روابط پرتنش
نتیجه کشمکشهای مرگبار میان ایران و آمریکا چه خواهد بود؟
متنی که در ادامه میخوانید، ترجمهای از مقاله نوشتهشده به قلم راجر مکشین است. مکشین این مقاله را قبل از آغاز سال 2020 و قبل از اینکه ترامپ، سردار سلیمانی را به شهادت برساند نوشته است و اگر در پی نوشتن مقالهای در مورد روابط میان ایران و آمریکا بعد از به شهادت رسیدن سردار سلیمانی برمیآمد، قاعدتاً بسیاری از حرفهایش تغییر میکرد. با این حال خواندن آن خالی از لطف نیست. ضمن اینکه ما آنچه توسط مکشین نوشته شده است را تمام و کمال تایید نمیکنیم و این مقاله، برای آشنایی بیشتر شما با افکار اکونومیست در مورد رابطه ایران و آمریکاست.
متنی که در ادامه میخوانید، ترجمهای از مقاله نوشتهشده به قلم راجر مکشین است. مکشین این مقاله را قبل از آغاز سال 2020 و قبل از اینکه ترامپ، سردار سلیمانی را به شهادت برساند نوشته است و اگر در پی نوشتن مقالهای در مورد روابط میان ایران و آمریکا بعد از به شهادت رسیدن سردار سلیمانی برمیآمد، قاعدتاً بسیاری از حرفهایش تغییر میکرد. با این حال خواندن آن خالی از لطف نیست. ضمن اینکه ما آنچه توسط مکشین نوشته شده است را تمام و کمال تایید نمیکنیم و این مقاله، برای آشنایی بیشتر شما با افکار اکونومیست در مورد رابطه ایران و آمریکاست.
در منطقهای از جهان که یکی از پرمشکلترین مناطق جهان به شمار میرود، ایران، جزیره ثبات است. این جمله را جیمی کارتر، رئیسجمهور سابق آمریکا، زمانی که با محمدرضا پهلوی ملاقات داشت گفته است. اما درست یک سال بعد از انقلاب 1979 و بعد از اینکه رژیم شاه سرنگون شد و انقلابیون به رهبری آیتاللهخمینی کنترل کشور را به دست گرفتند، معلوم شد که ایران آنقدرها هم که دنیا فکرش را میکرد، در ثبات نبوده است. از بعد از انقلاب 1979 تاکنون، ایران در منطقه خاورمیانه دچار مشکل بوده است. از میان آمریکاییهایی که در مورد ایران تفکر و صحبت میکردند، تعداد کمی از آنها انقلاب 1979 را پیشبینی کرده بودند.
درست چند سال پیش، بسیاری تصور میکردند که آمریکا و ایران نهایتاً مشکلاتشان را کنار خواهند گذاشت و در سال 2019، جنگ میان آنها به حاشیه خواهد رفت. اما در ژوئن 2019، ترامپ در سودای حمله به ایران بود. او با این ادعا که ایران به کشتیهای تجاری حمله کرده و یکی از هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا را سرنگون کرده است، چنین فکری را در سر داشت و نیروهای نظامیاش را در منطقه جابهجا میکرد. سپس بعد از آرام شدن و فروکش کردن صحبت جنگ، در سپتامبر مجدداً صحبت از جنگ میان ایران و آمریکا بالا گرفت. چراکه ترامپ ادعا میکرد ایران یا نیروهای نیابتیاش به تاسیسات نفتی عربستان سعودی حمله کردهاند. به خاطر این جریانات، سایه یک جنگ میان ایران و آمریکا در سال 2020 روی سر خاورمیانه است. پشت این تصویر ناراحتکننده (اینکه جنگی میان ایران و آمریکا درگیرد)، تصمیم ترامپ در سال 2018 است. او در سال 2018 تصمیم گرفت زیر قرارداد هستهای بزند و از برجام خارج شود؛ قراردادی که باراک اوباما به آن رسیده بود و قرار بود طبق آن، ایران محدودیتهایی علیه برنامههای هستهایاش اعمال کند و آمریکا هم تحریمهای اقتصادی را بردارد.
ترامپ میگوید زیر برجام زده است چون این قرارداد را قبول ندارد و به دنبال یک قرارداد بزرگتر است. ترامپ گفته خواستار قرارداد دیگری است که طبق آن، نهتنها برنامه هستهای ایران متوقف شود، بلکه ایران برنامه موشکیاش را نیز کنار بگذارد و پایش را از کشورهای منطقه نیز بیرون بکشد. در واقع ترامپ خواستار توافقی است که ایران در آن کاملاً خلع سلاح شود و تمام نیروهایش را نیز از منطقه خارج کند و به داخل کشور بازگرداند. دولت ترامپ، سیاست «حداکثر فشار» روی ایران را در پیش گرفته و تحریمها علیه ایران را به بالاترین سطح خود رسانده است، با این امید که بتواند ایران را بار دیگر به میز مذاکره بازگرداند و اینبار قراردادی را که دلش میخواهد با ایران ببندد یا منجر به وقوع یک انقلاب دیگر در این کشور شود. اگرچه تاکنون، این اقدامات ترامپ تاثیری روی تفکر مقامات ایران نداشته و تنها بیاعتمادی آنها به آمریکا را افزایش داده است.
