سقوط عنکبوت سیاه
داستان عاشقانه موگابه و زیمبابوه چگونه به پایان رسید؟
با پذیرفتن استعفای اجباری، چهار دهه حکمرانی رابرت موگابه بر سرزمین زیمبابوه به پایان رسید. استعفایی که با حرفوحدیثهای فراوانی صورت گرفت. پس از اینکه بیش از چهار روز از تسلط نظامیان ارتش بر زیمبابوه گذشته بود، فشارها برای کنارهگیری رابرت موگابه، رئیسجمهور این کشور از قدرت، افزایش یافت به طوری که نمایندگان منطقهای حزب زانو پیاف، حزب حاکم، خواستار استعفای موگابه شده بودند، اما این پیرمرد 93ساله در ابتدا با خودداری از استعفا قول داده بود ریاست نشست ماه آینده زانو پیاف را بر عهده بگیرد.
محمد علینژاد: با پذیرفتن استعفای اجباری، چهار دهه حکمرانی رابرت موگابه بر سرزمین زیمبابوه به پایان رسید. استعفایی که با حرفوحدیثهای فراوانی صورت گرفت. پس از اینکه بیش از چهار روز از تسلط نظامیان ارتش بر زیمبابوه گذشته بود، فشارها برای کنارهگیری رابرت موگابه، رئیسجمهور این کشور از قدرت، افزایش یافت به طوری که نمایندگان منطقهای حزب زانو پیاف، حزب حاکم، خواستار استعفای موگابه شده بودند، اما این پیرمرد 93ساله در ابتدا با خودداری از استعفا قول داده بود ریاست نشست ماه آینده زانو پیاف را بر عهده بگیرد. اما پس از کشوقوسهای فراوان به نظر میرسد موگابه دیگر جایی در راس حکومت این کشور جنوب آفریقا ندارد و زیمبابوه باید برای نخستین بار در تاریخ خود فردی دیگر را به عنوان رئیسجمهور خود ببیند. اما داستان عاشقانه موگابه و زیمبابوه چگونه به این مرحله کشیده شد؟ در سال 2017، مشاهده صفهای طولانی مردم در خارج از بانکها تصویری رایج در زیمبابوه به حساب میآمد. تصویری که در آن مردمی که به امید برداشت پول نقد در این صفها ایستاده بودند، نشاندهنده آخرین وضعیت اقتصادی دولت رابرت موگابه بود. در نوامبر سال گذشته، بانک مرکزی زیمبابوه شروع به چاپ پولهای جدیدی کرد که به شکل اوراق قرضه بود؛ در واقع این اوراق همارزش با دلار آمریکا بود. علت اصلی این اقدام تورم وحشتناکی بود که در اقتصاد زیمبابوه خودنمایی میکرد. تورمی که تنها یکی از فجایع اقتصادی ساخت موگابه بود.
زیمبابوه زمانی از فراوانی منابع طبیعی، رونق بخش کشاورزی و ثروت سرمایه انسانی سود میبرد و یکی از اقتصادهای فعال آفریقا شمرده میشد. اما طی 37 سال گذشته، موگابه تقریباً تمامی آنها را نابود کرده است به طوری که در حال حاضر بیش از یکچهارم مردم زیمبابوه نیاز فوری به کمک غذایی دارند و نزدیک 75 درصد از آنها در فقر به سر میبرند. موگابه طی یک نسل، روند صعودی زیمبابوه را به سمت سقوط کامل پیش برد. اما این پیرمرد 93ساله چگونه توانست زیمبابوه را با خاک یکسان کند؟
تا قبل از اتفاقات اخیر، موگابه هرگز شاهد تسلط نیروهای نظامی در کشور خود نبود، اما ارتش ماه نوامبر به بهانه پاکسازی اطرافیان رئیسجمهور باسابقه زیمبابوه، او را از قدرت خلع کرد. در این میان جاکوب زوما، رئیسجمهور آفریقای جنوبی، گفته است، موگابه در گفتوگو با او اعلام کرده در خانهاش محبوس شده ولی در کل حالش خوب است. با این حال ارتش معتقد است او دیگر جایی در راس حکومت ندارد. به واسطه همین موضوع دهها هزار نفر در هراره پایتخت زیمبابوه به خیابانها ریخته و از پایان نزدیک به چهار دهه حکمرانی موگابه ابراز شادمانی کردند.
