خطای پلیسی
چگونه میتوان سوءرفتار پلیس را پیشبینی کرد؟
پلیس آمریکا بیش از 700 هزار نیرو و بودجه سالانه بالغ بر 100 میلیارد دلار دارد. همواره یکی از پرسشهای مهم مطرح در رابطه با پلیس این کشور این بوده است که چطور میتوان عملکرد آن را بهبود بخشید؟ در پی مجموعهای از واقعیات منفی عمومیشده پلیس آمریکا نظیر رفتار تبعیضآمیز علیه سیاهپوستان، کاهش اعتماد به عملکرد پلیس، حس ناامیدی در میان نیروهای پلیس و افزایش بهرهگیری سوء و خشونتآمیز از اسلحه به تازگی این پرسش اهمیت بیشتری یافته است. عمده گفتمانها در این زمینه به نظر میرسد حول این موضوع است که پس از وقوع فجایع عمومیشده، چه میتوان کرد؟
به عنوان مثال پس از قتل لاکان مکدونالد توسط افسر سابق پلیس شیکاگو به نام جیسون وندایک، 90 درصد از مقالاتی که در روزنامه شیکاگو تریبون به چاپ رسید حول این موضوعات پس از واقعه بود که چطور میتوان آن را لاپوشانی کرد، چقدر زمان میبرد تا این حادثه پیگیری شود یا اینکه آیا اتحادیه پلیس باید شغل در اختیار وندایک قرار دهد یا خیر؟ در اینباره تنها در 22 درصد از مقالات به این موضوع اشاره شد که چطور میتوان از چنین حادثهای در همان گام نخست جلوگیری کرد؟
این پرسش که این اتفاقات تا چه حد قابل پیشگیری هستند حداقل بخشی به این موضوع بستگی دارد که آیا میتوان آنها را پیشبینی کرد؟ برخی مطالعات پیشین شواهدی ارائه میکنند مبنی بر اینکه در آمار و اطلاعات رسمی مربوط به پلیس ممکن است برخی علائم پیشبینیکننده در مورد احتمال سوءرفتارهای آینده وجود داشته باشد. این به معنی آن است که میتوان از یک الگوی پیشبینیکننده به منظور اجرای سیاستگذاریها و مداخلات پیشگیریکننده استفاده کرد. با این حال منافع و هزینههای چنین سیستمی با ابهاماتی روبهرو است. یک نگرانی، پیرامون اطلاعاتی است که از سوی اداره پلیس جمعآوری و نگهداری میشود. از دیگر نگرانیهایی که پیرامون الگوریتم پیشبینیکننده در حوزه سیاستگذاری عمومی بهخصوص نظام قضایی و انتظامی وجود دارد میتوان به این موارد اشاره کرد: آیا سطح پیشبینیکنندگی به اندازهای است که ارزش انجام سیاستگذاری تجربی را داشته باشد؟ آیا منافع مداخلات سیاستی به اندازهای است که منابعی که هزینه این سیستم میشود را توجیه کند؟ و... .
سه اقتصاددان به نامهای گِرگ استودارد، دایلن فیتزپاتریک و جنس لادویگ از دانشگاه شیکاگو آمریکا در مقالهای که به تازگی (می 2024) در انجمن ملی تحقیقات اقتصادی این کشور منتشر شده است، درصدد پاسخگویی به ابهامات فوق برآمدهاند. پیامدهای اجتماعی پیشبینی رفتارهای سوء پلیس، از دیگر موضوعاتی است که در این مقاله مورد بحث قرار میگیرد. در این باره از آمار و اطلاعات جزئی اداره پلیس شیکاگو که با کمک آزمایشگاه جرائم دانشگاه شیکاگو و اداره وکالت عمومی ایلینویز جمعآوری شده است استفاده شده است. در این آمارها افسران پلیسی که احتمال سوءرفتار آنها بالاست شناسایی میشوند. همچنین از الگوهای آماری گوناگونی شامل یادگیری ماشین برای تجزیه و تحلیل این آمارها بهره گرفته میشود.
