محرم اسرار در شرکت
مزایای برنامههای استاد و شاگردی
گندالف (Gandalf) در ارباب حلقهها، یودا (Yoda) در جنگ ستارگان و ام (M) در داستانهای اولیه جیمز باند نوشته ایان فلمینگ همگی استادانی هستند که اندرزها و رهنمودهای حکیمانه را به کمتجربهها ارائه میدهند. در زندگی واقعی هم همانند داستانها، ارزش کسب دانش و خرد از افراد مسن و باتجربه روزبهروز اهمیت بیشتری پیدا میکند. این به نفع شرکتهاست که بتوانند کارکنانشان را راضی و وفادار نگه دارند حتی اگر تلاطمات ناشی از استعفاهای بزرگ پس از همهگیری در حال فرونشستن باشند.
برنامههای استاد و شاگردی در محیط کار از مدتها قبل موضوعی غیررسمی بودهاند که در قالب یک گفتوگو در کنار دستگاه قهوهساز یا دیدار در کافه با همکار ارشد و پرسابقه ارائه میشدند. حتی موفقترین شرکتها هم داشتن یک گوش شنوا را نقطه قوتی برای خود میدانند. بیل گیتس به مدت 30 سال برای اندرز گرفتن به وارن بافت، یک میلیاردر دیگر، مراجعه میکرد. پیتر ثیل (Thiel)، ابرثروتمند حوزه فناوری، رنه ژیراد حکیم و فیلسوف فرانسوی را بزرگترین فرد الهامبخش خویش میداند. کسبوکارها در سالهای اخیر تلاش کردهاند تا ترتیباتی رسمی ایجاد کنند که در آنها مزایای ارتباط، وفاداری و کمک به انتقال و توسعه مهارتها برجسته هستند. در بهترین حالت و هنگامی که بین مرید و مراد رابطه صمیمانه واقعی برقرار میشود این ترتیبات میتوانند به مراد کمک کنند تا نظریههای جدید مطرح کند و مسائل را حل کند.
اما بنگاهها چگونه بهترین برنامههای استاد و شاگرد را میسازند؟ پیوند عاطفی و همچنین احترام به فردی که به دنبال اندرزهای او هستیم فارغ از شکاف سنی و سابقه کاری برای کارایی چنین برنامههایی اهمیتی حیاتی دارند. ماریزیو اورلاچیو (Maurizio Orlacchio)، یکی از مدیران سابق هتلهای زنجیرهای فور سیزن (Four Seasons) موفقیت شغلی خود را مرهون ارتباط با استادش میدانست که یکی از مدیران عامل قدیمیتر بود و به او چگونگی انگیزه دادن به خود و کارکنان را
آموزش میداد.
برنامهها باید خودبهخود مدیریت شوند و در آن کارمند دونپایهتر هدایت بحثهایی را بر عهده میگیرد که اغلب محرمانه هستند. بهترین راه آن است که به کارمندان اجازه دهید خود انتخاب کنند که دوست دارند با چه کسی درباره مسیر شغلی خود گفتوگو کنند بدون آنکه به جایگاه آن فرد در نردبان شرکتی نگاه کنند. استادان مورد نظر را میتوان با گفتوگو راضی کرد هرچند آنها معمولاً از قبول چنین نقشی
دوری میکنند.
اگر شما قصد دارید استادی ارزشمند و مورد احترام باشید کار خود را با ارائه رهنمودهایی که از شما خواسته نشده است آغاز نکنید. اگر در جایگاه شاگرد هستید به دنبال راهحل مشکلات شخصی نباشید یا برای نجات خودتان تقاضای پول نکنید. اما هر موضوع دیگر مربوط به کار را میتوان مطرح کرد. به عنوان مثال گفتن «کار من بیش از حد توانم زیاد شده و احساس تزلزل میکنم» به همان اندازه گفتوگو درباره چشمانداز درازمدت شغلی منطقی جلوه میکند. بنگاهها بیش از پیش اهمیت گفتوگوی رودررو با همکاران باسابقه را درک کردهاند. نیکلاس بلوم از دانشگاه استنفورد با استفاده از دادههای صدها سازمان از زمان شروع همهگیری به بعد متوجه شد که آموزش کارکنان جدید یک دلیل کلیدی برای کشاندن آنها به محیط کار به مدت دو یا سه روز در هفته بود. دیوید سولومان، مدیرعامل گلدمنساکس، در اطلاعیه بازگرداندن کارکنان به ادارات به صورت تماموقت بارها بر این نکته تاکید کرده است.
برخلاف تلاشهای بنگاه گلدمن، کار از منزل به یکی از ویژگیهای ثابت پس از دوران همهگیری تبدیل شده است، بنابراین میتوان برای برنامههای مجازی استاد-شاگردی جایگاهی در نظر گرفت. همانند هر رابطه آنلاین، برقراری اعتماد و دوستی به زمان بیشتری نیاز دارد. هر اندازه هم که حد و حدود مشخص باشند باز هم در جلسات زوم (Zoom) و در جلوی دوربینها بخشهایی از فضای شخصی آشکار میشوند، بنابراین توصیه میشود که افراد لباس رسمی بپوشند و از اموری مانند رفتن به سر یخچال پرهیز کنند. آن چیزی که در دیدار رودررو طبیعی به نظر میرسد شاید در فضای آنلاین خوشایند نباشد.
رابطه معکوس استاد-شاگردی نیز رواج پیدا کرده است. دیدار یک کارمند جوان با مدیرعاملی که لازم است درک خود از تنوع و شکافهای نسلی را بازسازی کند مزایای بزرگی به همراه میآورد. اینکه یک مدیر مالی پخته چه چیزهایی میتواند از یک نسل هزاره بیاموزد جای بحث دارد، اما باید پذیرفت که بهترین برنامههای استاد-شاگردی همانند یک خیابان دوطرفه هستند. برنامه استاد و شاگردی چه در قالب صرف ناهار، نوشیدنی یا گفتوگو در پارکینگ باشد اگر باعث تقویت فرهنگ دوستی، حفظ کارکنان و توسعه کارمندان مستعد باشد مزایایی غیرقابل انکار خواهد داشت. اگر نمیتوانید یک راهبان جدای (شخصیت جنگ ستارگان) پیدا کنید حداقل در جستوجوی فردی باشید که هرگاه در کار گیر کردید با او صحبت کنید. گاهی اوقات صرف یک قهوه با همکار به اندازه کشیدن شمشیر کارایی دارد.