سیاست توسعه اقتصادی در گرجستان پساشوروی
رشد منهای توسعه؟
گرجستان از موقعیت استراتژیکی در مسیر شرق به غرب بین دریای سیاه و دریای خزر، و در مسیر شمال به جنوب بین اروپای شرقی و عراق، ایران و آسیای جنوبی، برخوردار بوده است.
گرجستان از موقعیت استراتژیکی در مسیر شرق به غرب بین دریای سیاه و دریای خزر، و در مسیر شمال به جنوب بین اروپای شرقی و عراق، ایران و آسیای جنوبی، برخوردار بوده است. البته همین موقعیت هم آن را در معرض تجاوز و غارت قرار داده است. گرجستان یکی از ثروتمندترین سرزمینهای شوروی سابق و همچنین روسیه تزاری بود. به خاطر رشد فرهنگی، بهارهای گرم و اقامتگاههای دریای سیاه، روسها معمولاً تعطیلات خود را در گرجستان میگذرانند. تفلیس از میانه قرن نوزدهم، یک سالن اُپرای مجلل را در خود دارد. سرزمین گرجستان، از دوازدهم سپتامبر 1801، در زمان سلطنت تزار الکساندر اول در روسیه، به این امپراتوری ضمیمه شد. بسیاری از اشراف و اعضای خاندان سلطنتی گرجستان، که روسها از نزاع آنها بر سر جانشینی گئورگ دوازدهم برای ضمیمه کردن گرجستان استفاده کردند، به حکم تزار رضایت ندادند اما نهایتاً در آوریل 1802 همگی مجبور شدند به نام او سوگند بخورند. امپراتوری روسیه از گرجستان همچون پرتگاهی برای حمله به دیگر نقاط قفقاز استفاده کرد. در اولین قدم، گنجه مورد حمله قرار گرفت که این سرآغاز جنگ اول ایران و روس از 1804 تا 1813 بود. پس از آن جنگی دیگر از 1806 تا 1812 بین روسیه و عثمانی رخ داد که آن هم به نفع روسیه به پایان رسید. اما سلطه تزاری بر گرجستان بیپاسخ نماند. از دهه 1850، یک جنبش رهایی ملی در گرجستان شکل گرفت که عمدتاً تحت رهبری ایلیا چاوچاوادزه، شاهزاده و روشنفکر ناسیونالیست، قرار داشت. سلطه تزار بر گرجستان را یک نیروی سیاسی دیگر هم تهدید میکرد: شاخه گرجستان حزب سوسیالدموکرات کارگران روسیه. رهبری این شاخه را یک انقلابی گرجی بر عهده داشت که بعدها دومین رهبر اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی شد.
گرجستانیها پس از سالها سلطه امپراتوری روسیه، اولین حکومت مستقل را در 26 می 1918 با نام جمهوری دموکراتیک گرجستان تجربه کردند. این جمهوری چندحزبی که از سوی بیشتر قدرتهای اروپایی آن زمان به رسمیت شناخته شده بود، تحت رهبری حزب سوسیالدموکرات گرجستان قرار داشت که در دست اقلیت حزب سوسیالدموکرات کارگران روسیه یعنی «منشویکها» بود. با این حال، استقلال این جمهوری تمامعیار نبود. گرجیها برای آنکه از روسها و ترکها در امان بمانند، تحتالحمایه آلمان درآمدند. با شکست آلمانها در جنگ جهانی اول، این تحتالحمایگی از آلمان به بریتانیا منتقل شد. دغدغه بریتانیا در گرجستان بیش از هر چیز، حفاظت از میدانهای نفتی باکو در برابر هجوم بلشویکها بود. سرانجام در فوریه 1921، ارتش سرخ به گرجستان حمله کرد و پس از جنگی کوتاه، گرجستان دوباره به روسیه ضمیمه شد.