موگابه تحصیلکرده پس از هفت سال جنگ مخفیانه آزادیخواهانه توانست قدرت را در اختیار بگیرد اما پس از نزدیک به چهار دهه پس از استقلال زیمبابوه در سال 1980، بسیاری او را یک شیفته قدرت میشناسند. کسی که به دلیل زیادهخواهیاش در کنترل امور کشور، موجب نابودی اقتصاد شد. با اتفاقات اوایل ماه نوامبر، یگانه رهبر 93ساله زیمبابوه (که قبلاً به رودزیا (Rhodesia) معروف بود) که از زمان استقلال زیمبابوه از بریتانیا به یک چهره شناخته شده تبدیل شده بود، شاهد پایان عصر خود بود.
موگابه شروع خیرهکنندهای داشت؛ او با سفیدپوستان زیمبابوه پیمان دوستی و صلح بست و دسترسی به آموزش و بهداشت را برای همه اقشار جامعه بهبود بخشید. اما سیاستهای اولیه او تحت تاثیر آنچه بعدها انجام داد، قرار گرفت. موگابه به منظور فراهم کردن هزینههای طرحهای متنوع خود راهحلی آسان را در پیش گرفت و به ولخرجی و هزینه بیش از حد روی آورد. از سوی دیگر با تداوم حکمرانی موگابه در نزدیک به چهار دهه، حکومت او به یک دولت خودکامه، غیردموکراتیک و ستمپیشه تبدیل شد. این خودکامگی موجب رنجهای بسیاری برای مردم زیمبابوه شد ولی دلیل اصلی به زانودرآمدن زیمبابوه، مشکلات سیاسی و دیکتاتوری موگابه نبود، بلکه سوءمدیریت اقتصادی به کلی این کشور را فلج کرد.
با چنین اقداماتی وضعیت اقتصادی زیمبابوه ناگهان به کلی از کنترل دولت خارج شد. نرخ تورم در برههای از سال 2008 به 231 میلیون درصد رسید و ارزش پول زیمبابوه به حدی پایین آمد که صد دلار زیمبابوه تنها حدود 40 سنت معامله میشد. برای مدتزمان کوتاهی، لرزههای اقتصادی مخرب موگابه، به دلیل سیاست همفکری و توزیع قدرت با مخالفان اندکی کاهش یافت اما زمانی که در سال 2013 موگابه کنترل کامل حکومت را در دست گرفت، عادتهای سابق خود را مجدداً در پیش گرفت. موگابه که در تولد 93سالگیاش اعلام کرده بود تنها خدا میتواند او را متوقف کند، میخواست یک دوره پنجساله دیگر در راس قدرت باقی بماند، شاید خبر نداشت که صبر مخالفانش سرانجام به پایان میرسد و علیه او شورش میکنند. شورشی که او را مجبور به خانهنشینی و خلع قدرت کرد.
اما داستان سقوط موگابه چگونه کلید خورد؟ زمانیکه پیرمرد 93ساله اعلام کرد قصد دارد یک دوره پنجساله دیگر در قدرت بماند و معاون اول خود، امرسون مانگاگوای 75ساله را از جانشینی خود برکنار کرد، گمان نمیکرد تیشه به ریشه خود زده است. او با این کار موجب تقویت قدرت سیاسی گریس موگابه، همسر 52سالهاش شد.
کریس موتسوانکوا، رهبر کهنهسربازان آزادیخواهان زیمبابوه در خصوص اتفاقات اخیر میگوید: این یک پایان بسیار دردناک و فصلی ناراحتکننده در تاریخ این کشور جوان محسوب میشود که در آن یک دیکتاتور پیر، در احاطه گروهی از دزدان محاصره شده که به دنبال گرفتن قدرت از همسرش هستند.
از آزادیخواهی تا دیکتاتوری
زمانی که رابرت موگابه به قدرت رسید بهعنوان یک اسطوره آزادیخواهی برای مردم زیمبابوه شناخته شد. کشوری که نزدیک به یک قرن تحت سلطه بریتانیا قرار داشت. اما با گذشت زمان و در حالی که غرب موگابه را به عنوان یک اتوکرات و حاکم مستبد میدانست، برخی در آفریقا همچنان او را یک قهرمان ضداستعماری قلمداد میکردند.
