در تقابل آمریکا و کرهشمالی چه عواملی نقش تعیینکننده دارند؟
نبرد آخرالزمان
در چند دهه گذشته برنامه هستهای کرهشمالی، به دلایل مختلف یک نگرانی جدی در سطح بینالمللی به حساب آمده است.
در چند دهه گذشته برنامه هستهای کرهشمالی، به دلایل مختلف یک نگرانی جدی در سطح بینالمللی به حساب آمده است. مساله این نیست که رژیم کرهشمالی غیرقابلپیشبینی و غیرمنطقی است، مشکل اینجاست که پیونگیانگ به دنبال پیشبرد توسعه سلاحهای هستهای و موشکی بوده و از این توسعه برای تضمین بقای خود استفاده میکند. تهدیدهای عجیب این کشور، آزمایشها و دیگر تحرکات پیونگیانگ نیز در واقع تاکتیک دفاعی کرهشمالی به حساب میآید. پس از ناکامی مذاکرات ششجانبه خلعسلاح هستهای پیونگ یانگ، جامعه بینالملل همواره به مخالفت با برنامه هستهای این کشور پرداخته است.
با وجود این مخالفتها کرهشمالی در جهت رسیدن به هدف خود (ساخت موشکهای دوربرد با قابلیت حمل کلاهک هستهای که توانایی رسیدن به ایالات متحده را داشته باشد) حرکت کرده است. تیم اوباما که در سیاستهای خارجی خود صبر زیادی داشت، به دولت جدید هشدار داد، پیونگیانگ مهمترین اولویت امنیت ملی آمریکا به حساب میآید. اینکه آمریکا نگران پیونگیانگ باشد یک رویکرد عادی تلقی میشود، اما نکته اینجاست که دونالد ترامپ یک رئیسجمهور نرمال نیست. در حال حاضر اینکه کاخ سفید چگونه با برنامه هستهای پیونگیانگ مقابله کند نگرانی جدیتری نسبت به خود برنامه هستهای کرهشمالی به شمار میآید. بیانیه ترامپ در خصوص اینکه اگر چین به حل این مشکل کمک نکند، آمریکا به تنهایی وارد عمل خواهد شد، بسیار ترسناک به نظر میرسد. به ویژه زمانی که رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه آمریکا و مایک پنس معاون اول ترامپ تاکید کردند که گزینههای نظامی نیز روی میز وجود دارد. اظهاراتی که نگرانی زیادی را در جامعه بینالملل ایجاد کرده است. تعیین میزان خطرناک بودن این حمله پیشگیرانه بسیار دشوار خواهد بود. بعید به نظر میرسد که آمریکا قادر به شناسایی و تخریب تمام تاسیسات و پایگاههای هستهای کرهشمالی باشد، به ویژه از آنجا که کرهشمالی هماکنون به سکوهای سیار پرتاب موشک مجهز است. به طور کلی قدرتنمایی در شبهجزیره کره موضوع خطرناکی است. در حالی که پیامدهای ناشی از حمله موشکی به سوریه و انداختن مادر بمبها در افغانستان را میتوان به گونهای محدود کرد، هرگونه حمله پیشگیرانه به کرهشمالی میتواند سبب واکنشهای انتقامجویانهای شود. هیچکس نباید تصور کند که در صورت مرگ رهبر این کشور، رژیم از هم پاشیده یا واگذار شود. سران پیونگیانگ ممکن است به این نتیجه برسند که در صورت تیرهوتار شدن چشمانداز این رژیم، مناطق پرجمعیت کرهجنوبی و ژاپن (متحدان ایالات متحده) را مورد هدف قرار دهند. کرهشمالی قادر خواهد بود حتی با سلاحهای معمولی و متعارف نیز این کشورها را مورد هدف قرار دهد. همانطور که برنامهریزان ارتش آمریکا در زمان دولت اوباما به این نتیجه رسیده بودند که نخستین اقدام پیونگ یانگ در برابر هر حمله آمریکا در وهله نخست حمله به سئول و نابودی این شهر با حملات توپخانهای خواهد بود.