پس از مرگ استالین، آغاز سیاست تمرکززدایی خروشچف باعث شد مقامات محلی حزب کمونیست در گرجستان، شبکههای قدرت خود را بسازند. یک اقتصاد غیررسمی در کنار اقتصاد دولتی رسمی ظهور کرد. در حالی که گرجستان در میان جمهوریهای اتحاد شوروی کمترین نرخ رشد اقتصادی را داشت، اما بیشترین سطوح پسانداز، استفاده از اتومبیل شخصی و مالکیت خانه برای این بخش از شوروی بود. حجم فساد اقتصادی، اداری و سیاسی در گرجستان به مراتب بالاتر از دیگر نقاط شوروی بود. در دورهای که واسیل مژاوانادزه دبیر اول حزب کمونیست مجارستان بود، یک اقتصاد غیررسمی مبتنی بر مبادلات بازار سیاه شکل گرفته بود. ظهور ادوارد شواردنادزه در صحنه سیاست گرجستان، از مبارزات او علیه همین فساد کلید خورد. او از سوی دولت شوروی به دبیر اولی حزب کمونیست مجارستان منصوب شد تا به بازار سیاه و فساد ناشی از آن خاتمه دهد.
ماموریت شواردنادزه و خیز آرام خصوصیسازی در گرجستان شوروی
در دوره رهبری ادوارد شواردنادزه بر حزب کمونیست گرجستان، سیاستهای ضد فساد در راس برنامههای او قرار داشت. مشخصه دوران دبیر اولی مژاوانادزه، فامیلبازی و رشوهگیری در سطوح بالای سیاسی بود. با وجود تلاشهای گسترده شواردنادزه، کارزار ضدفساد او بیشتر جنبه نمایشی و تبلیغاتی پیدا کرد و کمتر آثار بلندمدت برجای گذاشت. با این حال، در دوره حکمرانی شواردنادزه از 1972 تا 1985، گرجستان یکی از چند جمهوری شوروی بود که هرگز رکود مزمن را تجربه نکرد و شاهد رشد اقتصادی سریع بود. در سال 1974، تولید صنعتی 6 /9 درصد و تولید کشاورزی 18 درصد افزایش یافت. اقتصاد کمیابی که به مشکلی عمده در شوروی بدل شده بود، تقریباً در گرجستان غایب بود. صفهای طولانی برای مواد غذایی در تفلیس، برعکس مسکو، کوتاه و کوتاهتر شدند. شواردنادزه در سال 1973، یک اصلاحات کشاورزی در شهر آباشای گرجستان آغاز کرد که به «آزمایش آباشا» معروف شد. او در این طرح از اصلاحات یانوش کادار، رهبر جمهوری خلق مجارستان، الهام گرفته بود. بر اساس این اصلاحات، تصمیمگیری در زمینه کشاورزی به سطوح حکمرانی محلی واگذار میشد. شواردنادزه کل نهادهای کشاورزی آباشا را در یک واحد ادغام کرد و یک نظام اجرتدهی جدید را بنا نهاد. بر اساس این نظام، اگر کشاورز یک برنامه پنجساله را زود محقق کند، سهمی از محصول به او پاداش داده میشد. این سیاست تاثیر مثبتی بر اقتصاد گرجستان گذاشت و به خاطر افزایش شدید تولیدات کشاورزی در آباشا، در بخشهای دیگر گرجستان نیز اجرا شد. اصلاحات شواردنادزه در زمینه کشاورزی در سال 1982، در غالب «سازمانهای کشاورزی-صنعتی» در سطح کل اتحاد جماهیر شوروی اجرا شد. شواردنادزه در جولای 1985 به سمت وزارت خارجه برگزیده شد. هفت ماه پیش از آن اعلام کرده بود که 30 طرح اقتصادی دیگر در گرجستان در دست انجام است که هدفشان آزادسازی مدیریت اقتصادی است. با این حال، ساخت سیاسی شوروی اجازه اصلاحات بیشتر را نمیداد. پس از شواردنادزه، جومبر پاتیاشویلی که یک کمونیست ضد اصلاحات بود، رهبر حزب کمونیست گرجستان شد که حتی میلی به اجرای اصلاحات گورباچف، موسوم به پروسترویکا، نداشت.
