ملکه پولی
استفانی کلتون چگونه به یک زن تاثیرگذار در علم اقتصاد تبدیل شد؟
چیزی که استفانی کلتون در اوایل سال 2022 به نظر میرسد، ستارهای پرنور در دنیای اقتصاد است که در اوج به سر میبرد. استفانی کلتون، 52ساله، آشناترین چهره عمومی نظریه پولی مدرن است. نظریه پولی مدرن نظریه پولی، مالی جدیدی است که در آن، پول بهمثابه ابزار در انحصار مطلق دولت قرار میگیرد و دولت اجازه دارد به میزان لازم پول جدید خلق کند تا با استفاده از آن، برنامههای مختلف دولتی اعم از برنامههای اشتغالزایی، حفاظت از محیطزیست، کمکهای اجتماعی و... را تامین مالی کند.
کلتون ستاره نظریه پولی مدرن
استفانی کلتون در ۱۰ اکتبر 1966 چشم به جهان گشود. کلتون اقتصاددان و دانشگاهی هترودوکس آمریکایی و از طرفداران برجسته نظریه پولی مدرن است. کلتون دختر جرالد و مارلین بل است. استفانی با پل کلتون ازدواج کرده و دو فرزند دارند. کلتون در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، ساکرامنتو، در امور مالی و اقتصاد بازرگانی تحصیل کرد و در سال 1995 موفق شد مدرک لیسانسش را بگیرد. او توانست بورسیه تحصیلی روتاری را برای تحصیل در رشته اقتصاد در دانشگاه کمبریج دریافت کند و مدرک کارشناسی ارشد خود را در سال 1997 گرفت. با کمکهزینه تحصیلی از کالج کریستس، کمبریج، کلتون سپس یک سال را در موسسه اقتصاد لوی کالج بارد گذراند و سپس مدرک دکترای خود را اخذ کرد. استفانی به عنوان مشاور کمپین انتخاباتی برنی سندرز در سال 2016 خدمت کرد و به عنوان رئیس کمیته بودجه سنا مشغول به کار شد. او همچنین نویسنده کتاب «افسانه کسری»، پرفروشترین کتاب نیویورکتایمز، در موضوع نظریه پولی مدرن است. کلتون استاد دانشگاه استونی بروک و عضو ارشد مرکز تحلیل سیاست اقتصادی شوارتز در مدرسه جدید تحقیقات اجتماعی است. او قبلاً استاد دانشگاه میسوری-کانزاسسیتی بود. کلتون همچنین بنیانگذار و سردبیر وبلاگ «نیو اکونومیک پرسپکتیو» است. او یکی از 50 متفکر پولیتیکو (یک سازمان روزنامهنگاری سیاسی مستقر در شهرستان آرلینگتون، ویرجینیاست که مسائل، ایدهها و شخصیتهای در پس سیاست و سیاستگذاری در آمریکا و صحنه جهانی را پوشش میدهد) است که سیاست آمریکا را در سال 2016 متحول کردند. شرکت Fast بعداً کلتون را در فهرست خلاقترین افراد در تجارت قرار داد. در پاییز 2019، او عضو هیات مدیره Matriarch PAC شد. کلتون به طور رسمی در مطبوعات عمومی فعال است و مقالههایش را منتشر میکند و در رسانههای جمعی ظاهر میشود. او مهمان مکرر تلویزیون و رادیو بوده است، از جمله MSNBC Up with Chris Hayes و NPR On Point. کلتون همچنین نظرات خود را در لسآنجلستایمز و نیویورکتایمز انتشار داده است. یکی از پرسروصداترین مقالههای او «نحوه فکر کردن ما درباره کسری بودجه عمدتاً اشتباه است» در نیویورکتایمز با اقبال گسترده روبهرو شد. کلتون در مقالهای نوشت: «کنگره میتواند به هر آمریکایی یک پونی بدهد (اگر به اندازه کافی پونی پرورش دهد)»، که در لسآنجلس تایمز به چاپ رسید و توجه بسیاری از اقتصاددانان را به خود جلب کرد.