اظهارنظر ترامپ، در آستانه ملاقات شی جینپینگ، همتای چینی خود نشان میدهد که مقامات آمریکایی از هر فرصتی برای تحت فشار قرار دادن چین استفاده میکنند. مروری بر گزینههای آمریکا در خصوص کرهشمالی نشان میدهد که این کشور برای تحریک چین، از تحریم نیز سخن گفته است. گزینههای دیگر شامل تقویت پایگاههای دفاعی ضد موشک کرهجنوبی و ژاپن، انتخابهایی نگرانکننده برای چین به حساب میآید.
روابط چین با متحدان آمریکا همواره تیرهوتار بوده و در سالهای اخیر این روابط ستیزهجویانهتر شده است. با این حال این موضوع نمیتواند کرهشمالی را به زانو درآورد، حتی اگر پکن قادر به فروپاشی پیونگیانگ باشد، تمایلی ندارد که یک دولت شکستخورده در همسایگی خود داشته باشد. ایجاد یک جنگ داخلی در کشوری هستهای، یا اجازه ورود نظامیان آمریکایی از مرز مشترک با کره چندان قابلقبول به نظر نمیرسد. غیرقابل پیشبینی بودن ترامپ مهمترین دغدغه مقامات چینی است. اگر ترامپ در جبهههای دیگر در مورد چین مواضع نرمتری اتخاذ کند چین ممکن است با تحت فشار قرار دادن کرهشمالی موافقت کند. ترامپ ممکن است تفکرات دیگری در سر داشته باشد: تحت فشار قرار دادن شرکتهای چینی که با پیونگیانگ در تعاملاند، استفاده بیشتر از منابع سایبری و الکترونیک برای تخریب برنامه هستهای کرهشمالی و حتی مذاکره. ترامپ در جریان رقابت انتخاباتی خود اعلام کرده بود که میتواند با رئیسجمهور کرهشمالی یکجا بنشیند و همبرگر بخورد. شاید در بهترین حالت مذاکرات بتواند موجب تعلیق (و نه پایان) برنامه هستهای کرهشمالی شود، موضوعی که چندان برای آمریکاییها خوشایند نخواهد بود. با وجود این تیم ترامپ در حال حاضر به دنبال متوقفکردن برنامه هستهای کرهشمالی است. ناتوانی تحقیرآمیز ترامپ در خصوص جایگزینی اوباماکر مطمئناً این خطر را ایجاد کرده که رئیسجمهور جدید آمریکا به دنبال یک «برد قاطع» برای اثبات قدرت خود است. به نظر میرسد او بر این باور است که هنر معامله، دیگران را مجبور به پیروی میکند. تحلیلگران معتقدند کیم جونگ اون همانند پدرش به درگیریهای پرتنش استراتژیک علاقه دارد اما نمیداند چگونه میتوان راهی برای کاهش تنشها پیدا کرد. موضوعی که در این خصوص شباهت بسیار زیادی با دونالد ترامپ دارد.
سلاحهای هستهای کره شمالی
کرهشمالی یک حکومت دیکتاتوری توتالیتر معمولی نیست. هرچند این کشور به شدت حقوق بشر را پایمال میکند، مملو از فقر و فساد است و آزادی اقتصادی یا سیاسی در آن جایی ندارد؛ اما دو ویژگی عمده این کشور را از مابقی کشورهای دیکتاتوری متمایز کرده است: برنامه سلاحهای هستهای و یک رهبر جوان غیرقابل پیشبینی. اینکه آیا ارتش کیم جونگ اون قادر به حمله اتمی موثر است، پرسشی است که پاسخ آن چندان مشخص نیست. با وجود این، لحن تهاجمی این کشور آسیایی و آزمایشهای موشکی و هستهای منظم آن (در سرپیچی از عهدنامه سازمان ملل)، جامعه بینالمللی را آزار داده و موجب فشارهای بیشتری روی چین (تنها متحد بزرگ کرهشمالی) برای مهار همسایه سرکش خود شده است.