موگابه در یک دهکده کاتولیکنشین نزدیک هراره به دنیا آمد. او پیش از طی کردن مدارج دانشگاهی، آموزشهای مذهبی زیادی را زیر نظر کشیشهای آن منطقه دید و قبل از اینکه وارد دانشگاه فورتهاره در آفریقای جنوبی شود به عنوان معلم ابتدایی مشغولبهکار شد. پس از رفتن به دانشگاه بود که بذرهای ناسیونالیسم آفریقایی در وجود موگابه ریشه زد.
در دهه ۱۹۵۰ وقتی موگابه برای تدریس به شهرهای مختلف میرفت با مطالعه آثار مارکس و انگلس با ایدئولوژی آنها بیشتر آشنا میشد. موگابه در این دوران فعالیت سیاسی نمیکرد اما وقتی به غنا سفر کرد و اولین کشور استقلالیافته از نظام مستعمراتی را دید، به سیاست علاقهمند شد.
در همین دورانی که موگابه سرگرم تدریس و تحصیل دور از وطن بود، در رودزیای جنوبی، جنبشهای ضداستعماری شکل گرفته بود که یکی بعد از دیگری از سوی دولت مستعمراتی غیرقانونی اعلام میشد و جنبشی تندروتر جایش را میگرفت. در ۱۹۶۰ وقتی موگابه به سرزمین خودش برگشت، قرار بود تنها برای مدت کوتاهی در رودزیای جنوبی بماند اما حزب ملی تازه تاسیس شده بود و دوستانش در رودزیا از او خواستند که بماند. وقتی سران حزب دموکراتیک ملی بازداشت شدند، راهپیمایی هفت هزارنفری برای آزادی آنها به راه افتاد که تا روز بعد جمعیتش به ۴۰ هزار نفر رسید. عدهای از اعضای حزب دموکراتیک ملی، از جمله موگابه در این راهپیمایی و تجمع سخنرانی کردند و آنجا بود که معلم جوان تصمیم گرفت معلمی را رها کند و وارد سیاست شود. در اکتبر ۱۹۶۰ موگابه به عنوان دبیر حزب دموکراتیک ملی انتخاب شد و شاخه جوانان این حزب را به راه انداخت. موگابه چهار سال پس از آغاز فعالیت سیاسی در زادگاه خود به دلیل مخالفت با حکومت سفیدپوستان برای یک دهه به زندان افتاد. پس از آزادی از زندان، او موجب ظهور قدرتمندترین ارتش آزادیخواه ملی آفریقایی زیمبابوه شد؛ گروهی که به پارتیزانهای مرد متفکر معروف بود. لقبی که به دلیل تبحر موگابه در عرصههای مختلف به او داده بودند. بعدها، زمانی که موگابه دشمنان سیاسیاش را شکست داد، توانست یک عنوان دیگر از منتقدانش کسب کند: خشونتطلب.
پس از سالها جنگ داخلی، موگابه به عنوان اولین نخستوزیر سیاهپوست زیمبابوه برگزیده شد. در ابتدا و در اولین حرکت پس از نشستن بر مسند قدرت او پیشنهاد صلح به دشمنان قدیمی خود داد. اما طولی نکشید که موگابه حذف تمام رقبای خود، نظیر جاشوآ انکومو را از قدرت آغاز کرد. در اواسط دهه 1980 میلادی شورش در استان غربی متابللند اتفاق افتاد که موگابه آن را از چشم انکومو میدید. از همین رو موگابه واحدهای نظامی تعلیمدیده در کره شمالی را برای سرکوب مخالفان به میدان فرستاد. موضوعی که فریاد اعتراض جهانیان را در خصوص رفتار وحشیانه موگابه علیه شهروندانش برانگیخت. گروههای حقوق بشری اعلام کردند در این میان 20 هزار نفر کشته شدند که اکثر آنها از قبیله انکومو بودند. کشف گورهای دستهجمعی موجب شد تا سازمانهای بینالمللی بیش از بیش موگابه را به نسلکشی متهم کنند.
