سیاستهای تبدار، اقتصاد ناپایدار
چرا کمپین انتخاباتی 2020 ترامپ، زشتترین چهره را در تاریخ آمریکای مدرن دارد؟
سال 2020، تحت سلطه انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده و یک رکود جهانی است. سرتیتر خبرها در سال 2020 را دو موضوع به خود اختصاص خواهد داد: کمپینهای انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده و ضعف اقتصاد جهانی. هر دو اینها اضطراب و نگرانی را در دنیا افزایش خواهد داد و همچنین، هر یک بر دیگری تاثیر خواهد گذاشت. سال 2020، یک سال پرنوسان خواهد بود و خصیصههای آن، سیاستهای ناپایدار، خصمناک و دوقطبی و همچنین چشمانداز اقتصادی ضعیف برای جهان است. همه اینها هم صرفنظر از این است که چه کسی در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده در سال 2020 در 3 نوامبر پیروز میشود.
سال 2020، تحت سلطه انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده و یک رکود جهانی است. سرتیتر خبرها در سال 2020 را دو موضوع به خود اختصاص خواهد داد: کمپینهای انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده و ضعف اقتصاد جهانی. هر دو اینها اضطراب و نگرانی را در دنیا افزایش خواهد داد و همچنین، هر یک بر دیگری تاثیر خواهد گذاشت. سال 2020، یک سال پرنوسان خواهد بود و خصیصههای آن، سیاستهای ناپایدار، خصمناک و دوقطبی و همچنین چشمانداز اقتصادی ضعیف برای جهان است. همه اینها هم صرفنظر از این است که چه کسی در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده در سال 2020 در 3 نوامبر پیروز میشود.
در مورد بسیاری از عوامل موثر بر این انتخابات هنوز نمیتوان با قطعیت صحبت کرد. مثلاً هنوز مشخص نیست که چه کسی نامزد دموکراتها و رقیب ترامپ خواهد بود. اما خیلی شکی وجود ندارد که زشتی چهره کمپینها در انتخابات ریاستجمهوری 2020 در تاریخ آمریکای مدرن، بیسابقه باشد. انتخابات سال 2016، به خودی خود یک رقابت کثیف بود و مردم بسیار زیادی از رئیسجمهور شدن ترامپ ناراضی بودند.
در سال 2020 میلیونها رایدهنده در هر دو جناح، احساس خواهند کرد که دموکراسی در کشورشان به خطر افتاده است. خارج از آمریکا، میلیونها نفر با این سوال مواجه هستند که آیا دوره چهار ساله ریاستجمهوری غیرعادی ترامپ به پایان خواهد رسید یا اینکه او چهار سال دیگر هم بر مسند قدرت خواهد ماند. میلیونها نفر در خارج از آمریکا با این سوال مواجه هستند که آیا کشوری که بعد از جنگ جهانی دوم، لنگر نظم جهان بوده است، در حال تغییر کردن است یا نه.
با تشکر از توانایی رئیسجمهور آمریکا برای نشان دادن سیاستهایش از طریق اقداماتش و همچنین فعالیت توئیتریاش، آقای ترامپ در اپرای انتخابات، مدیر نمایشها خواهد بود و اوست که مشخص میکند مبارزه انتخاباتی چگونه انجام شود. او هر کسی را که رقیب او باشد، به عنوان یک سوسیالیست خطرناک معرفی خواهد کرد. ترامپ هر کسی را که رقیبش باشد به عنوان کسی معرفی میکند که با پذیرفتن مهاجران، ایالات متحده را غرق خواهد کرد و با اتخاذ خطمشیهای اقتصادی رادیکالی چپ، کشور را سست و ضعیف خواهد کرد. اگر رقیب انتخاباتی ترامپ، الیزابت وارن، سناتور ماساچوست و استاد سابق حقوق باشد، ترامپ خوشحالتر خواهد بود چراکه الیزابت وارن برنامهاش را برای بازسازی سرمایهداری ایالات متحده، برنامهای رادیکال توصیف کرده است.
اما حتی اگر نامزد دموکراتها یک فرد معتدلتر مانند جو بایدن، که قبلاً معاون رئیسجمهور بود، باشد، یا حتی اگر پیت بوتیجیج، شهردار «ساوت بند» در ایالت ایندیانا که در 19 ژانویه 38ساله خواهد شد رقیب ترامپ شود، باز هم ادبیات ترامپ برای پیروزی در انتخابات تغییر نخواهد کرد. متاسفانه برای آقای ترامپ، اقتصاد ایالات متحده بهطور قابل توجهی در حال سرد شدن است و این موضوع، ادعای او را مبنی بر اینکه آمریکا را مجدداً به یک اقتصاد قدرتمند تبدیل کرده است، با چالش مواجه خواهد کرد. به خاطر جنگ تجاری میان چین و آمریکا، رشد جهانی آرامتر شده است چراکه این جنگ تجاری، به کارخانهها ضربه زده و جریانهای تجاری را با مشکل مواجه کرده است. همچنین جنگ تجاری میان این دو کشور، گردن اعتماد و اطمینان در کسبوکارها را به دندان گرفته است.
