به نفع خود یا دیگری
چرا فعالیت داوطلبانه انجام میدهیم؟
فعالیت داوطلبانه در سالهای اخیر مورد علاقه عمومی و سیاسی گسترده قرار گرفته است. بحثهای سیاستی در بسیاری از کشورها با چگونگی حفظ و تشویق داوطلب انجام شده است و کمیسیونهای مختلف پارلمانی و دولتی روشهای تحریک فعالیتهای داوطلبانه را در میان گروههای مختلف مانند جوانان، سالخوردگان، والدین شاغل و مهاجران بررسی کردهاند. سال 2001 سال داوطلبان سازمان ملل بود و این امر باعث بروز انواع مظاهر ملی، محلی، بحثها و ابتکارات سیاستی شد که غالباً با بازتاب رسانهای زیادی روبهرو میشدند. در ادبیات در حال شکوفایی علوم اجتماعی درباره سقوط (فرض) جامعه مدنی، فروپاشی جامعه مدنی و فرسایش سرمایه اجتماعی، فعالیت داوطلبانه شاخصی از روندهای منفی و همچنین ابزاری ممکن برای بهبود شرایط است. فعالیت داوطلبانه فقط بیانگر تعامل فردی و نتیجه خود به خودی زندگی جامعه نیست. اغلب به صورت آگاهانه سازمان یافته است و میتوان آن را به عنوان هدف سیاستگذاری درآورد. این آمیزه اراده و سازمان در ایجاد رفتارهای اجتماعی باعث میشود که داوطلب شدن پدیدهای بسیار جالب باشد.
اکثر مطالعاتی که به دنبال تبیین فعالیت داوطلبانه هستند، تنها ارتباط ضعیفی بین ویژگیهای اجتماعی-جمعیتی مانند سن، درآمد، تحصیلات و کلاس اجتماعی پیدا کردهاند. بنابراین نمیتوان فعالیت داوطلبانه را از طریق چنین ویژگیهایی توضیح داد. بنابراین، به نظر میرسد توضیحات در سایر ویژگیهای فردی مانند ارزش نیز یافت شود. ارزشها میتوانند خود را به صورت عمومیتر در انگیزههای داوطلب شدن پدیدار کنند یا میتوان آنها را بیشتر به عنوان یک رهنمود در زندگی افراد مشاهده کرد تا یک مدیریت آشکار رفتاری. مردم نهتنها با علاقه شخصی خود، بلکه با ارزشها، هنجارها و سیستمهای اعتقادی خود نیز هدایت میشوند. ارزشها به عنوان یک تمایل ریشهدار در نظر گرفته میشوند که مردم را به شیوه خاصی هدایت میکنند. به نظر میرسد که میزان کار ناخواسته مردم تا حدود زیادی به ارزشهای آنها بستگی دارد.
در ادامه به توضیح جنبههای مختلف فعالیت اجتماعی پرداخته میشود و انگیزه افراد از انجام این فعالیتها و مزایای آن بیان میشود.
تعریف فعالیت داوطلبانه
اما فعالیت داوطلبانه دقیقاً چیست؟ اگر به تعاریف داوطلبانه یا کار داوطلبانه در سراسر جهان بنگریم، سه یا چهار عنصر مشترک یافت خواهیم کرد. از جمله اینکه فعالیتی غیراجباری است. این مورد (به جز موارد دیگر) به نفع دیگران انجام میشود. نکته دیگر اینکه جامعه به عنوان یک کل یا یک سازمان خاص در نظر گرفته میشود. علاوه بر آن پرداخت مالی به داوطلب صورت نمیگیرد و به نقل از دکتر دینگل در سال 2001، اگرچه تا حدودی این امر کمتر رایج است اما در یک زمینه سازمانیافته اتفاق میافتد.
