات و ارتباطات چقدر و با چه شتابی همه عرصههای زندگی را دگرگون کرده تمثیل خوبی به کار برده است. او میگوید عمر انسان خِردوَرز در زمین حدود 50 هزار سال است، یعنی از زمانی که انسان توانست بر طبیعت مسلط شود و محیط خودش را تغییر دهد؛ البته این 50 هزار سال در برابر چهار میلیون سال، عمر تخمینی کره زمین، خیلی ناچیز است.
وی برای اینکه مشخصتر شود، این 50 هزار سال را به تعداد نسلهایی که ممکن است در این مدت وجود داشته باشند، تبدیل کرده و میگوید اگر متوسط عمر هر نسلی را 65 سال بگیریم، این مدت شامل 800 نسل میشود. از این 800 نسل، یعنی از زمانی که انسان خردورز در زمین آمده تاکنون حدود 650 نسل آن غارنشین بودهاند و تحول مهمی پیرامون خودشان بهوجود نیاوردند، یعنی از مغزشان که ظرفیت تغییر محیط و انقلابهای علمی را داشته استفاده زیادی نکردند.
اولین تحول بزرگی که رخ داده و امکان ثبت و تجربه را فراهم کرده اختراع خط و کتابت است. یعنی با اختراع یک پدیده ارتباطی 70 نسل پیش انسان به این نقطه رسیده است. در این 70 نسل نیز بزرگترین شتاب با صنعت چاپ آغاز شده که متعلق به هفت نسل پیش است.
بولدینگ میگوید اکثریت قریب به اتفاق تغییرات بزرگ زندگی انسان در این نسل آخر یعنی از 65 سال پیش تاکنون رخ داده است. یعنی بیشترین دانشمندان طول تاریخ علم دانشمندان زنده هستند و این یعنی شتاب گرفتن تحولات اجتماعی.
اگر به این 65 سال نگاه کنید حدوداً 40 سال است که استفاده از شبکهها و تلفیق این شبکهها با ماهوارههای راه دور و وسایل ارتباط جمعی اتفاق افتاده، یعنی شکل گرفتن مثلث تلهماتیک که ارتباطات از راه دور، ارتباطات کامپیوتری و ارتباطات جمعی است. یعنی همان رسانههای قدیمی نظیر رادیو، تلویزیون، روزنامه و... تغییرات امروز زندگی یکایک ما را شکل دادهاند و از اینجاست که نقش ارتباطات در زندگی، یعنی دگرگون کردن زندگی و شتاب دادن به زمان، مکان و فضا و این آغاز عصر جدید یا عصر اطلاعات است (خانیکی، 1388). چنین تحولی زندگی روزمره انسان را نیز متاثر کرده است.
بهگونهای که رسانه در جوامع کنونی با ایجاد چارچوبهای تجربه و نگرشهای کلی فرهنگی، افراد را در تفسیر و سازماندهی اطلاعات یاری میدهد و شیوههایی را پیریزی میکند که افراد به وسیله آن بتوانند زندگی اجتماعی را تفسیر کنند (گیدنز، 1373: 472). همچنین پژوهشهای مشهور کسانی مثل جرج گربنر نشان میدهد تلویزیون میتواند همانند یک مرکز قدرتمند فرهنگی نظام خویشاوندی، آداب و رسوم، ارزشهای اجتماعی و اخلاقی، زبان، هنر و ادبیات خود را حاکم کند و با بهرهگیری از تکنیکهای ارتباطی بر ایدهها و نگرشهای مردم تاثیرات مثبت و منفی بر جای گذارد و یک بستر فرهنگی و رفتاری خاص خود را پدید آورد (ساروخانی، 1372: 177).
سرریزِ اطلاعات تفریحی
امروز رابطه ما با رسانهها و اخبار چندین قدم جلوتر رفته است. در واقع ما در مرحله اول با «اضافهبار اطلاعاتی» مواجهیم. ما خواستهایم که رسانهها همه جا باشند. میگویند ژاپنیها علاقه شدیدی به تلفنهای همراه ضدآب دارند تا بتوانند در حمام هم از گوشی خود استفاده کنند. یعنی خودمان را بدون سرپناه زیر بمباران شدید اطلاعاتی بردهایم. اطلاعاتی دستهبندینشده که ما را سردرگم میکند و برای جلوگیری از اضطراب اطلاعاتی1 مجبوریم بسیاری از این اطلاعات را حذف یا فراموش کنیم. در واقع ما در این فضای اشباعشده از اخبار و اطلاعات آنقدر دادهباران میشویم که گویی هیچ اطلاعاتی نداریم. اینجاست که آتش گرفتن یک پتروشیمی بهرغم تمام تبعات جانی و مالیاش فقط و فقط برای چند ساعت در ذهنمان باقی میماند و بنا بر ضرورت باید به فراموشخانه موقتی ذهن برود.