در سال 2016، کیم جونگ اون با انجام چهارمین و پنجمین آزمایشهای هستهای کرهشمالی در یک دهه اخیر، خشم جامعه جهانی را برانگیخت. رهبر کرهشمالی در آغاز سال 2017 اعلام کرد که این کشور در «مرحله آخر» آمادهسازی پرتاب آزمایشی موشک بالستیک بینقارهای قرار دارد. دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا که زمانی از دعوت کیم به آمریکا برای مذاکره سخن میگفت، نسبت به این اظهارنظر کیم واکنش نشان داد و چین را به دلیل اعمال کنترل ناکافی متحد خود مورد انتقاد قرار داد. در ماه فوریه، ارتش کیم موشکی را با برد 500 کیلومتر پرتاب کرد که از سوی ترامپ و سازمان ملل مورد سرزنش قرار گرفت. این آزمایش موشکی موجب شد چین واردات زغالسنگ را از کشور همسایه خود تا پایان سال ممنوع و اعلام کند زمان ازسرگیری مذاکرات فرا رسیده است. آزمایشهای دیگری نیز در ماه مارس انجام شد تا جایی که رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه اعلام کند، گزینه حمله پیشگیرانه به کرهشمالی برای مقابله با تهدید هستهای این کشور چندان غیرمحتمل نیست.
کرهشمالی از مدتها پیش به دنبال تولید کلاهکی بود که با تجهیز روی موشکهای بینقارهای توانایی رسیدن به آمریکای شمالی را داشته باشد. تحلیلگران دفاعی بر این باورند که آزمایشهای موشکی کرهشمالی باعث پیشرفت در رسیدن به این هدف شده است. سال گذشته سازمان ملل و آمریکا تحریمها علیه کرهشمالی را تشدید کردند، ایالات متحده همچنین با تاسیس یک سیستم دفاعی موشکی بالستیک، با کرهجنوبی به توافق رسید، موضوعی که برخلاف تمایلات چین بود. مرز میان دو کره نیز با صدها هزار سرباز پوشش داده شد. با این حال در ابتدای سال 2017 کیم با اتفاق خوشایندی مواجه شد: پارک گئون هی، رئیسجمهور کره که تمایل زیادی نسبت به اقدام علیه رژیم کرهشمالی داشت، از قدرت کنار رفت و کاندیدای اصلی جانشین او اعلام کرده که مذاکرات مستقیمی با کیم خواهد داشت.
پیشینه کرهشمالی
کرهشمالی سابقه زیادی در ایجاد تنش و سپس کاهش آن برای کسب مزایای اقتصادی و دیپلماتیک دارد. در دهه 1990، این کشور قبل از اینکه جیمی کارتر، رئیسجمهور سابق آمریکا طی مذاکراتی امنیت و کمک به این کشور را تضمین کند، میلههای سوخت (یک پیشماده برای استفاده در سلاحهای هستهای) را از رآکتورهای هستهای خود حذف کرد. پس از نخستین آزمایش هستهای کرهشمالی در سال 2006، مذاکرات خلعسلاح چندملیتی در ازای تعطیلی تاسیسات هستهای، امتیازات بیشتری به کرهشمالی داد. دولت این کشور پس از مدتی با خروج از مذاکرات مجدداً فعالیت خود را از سر گرفت. کرهشمالی از زمانی که در سال 1948 و پس از چند دهه اشغال ژاپنیها به وسیله کیم ایل سونگ تاسیس شد، همواره آماده جنگ بوده است. دو سال بعد از تاسیس این کشور، کیم ایل سونگ با تجاوز به خاک کرهجنوبی، جنگ سهساله کره را آغاز کرد. در سال 1994 و پس از مرگ او، کیم جونگ ایل سکاندار رهبری کرهشمالی شد و پس از 17 سال پسرش بر تخت سلطنت نشست.
یک میلیون نفر از جمعیت 25 میلیوننفری کرهشمالی در ارتش این کشور فعالیت کرده و نزدیک به 7 /7 میلیون نفر نیز به عنوان سرباز ذخیره به حساب میآیند. کیم جونگ اون، رهبر تحصیلکرده در غرب کرهشمالی در آغاز 30سالگیاش و در حالی که «اقدامات بیپروایانه» آمریکا در قبال جنگ در کشورهای دیگر را سرزنش میکرد، سه آزمایش از پنج آزمایش هستهای کشورش را انجام داد. کرهشمالی که به نظر میرسد شش تا 20 کلاهک هستهای داشته باشد، این سلاحها را «شمشیر ارزشمند عدالت» در برابر متجاوزان نامید و به این نکته اشاره کرد که رژیمهای عراق و لیبی پس از دستکشیدن از سلاحهای هستهای سرنگون شدهاند. البته سلاحهای هستهای تنها نگرانی موجود در کرهشمالی نیست: دیدهبان سازمان ملل در سال 2014 رژیم کیم را به نقض حقوق بشر در مقیاسی بینظیر در جهان معاصر متهم کرده است.