بنا به بیان دکتر ویلسون در سال 2000، از آنجا که برخی از تعاریف در مورد ذینفعان محدودتر هستند و الزام تولید «کالای عمومی» را بیان میکنند لذا وی داوطلبانی را که برای سازمان خود یا گروه خود کار میکنند از این تعریف مستثنی میداند. سایر موارد از جمله عدم ارتباط فعالیتهای داوطلبانه با کار داوطلب نیز وجود دارد. معیار غیرواجب بودن ضروری است، اما اغلب مشهود نیست. شرایطی وجود دارد که نیاز به فعالیتهای داوطلبانهای دارد که یک فرد منطقی به سختی میتواند آنها را رد کند، مانند خدمات اجتماعی به عنوان جایگزین زندان یا خدمت سربازی. کار داوطلبانه برای اینکه دانشآموزان بتوانند اعتباراتی را برای تحصیل خود، یا تجربیات لازم را برای یافتن شغل کسب کنند. بهطور کلی گاهی عناصر اجباری کار (داوطلبانه) با ماهیت اقتصادی آنقدر قوی هستند که در واقع آن فعالیتها دیگر داوطلبانه محسوب نمیشوند. همچنین فعالیتهای داوطلبانه که برای جلوگیری از محرومیت و انزوای اجتماعی انجام میشود، چطور؟ یا احساس الزام اخلاقی یا شرعی؟ افرادی که در تعریف دکتر پاول بکر، داوطلب نامیده میشوند، گاهی اوقات برای رد کردن استیضاح به این احساسات اشاره میکنند که «داوطلبانه نیست، من چارهای ندارم، احساس میکنم باید این کار را انجام دهم». آیا میتوان در اینجا بین احساس وظیفهای که آزادانه انتخاب شده است و عدم آزادی برای مقاومت در برابر تابعیت تمایز قائل شد؟ کار بدون مزد که توسط دولت انجام میشود یک مورد بسیار سادهتر از اجبار است و عموماً دلیلی برای حذف آن کار داوطلبانه است. در کشورهای کمونیست سابق «کار داوطلبانه اجباری» وجود داشت، اما اکنون عنصر داوطلبانه به طور ویژهای مورد تاکید قرار گرفته است، اما بارگذاری تاریخی این اصطلاح هنوز تاثیر منفی بر تمایل به درگیر شدن با این دسته فعالیتها را با خود به همراه دارد.
چرا افراد داوطلب میشوند؟
یک توضیح میتواند این باشد که کار داوطلبانه شخصیت فرد را منعکس میکند: بعضی از افراد ذاتاً مفید، فعال و سخاوتمند هستند و بعضی دیگر کمتر. این اختلافات کموبیش پایدار است، خواه در ژن افراد یا ناشی از تربیت آنها باشد یا از برخی تجارب شخص نشات گرفته باشد. احتمالاً همه ما کسانی را میشناسیم که همیشه کارهای اضافی انجام میدهند، همیشه مایل به کمک هستند، آماده هستند که ابتکار عمل را چه در محل کار، چه در محله یا خانه انجام دهند و همچنین نوع دیگری از افراد را میشناسیم که بیشتر اوقات منفعل میمانند، همیشه کارهای دیگری برای انجام دادن دارند و بیش از حد خسته هستند.
یک توضیح جایگزین برای رفتارهای اجتماعی بر شرایط تاکید دارد. ایده اصلی این است که «مردم تمایل به انجام کارها به دلیل شرایط خود دارند، نه آنچه هستند». در شرایط کاملاً متفاوت، افراد ممکن است کاملاً متفاوت رفتار کنند. نوعدوستی ممکن است یکی از این ارزشها باشد، اما ممکن است همبستگی و تقابل، خیرخواهی و بیعدالتی، برابری و نابرابری و در پایان ارزشهای مذهبی نیز در رابطه با کار داوطلبانه ذکر شود. واکنش متقابل نشان میدهد که افراد در انتظار مبهمی به دیگران کمک میکنند که در صورت نیاز فرد دیگری نیز به نوبه خود به آنها کمک خواهد شد وگرنه مردم به دیگران کمک میکنند تا در ازای راهی که دیگران به آنها کمککردهاند کاری انجام دهند.
خیرخواهی ممکن است به نوعدوستی نزدیک باشد به این معنا که این یک دیدگاه اخلاقی است که وظیفه و شفقت را به هم پیوند میدهد و ممکن است مثلاً بر پایه ارزشهای دینی باشد. احساس همبستگی به عنوان دلیلی برای داوطلب شدن با مفاهیم هویت و نگرانی دیگران در جامعه ارتباط دارد و این در تمایل فرد برای کمک به منافع یک فرد یا گروه اجتماعی منعکس میشود. داوطلب شدن همچنین ممکن است ناشی از احساس بیعدالتی و نابرابری باشد و ایدههایی که باید نابرابریها را از بین ببرد، به تصویر بکشد. بنابراین میتوان ادعا کرد که ارزشها، در سطح فردی، ممکن است از ویژگیهای مهم داوطلبانه باشند.