پس از دو دوره نخستوزیری موگابه قانون اساسی را تغییر داد و در سال 1990 به عنوان رئیسجمهور زیمبابوه انتخاب شد. این پیروزی در حالی اتفاق افتاد که مدتی قبل از آن موگابه، سالی همسر اول خود را از دست داده بود. کسی که به عقیده بسیاری از نزدیکان موگابه تنها فردی بود که قادر به کنترل رئیسجمهور یکدنده زیمبابوه بود.
نقطه عطف چندین دوره ریاست جمهوری موگابه در سال 2000 اتفاق افتاد، زمانی که او اصلاحات ارضی سریعی را در پیش گرفت و دستور تصاحب خشونتآمیز مزارع سفیدپوستان را داد. گروهی از سیاهپوستان که آنها را کهنهسربازان جنگی میخواندند به مزارع سفیدپوستان یورش برده و آنها را به زور مال خود کردند. اقدامی که موگابه آن را اصلاح بیعدالتی استعماری میدانست. موگابه در سال 2000 اعلام کرده بود، شاید ما اشتباه بزرگی مرتکب شدیم که جنگ را در همان زمان استقلال به پایان نرساندیم. اگر جواب مهاجران را همان زمان با گلوله میدادیم، شاید در حال حاضر چنین مشکلاتی نداشتیم.
اکثر این زمینهای غصبشده به کشاورزهای سیاهی اعطا شد که با سازوکارهای مدرن کشاورزی آشنایی بسیار کمی داشتند و بسیاری از آنها به دلیل ارتباط نزدیکی که با موگابه و حزب او داشتند، انتخاب شده بودند. تصرف زمینهای کشاورزی با فروپاشی درآمد خارجی ناشی از کشاورزی و ایجاد تورم بسیار بالا موجب ویرانی یکی از پویاترین اقتصادهای قاره آفریقا شد. از آن به بعد کشاورزی زیمبابوه که منبع درآمد اصلی کشور محسوب میشد ناگهان سقوط شدیدی را تجربه کرد و شوک بزرگی را به کل اقتصاد زیمبابوه وارد کرد. وضعیت مالی زیمبابوه که پس از حضور این کشور در جنگ داخلی کنگو نابسامان شده بود، وخیمتر شد. بانک مرکزی زیمبابوه با سرعت بیشتری به چاپ پول روی آورد تا بتواند بدهیهای خود را پرداخت کند و حقوق و مزایای کهنهسربازان را بپردازد. کهنهسربازانی که از حامیان اصلی موگابه به حساب میآمدند. از سوی دیگر چاپ بیشتر اسکناس به موگابه کمک کرد تا بتواند افزایش قیمتهای ناشی از ناکامی بخش کشاورزی را جبران کند. با این اقدامات، اندازه اقتصاد زیمبابوه طی سالهای 2000 تا 2008 بیش از یکسوم کاهش یافت و نرخ بیکاری از مرز 80 درصد گذشت. میلیونها شهروند زیمبابوهای نیز مهاجرت کردند که بخش عمدهای از آنها راهی آفریقای جنوبی شدند.
با گذشت زمان موگابه خود را به عنوان یک ملیگرای آفریقایی رادیکال مبارز در برابر نژادپرستی و قدرتهای امپریالیست در واشنگتن و لندن مطرح میکرد. در همین میان، بریتانیا او را به آدولف هیتلر تشبیه کرد ولی موگابه به این حرفها اعتنایی نداشت. او میگفت رهبر نازیها به دنبال عدالت و استقلال برای مردمانش بود: اگر هیتلر اینگونه بود، اجازه دهید من ده برابر هیتلرتر باشم. در سال 2008 زیمبابوه به قهقرا سقوط کرد، زمانیکه تورم 500 میلیارددرصدی موجب شد مردم به حمایت از مورگان تسوانگیرای، رهبر اتحادیه سابق بپردازند؛ فردی که مورد حمایت غرب بود. با شکست در دور نخست انتخابات، موگابه به خشونت متوسل شد و پس از کشته شدن تعدادی از حامیان رقیبش، تسوانگیرای را مجبور کرد از ادامه رقابت صرف نظر کنند.