نه سیاست هویج (کمک در قبال امتیازات) و نه سیاست چماق (تحریمهای بینالمللی و اقدامات نظامی) برنامه هستهای کرهشمالی را برای همیشه متوقف نخواهد کرد. بر اساس اظهارنظر منتقدان و بهخصوص ترامپ، چین، بزرگترین شریک تجاری کرهشمالی و تامینکننده اکثر انرژی و مواد غذایی این کشور، میتواند تحریمهای موثرتری را اعمال کند. در این رابطه، چین میترسد که در صورت فروپاشی دولت کرهشمالی، میلیونها نفر از پناهندگان وارد خاک این کشور شوند. در حالی که کرهجنوبی و آمریکا برای مواجهه نظامی با کرهشمالی مسلح به سلاح هستهای آمادگی کافی را ندارند، واقعگرایانهترین گزینه احتمالاً تشدید تحریمهای اقتصادی یا امیدوار بودن به سقوط سلسله کیم (به دلیل بیماری کیمجونگ اون یا درگیری سیاسی داخلی) باشد. کیم چندین مشاور ارشد خود را اعدام کرده و نگرانیها در خصوص اعمال ناسنجیده او به اوج خود رسیده است. برادر ناتنی او در ماه فوریه در مالزی به قتل رسید. برخی تحلیلگران معتقدند، فروپاشی کرهشمالی با سلاح هستهای بسیار خطرناکتر از یک کرهشمالی باثبات با زرادخانه هستهای خواهد بود. علاوه بر این، یکی از مقامات ارشد کرهشمالی که از این کشور فرار کرده اعلام کرده، این کشور به هیچ قیمتی از سلاحهای هستهای خود دست نمیکشد، حتی اگر 10 هزار میلیارد دلار به این کشور پیشنهاد شود.
فرصتی برای چین
آمریکا و کرهشمالی تاکنون بر موضع بازدارندگی دوجانبه پافشاری کردهاند، این موضوع توانسته است از ایجاد دشمنیهای جدید جلوگیری کند، اما نتوانسته است عزم کرهشمالی را برای حرکت به طرف قابلیتهایی که آمریکا و اروپا را تهدید میکند، سست کند. ترامپ امیدوار است با ایجاد حالتی مبهم و غیرقابل پیشبینی در وضعیت موجود و فشار بر دولت چین تغییر ایجاد کند. نشانههایی از موثر بودن این روش نیز مشاهده میشود. یکی از رسانههای نیمهرسمی چین اعلام کرد چین میتواند در این راستا انتقال نفت به کرهشمالی را محدود کند. اما چرا چین باید از وقوع جنگی خانمانسوز جلوگیری کند؟
چین ممکن است موافق تهدیدهای هستهای کرهشمالی علیه آمریکا، ژاپن و کرهجنوبی یا اقدامات ضد حقوق بشر در این کشور نباشد اما پکن با جلوگیری از اتحاد شبهجزیره کره منفعت زیادی خواهد برد. یک کره متحد احتمالاً بسیار قدرتمند خواهد بود، کشوری که با چین مرز مشترک خواهد داشت و از دموکراسی عملگرا، رونق بخش فناوری و متحدان غربی زیادی سود میبرد، موضوعی که یک مشکل بزرگ برای چین به حساب میآید. آمریکا بیش از 25 هزار سرباز را در کرهجنوبی مستقر کرده است، اما در دهههای گذشته هیچ دارایی آمریکا از مرز میان دو کره عبور نکرده است. چین میخواهد همچنان دست آمریکا را از مشتری پروپاقرص خود دور نگه دارد. برای چین، کرهشمالی نقش یک ضربهگیر فیزیکی مقابل نیروها و متحدان آمریکا را بازی میکند. اگر آمریکا بتواند نیروهای خود را در کرهشمالی و درست نزدیک مرز چین مستقر کند، آنگاه به راحتی خواهد توانست از ادامه ظهور چین به عنوان یکی از قدرتهای جهان جلوگیری کند. در واقع چین تمام تلاش خود را خواهد کرد که از یکپارچه شدن شبهجزیره کره جلوگیری کند، اما این ایده که این کشور نیروی زمینی خود را به کرهشمالی بفرستد یا علیه غرب بجنگد به کل غیرمحتمل است. کمک چین به رژیم کیم تنها به دلیل حفظ وضعیت موجود به این معنا خواهد بود که چین نیز درگیر جنگ احتمالی خواهد شد. بنابراین در حالی که چین تلاش خواهد کرد مانع از سقوط شدید کرهشمالی شود، از سوی دیگر بسیار بعید به نظر میرسد به طور مستقیم به جنگ با غرب بپردازد.