سیاست اقتصادی در گرجستان پساشوروی: رشد نولیبرالی یا توسعه؟
در زمان شوروی، گرجستان یک بخش صنعتی بزرگ و یک طبقه کارگر و متوسط چشمگیر داشت. صنایع این کشور شامل محصولاتی چون اتومبیل و هواپیماهای نظامی میشد. شهر کوتایسی (بزرگترین شهر کشور) یک کارخانه اتومبیلسازی داشت که 18 هزار نفر در آن کار میکردند. همچنین، خاک رس غنی و فراوان گرجستان باعث شده بود صنعت سرامیکسازی این کشور رشد چشمگیری داشته باشد. پس از فروپاشی شوروی، دولتهای گرجستان تحت حمایت صندوق بینالمللی پول، یک برنامه خصوصیسازی سریع و جامع را پیش بردند، که به گفته بسیاری، یکی از جامعترین برنامههای تعدیل ساختاری بود. صدها کارخانه از بین رفتند و به عنوان انبار فروخته شدند. در دهه 1990 و اوایل دهه 2000، یکی از کالاهای صادراتی عمده گرجستان، فلزات قراضه همین کارخانهها بود. در مدت 15 سال تا سال 2015، گرجستان از یکی از ثروتمندترین جمهوریهای سابق شوروی، به فقیرترین آنها بدل شد. تا اواسط دهه 2000، رشد اقتصادی چشمگیر نبود. از اوایل دهه 1990 تاکنون، جمعیت گرجستان یکسوم کاهش داشته است. جمعیت آواره گرجستان به عنوان کارگران بیکارشده، به روسیه، ترکیه و اروپا گریختند. حتی با وجود مهاجرت گسترده از کشور، بیکاری حدود 13 درصد است. اما جمعیت «شاغل» شامل «کارگران نیمهوقت» هم میشود. کارگران نیمهوقت مردمی هستند با قطعه کوچکی زمین که در آن برای معاش خود محصولات کشاورزی کشت میکنند. قرار دادن آنها در جمعیت بیکاران، آمار بیکاری را به 50 درصد میرساند. کسری حساب کنونی کشور حدود 10 درصد تولید ناخالص داخلی است و ارزش پول ملی رو به کاهش است. اما حدود 70 درصد اعتبار و بدهی رسمی بر حسب دلار آمریکا سنجیده میشوند (اکثر بانکها تحت مالکیت خارجیها هستند). با کاهش ارزش پول ملی، بازپرداخت بدهی به پول داخلی افزایش مییابد، تا آنجا که میانگین درآمدهای شخصی در یکی دو سال گذاشته رو به کاهش بودهاند.
رابرت اچ. وید، استاد دپارتمان توسعه بینالمللی مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن، در یادداشتی که پس از سفر خود به گرجستان برای شرکت در یک همایش توسعه صنعتی در لوموند دیپلماتیک منتشر کرده مینویسد از زمان فروپاشی شوروی، عبارت «سیاستگذاری صنعتی» کلمهای ممنوع به شمار میرود، مگر در این شعار معروف: «بهترین سیاستگذاری صنعتی، نداشتن سیاستگذاری صنعتی است.» به گفته وید، مدتهاست که ماهیت سیاستهای اقتصادی را این دغدغه تعیین میکند: کدام سیاست از آنچه شوروی انجام میداده بیشترین فاصله را دارد؟ این امر ضربه زیادی به توسعه صنایع گرجستان زده است.
بین سالهای 2004 تا 2012، گرجستان یکی از جامعترین بستههای اصلاحات اقتصادی را اجرا کرد. این اصلاحات یقیناً به تحریک رشد اقتصادی کمک کردهاند. دولت میخائیل ساکاشویلی از حزب «جنبش ملی متحد»، که پس از استعفای ادوارد شواردنادزه از ریاستجمهوری به قدرت رسید، آزادسازی گسترده اقتصاد را در پیش گرفت. گستره خصوصیسازی، کوچک کردن بخش عمومی، مقرراتزدایی، کاهش مالیاتها، آزادسازی تجارت و بازار کار، پروژه نولیبرالی گرجستان را به رادیکالترین پروژه تاکنون اجرا شده در سطح جهان بدل کرده است. این سیاستها به همراه اصلاحاتی در مدیریت دولتی، به ویژه در زمینه جمعآوری درآمدها، به دستیابی به نرخهای بالای رشد انجامیده و به همین دلیل دولت بعد از ساکاشویلی، که ائتلافی از نیروهای راست، میانهرو و چپ میانه است، علاقهای به دور شدن از سیاستهای نولیبرالی ندارد.
