تاریخ انتشار:
آیا میتوان به موفقیت دیپلماسی ایران امیدوار بود؟
فراتر از یک تهاجم فریبکارانه
پس از انتخاب حسن روحانی به ریاستجمهوری ایران، واشنگتن به تدریج پی برد که احتمال حل بحران هستهای ایران وجود دارد. برای اولین بار پس از انقلاب سال ۱۹۷۹ دلایل واقعی برای خوشبینی به این مساله ایجاد شده که میتوان لااقل در یکی از زمینههایی که اختلاف عمیقی بین ایالات متحده و ایران وجود دارد پیشرفتهایی حاصل کرد.
در آغاز اکثریت جامعه سیاسی ایالات متحده با کمی تردید از انتخاب حسن روحانی استقبال کردند. متاسفانه بسیاری از شخصیتها در واشنگتن به طور طبیعی به چشمانداز اصلاحات در ایران تردید دارند.
این بیاعتمادی نتیجه جنبی تجربیات گذشته است مثل تلاشهای قبلی برای رسیدن به نیروهای میانهرو در ایران که سیاستگذاران آمریکایی در آن ناموفق بودهاند. وقتی من و چند تن دیگر از تحلیلگران ایران چند روز پس از انتخابات 14 ژوئن شهادت دادیم با نوعی بیاعتمادی خاص مواجه شدیم.
بهرغم این پیشینه، بهتر است دولت اوباما با درک نشانههای تغییر در دولت ایران، به سرعت احتمال احیای دیپلماسی جدی را مورد آزمون قرار دهد. به دلیل وجود نشانههای مشابه، دولت روحانی در ایران به روشنی نقش خود را در تسهیل و افزایش امکان رفتار دیپلماتیک ایفا کرده است. گامهایی که رئیسجمهور روحانی در اولین هفتههای ریاست جمهوری خود برداشت به تقویت اعتبار او در جامعه بینالملل به عنوان رئیسجمهوری شناختهشده که قدرت حل مشکلات ایران با بقیه دنیا را دارد، کمک کرد.
دیپلماسی روحانی به درستی به عنوان موفقیت چشمگیر او مورد قضاوت قرار گرفته است. اکثریت وزرای پیشنهادی او به مجلس شورای اسلامی رای اعتماد گرفتند، وزرایی که اغلب آنها به خاطر تلاشها و تواناییهایشان شناختهشده بودند. سفر او به نیویورک موفقیتی فراتر از یک تهاجم فریبکارانه محض بود. برتری روحانی، وزیر امور خارجه و هیات همراهش موکد این امر بود که اکنون فرصتی تاریخی ایجادشده که نیاز دارد سرمایهگذاری مشابهی هم از سوی واشنگتن پایتخت سیاسی ایالات متحده و سایر متحدانش برای استفاده از این فرصت انجام شود. با این حال، کار اصلی کمی قبل در ژنو و در دیدار دیپلماتهای ایرانی با همتایان آنها در گروه 1+5 آغاز شد. آشکار است که فضای این گفتوگوها به خوبی پیش رفته و ترسیم اولیه خطوط کلی یک چارچوب برای مورد توجه قرار دادن دغدغههای دنیا در مورد فعالیتهای هستهای ایران آغاز شده و شکل گرفته است.
هر دو طرف مشتاق هستند تا سریعتر به نتیجه برسند. با این حال موانعی واقعی در طول مسیر وجود دارد و هرگونه تفکر غیرعقلانی و غیرمنطقی باید معتدل شود. تهران قصد دارد در صورت دستیابی به یک توافق همهجانبه، مصالحه پایداری ایجاد کند. شفافیت به تنهایی نمیتواند برای آرام کردن آمریکا نسبت به نگرانیهای بینالمللی در مورد برنامه هستهای ایران کافی باشد. مگر اینکه با اقدامات اعتمادساز گزیده همراه شود.
برای حداقل چهار سال، مذاکرات به سمت تمرکز بر مساله غنیسازی ایران برای رآکتور تحقیقاتی تهران پیش رفته است. رآکتور تهران برای تولید ایزوتوپهای پزشکی احتیاج به غنیسازی با درصد بالا (75/19 درصد) دارد که این خواسته از نظر متخصصان علم هستهای خطرناک است، در نتیجه توجه اغلب مردم به این موضوع روی امکان سوآپ سوخت یا مکانیسمهای دیگر متمرکز شده است. مکانیسمهایی که ایران را از غنیسازی 20 درصد بینیاز میکند.