با این حال، از بررسیهای روانشناختی جامعه میتوان فهمید که بین ارزشهای مردم و نظریه واقعی آنها درباره «اقدام استدلالی» رابطه یک به یک وجود ندارد. دکتر فیش باین و آژزن در سال 1975 کاملاً قانعکننده نشان دادهاند ارزشها فقط یکی از مولفههایی هستند که میتوانند رفتار انسان را توضیح دهند. بنابراین جای تعجب نیست که ویلسون در سال 2000 از تعدادی مطالعه نتیجه گرفت که «به طور کلی، رابطه بین ارزشها و فعالیت داوطلبانه ضعیف و ناسازگار است». ارزشها احتمالاً به عنوان عامل پیشبینیکننده فعالیت داوطلبانه از اهمیت کمتری برخوردار هستند، اما بیشتر به فهم نوع دلایل و انگیزههای فرد کمک میکند. بسته به شرایط اقتصادی و سنتهای مراقبتی دولت و زندگی اجتماعی، نیازها و فرصتهای داوطلبانه و نوع کارهایی که باید انجام شود متفاوت است بنابراین ارزشهای مربوطه نیز متفاوت خواهد بود. افرادی با ارزشها و هنجارهای مختلف احساس تمایل به سازمانها و فعالیتهای مختلف دارند و به نظر میرسد تمایز انواع اساسی فعالیت داوطلبانه اولین شرط برای درک بهتر ارتباط ارزشها در سطح فردی است.
اما ارزشها همچنین ممکن است در سطح کل و به صورت جمعی در خاتمه دادن به سطح فعالیت داوطلبانه در یک جامعه مهم باشند. همانطور که واضح است، فرهنگ مهم است. به خودی خود، چنین گزارهای چیز جدیدی را نشان نمیدهد. دکتر وبر قبلاً در کارهای مهم خود درباره اخلاق پروتستان پیوندهای تنگاتنگ بین فرهنگ و جامعه را نشان داده است. او بیان میکند: «فرهنگ شامل آن چیزی است که فکر میکنیم، نحوه عمل و آنچه متعلق به خودمان باشد و از آنجا که ارزشها بخش مهمی از فرهنگ هستند، فرض بر این است که ارزشهای جمعی برای فعالیت داوطلبانه نیز مهم هستند. فعالیت داوطلبانه در جامعههایی با روحیه همبستگی بیشتر دیده میشود. همچنین، ممکن است انواع سازمانهایی که تاسیس میشوند به ارزشهای یک کشور نسبت داده شود. در جوامع فردگراتر ممکن است سازمانهای خیریه برای بسیاری از افراد به عنوان یک ضرورت شناخته شوند، در حالی که در جوامع جمعگرایانه این نیاز کمتر ضروری تلقی میشود. در مناطقی از ایتالیا که تعامل بیشتر است، دموکراسی عملکرد بهتری دارد، اما ارزشهای دموکراتیک نیز در بین مردم گستردهتر است. در سازمانهای داوطلبانه مردم دیگران را میشناسند، فرآیندهای مذاکره و همکاری را که برای بقای دموکراسی ضروری است، تجربه میکنند و میآموزند. بنابراین فعالیت داوطلبانه و ارزشها ممکن است یکدیگر را تقویت کنند، زیرا متقابلاً به یکدیگر وابسته خواهند بود.