دولت کنونی گرجستان ائتلاف «رویای گرجی» خوانده میشود. این دولت متشکل از حزب چپ میانه «رویای گرجی»، حزب اعتدالی «صنعتگران» و حزب راستگرای «محافظهکار» است. این ائتلاف تحت حمایت یک ثروتمند گرجی به نام بیدزینا ایوانیشویلی است که در سال 2012 در فهرست نشریه فوربس از میلیاردرهای جهان در رتبه 153 قرار داشت. ایوانیشویلی از اکتبر 2012 تا نوامبر 2013 نخستوزیر گرجستان نیز بود. پیش از ائتلاف رویای گرجی، حزب به مراتب نولیبرالتر «جنبش ملی متحد» به رهبری میخائیل ساکاشویلی، بر گرجستان حاکم بود. این حزب ائتلاف رویای گرجی را متهم میکند که دستنشانده روسیه است. بخش اعظمی از ثروت ایوانیشویلی در روسیه است. او در صنایع گاز، داروسازی، بانکداری، ساختوساز، املاک و کشاورزی روسیه سهام دارد. با این حال، دار و دسته ساکاشویلی این را نادیده میگیرند که در زمان تصدیگری دولت رویای گرجی، روابط گرجستان با اتحادیه اروپا با امضای یک توافقنامه همکاری به نام «منطقه آزاد تجاری جامع و عمیق اتحادیه اروپا» بهبود یافت. همچنین، در این دوره بود که گرجستان روابط خود را با ناتو از سر گرفت. با این حال، ائتلاف رویای گرجی که تحت فشار حزبی راستگراتر از خودش قرار گرفته، به دنبال برنامهای است که تمایز خود را با آن حزب روشنتر کند. از این رو، برخی از چهرههای ارشد آن -البته با تردید و دودلی- به دنبال این هستند که دستکم در رتوریک، سیاست بازسازی بخشی از تولید صنعتی را در دستور کار قرار دهند. پروفسور وید مینویسد: «من با دمیتری کومسیشویلی، معاون نخستوزیر و وزیر اقتصاد و توسعه پایدار دیدار کردم. او تقریباً از همه چیز صحبت کرد، طوری که انگار من یک سرمایهگذارم. او و دولتش عاشق گزارش «سهولت در کسبوکار» بانک جهانی هستند که در آن گرجستان به نسبت درآمد سرانهاش (حدود 3500 تا 4000 دلار) رتبه بالایی دارد (بین هجدهم و بیستوچهارم در چند سال اخیر). گویا رتبه بالا به خودی خود یک اولویت سیاستگذاری است. آنها بر این باورند که اگر یک زمین بازی مسطح فراهم کنند (از جمله با بهبود زیرساختهای حملونقل)، بازیکنها خودشان وارد زمین میشوند. شرکتهای چندملیتی غربی برای صادرات به چین در گرجستان شعبه میزنند، و شرکتهای چینی برای صادرات به اروپا و دیگر نقاط. فرض اساسی آنها این است که گرجستان نه با «شکست بازار»، بلکه با «شکست دولت» عقب نگه داشته شده است، و اگر دولت اصلاح شود، بازار به خودی خود رشد بالا میآورد. وزیر اقتصاد و توسعه پایدار گرجستان که مسوول تنظیم مقررات صنایع است، میخواست بیشتر درباره «سیاستگذاری صنعتی» بداند و وقتی فهمید آمریکا هم مدتها یک دولت توسعهای بوده و سازمان سیا هم یک صندوق سرمایه مخاطرهای دارد که با آن نوآوری اقتصادی را تشویق میکند، از تعجب شاخ درآورد. او گفت «وقتی پس از همایش با نخستوزیر دیدار کرده و اینها را به او گفته، او هم بسیار تعجب کرده است.»
