اصلاحات مالی و اقتصادی
سرمایهگذاری در داراییهای ناملموس
وقتی روسیه به اوکراین حمله کرد در ابتدا داراییهای ملموس اهمیت زیادی پیدا کردند. بمبها و گلولهها پرارزش شدند؛ بازارهای کالاهای تجاری به هم ریخت و زنجیرههای عرضه وارونه شد. اما با گذشت زمان و تداوم جنگ عوامل ناملموس نیز اهمیت خود را به رخ کشیدند. دانش مدیریتی و تدارکاتی نیروهای مسلح در هر دو جبهه به همراه مزیتهای فناوری از قبیل استفاده اوکراین از پهپادهای بیرقدار مسیر جنگ را تغییر دادند. به همین ترتیب احساس همدلی که اوکراین از مردم سراسر دنیا بهسوی خود جذب کرده بود شدت گرفت و باعث شد دولتهای خارجی پشتیبانی بیشتری از این کشور داشته باشند.
این دیدگاه که داراییهای ناملموس باوجود سختی اندازهگیری اهمیتی حیاتی دارند پیام اصلی کتاب جدید جاناتان هاسکل سیاستگذار بانک انگلستان و استیان وست لیک از انجمن آمار سلطنتی بریتانیا است. کتاب دوم آنها «باز شروع آینده» نام دارد. اولین کتاب با عنوان «سرمایهداری بدون سرمایه» که در سال 2017 انتشار یافت چنین استدلال میکند که اقتصاد داراییهای ناملموس به توضیح چرایی رکود رشد اقتصادی و افزایش نابرابری کمک میکند. کار آنها بخشی از مجموعه نوشتارهای مرتبط با روند آینده رشد از جمله کتاب «رشد کامل» نوشته دیتریچ والراث و «ظهور و سقوط رشد آمریکایی» نوشته رابرت گوردون است.
سرمایهگذاری ناملموس اموری مانند تحقیق و توسعه توسط بنگاهها و همچنین بازاریابی، طراحی و برندسازی را در بر میگیرد. در اواخر دهه 1990 در آمریکا، هزینهکرد در امور ناملموس از سرمایهگذاری در امور ناملموسی مانند کارخانه و تجهیزات پیشی گرفت. اما از زمان بحران مالی سرعت هزینهکرد روبه کاهش گذاشت. نویسندگان یادآوری میکنند که رشد سالانه سرمایه ناملموس در کشورهای ثروتمند بین سالهای 1995 و 2008 حدود سه تا هفت درصد بود. اما در طول دهه پس از آن رشد آن در هر سال از سه درصد فراتر نرفت. این امر صرفاً بازتابی از کندی رشد اقتصادی نبود. افزایش سرمایهگذاری ناملموس بهعنوان سهمی از تولید ناخالص داخلی نیز متوقف شد. این رویداد چهرهای معماگونه داشت زیرا سودآوری شرکتها هنوز بالا بود. افزایش سرمایهگذاری کل در سال گذشته قابل توجه بود اما دادههای فرامرزی درباره داراییهای ناملموس در دسترس نیستند. همچنین مشخص نیست که آیا رشد سرمایهگذاری به اندازه کافی بود تا روند کند گذشته را جبران کند؟
آنگونه که آقایان هاسکل و وست لیک میگویند مشکل اصلی آن است که ترتیبات اقتصادی و مالی موجود برای پشتیبانی از سرمایهگذاری به سمت هزینهکرد برای کالاهای سرمایهای سوق داده میشوند نه داراییهای ناملموس. آنها اشاره میکنند که اوجگیری رشد اقتصادی آنگونه که در دولت- شهرهای ایتالیای قرونوسطی و در چین قرن 10 تا 13 اتفاق افتاد نتوانست تداوم پیدا کند دقیقاً به این دلیل که نهادها موفق نشدند انگیزهها و فعالیتهای مناسب را خلق کنند. نویسندگان میگویند اینبار بخشی از راهحل در آن است که از تامین مالی سرمایهگذاری در داراییهای ناملموس حمایت شود. مطالعه سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه درباره 29 اقتصاد پیشرفته بین سالهای 1995 تا 2015 نشان میدهد که بخشهای دارای داراییهای ناملموس در مناطقی بیشتر بهرهوری دارند که نظامهای مالی توسعهیافتهای در آنجا وجود دارد و دسترسی به تامین مالی آسانتر است. تفاوت سطح توسعه مالی که بر مبنای ترکیبی از سرمایه بازارهای سهام مالکانه و نسبت اعتبارات کل به تولید ناخالص داخلی سنجیده میشود میتواند به ما بگوید چرا رشد سالانه بهرهوری نیروی کار در بخشهایی مانند تجهیزات کامپیوتری (که دوسوم داراییهای آن ناملموس است) در کشورهای توسعهیافته از نظر مالی -مانند ژاپن- یک واحد درصد بیشتر از کشورهای دیگر -مانند پرتغال- است. سرمایه خطرپذیر منبع مورد نظر تامین مالی سهام مالکانه بنگاههایی مانند فناوری زیستی و فناوری مصرفکننده هستند که بالاترین فعالیتهای ناملموس را دارند. اما سرمایه خطرپذیر بیشتر در اختیار شرکتهای آمریکایی است که برای رشد بسیار سریع برنامه دارند. در بسیاری از نقاط جهان، بخش زیادی از سرمایهگذاری تجاری هنوز از طریق بدهی تامین مالی میشود که برای وثیقه به داراییهای فیزیکی وابسته است.
صنعت سرمایه خطرپذیر در آمریکا پس از آن آغاز شد که صندوقهای بازنشستگی اجازه یافتند در سرمایهگذاریهایی با قابلیت نقدشوندگی کمتر مشارکت کنند. به همین دلیل است که سرمایهگذاری تجاری در آمریکا قویتر از دیگر کشورها ظاهر شد. بنابراین نویسندگان طرفدار ابزارهای سرمایهگذاری بزرگتری هستند که ریسکها را برای تکتک وامدهندگان در دیگر نقاط جهان شناسایی و تجمیع میکنند. به عنوان مثال، صندوق داراییهای درازمدت بریتانیا که سال گذشته تأسیس شد به صندوقهای بازنشستگی کمک میکند تا به داراییهای غیرنقدشونده درازمدت دسترسی پیدا کنند. علاوه بر این، حذف مزیتهای مالیاتی تأمین مالی از طریق بدهی میتواند زمین بازی را برای سرمایهگذاری ملموس و ناملموس عادلانه و هموار کند.
توصیههای دیگر به چگونگی و مکان سرمایهگذاری مربوط میشوند. به عنوان مثال، قانون حق مالکیت معنوی نباید مانع ترکیب ایدههای موجود شود. نویسندگان شهرها را مکان اصلی سرمایهگذاری ناملموس میدانند. آنها میتوانند روابطی را ایجاد کنند که عامل پیدایش داراییهای ناملموس هستند، ایدههای جدید را تشویق کنند و در زمان سرریز سرمایهگذاریها مجموعه بزرگتری از ذینفعان تولید کنند. استفاده بهتر از زمینها و سیاستهای منطقهبندی در این راه موثر خواهد بود.
کتاب «باز شروع آینده» میتواند نشانه اصلی تحول در اندیشه اقتصاددانان درباره رشد باشد. در دهه 2010 اکثر مناظرهها پیرامون آن بود که چگونه میتوان با تداوم کمبود تقاضا مقابله کرد. در دهه تورمی 2020 تمرکز بر آزادسازی توان بالقوه عرضه در اقتصاد قرار میگیرد. اما درحالیکه پژوهشگرانی مانند آقای گوردون و آقای والراث موج رشد سریع در قرن 20 را یک استثنا میدانند آقایان هاسکل و وست لیک امیدوارند که ما به نرخهای بالای رشد بازگردیم. کتاب «باز شروع آینده» با ارائه راهحلها چشماندازی خوشبینانهتر ارائه میدهد به شرط آنکه دولتها از رهنمودهایش پیروی کنند.