مقامات آمریکایی شرط میبندند که ایران در 2020 یا کمی بعد از آن به نقطه شکست و فروپاشی میرسد. تا جایی که ترامپ در سخنرانیهایش ادعا میکند: «آنها دارند به جهنم میروند.» تحریمهایی که ایالاتمتحده علیه ایران اعمال کرده، ارتباط ایران با اقتصاد جهانی را قطع کرده است. بهطوری که صادرات نفتی این کشور به شدت کاهش یافته است؛ چراکه آمریکا خریداران بالقوه نفت ایران را تهدید کرده است تا از ایران نفت نخرند. مشکلات اقتصادیای که در ایران به وجود آمده، منجر به اعتراضاتی هم شده است. اما با همه اینها خود تحلیلگران آمریکایی میگویند که ایران هنوز در هم نشکسته است. تحلیلگران آمریکایی میگویند ایران به اندازه دو سال، ذخایر خارجی دارد. اقتصاد مقاوم ایران، برای تاب آوردن در برابر فشارهای خارجی ساخته شده است. این اقتصاد قبلاً هم فشار تحریمها را تحمل کرده است.
ایران در سال 2020 از هم فرونخواهد پاشید. بلکه در عوض، بخشهای بیشتری از برنامه هستهایاش را مجدداً راهاندازی خواهد کرد؛ بخشهایی که به خاطر توافق با اوباما متوقف شده بودند. ایران مانند گربهای است که در گوشهای گیر کرده و برای همین، در منطقه بیشتر از قبل فعال خواهد بود. از آنجا که به خاطر تحریمها تجارت ایران با کشورهای دیگر تحلیل رفته است، پس این کشور با در اختیار گرفتن
رفت و آمدها در تنگه هرمز چیزی را از دست نخواهد داد. تنگه هرمز شریانی است که حدود 20 درصد از نفت جهان، از طریق این تنگه عرضه میشود. سپاه پاسداران ایران و نیروهای نیابتیاش در یمن و عراق نیز حملات بیشتری را به متحدان آمریکا در منطقه خواهند کرد. ایرانیها به آمریکا نشان خواهند داد که آنها هم میتوانند درد را به آمریکا تحمیل کنند. با همه اینها هنوز هم میتوان امید داشت که در خاورمیانه جنگ نشود. ایران و عربستان سعودی که رقبای دیرینه یکدیگر هستند، از طریق واسطههایی به توافقاتی رسیدهاند. نگرانیهای عربستان در مورد دخالتهایش در یمن، کشوری که در آن نیروهای عربستان با نیروهای انصارالله (که تحت حمایت ایران هستند) میجنگند، در حال افزایش است. بنابراین ایران و عربستان میتوانند به توافقی دست یابند که به موجب آن، جلوی جنگ گرفته شود. همچنین ترامپ نیز خود را مشتاق به مذاکره با ایران نشان داده است. البته مقامات ایران تاکنون به او پاسخ مثبت ندادهاند و معتقدند که ترامپ با این حرفهایش فقط دنبال این است که به صورت کاذب، خودش را خواستار توافق نشان دهد. اینها در حالی است که رئیسجمهور ایران، حسن روحانی، گفته است که اگر آمریکا تحریمها را بردارد، آنگاه ممکن است دو کشور بتوانند با یکدیگر مذاکره کنند.
ترامپ و کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، قبل از ملاقاتشان با یکدیگر در سال 2018 به هم توهین کرده و یکدیگر را تهدید میکردند. اما بعد از ملاقاتشان با هم، ترامپ میگوید که آنها عاشق هم شدهاند (اگرچه در عمل خیلی کم این اتفاق رخ داده است). بنابراین میتوان گفت تغییر روابط میان ایران و آمریکا چیزی نیست که کلاً بتوان آن را از معادلات حذف کرد. حتی ممکن است ترامپ برای حل مشکلات داخلیاش، تقویت وجههاش و همچنین شاید به خاطر کمپین انتخاباتیاش، به توافقی روی آورد که بسیار شبیه به توافق قبلی باشد؛ فقط با این تفاوت که بهجای نام اوباما، نام او روی توافق است. در مقابل مخالفان توافق نیز به خاطر فشارهای اقتصادیای که کشورشان تحمل میکند، بعید نیست که به روحانی اجازه دهند بار دیگر سر میز مذاکره با ترامپ بنشیند.