نکته مهمتر در اینجا این است که برخلاف اهداف جدی ژانرهای سنتی پخش واقعی، گسترش بیشتر صنعت اطلاعسرگرمی در نهادهای خبری رسانهای جهان، باعث ظهور تعدادی از سبکها و ژانرهای پخش عمومی در حوزه خبر در سالهای اخیر شده است که از شکلهای ترکیبی اطلاعات و سرگرمی هستند. این مطالب تنوع و طیفی از موضوعات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی را از طریق شکل و محتوای سرگرمکننده و با استفاده از ترکیبات خاص به اعضای مخاطب و عموم ارائه میدهند. در چنین ترکیبی، خطوط بین برنامههای اطلاعرسانی یا «اخبار سخت» و شکل و محتوای سرگرمکننده دچار ابهام میشود؛ زیرا اخبار سخت با توجه به ذائقه عموم و بینندگان، بهطور روزافزون با ارزشهای سرگرمکننده و عناصر فرهنگ عامه گره خورده و ترکیب و همآمیزی به نام «اطلاعرسانی سرگرمکننده (اطلاعسرگرمی2)» را به خود گرفته است و موجب شکلگیری خبر مردمپسند3 در عرصه اطلاعرسانی شده است (حاجیمحمدی، 1395). چنین روندی در پیامرسانها و شبکههای اجتماعی بسیار شدیدتر است. ما در عین اینکه از فرو ریختن پلاسکو بسیار متاثر میشویم، ولی در واقع پس از چندی مصرفکننده آن هم هستیم و تماشای آن برای ما جنبه سرگرمی پیدا
میکند.
در واقع ما کاربران و مخاطبانی فعال هستیم که نیازها، ارزشها، علائق و انگیزههای ما عواملی هستند که از طریق آن انتخاب میکنیم چه برنامهای را ببینیم یا نبینیم. از منظر نظریه «استفاده و رضامندی» مردم برای کسب راهنمایی، آرامش، سازگاری، اطلاعات و شکلگیری هویت شخصی، از رسانهها استفاده میکنند. در حادثه پلاسکو ما از رسانهها «آگاهی» کسب میکنیم؛ مثلاً اینکه چند نفر را از زیر آوار بیرون آوردهاند. به محض دریافت اطلاعات از رسانه حتماً این موضوع به «روابط شخصی» ما نفوذ میکند و درباره آن با اطرافیان همکلام میشویم. حادثه پلاسکو سبب همدردی ما با آتشنشانها میشود. ما کنار هم جمع میشویم و برای آنها شمع روشن میکنیم تا بر یک «هویت شخصی» و در عین حال جمعی تاکید کنیم. اما در اتفاقهای تلخ پلاسکو نمیمانیم. رسانه در عین اینکه اخبار پلاسکو را منتشر میکند واسطه «سرگرمی و گریز از واقعیت» هم هست. بدین ترتیب ما از یک واقعه پلی از جنس سرگرمی و فراموشی موقتی میسازیم برای اینکه به واقعهای دیگر برویم.
پینوشتها:
1- Information Anxiety
2- Infotainment
3- Popular news
منابع:
1- حاجیمحمدی، علی (1395) «تغییر چشمانداز اخبار تلویزیون، شکلگیری خبر مردمپسند و چالشهای پیش رو»، مجله پژواک
2- خانیکی، هادی، (1388) «شتاب گرفتن زندگی در عصر اطلاعات»، مدرسه همشهری در نشانی (http: / /ushort.ir /GrU)
3- ساروخانی، باقر، (1372) «جامعهشناسی ارتباطات»، تهران: انتشارات اطلاعات
4- گیدنز، آنتونی، (1373) «جامعهشناسی»، ترجمه: منوچهر صبوری، تهران: نشر نی
5- مهدیزاده، سیدمحمد، (1389) «نظریههای رسانه: اندیشههای رایج و دیدگاههای انتقادی»، تهران: نشر همشهری، چاپ اول
دیدگاه تان را بنویسید