با بالارفتن سن موگابه، شایعات در خصوص ابتلای رهبر زیمبابوه به سرطان تشدید شد و دشمنی او علیه تسوانگیرای کاهش پیدا کرد. به طوری که این دو نفر ملاقاتهای هفتگی به صرف چای و بیسکویت ترتیب میدادند. در شامگاه انتخابات سال 2013، موگابه دشمنیهای گذشته را کنار گذاشت و با تسوانگیرای متحد شد. موگابه در جریان رقابتهای انتخاباتی آن سال گفت: اگرچه ما با یکدیگر جنگیدیم ولی خصومتهای گذشته از بین رفته است. دیگر دشمنی بین ما وجود ندارد. ما میتوانیم با هم دست آشتی دهیم. در همان زمان، ماموران موگابه در حال نهایی کردن طرح خود برای مهندسی انتخابات و پیروزی در رایگیری با دستکاری آرای مردمی بودند.
نقش چین در زیمبابوه
ابرقدرت جهانی جدید قرن 21 تنها رفیق گرمابه و گلستان و بزرگترین شریک تجاری زیمبابوه بوده است. روابط نزدیک میان این دو کشور به عصر آزادی زیمبابوه در دهه 1970 برمیگردد. دیدار اخیر ژنرال کنستانتینو چیونگا، مقام ارشد ارتش زیمبابوه از پکن، این تردید را به وجود آورده که ممکن است چین به ارتش زیمبابوه برای گرفتن قدرت از موگابه چراغ سبز نشان داده باشد. اگر چنین تردیدی درست باشد، جهان شاهد نخستین مثال از تغییر ناگهانی حکومت از سوی یک ابرقدرت خارجی به جز بریتانیا و ایالات متحده خواهد بود.
چین، بزرگترین سرمایهگذار خارجی آفریقا، سرمایهگذاری زیادی در زیمبابوه انجام داده و از هر کشور دیگری از نظر سیاسی تاثیرگذاری بیشتری بر این کشور دارد. این موضوع عمدتاً ناشی از سرمایهگذاری عظیم چین در بخش معدن، کشاورزی، انرژی و ساختوساز بوده است.
چین بزرگترین شریک تجاری زیمبابوه نیز به شمار میآید و بیش از 28 درصد از صادرات این کشور را خریداری میکند. اما ارتباط چین و زیمبابوه فراتر از مسائل مالی است. نیروهای چریکی و پارتیزان حامی استقلال در دهه 1970 از سوی چین تامین مالی و مسلح میشدند. از آن زمان تاکنون این روابط نزدیک ادامه داشته است. زمانی که پس از انتخابات سال 2002 زیمبابوه، ایالات متحده و اتحادیه اروپا به بهانه نقض حقوق بشر و اقدامات خصمانه دولت، تحریمهای شدیدی را علیه زیمبابوه وضع کردند، چین همچنان به حمایت خود از این کشور جنوب آفریقا ادامه داد و در بیش از 100 پروژه در این کشور سرمایهگذاری کرد. پکن همچنین اقدامات شورای امنیت سازمان ملل متحد را برای اعمال تحریم مسلحانه و اعمال محدودیت روی چهرههای سرشناس رژیم وتو کرد.
حمایت شخصی شی از رژیم زیمبابوه تا حدی زیاد بود که رئیسجمهور چین 46 میلیون دلار برای احداث ساختمان جدید پارلمان در هراره به این کشور کمک کرد. بر اساس گزارشها، خانواده موگابه داراییها، املاک و پسانداز فراوانی در هنگکنگ دارند، کشوری که مقصد خرید موردعلاقه گریس، همسر موگابه، به حساب میآید.
چین که از انتقاد مخالفان دولت موگابه در خصوص حمایت مستبدانه چین از رژیم آگاه بود، برای جلب آرای عمومی به ابزارهای نرم روی آورد. این ابزارها شامل وام تجهیزات پزشکی 100 میلیوندلاری در سال 2011 و ساخت یک بیمارستان جدید در حاشیه پایتخت زیمبابوه بود. در سال 2015، شرکت دولتی نیروگاهی چین قراردادی 1 /2 میلیارددلاری را برای توسعه بزرگترین نیروگاه حرارتی زیمبابوه به امضا رساند. شی جینپینگ، رئیسجمهور چین در دسامبر 2015 از زیمبابوه دیدار کرد و وعده سرمایهگذاری مستقیم و کمک پنج میلیارددلاری اضافی را به مقامات این کشور داد. او در این سفر چین را رفیق گرمابه و گلستان زیمبابوه نامید.