به گفته وید، در گرجستان امروز، هیچکس درکی از چگونگی پیشبرد یک سیاست صنعتی مناسب ندارد و گشایشهایی هم که اخیراً در این زمینه ایجاد شده بیشتر در حد لفاظیهای توخالی هستند. صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی در تفلیس دفتر دارند، و نفوذ بسیاری بر دولتهای 1990 به بعد اعمال میکنند، نفوذی که کسری حسابهای عظیم گرجستان آن را تشدید میکند. وزیر اقتصاد اخیراً نامهای به سازمان توسعه صنعتی سازمان ملل فرستاده و خواستار کمک در طراحی یک راهبرد توسعه صنعتی شده است. با این حال، اقتصاد گرجستان زمین بازی قدرتهای خارجی رقیب است. آمریکا و چین بر سر بستن قراردادهایی برای ساخت پروژههای زیرساختی بزرگ (برای مثال ساخت یک بندر در دریای سیاه، و تکمیل بخشی از بزرگراه شرقی غربی که شامل چندین تونل طولانی میشود) با هم در رقابتاند. تاکنون برنده این رقابت شرکتهای آمریکایی بودهاند. اما راهبرد «یک کمربند، یک جاده» چین برای پیشبرد اتحادهای زیرساختی در سرتاسر اوراسیا همچنان در مراحل اولیه خود است. همچنان باید صبر کرد و دید که چگونه رقابت آمریکا و چین در جهان استراتژیک گرجستان ایفای نقش میکند.
رشد منهای رفاه؟
عملاً هیچ دولت رفاهی در گرجستان وجود ندارد. مالیات بر درآمد، یک مالیات ثابت 20درصدی برای همه است. مالیات بر سود، 15 درصد، و مالیات بر سهام پنج درصد است. دولت که تحت حمایت بانکها و شرکتهاست، اشتیاق زیادی به پیروی از مدل مالیاتی استونی دارد که در آن شرکتهای خصوصی اگر سودشان را در کسبوکارهای خود دوباره سرمایهگذاری کنند، از مالیات بر سود معاف میشوند. اما به گفته وید، اصطلاح «سرمایهگذاری دوباره» مبهم است، و راههای بسیاری را بر گریز از مالیات فراهم میکند. کل آموزش و پرورش با کیفیت، خصوصی است. حملونقل عمومی در تفلیس که یکسوم جمعیت کشور را در خود جای داده، پراکنده است. برنامهریزی شهری به هیچ وجه وجود خارجی ندارد. پروفسور وید در گزارش خود مینویسد: «پارکها و دیگر امکانات عمومی دوره شوروی با بولدوزر با خاک یکسان شدهاند و جای آنها را بلوکهای زشت و بههمچسبیده گرفته است که هیچ جایی برای فضای سبز یا پارک ماشین در کنار خیابان برای آنها در نظر گرفته نشده است. ...اگر یک شرکت بسازبفروش بخواهد در نقطهای (مثلاً در یک پارک) آپارتمان بسازد، فقط کافی است مبلغ اندکی به مقامات مسوول بدهد و اجازه این کار را بگیرد.»
سرعت کاهش فقر در گرجستان بسیار پایین است، حتی هنگامی که با دو معیار جزئی مصرف زیر حداقل معیشت و فقری که خود شخص اعلام کرده سنجیده میشود. دمیتری گوگوشویلی، پژوهشگر مرکز مطالعات اجتماعی در دانشگاه دولتی تفلیس، در پژوهشی مینویسد که بر اساس این دو معیار، میزان فقر در دهه گذشته تنها سه درصد کاهش داشته، درحالی که سرانه درآمد خالص ملی چهار برابر شده است. این نشاندهنده افزایش شدید شکاف طبقاتی در گرجستان است. گوگوشویلی هم تایید میکند که نیمی از نیروی کار گرجستان در کشاورزی معیشتی فعال است و کمتر از یکدهم محصول ملی را تولید میکند. بیکاری در مناطق شهری بسیار بالاست و از هر پنج فرد به لحاظ اقتصادی فعال، یک نفر شغل ندارد. گوگوشویلی در مجموع در مقاله خود به این نتیجه میرسد که سیاستهای نولیبرالی مدل مناسبی برای یک استراتژی کاهش فقر نیست. به گفته او در گرجستان، برخلاف دیگر اقتصادهای خصوصیشده، عامل فقر، رکود اقتصادی نبوده، بلکه برعکس در این دوره گرجستان شاهد رشد اقتصادی بوده است. به نظر گوگوشویلی، تنها راهی که مزایای رشد را به فقرا میرساند، سازوکارهای غیربازاری است، و بازار خود بهتنهایی از پس این کار برنمیآید.