کلتون چگونه اقتصاد را زیرورو میکند؟
در MMT (مکتب نظریه پولی مدرن)، «چگونه هزینه یک محصول را پرداخت خواهید کرد؟»، یک پرسش سیاسی پوچ است. منابع واقعی و اولویتهای سیاسی تعیین میکنند که قانونگذاران چقدر میتوانند و باید چقدر هزینه کنند. این ایدهای است که در دورهای با تورم پایین مورد آزمایش قرار گرفت. هنگامی که کتاب کلتون، «افسانه کسری» در ژوئن 2020 منتشر شد و در فهرست پرفروشها قرار گرفت، تورم برای دههها ضعیف بود و با کاهش مصرفکنندگان در همهگیری به زیر یک درصد رسیده بود. دولت بهسرعت شروع به خرج کردن کرده بود تا بتواند خانوادههای ضعیف را حمایت کند. در اوایل سال 2021 کلتون مهمان یک قسمت از پادکست بلومبرگ با موضوع «چگونه MMT در بحث سیاست مالی پیروز شد» بود. در این دوره تورم تقریباً به دو درصد رسیده بود به همین علت بلومبرگ کلتون را انتخاب کرد.
افسانه کسری: نظریه پولی مدرن و تولد اقتصاد مردمی
افسانه کسری کلتون در ژوئن 2020 در فهرست پرفروشترین کتابهای غیرداستانی نیویورکتایمز جای گرفت. «این مقدمهای است بر نظریه پولی مدرن (MMT)، یک مکتب فکری اقتصادی که محبوبیت آن در حال افزایش است. این کتاب به دنبال توضیح این است که چرا در کشورهای دارای حاکمیت پولی، بودجه فدرال اساساً با بودجه خانوار متفاوت است و چرا کسری بودجه به طور کلی وجود دارد. بهجای تمرکز بر محدودیتهای بودجهای که تحمیل میشود، کلتون پیشنهاد میکند که باید از تورم و محدودیتهای منابع واقعی بهعنوان ابزار اندازهگیری برای هزینههای عمومی استفاده کنیم.» جان اچ. کاکرین، اقتصاددان دانشگاه استنفورد، در نقد این کتاب گفت که «دیدگاههای کلتون به نتایج دلخواه او منتهی نمیشود... منطق، حقایق و زبان او به چوب شور تبدیل میشود». کاکرین تحلیل کلتون از تورم را مغرضانه خواند و اشاره کرد که کتاب «هیچ مقالهای در مجلات معتبر، تکنگاریهایی با الگوها و شواهد صریح، یا هیچیک از موارد دیگر از گفتمان اقتصادی» را تبیین نکرده است. آلبرتو بیسین، اقتصاددان دانشگاه نیویورک، نیز کتاب را بررسی کرد و نوشت: «اینطور نیست که دستور کار هزینههای عمومی پیشنهادشده در کتاب ارزشمند نباشد، یا اینکه پولزایی هرگز ابزاری مفید برای سیاست پولی نیست... اینها همه هستند. موضوعاتی که در حال حاضر در محافل علمی و سیاستی (جریان اصلی) مورد مطالعه و بحث قرار میگیرند. اما MMT، همانطور که در کتاب نشان داده شده است، به نظر میرسد تلاش بسیار ضعیفی برای حمایت از این دستور کار سیاسی، بدون پشتوانه نظری منسجم باشد.» اوتمار ایسینگ، اقتصاددان ارشد سابق بانک مرکزی اروپا، در مقالهای در انتقاد از نظریه پولی مدرن، نقدهایی را متوجه این کتاب کرد. ریچارد ان. کوپر، استاد سابق اقتصاد دانشگاه ییل و معاون وزیر امور خارجه ایالاتمتحده آمریکا در امور اقتصادی، افسانه کسری بودجه را «کتابی روشن و قدرتمند» معرفی کردند. به گفته کوپر، «اقدامات مالی کنگره ایالاتمتحده در پاسخ به همهگیری و همچنین برنامههای جدید راهاندازیشده از سوی فدرالرزرو، نشان میدهد که نویسنده حداقل تا حدی در ارزیابی خود از قدرت هزینه کردن دولتها درست میگوید». هانس جی. دسپاین، استاد اقتصاد کالج نیکولز، در بررسی کتابهای دانشکده اقتصاد لندن این کتاب را یک «پیروزی» در زمینه اقتصادی نامید. به گفته دسپاین، این کتاب شش افسانه کلیدی را که درک مرسوم از کسری بودجه را بهعنوان اتفاقی منفی رواج دادند، از بین میبرد، در عوض استدلال میکند که کسریها میتوانند اقتصادها را تقویت کنند و به رشد سریعتر منجر شوند. اما در یک بعدازظهر سرد ژانویه، هنگامی که اردکها بر فراز خور یخزده بیرون خانه کلتون در نزدیکی دانشگاه استونی بروک، جایی که او تدریس میکند، پرواز میکردند، تورم تا هفت درصد افزایش یافت. انباشت بدهی دولت به 30 تریلیون دلار رسیده و از حدود 10 تریلیون دلار در آغاز رکود سال 2008 و پنج تریلیون دلار در اواسط دهه 1990 افزایش یافته بود. در این موقعیت یک خبر خوب و یک خبر بد وجود داشت. خبر خوب این بود که برخلاف پیشبینیهای وحشتناک کسری بودجه، دولت هیچ مشکلی در فروش اوراق قرضه برای تامین هزینههای خود نداشته است.