در حال حاضر، ایالات متحده ناوهای هواپیمابر، زیردریاییهای هستهای و جنگندههای اف 22 و اف 25 خود را در اقیانوس آرام مستقر کرده است. بسیاری از تجهیزات جنگی قدرتمند آمریکا برای رزمایش سالانه مشترک با ارتش کرهجنوبی وارد آبهای شبهجزیره کره شدند. اما واقعیت این است که تصمیمهای اصلی در مورد سرنوشت کرهشمالی میان برنامهریزان نظامی صورت نمیگیرد بلکه این وزیرامور خارجه آمریکا و دیپلماتهای چینی هستند که تصمیم نهایی را میگیرند. مسیرهای دیپلماتیک زیادی قبل از گزینه نظامی آمریکا وجود دارد. اگر چین فکر کند که آمریکا میخواهد به گزینه نظامی علیه کرهشمالی روی بیاورد، تلاش خواهد کرد با فشار بر پیونگیانگ آنها را به مذاکره متقاعد کند. بهترین گزینه برای چین این است که بدون وقوع درگیری کرهشمالی را خلع سلاح کند. رهبران چینی میخواهند از یک کرهمتحد با آمریکا در همسایگی خود اجتناب کنند. آنها میخواهند از ورود سیل عظیم مهاجران به کشور جلوگیری کرده و تنش هستهای در شبهجزیره کره را خنثی کنند. با وجود این، آنها با حقیقت تلخی به نام ترامپ مواجهاند. رئیسجمهور آمریکا چین را به کمکاری در قبال بحران کرهشمالی متهم کرده است. اگر چین به صورت یکجانبه کرهشمالی را خلع سلاح کند، این پرسش به وجود میآید که چرا چین به کرهشمالی اجازه توسعه و تجهیز فناوریهای خطرناک را داده است. برای چین حتی نجات جان 25 میلیون انسانی که تحت دیکتاتوری وحشتناک کیم زندگی میکنند مهم نیست، آنها به دنبال حفظ این حالت «ضربهگیر» کرهشمالی هستند. آنها همچنین ممکن است به دنبال انتصاب دولتی جایگزین رژیم کیم باشند، اما دولتی که همچنان به مخالفت با غرب و آمریکا برخیزد. اگر چین نتواند به زودی تاثیرگذاری خود را نشان دهد، ممکن است بسیار دیر شود.
سناریوهای احتمالی
بدون شک توان نظامی کرهشمالی در مقایسه با ایالات متحده یک شوخی به حساب میآید. بیشتر تجهیزات نظامی این کشور مربوط به زمان جنگ جهانی دوم است، بنابراین در صورت درگیری رودررو، این کشور شانس چندانی برای پیروزی بر ارتش قدرتمند ایالات متحده نخواهد داشت. در واقع موضوعی که مساله را پیچیده کرده این است که در دو سوی این دعوا دو فرد غیرقابلپیشبینی قرار دارند. در این میان استقرار موشکهای «تاد» آمریکا و تشکیل گروه ویژه ترور برای ترور رهبران کرهشمالی و آمادهباش نظامی همگی نشان میدهد که کرهجنوبی بهدنبال وارد آوردن ضربهای اساسی بر پیکر همسایه شمالی و کاستن از تهدیدات این کشور و در نهایت هموار کردن راه اتحاد است. این ضربه نیز از طریق آمریکا وارد میشود و در صورت تداوم خطر ممکن است تیمهای ترور کرهجنوبی دست به عملیات بزنند. اما حوادث دیگری نیز ممکن است به وقوع بپیوندد. سناریوهایی که مرور آنها خالی از لطف نخواهد بود.