سرمایهگذاران چین همچنین زمینهای کشاورزی را از مالکان سفیدپوست خریداری کرده و آنها را به دوستان موگابه دادند، که بعداً از آنها صرف نظر کردند. قمار بزرگ چین روی زیمبابوه تنها شامل موگابه و هوادارانش در حزب حاکم زانو پیاف نبوده است.
همکاریهای ارتش دو کشور از زمان استقلال زیمبابوه در سال 1980 تاکنون ادامه داشته است. چین دانشگاه دفاع ملی زیمبابوه را تاسیس کرد و ارتش آزادیخواه خلق چین در آموزش ارتش زیمبابوه کمک کرده است.
جن چیونگا، رئیس نیروهای مسلح زیمبابوه، رابطهای پیوسته با همتای چینی خود داشته، این در حالی است که اخیراً نمایندگانی از ارتش را در ماه دسامبر به چین فرستاد. چانگ وان کوان، وزیر دفاع چین، که در این دیدار با چیونگا ملاقات کرد، در سال 2015 به هراره سفر کرده بود. گزارشها حاکی از آن است که چیونگا در مداخله نظامی اخیر نقش داشته است.
این مداخله نظامی تنها اندکی پس از اینکه حامیان موگابه، چیونگا را متهم به اعمال خائنانه کردند رخ داد. همه این اتفاقات پس از اخراج امرسون نانگاگوا، از سمت معاونت رئیسجمهور بود. البته وزیر خارجه چین دیدار این دو مقام را در یک ملاقات عادی نظامی خوانده بود. با این حال، پکن هیچگاه دست داشتن در کودتای نظامی هراره را به طور صریح رد نکرده است. در واقع این کشور حذف موگابه از قدرت را محکوم نکرده و هیچ اظهار نظری در این مورد نداشته است.
امرسون نانگاگوا کیست؟
نانگاگوا که به اعتقاد بسیاری از افراد، مرد اول طراح نقشه حذف موگابه و محتملترین جانشین او به عنوان رئیسجمهور آینده زیمبابوه به شمار میآید، یکی دیگر از دوستان و شرکای قدیمی چین بوده است. جنگجوی آزادیخواه سابق در دهه 60 میلادی در پکن و نانجینگ تمرین نظامی و ایدئولوژیک دیده بود.
بر اساس اعلام پروفسور وانگ ژین سانگ، متخصص در توسعه بینالملل در مدرسه توسعه اجتماعی و سیاست عمومی دانشگاه پکن، چین از مدتها قبل مبارزات داخلی رژیم موگابه و اقتصاد معیوب این کشور را مورد بررسی قرار داده است. با این حال سهم سیاسی و اقتصادی چین در زیمبابوه هنوز به اندازهای زیاد است که خواستار نظارت دقیق بر روند تحولات سیاسی و اقتصادی باشد.
وانگ پیشبینی کرده بود، پکن به جای حمایت از گروههای مخالف احتمالاً همچنان حامی حزب زانو پیاف خواهد ماند اما مطمئناً بیثباتی سیاسی و اقتصادی را در این کشور تحمل نخواهد کرد.
سناریوی اجازه دادن به G40 (طرفداران گریس و موگابه) و نانگاگوا برای درگیری با یکدیگر در دوران پس از موگابه بسیار پرخطر خواهد بود. به جای آن، ممکن است چین از راه مذاکره و اهرم اقتصادی به دنبال تضمین یک انتقال قدرت آرام باشد.
با این حال آنچه در پشت پرده اتفاقات این روزهای هراره رخ میدهد، همچنان نامعلوم است. تصمیم موگابه در پذیرفتن بازنشستگی اجباری و اعطای قدرت جانشین خود یا تلاش برای مقاومت و باقی ماندن در قدرت میتواند نتایج مختلفی را به همراه داشته باشد. اما در این میان یک موضوع کاملاً قطعی است. مسیری که زیمبابوه برای ادامه حیات خود انتخاب میکند، مطمئناً تحت تاثیر مقامات پکن خواهد بود.