تغییر ارزش یا تغییر فرهنگ عواملی برای میزان داوطلب شدن در پی خواهد داشت. شخصیسازی احتمالاً مهمترین تغییر ارزشی است که در حال حاضر بر داوطلب شدن تاثیر دارد. واتنو در 1991 با عنوان «مراقبت از دیگران و کمک به خود»، نتیجه میگیرد افرادی که بیشترین میزان واقعگرایی را داشتند، بیشترین ارزش را برای انجام کارها برای کمک به دیگران نیز داشتهاند. در تحقیقات هاستینکس مربوط به «داوطلبان جدید» مدرن و پسامدرن نیز نتیجهگیری مشابهی به دست آمده است که به نظر میرسد علاقه کمتری به انجام کارهای هیات مدیره دارند و اهداف خاصتر و آزادی بیشتر را ترجیح میدهند. این موضوع میتواند یک مشکل جدی مدیریتی ایجاد کند و تصادفی نیست که سازمانهای داوطلب هلندی از افزایش تعداد «داوطلبان درب گردان»، که از یک حوزه فعالیت مد به حوزه دیگر میروند، شکایت دارند. با این حال، کاهش وفاداری سازمانی لزوماً به معنای کاهش تعهد داوطلبان در قبال وظایف آنها نیست و با کمی انعطافپذیری بیشتر، سازمانها برای جذب داوطلبان جدید و استفاده از فردگرایی آنها به عنوان یک منبع انسانی بهرهمند میشوند. شخصیسازی روندی با عواقب منفی اجتنابناپذیر برای فعالیت داوطلبانه ندارد، یا به طور اجتنابناپذیری همه سازمانهای داوطلب را وادار میکند تا با همان «داوطلبان جدید» سازگار شوند.
چرا باید کار داوطلبانه انجام دهیم؟
اداره آمار کار داوطلبانه در سال 2013 برای ایالات متحده کاهش 4 /25درصدی این فعالیت را نشان میدهد، که کمترین میزان از زمان بررسی در سال 2002 است. برخی اظهار میدارند که کاهش در کار داوطلبانه تا حدودی به دلیل اقتصاد فراگیر شده است. افراد تمرکز خود را بر روی گرفتن و نگهداری کار میگذارند که در ازای آن پول پرداخت شود و احساس نمیکنند وقت کافی در مورد کار بدون حقوق داشته باشند. با این حال، فعالیت داوطلبانه، کاری نیست که تا زمانی که وقت و پول اضافی ندارید، آن را به تاخیر بیندازید. دلایل بیشماری وجود دارد که باعث میشود بازده شما بسیار بیشتر از زمان سرمایهگذاریتان باشد. دکتر داون کار از دانشگاه فلوریدا در مجموعه تحقیقات خود دلایلی را بیان میکند که چرا افراد باید فعالیت داوطلبانه را به عنوان بخشی از زندگی روزمره خود انجام دهند.
1- داوطلبان این دست فعالیتها عمر طولانیتر و سالمتری دارند. داوطلبان شادتر و سالمتر از افراد دیگر هستند. در واقع، در اواخر زندگی، حتی فعالیت داوطلبانه برای سلامتی فرد مفیدتر از ورزش و تغذیه خوب است. افراد مسنی که داوطلب میشوند از نظر جسمی عملکرد بهتری دارند، از سلامت روانی مطلوبتری برخوردار هستند و عمر طولانیتری دارند. با وجود این افراد مسنی که داوطلب میشوند تقریباً همیشه افرادی هستند که در اوایل زندگی داوطلب شدهاند. سلامتی و طول عمر داوطلب از طریق ایجاد نقشهای داوطلبانه معنادار قبل از بازنشستگی و ادامه این فعالیتها پس از ورود به سالهای پس از بازنشستگی حاصل میشود.
2- فعالیت داوطلبانه روابط محکم برقرار میکند. با وجود همه ارتباطات آنلاین که در نوک انگشتان ما موجود است، مردم اکنون بیش از هر زمان دیگری تنها هستند. در حقیقت، یک مطالعه AARP در سال 2010 گزارش داد که شیوع تنهایی نسبت به همه زمانها بالاتر است، از هر سه بزرگسال 45ساله یا بالاتر، یک نفر در طبقهبندی تنها قرار دارد. ارتباطات آنلاین اگرچه برای حفظ روابط موجود مفید است، اما در ایجاد روابط پایدار و جدید چندان مفید نیست. کار در کنار افرادی که قدرت شما را نسبت به حمایت از یک هدف خاص احساس میکنند، راهی برای ایجاد روابط قوی با دیگران است. این موضوع فقط برای ایجاد دوستیهای جدید مفید نیست بلکه داوطلب شدن در کنار سایر اعضای خانواده پیوندهای خانوادگی را بر اساس «فعالیت» ارزشهای شما تقویت میکند و این مزایا اثر موجی دارند. کودکانی که با والدین خود داوطلب شدهاند، بیشتر از بزرگسالان داوطلب میشوند.