با این حال توسعه برنامه اتمی ایران نگرانیها و اولویتهای دیگری ایجاد کرد و باعث شد مذاکرهکنندگان غربی در جستوجوی امتیازات مشخص و مهم روی موضوعاتی از جمله سانتریفوژهای پیشرفته IR2M، وضعیت کاری تاسیسات غنیسازی فردو و رآکتور آب سنگین اراک به علاوه ذخیره اورانیوم کم و غنیشده ایران باشند. ما هنوز نمیدانیم ایران آیا به این نگرانی پاسخ خواهد داد یا خیر. و اگر پاسخ دهد چگونه خواهد بود. ما میدانیم که نیروهای سیاسی داخلی ایران پیچیده و در حال رقابت بر سر این تصمیمات هستند.
به وضوح در هر مذاکرهای توافق باید دوجانبه باشد و جامعه بینالملل نیز باید نسبت به این مساله آگاه شود که دولت ایران در پی پایان دادن به تحریمهای تنبیهی است که اثر مخربی روی اقتصاد ایران و رابطه متقابل آنها با نظام مالی بینالمللی داشته است.
اینجا همان نقطهای است که برای واشنگتن و متحدانش به طور تاریخی پیچیده است. چرا که آنها تحمیل تحریم را از تسهیل و رفع آن سادهتر میدانند. گروههای قدرتمندی از نمایندگان در آمریکا وجود دارند که در حال حاضر به دنبال تحمیل هزینههای بسیار بالا به تهران برای انجام هر مبادله و فعالیت اقتصادی هستند.
اقدامات علیه ایران در کنگره آمریکا از نظر سیاسی معمول است، حتی در بین آن دسته از نمایندگانی که از دیپلماسی هستهای دولت اوباما نیز حمایت میکنند. رئیسجمهور اوباما تاثیر بسیار محدودی در بیاثر کردن اقدامات کنگره در مورد تحریم دارد، حداقل در مورد ایران به دلیل فضای متعصب و بسیار منفی موجود در واشنگتن کار زیادی از پیش نمیبرد. به علاوه اعتبار شخصی رئیسجمهور در این مساله خاص به دلیل روش متناقض او در گذشته محدود شده است. دولت او به کرات مخالف تلاشهای قبلی کنگره برای تشدید تحریم علیه ایران بوده اما خودش تحریمهای مشابه را به عنوان عامل موفقیت رویکرد رئیسجمهور در قبال ایران عنوان میکند.
در نتیجه کنگره رغبتی به توجه کردن به درخواستهای هیات اجرایی به منظور بردباری بیشتر ندارد. شاید به همین دلیل باشد که وندی شرمن مذاکرهکننده ارشد دولت و معاون وزیر امور خارجه دولت زمانی که برای ادای سوگند در کنگره حاضر شد درخواست تاخیر یک هفتهای در بررسی اقدامات تحریمی جدید داشت. در نتیجه احتمال جدی وجود دارد که تحریمها پیش از اینکه پیشرفت قابل توجهی در مذاکرات پیش آید، تشدید شود. مگر اینکه دولت اوباما متقاعد شود تحریمها را تسهیل کند یا برخی از داراییهای خارجی ایران را آزاد کند.
اینگونه موانع البته در هر دو طرف وجود دارد و نباید آنها را دست کم گرفت. قابل درک است که ایرانیها میخواهند یک اقدام جبرانی سریع برای «سود صلح» داشته باشند، چرا که آنها انتظار دارند به عنوان نتیجه انتخاب یک دولت میانهرو، روند قبلی از بین برود و رویکرد تازه توافقات هر چند سختی در پی داشته باشد، میتواند با پاداشهای کوچک آغاز شود.
آمریکاییها ممکن است هر توافقی را که متحدان ما مخالف آن باشند زیر سوال ببرند. توافق نیازمند اعتماد به دولتی است که برای سالهای متمادی دشمن به حساب میآمده است. اما هنوز زمان فعلی بهترین فرصت برای پایان دادن به بحرانی است که تاکنون برای ایران و دنیا هزینههای زیادی دربر داشته است. ما نباید فراموش کنیم که در همین مدت کوتاه چقدر جلو آمدهایم.
شش ماه قبل افراد بسیار اندکی حتی تصور این را داشتند که در سر مذاکرات هستهای شکافی ایجاد شود. امروز من اعتقاد دارم که یک خواست سیاسی حقیقی در هر دو طرف برای از دست ندادن این فرصت ایجاد شده است. با هدایت، جسارت و خلاقیت و بر پایه پیشرفتهای حاصلشده از ماه آگوست تاکنون، آمریکا و ایران میتوانند بهترین و اولین شانس پایان دادن به مساله خطیر هستهای بین دو دولت باشند.
دیدگاه تان را بنویسید