دوران پساموگابه
کودتای نظامی ماه نوامبر در زیمبابوه منجر به بازداشت خانگی رابرت موگابه، رئیسجمهور زیمبابوه و همسرش گریس شد. کودتایی که پیرترین رهبر یک کشور آفریقایی و یکی از بدنامترین آنها را از قدرت حذف کرد. هر چند موگابه در نطقی تلویزیونی از کنارهگیری از قدرت سخنی به میان نیاورد ولی حزب زانو پیاف، حزب حاکم زیمبابوه، اعلام کرده در صورتی که موگابه استعفا ندهد، در مجلس او را استیضاح خواهند کرد. از آنجا که این کودتا درونحزبی بوده و رهبر بعدی زیمبابوه احتمالاً امرسون نانگاگوا، معاون سابق رئیسجمهور و رئیسجمهور موقت زیمبابوه یا یکی از اطرافیان او خواهد بود، بعید است حکومت دیکتاتوری در این کشور در آینده نزدیک به پایان برسد.
زانو پیاف همواره طیفهای داخلی مختلفی بر اساس شخصیتهای سیاسی حاضر در این حزب داشته است. در سالهای اخیر این حزب به دو طیف غالب تقسیم شده است. طیف اول، حامیان امرسون نانگاگوا، مسبب اصلی کودتای اخیر بوده و شامل رهبران نظامی کنونی و سابقی است که در سرنگونی اقلیت حاکم سفید در سال 1980 حضور داشتند. طیف رقیب که به G40 معروف است، از سوی گریس رهبری میشود و شخصیتهای مدنیتر و جوانتری در خود میبیند. اکثر اعضای این طیف در دوران جنگ زیمبابوه شرکت نداشتهاند. برای مثال گریس در زمان استقلال زیمبابوه تنها 15 سال داشت. گریس و نانگاگوا از نظر فساد آوازه بسیاری دارند و از نظر سیاستگذاریها تفاوت قابلتوجهی میانشان دیده نمیشود. تنها مسالهای که میان آنها وجود دارد این است که پس از مرگ یا برکناری موگابه چه کسی موفق خواهد بود.
تصمیم موگابه در عزل نانگاگوا نشان داد که او در این درگیری طرف همسرش را گرفته است. از همین رو بوده که ارتش به او پاتک زده و البته اقدامات خود را مقابله با مجرمان پیرامون موگابه قلمداد کرده است. این اتفاقات البته نشاندهنده تمایل کودتاچیان برای تغییر سیستم اقتصادی و سیاسی زیمبابوه نیست، حتی با حذف احتمالی موگابه از قدرت نیز بعید به نظر میرسد نحوه حکمرانی زیمبابوه تحول شگرفی در خود ببیند. گروههایی که موجب تقویت قدرت رژیم موگابه شده بودند، نظیر اتحاد کهنهسربازان جنگی و اتحاد جوانان زانو پیاف از کودتا حمایت کردند. هر چند این کودتا احتمالاً راس حکومت زیمبابوه را دچار تغییراتی کند اما به احتمال بسیار زیاد تغییری در زندگی روزمره مردم این کشور ایجاد نخواهد کرد. اینکه پس از موگابه چه کسی زمام امور را در اختیار خواهد گرفت، آینده زیمبابوه را بسیار مبهم کرده است. شایعات متعددی وجود دارد که نشان میدهد مذاکراتی درونحزبی در خصوص ایجاد دولت انتقالی در زانو پیاف در حال انجام است. این موضوع در حالی است که در یکسال گذشته خیابانهای زیمبابوه شاهد تظاهرات مداوم واعظان مسیحی علیه رژیم بوده است. پاسخ موگابه به این اعتراضات دستگیری بسیاری از معترضان بوده است، واکنشی که در صورت کنار رفتن موگابه از قدرت نیز همچنان ادامه خواهد داشت. به نظر میرسد ایجاد تغییر معنادار و یک تحول اساسی در ساختار سیاسی و اقتصادی زیمبابوه نه از سوی ارتش و حزب حاکم زانو پیاف بلکه از درون خیابانها ممکن خواهد بود.