خبر بد نیز این بود که برخی از اقتصاددانان هزینههای کلان در همهگیری را عامل افزایش سریع قیمتها در جامعه میدانستند. دولت در آن هفته دادههای تازهای از شاخص قیمت مصرفکننده را منتشر کرد و انتظار میرفت نرخ تورم با سریعترین سرعت خود از سال 1982 تاکنون را نشان دهد. شاید به همین دلیل است که کلتون و جنبشی که او به نمایندگی از آن آمده است، به نظر میرسید که مشتاق کنترل روایت بودند. آنها میگفتند هزینههای همهگیری کاملاً با اصول نظریه پولی مدرن تفاوت داشت. در واقع این وضعیت نشان میدهد که چقدر سخت است بدانیم محدودیتهای اقتصاد در کجا قرار دارند، و وقتی با آنها برخورد میکنیم رفع آنها چقدر دشوار است. تابستان گذشته، کلتون تورم را نشانه موقتی از «دردهای رشد» نامید. در پاییز همان سال کلتون در گفتوگوهایش با نشریهها این موضوع را حلشدنی دانست و استدلال کرد که تشخیص آنچه باعث این تورم شده است، کلیدی است. پرسش این بود که آیا میتوانیم «نظریه پولی مدرن را مقصر افزایش تورم بدانیم؟».
مکتب آب شیرین
در اقتصاد، یک مکتب فکری وجود دارد که گاهی اوقات «آب شیرین» نامیده میشود. این مکتب مجموعه ایدههایی است که در دهه 1970 در رشته اقتصاد در دانشگاهها رایج شد؛ زمانی که اقتصاددانان شروع به پذیرش بازارهای منطقی و دخالت محدود دولت برای مبارزه با رکود کردند. تفکر «آب شور» نیز چندی بعد پا به عرصه گذاشت، نسخه بهروزشده کینزینیسم که استدلال میکند دولت گهگاه نیاز به راهاندازی سریع اقتصاد دارد. ممکن است مکتبی را که هر روز بر دامنه محبوبیتش افزوده میشود، اقتصاد آب شور بنامید. نظریهپردازان استدلال میکنند که جامعه باید احساس کند که میتواند برای دستیابی به اهداف خود تا حدی که منابع برای تحقق آنها وجود دارد، هزینه کند. کسری هزینهها، حتی از نظر تئوریک، نباید به رکود محدود شود. میخواهید یک جاده بسازید؟ مشکلی نیست، تا زمانی که تعداد کارگران کافی برای انجام این کار دارید. آیا میخواهید به کودکان ناهار رایگان بدهید؟ تا زمانی که غذا و کارگران رستوران را دارید، مشکلی وجود ندارد. مساله را باید در جای دیگری جستوجو کرد.