سناریوی 1- کرهشمالی به اشتباه تصور کند که آمریکا قصد حمله به آنها را دارد و کیم جونگ اون، حرکتی احمقانه انجام دهد.
بزرگترین معمای این سناریو این است که کرهشمالی در صورت حمله آمریکا، هیچ چیزی برای از دست دادن نخواهد داشت و کیم جونگ اون در نهایت همانند معمر قذافی در لیبی یا صدام حسین در عراق رفتار خواهد کرد. با این تفاوت که برخلاف قذافی و صدام، کیم واقعاً به سلاحهای هستهای مجهز است و تا به حال چندین بار به صورت آزمایشی موشکهای هستهای را امتحان کرده است. در واقع، کاری که آنها انجام خواهند داد هدف قرار دادن پایگاههای هوایی و اهداف دیگری است که آمریکا احتمالاً از آنها برای حمله استفاده خواهد کرد. تئوری کرهشمالی از روز اول در قبال جنگ احتمالی با آمریکا این بوده که اگر از سلاح هستهای در ژاپن یا کرهجنوبی استفاده کنند، خسارات به قدری شدید خواهد بود که آمریکا از تهاجم صرف نظر کند. اما برای اینکه چنین رویکردی موثر باشد، کرهشمالی باید اول حمله هستهای انجام دهد و همه میدانند حمله اتمی تا چه حد میتواند فاجعهبار باشد.
سناریوی 2- تحریکهای کرهشمالی، پاسخ کرهجنوبی را درپی داشته باشد.
کرهشمالی همواره کشورهای دیگر را تحریک میکند. برای مثال در سال 2010، آنها یک کشتی کرهجنوبی را غرق کرده و یک جزیره را بمباران کردند. سال گذشته، مینگذاری آنها در منطقه غیرنظامی مرزی (DMZ) باعث شد یک سرباز کرهجنوبی پاهای خود را از دست بدهد و اقداماتی از این قبیل. بنابراین آنها بهطور مداوم محدودیتها را آزمایش کرده و به طور مداوم کشورهای دیگر را تحریک میکنند. اما تا به کی این اقدامات بدون پاسخ خواهد ماند. در این سناریو تحریکهای کرهشمالی باعث میشود تا سرانجام کرهجنوبی از کوره در رفته و پاسخی کوبنده به آنها بدهد. کرهجنوبی توانایی واکنش به تحریکهای کرهشمالی را دارد اما آنها نسبت به حمله هستهای وحشت دارند. آنها در حال توسعه موشکهای کروز و بالستیک با هدف کشتن کیمجونگ اون هستند. مقامات کرهجنوبی بر این باورند که با حذف کیم، دیگر کسی نیست تا فرمان پرتاب سلاحهای هستهای را بدهد. اما اگر اقدام به قتل آنها ناکام بماند، اوضاع به کل تغییر میکند.
سناریوی 3- دولت ترامپ وارد جنگی پرهزینه شود.
این سناریو همانند اتفاقی است که در سال 2003 برای عراق افتاد. تصور کنید ترامپ پس از اینکه تاکید دارد شرایط تحت کنترل است به وسیله کرهشمالی تحقیر شود: او میگوید کرهشمالی محاصره شده است و کرهشمالی در پاسخ به او حملات جستهوگریختهای انجام میدهد. در نهایت، دولت آمریکا به این نتیجه میرسد که تغییر رژیم تنها گزینه موجود است. پس اوضاع از این قرار خواهد شد که ترامپ تصمیم میگیرد تا نیروهای خود را در منطقه جمع کرده و با کمک متحدانش و اجازه از کنگره به کرهشمالی حمله کند. در این صورت جنگ سختی گریبانگیر آمریکا خواهد شد. در چنین حالتی ترامپ ممکن است همان اشتباه بوش را تکرار کند، او معتقد بود به راحتی عراق را تصرف خواهد کرد اما اوضاع بسیار سختتر بود.