یافتههای مقاله از این قرار است: نخست، سوءرفتار پلیس برخی ساختارهای قابل پیشبینی دارد. در اینباره دو نوع سوءرفتار مورد آزمون قرار میگیرد: اتفاقات حین انجام ماموریت (مانند شکایات مداوم از رفتار خشونتآمیز افسران)، و اتفاقات خارج از ماموریت (نظیر شکایات مربوط به خشونت داخلی، درگیریهای خارج از ماموریت و...). سطح پیشبینیپذیری سوءرفتارهای پلیس مشابه آن چیزی است که تاکنون در مورد پیشبینی سایر رفتارهای انسانی مشاهده شده است. در اینباره، افسران پلیسی که بیشترین احتمال خطر سوءرفتار برایشان وجود دارد، در عمل نیز با احتمال بیشتری دچار سوءرفتار میشوند. به عنوان مثال آنهایی که در یک درصد بالایی توزیع ریسک پیشبینیشده قرار دارند، با 7 /6 برابر احتمال بیشتر حین انجام ماموریت و با 2 /6 برابر احتمال بیشتر در خارج از ماموریت دچار سوءرفتار میشوند. البته همانطور که چالفین و کاپلان در مقاله سال 2021 خود نشان دادند، میتوان تصدیق کرد افسرانی که بالاترین ریسک را دارند، تنها بخشی از سوء رفتارهای مشاهدهشده را تشکیل میدهند. بر این اساس شمار زیادی از ماموران دیگر (آنهایی که البته احتمال رفتار سوءشان صفر نیست) هستند که عمده رفتارهای سوء از آنها سر میزند. برای مثال، حتی با بهرهگیری از الگوی یادگیری ماشین برای دادههای آماری یکدههای، پنج درصد افسرانی که بیشترین احتمال خطر پیشبینیشده رفتار سوء برای آنها وجود دارد، سهمی حدود 22درصدی از رفتارهای اشتباه حین انجام ماموریت دارند.
اما چه چیزی سوءرفتار پلیس را پیشبینی میکند؟ به نظر میرسد یکی از مهمترین عوامل خطر سوءرفتار، مجموعهای از حوادث پیشین است (حتی اگر برخی از این حوادث کوچک باشند)، نه یک حادثه تنها که از قضا بزرگ هم هست. بنابراین اطلاعات مربوط به شدت حوادث پیشین (اینکه شکایات مربوط به آنها مورد تایید قرار گرفته و اینکه خسارات پرداختی چقدر بوده است) در کنار تعداد حوادث گذشته در پیشبینی احتمال خطای پلیس کمککننده است. به نسبت، حتی شکایاتی که رد شدهاند هم میتوانند دربردارنده نشانههایی مفید از رفتارهای سوء آینده افسران باشند.
مدل پیشبینیکننده بیانگر آن است که افسرانی که با شماری از شکایات تاییدنشده مواجه هستند، با احتمال بیشتری در آینده با شکایت به اثباترسیده مواجه میشوند. این یافتهها برخی پرسشهای سیاستی مشابه با آنچه در هنگام پیشبینی رفتار مجرمانه شهروندان عادی پیش میآید را برمیانگیزد. همچنین آثاری بر کم و کیف اطلاعاتی دارد که از سوی اداره پلیس جمعآوری میشود. همچنین این یافتهها، راهکارهایی را در زمینه کاهش هزینههای ایجاد و بهکارگیری یک مدل پیشبینیکننده خطر، بدون از دست دادن علائم هشداردهنده پیشنهاد میکند. در این مقاله نشان داده میشود که حتی یک خلاصه آماری از حوادثی که در گذشته برای افسران رخ داده (نظیر شمار شکایات دو سال گذشته) نیز دربردارنده علائم مهمی از احتمال رفتارهای سوء حین انجام ماموریتهای آینده است. این واقعیت موجب یک نتیجه تجربی امیدوارکننده برای سازمانهایی شد که با محدودیتهای منابع و عدم توانایی سرمایهگذاری پول و زمان به منظور ایجاد و بهرهگیری الگوریتمهای پیشبینیکننده مختص به خود هستند. این موضوع بهخصوص میتواند برای سازمانهای کوچکتر اهمیت داشته باشد، آنهایی که به دلیل هزینههای بالا و شمار پایین کارکنان نمیصرفد تا مدلهای یادگیری ماشین را بهطور اختصاصی برای خود فراهم کنند. این یافته بهخصوص زمانی اهمیت مییابد که بدانیم حدود 60 درصد از قتلهایی که از سوی پلیس آمریکا انجام میگیرد در سازمانهایی است که کمتر از 500 افسر دارند.