وبلاگ چشمانداز اقتصادی جدید
پس از اینکه بحران مالی سال 2008 حفرهای را در اقتصاد ایجاد کرد که پر کردن آن بیش از یک دهه طول میکشید، کلتون و همکارانش به سرعت، وبلاگی به نام «چشمانداز اقتصادی جدید» راهاندازی کردند. این وبلاگ یک تریبون و مکانی برای پوشش دادن مسائل مربوط به نظریه پولی مدرن بود. این وبلاگ در واقع تریبونی برای نویسندگانی بود که پیرو این مکتب بودند. این مکتب پیروانی پرشور پیدا کرد، اما عدم پذیرش مردمی این مکتب را محدود کرد. اقتصاددانان جریان اصلی آن را بسیار سادهانگارانه ارزیابی کردند. بسیاری در مورد آنچه درباره آن بحث میشود گیج شده بودند. جروم اچ پاول، رئیس فدرالرزرو، در سال 2019 گفت: «من ادعاهای بسیار افراطی منتسب به این چهارچوب را شنیدهام، اما نمیدانم این عادلانه است یا نه.»
کلتون ایمان خود را به این مکتب حفظ کرد. او و همکارانش کنفرانسهایی برگزار کردند، که در آن درباره «جریانسازی نظریه پولی مدرن» سخنرانی کرد. روهان گری کنفرانسی برگزار کرد و از کلتون برای سخنرانی در این اجلاس دعوت کرد. برگزارکنندگان، دانشگاهیان، مردم عادی و تعداد زیادی از روزنامهنگاران در این اجلاس حضور داشتند. این کنفرانس تا ساعت یک بامداد ادامه پیدا کرد- کلتون وقتی وارد شد مورد حمله افراد قرار گرفت زیرا بسیاری از عموم جامعه نمی توانستند نظریه پولی مدرن را پذیرند. آقای گری، استادیار ویلامت لاو، گفت: «او در حال رسیدن به موقعیتی فوقالعاده است» و از مهمانها خواست تا به کلتون فرصت برای اثبات بدهند. وقتی کلتون درباره ایدههایش سخنرانی میکرد، اغلب با نقل قولی که به مهاتما گاندی نسبت داده میشد آغاز میکرد: «ابتدا شما را نادیده میگیرند، سپس به شما میخندند، بعد با شما دعوا میکنند. سرانجام برنده میشوید.» و او هر روز بیشتر میدرخشید. او در سالهای 2016 و 2020 با سناتور ورمونت به کمپین انتخاباتی برنی سندرز مشاوره میداد. تا زمانی که عموم جامعه توانایی پذیرش این مکتب را ندشتند او هرگز بهطور علنی از نظریه پولی مدرن استقبال نکرد، با وجود این سیاستهای پیشرفتهای را -مانند Medicare for All- ارائه کرد که آرمانهای آن را منعکس میکرد.
کلتون ستاره میشود
استفانی کلتون دهها هزار دنبالکننده در توئیتر داشت که بعداً به 140 هزار نفر افزایش یافت. اولین دستاورد او مجسمههای پرنده دانا بود که به او هدیه دادند، که برخی از آنها هنوز در اتاق کارش به نمایش گذاشته میشوند. او گروه کوچکی از روزنامهنگاران برجستهای را که به این مکتب علاقهمند بودند، پرورش داد که مهمترین آنها جو وایزنتال در بلومبرگ بود. کلتون پلههای موفقیت را یکی پس از دیگری طی میکرد. استفانی قرارداد یک کتاب جدید اقتصادی را امضا کرد و به طور مرتب با قانونگذاران دموکرات ملاقات میکرد و گاهی اوقات با آنها به صورت گروهی و در یک محفل دیدار میکرد. ایده او در رسانهها و محافل سیاست لیبرال واشنگتن نفوذ کرد. پیشبینیهای اصلی اقتصادی مبنی بر اینکه بدهیهای هنگفت به کشورهایی مانند ژاپن بازمیگردد عملی نشده بود، بازگشت کمبود بودجه از سال 2008 جامعه را زخمی کرده بود و اندازه واکنش به بحران را زیر سوال میبرد. کلتون و همکارانش اطمینان حاصل میکردند که نظریه آنها در مورد کسریهای قابل جبران یکی از موضوعهای همیشه حاضر در محافل است. سپس همهگیری شیوع پیدا کرد و ناگهان این پرسش نظری که دولت قبل از رسیدن به محدودیتها چقدر میتواند هزینه کند، با یک آزمایش در دنیای واقعی مواجه شد.