خود ایالات متحده تاکنون کمترین اثر را در نتیجه این جنگ تجاری به خود دیده است. ترامپ در سال 2017 یک برنامه کاهش مالیاتی را به اجرا درآورد که باعث شد سطح دستمزدها در ایالات متحده افزایش یابد. همچنین ایالات متحده طی بیش از نیمقرن گذشته، کمترین نرخ بیکاری را داشته است و این عوامل باعث شده که مصرفکنندگان آمریکایی، سال 2019 را با اطمینان به آینده و مشتاق برای خرج کردن به پایان برسانند. اما این سطح از اعتماد به آینده اقتصادی در سال 2020 شروع به کاهش خواهد کرد. زمانی که بازار سهام در ایالات متحده پایداری خود را از دست دهد، اوضاع مالی این کشور با مشکل روبهرو خواهد شد و دیگر همانند قبل قدرتمند نخواهد بود و همچنین نرخ بیکاری مجدداً رو به افزایش خواهد گذاشت. فدرالرزرو (بانک مرکزی آمریکا) نرخهای بهره را در جولای، سپتامبر و اکتبر 2019 کاهش داد و به این کار خود بیشتر از اینها هم ادامه خواهد داد و این باعث میشود که آمریکا از رکود فرار کند. اما این وضعیت پایان خواهد یافت و طولانیترین انبساط و رشد اقتصادی این کشور به اتمام خواهد رسید.
طوفان سیاسی همهچیز را بدتر هم خواهد کرد. ترامپ دنبال کسی خواهد گشت که او را قربانی کند و همهچیز را گردن او بیندازد. حملههای او به جروم پاول، رئیس فدرالرزرو، افزایش خواهد یافت. ترامپ به هر بنگاهی که کارگرانش را بیکار کند بهتان خواهد زد. او بیشتر از قبل تقاضای کاهش مالیاتها را خواهد داشت و سپس کنگره را به خاطر تصویب نکردن تقاضاهایش سرزنش خواهد کرد. او کنگره را به عنوان نهادی که هیچ کاری نمیکند محکوم خواهد کرد. از طرفی بهطور طعنهآمیزی، سیاستهای ترامپ، بارزترین راهی را که برای حمایت از رشد اقتصادی وجود دارد محدود خواهد کرد. این راه، پایان دادن به مقابله اقتصادی با چین است. اگرچه آقای ترامپ در امضای یک معاهده کوچک با شی جینپینگ (رئیسجمهور چین) موفق خواهد بود، اما تعرفههای آمریکا روی کالاهای چینی و همچنین تلاش این کشور برای جلوگیری از دسترسی چینیها به تکنولوژی آمریکا، ادامه خواهد داشت. این بدان خاطر است که آقای ترامپ نمیتواند تحمل کند که رقیب دموکراتیکش، او را به عنوان فردی که به چین آسان میگیرد و به نرمی با آن برخورد میکند، به مردم معرفی کند.
اگر دموکراتها یک فرد با گرایشهای چپگرایانهتر مانند برنی سندرز یا الیزابت وارن را انتخاب کنند، ناپایدار شدن رابطهای که میان سیاست و اقتصاد وجود دارد، میتواند محتمل باشد. اقدامات رادیکال در مورد صنایع آمریکا (برای مثال برنامه الیزابت وارن این است که تغییرات عظیمی را در صنعت بهداشت، صنعت مالی و بانکی و صنعت تکنولوژی به وجود آورد)، بازارهای مالی را تحت تاثیر قرار خواهد داد. برای همین ترامپ، بعد از انتخاب شدن چنین رقبایی، به سرعت همه ضعفهایی را که بازار سهام با آن مواجه است، به گردن سوسیالیسم و کاندیداهایی همچون وارن و سندرز خواهد انداخت.
با همه اینها، مادامی که اطمینان مصرفکنندگان به آینده اقتصادیشان کاهش یابد، برای ترامپ سختتر خواهد بود که ادعا کند اقتصاد آمریکا به خاطر اقدامات و سیاستهای او قدرتمند است و کمتر خواهد توانست این ادعا را برای جذب رای بهکار گیرد.