3- داوطلب شدن برای شغل شما نیز مفید است. افرادی که داوطلب میشوند درآمد بیشتری کسب میکنند، بخشی به این دلیل که روابطی که افراد هنگام فعالیت داوطلبانه ایجاد میکنند میتواند برای منافع مالی استفاده شود. در سال 1973، مارک گرانووتتر، جامعهشناس دانشگاه جان هاپکینز، نقش مهم «روابط ضعیف» را توصیف کرد. روابط ضعیف آن روابطی است که خارج از شبکه اجتماعی گرهخورده فرد نیست. این روابط از این جهت مهم هستند که دسترسی به اطلاعات و فرصتهای جدید را فراهم میکنند. افراد در شبکه نزدیک شما اطلاعات اضافی را ارائه میدهند. آنها قبلاً در همان فعالیتها شرکت کردهاند و افراد مشابهی را میشناسند. مدتهاست که فعالیت داوطلبانه راهی برای ایجاد ارتباطات «گره ضعیف» را که به فرصتهای شغلی منجر میشود، ایجاد میکند. داوطلب شدن در صنعت شغلی فعلی خود یا زمینهای که میخواهید به آن وارد شوید یک روش ویژه موثر برای استفاده از روابط اجتماعی برای گرفتن شغل است. مدتهاست که فعالیت داوطلبانه راهی برای ایجاد ارتباطات «گره ضعیف» است که در نهایت به فرصتهای شغلی جدید منجر میشود. فعالیت داوطلبانه در زمینه شغلی فعلی یا زمینهای که میخواهید به آن وارد شوید یک روش ویژه موثر برای استفاده از روابط اجتماعی در راستای گرفتن شغل است.
4- فعالیت داوطلبانه برای جامعه مفید است. بسیاری از مشاغل و تقریباً همه سازمانهای ماموریتمحور تنها در صورت داشتن نیروی کار داوطلب قوی موفق هستند. در حقیقت، مکانهایی مانند موزهها، سازمانهای خدمات اجتماعی و سازمانهای مبتنی بر دین، اغلب برای دستیابی به اهداف خود و انجام ماموریت خود، بیش از کارگران حقوقبگیر به داوطلبان اعتماد میکنند. این مشاغل متعهد به انجام کارهای خوب برای جامعه هستند. آنها قسمتهایی را که برنامههای دولتی متوقف میشود، برمیدارند و با داوطلب شدن در این سازمانها، افراد در کمک به جامعه برای پاسخگویی به نیازهای مردم از همه اقشار شرکت میکنند.
5- داوطلب شدن به شما احساس هدفمند بودن میدهد. اگرچه این موضوع به خوبی درک نشده است که چرا داوطلبسازی چنین مزیت عمیقی برای سلامتی ایجاد میکند، اما یک عامل اصلی این است که داوطلب بودن در بیان و تسهیل فرصتهای انجام هدف شخصی خود فرض میشود. ماهیت داوطلبانه به معنای انتخاب کار بدون پرداخت هزینه برای آن است. در نتیجه، افراد تصمیم میگیرند وقت خود را صرف مسائلی کنند که به شدت نسبت به آنها احساس مسوولیت میکنند. اگر به شدت نگران درمان و رفاه حیوانات هستید، به عنوان مثال داوطلب شدن در یک پناهگاه حیوانات به شما کمک میکند تا یک معضل اجتماعی را که برای شما معنادار است برطرف کنید.
اگر در حال حاضر داوطلب نیستید (از هر چهار نفر یک نفر داوطلب است)، منابع آنلاین زیادی برای کمک به شما در یافتن فرصت وجود دارد. تعهد دادن حتی در کمتر از یک ساعت در هفته میتواند فواید زیادی برای زندگی افراد داشته باشد و علاوه بر آن سازمانهایی که به چنین کمکی اعتماد میکنند، قادر به پیشرفت خواهند بود.