کلام پایانی
علل رفتارهای نامناسب پلیس یکی از گفتمانهای رایج در آمریکاست. عمده توضیحاتی که در این زمینه ارائه میشود، اشاره به عوامل کلان نظیر نژادپرستی ریشهدار، فقدان شفافیت و نبود نظارت عمومی دارد. سایر توضیحاتی که در این زمینه ارائه میشود عمدتاً مربوط به عواملی است که زیر نظر اداره پلیس قرار دارد، همچون ناتوانی در استخدام افسران پلیس درستکار، عدم رعایت تنوع در استخدام افسران، نظارت ناکافی بر کارکنان، آموزش ناکافی و درمان نکردن چالشهای سلامت روحی. در این رابطه شواهد حاکی از آن است که تا حدی که امکان پیشگیری از رفتارهای سوء افسران وجود داشته باشد، اگر این اتفاق نیفتد نهتنها آنهایی که تحت تاثیر مستقیم قرار میگیرند آسیب میبینند، بلکه اعتماد عمومی به حاکمیت قانون و بالاتر از آن حکمرانی دولت از بین میرود.
طبق شواهد وضعیت فعلی خود افسران پلیس آمریکا نیز چندان مساعد نیست. در کنار کاهش اخیر در اعتماد عمومی به عملکرد پلیس، شواهد مقاله از نبود روحیه در میان پلیس آمریکا خبر میدهد. گزارشها حاکی از آن است که افسران پلیس زیادی در حال ترک شغل خود هستند و ادارات پلیس قادر به یافتن جایگزینی برای آنها نیستند. ماهیت متنوع فعالیتهای پلیس، این حرفه را در معرض استرس و آسیبهای روحی قرار میدهد. نظرسنجی که به تازگی از سوی اداره پلیس دالاس انجام گرفته است نشان میدهد یکچهارم از افسران مشارکتکننده در نظرسنجی، علائم بیماریهای روحی از خود نشان دادهاند. آمار شوکهکننده دیگر این است که افسرانی که از طریق خودکشی میمیرند بیشتر از آنهایی هستند که در حین انجام ماموریت جان خود را از دست میدهند. طبق گزارش افبیآی، بین 100 تا 120 نفر از افسران پلیس سالانه حین انجام ماموریت جان خود را از دست دادند. این در حالی است که یک نهاد غیرانتفاعی به نام «بلو هِلپ» (Blue Help) گزارش میکند، سالانه بین 170 تا 228 مامور پلیس بر اثر خودکشی جان خود را از دست میدهند.
همه اینها به معنی آن است که هر ظرفیتی که در جهت جلوگیری از رفتارهای سوء ماموران پلیس وجود داشته باشد، منافع قابل توجهی در زمینه سیاستگذاری این حوزه ایجاد خواهد کرد. روش کنونی عمدتاً متکی به نظریه بازدارندگی است. بر این اساس به نظر میرسد عمده سازمانهای پلیس وابسته به پاسخهای منفعلانه و پس از وقوع حادثه هستند (ترکیبی از اقدامات تنبیه انضباطی، آموزش مجدد یا بازبینی مجدد در شغل). در اینباره ارزیابیها حاکی از آن است که تا جایی که امکان پیشبینی احتمال رفتار سوء پلیس پیشاپیش فراهم باشد، شاید بتوان از این رفتارها در همان گام نخست پیشگیری کرد. از جمله مهمترین یافتههای کمککننده مقاله این است که پیشبینی رفتارهای سوء پلیس به منظور انجام مداخلات پیشگیرانه، با منافع رفاهی-اجتماعی فراوان همراه است. بر این اساس یک الگوی پیشبینی ساده، منافع بسیاری را برای دولت و مردم به ارمغان میآورد و باعث صرفهجویی در مخارج دولت میشود.
همچنین یافتههای مقاله ممکن است دربردارنده اطلاعات مفیدی از سیاستهای عملی و پرسشهای اجرایی باشد. توانایی استفاده از الگوهای رتبهبندیشده بر مبنای شکایات به معنی آن است که حتی ادارات کوچک پلیس نیز میتوانند از مدلهای پیشبینیکننده بهره گیرند. بهعلاوه نتایج مقاله نگرانی برخی از ناظران را در مورد اینکه نشانهگذاری افسران پلیس بر مبنای احتمال بروز رفتار نادرست، ممکن است آنها را در انجام وظایف بیانگیزه کند، برملا میکند.
