بر باد رفته
دستاوردهای اقتصاد کلان چگونه بر باد رفت؟
این روزها جوانی دفتر اقتصاد کلان سازمان برنامه و بودجه را مدیریت میکند که اظهارنظرهایش درباره «افسانه بودن مکانیسم بازار» و «مهار اسب سرکش تورم» در شبکههای اجتماعی سروصدای زیادی به پا کرده است. اواخر مردادماه امسال خبر انتصاب «حمیدرضا مقصودی» به عنوان سرپرست دفتر امور اقتصاد کلان سازمان برنامه و بودجه منتشر شد. «داود منظور» که خود از اواخر فروردینماه با حکم سیدابراهیم رئیسی به ریاست سازمان برنامه و بودجه منصوب شد، در ادامه انتصابهای خود حمیدرضا مقصودی را به عنوان سرپرست امور اقتصاد کلان سازمان برگزید. مقصودی نیز مثل بسیاری دیگر از مدیران دولت سیزدهم در دانشگاه امام صادق تحصیل کرده و از پل مدیریت به دولت راه یافته است. این دانشآموخته دانشگاه امام صادق در حالی به سرپرستی دفتر امور اقتصاد کلان سازمان برنامه و بودجه منصوب شده که پیش از او اقتصاددانان نامآشنایی چون محمد طبیبیان، مسعود نیلی، مهدی عسلی، محمد کردبچه و این اواخر اقتصاددانان جوانی مانند امینه محمودزاده و محمدحسین رحمتی، عهدهدار این پست حساس بودهاند. آنچه انتصاب حمیدرضا مقصودی را عجیب جلوه میدهد، بیاعتقادی او به اصول اقتصادکلان و مکانیسم بازار است. اگر این اقتصادخوانده جوان در گفتوگو با یک رسانه اصولگرا یا در جمع همسنگران سیاسی خود، مکانیسم بازار را افسانه میخواند و علم اقتصاد را مسخره میکرد، هیچجای نگرانی نبود اما زمانی که او در کسوت مدیر دفتر اقتصادکلان سازمان برنامه و بودجه، رابطه نقدینگی و تورم را رد میکند و درباره علم اقتصاد مواضع شاذ میگیرد، آحاد اقتصادی را نگران تورم آینده میکند. چرا بعد از آن همه تلاش برای پذیرش اصول اقتصاد کلان از سوی نظام حکمرانی، دوباره به دوران افول و سقوط آن رسیدهایم؟