بسیاری از سیاستها پیرامون دسترسی، استفاده و نگهداری از دادهها تمرکز روی حوادث جدی گذشته دارند -نظیر شکایاتی که به اثبات رسیدند و افسرانی که اقدام به تیراندازی کردند- در حالی که چندان به حوادث کماهمیتتر نظیر شکایاتی که پیگیری نشدهاند توجه ندارند. از طرفی بسیاری از ادارات پلیس دسترسی به چنین اطلاعاتی را محدود میکنند یا از ثبت شکایاتی که تایید نشدهاند خودداری میکنند. به عنوان مثال راشین در مقاله خود (2017) با بررسی قراردادهای اتحادیه 178 افسر پلیس نشان داد حداقل 87 مورد از آنها بندی محدودکننده در زمینه تاریخچه انضباطی دارند، تا جایی که برخی را ملزم به انهدام شواهد، شش ماه بعد از وقوع حادثه میکنند. این بندها معمولاً با هدف محدودسازی دسترسی به شکایات پیگیرینشده گنجانده شدهاند. بر این اساس یافتههای مقاله پیشنهاد میکند این معیارهای گزارشدهی با پیامدهای جدی همراه است، جایی که آمارهای جمعآوریشده به این روش نسبت به زمانی که همه سوءرفتارها ثبت و ضبط میشوند، دقت کمتر از برآوردها و پیشبینیها را به همراه دارند.
نتایج مقاله همچنین کارکردهایی در رابطه با طرحهای پیشنهادی اصلاحات پلیس دارد، طرحهایی از قبیل ایجاد پایگاههای اطلاعاتی خطای پلیس با هدف رسیدگی به سوءرفتار افسران. به عنوان مثال سابقه دارد یک افسر پلیس به خاطر سوءرفتار اخراج، اما از سوی یک اداره پلیس دیگر استخدام شده باشد و به رفتارهای نامناسب خود ادامه داده باشد، مانند تیموثی لوهمن، افسر سابق پلیس کلیولند که نوجوان 12ساله را به ضرب گلوله به قتل رساند اما در اداره پلیس تیوگا پنسیلوانیا دوباره استخدام شد.
طراحان این پایگاههای اطلاعاتی با چالشهایی مواجه هستند، همانطور که در ایجاد پایگاه اطلاعاتی ملی که در اوایل سال 2023 از سوی رئیسجمهور بایدن فرمان اجرایی آن صادر شد مشاهده شد. این پایگاه دادهای ملی پیشنهادشده، الزامات گزارشدهی را محدود به شکایات به اثباترسیده و سوءرفتارهای جدی و بزرگ میکند. هر چند این کوچک بودن هدف گزارشدهی باعث میشود آینده شغلی افسران چندان تحت تاثیر ادعاهای نادرست از سوءرفتار قرار نگیرد، اما ارزیابیهای مقاله حکایت از یک توازن در این تصمیمگیری دارد: پایگاه ملی اطلاعاتی پیشنهادی که ادارات پلیس را ملزم به تنها ثبت شکایات به اثباترسیده میکند، باعث کاهش درجه پیشبینیکنندگی اطلاعات میشود. در حالی که برآورد مقدار دقیق زیان ناشی از این توازن بدون در دست داشتن اطلاعات همه ادارات پلیس غیرممکن است، نتایج مقاله از اطلاعات اداره پلیس شیکاگو حکایت از قابل توجه بودن این زیان دارد.
یکی از اولویتهای مهم برای کارهای مطالعاتی آینده در این حوزه این است که چه نوع اقدامات پیشگیرانهای که با مدلهای پیشبینیکننده سازگار هستند بیشترین کارایی را در عمل دارند. در مقاله نشان داده میشود که برخی اقدامات پیشگیرانه وجود دارند که مبتنی بر شواهد هستند، بهخصوص مداخلات مربوط به برنامههای آموزشی افسران پلیس. همچنین طبق شواهد مقاله، میان خطر سوءرفتار حین انجام ماموریت و خارج از ماموریت همبستگی برقرار است. این به معنی آن است که اقداماتی که با هدف رسیدگی به سوءرفتار خارج از ماموریت افسران پلیس انجام میگیرد، به عنوان منافع ثانویه میتوانند روی سوءرفتار حین انجام ماموریت آنها هم اثرگذار باشند. خبر خوب این است که مطالعات علمی شواهد روزافزونی در زمینه اثرگذاری مداخلاتی که با هدف رسیدگی به سوءرفتارهایی نظیر سوءاستفاده از مواد مخدر، روانپریشی، افسردگی و... ارائه میکنند، هر چند این شواهد عمدتاً با مطالعه روی افراد عادی به دست آمدهاند، نه افسران پلیس.