سناریوی 4- تلاش کرهشمالی برای مجهزشدن به سلاح هستهای در نهایت منجر به یک رقابت تسلیحاتی با ژاپن شود.
در حال حاضر رقابت شدیدی در زمینه موشکهای کروز در آسیا وجود دارد. نهتنها چین دارای موشکهای کروز متعددی است بلکه کرهجنوبی و تایوان نیز به این سلاح مخرب مجهزند. کرهشمالی موشکهای بالستیک را در پایگاههای موشکی خود دارد. تنها کشوری که هنوز وارد این رقابت تسلیحاتی نشده ژاپن است. اما شواهد نشان میدهد شینزو آبه، نخستوزیر ژاپن به دنبال خرید موشکهای زمین به هوای تامهاوک از ایالات متحده است، خرید این تجهیزات موشکی، قابلیتهای دفاعی ژاپن را تقویت کرده و هشداری برای چین و کرهشمالی به حساب میآید. پرسشی که به وجود میآید این است: آیا تحریکهای تهاجمی کرهشمالی در نهایت ژاپن را به سمت تجهیز نظامی سوق میدهد؟ این شاید پاسخ قابل پیشبینی ژاپن به تحریکهای کوچک کرهشمالی باشد. اما این تجهیز نظامی ژاپن میتواند با ایجاد عواقب مخرب، منطقه را به شدت بیثبات کند.
سناریوی 5- رژیم کرهشمالی از درون فروپاشیده و یک کشور شکستخورده ایجاد شود.
اگر دولت شروع به فروپاشی کند، یادآور فجایع وحشتناک دهه 90 خواهد شد، زمانی که قحطی و بیماری سراسر کشور را دربرگرفته بود. اما این سناریو نیاز به یک گروه مسلح قدرتطلب خواهد داشت، و برای ایجاد چنین گروهی، کرهجنوبی،آمریکا، چین و کشورهای دیگر میتوانند ایفای نقش کنند. کرهشمالی در صورت فروپاشی شباهتی به آلمان شرقی نخواهد داشت، سرنوشت کرهشمالی احتمالاً مانند بوسنی، لیبی یا سوریه خواهد شد و این موضوع به معنای جنگهای نیابتی و خلأ قدرت خواهد بود. اگر رژیم سقوط کند، یک نفر باید به داخل کشور نفوذ کرده و امنیت سلاحهای هستهای را تضمین کند، موضوعی که کار سادهای نخواهد بود. هرچند این یک سناریوی غیرمحتمل است ولی بازهم امکان تحقق آن وجود دارد. کرهشمالی رژیم بسیار بیثباتی دارد و قطعاً فروپاشی دولت را نمیتوان رد کرد.
آیا جنگ آخرالزمان در میگیرد؟
به نظر میرسد با ناکامی کرهشمالی در آخرین پرتاب موشک خود، سایه جنگ برای مدتی از سر شرق آسیا دور شده باشد. اما با توجه به حضور ترامپ در یکسو و کیم در طرف دیگر، مطمئناً این شرایط برای همیشه پایدار نخواهد ماند. هر دو طرف رفتاری تحریکبرانگیز را در دیپلماسی خارجی خود در پیش گرفتهاند: ژنرال کرهشمالی مدعی است که این کشور میتواند تمامی دشمنان خود را شکست دهد و ترامپ نیز در توئیتی اعلام کرد کره شمالی دنبال دردسر میگردد. کرهشمالی به خاطر توئیتهای تحریکبرانگیز ترامپ جنگ را آغاز نخواهد کرد، اما ممکن است جواب این توئیتها را با اقدامات فتنهانگیز دیگری بدهد. در این صورت تمامی گزینههای پیشروی ترامپ بسیار فاجعهبار خواهد بود. این موضوع از سال 1994 بسیار مشخص بوده است، زمانی که دولت کلینتون جنگی پیشگیرانه برابر کرهشمالی را در پیش گرفت. CIA با در نظر گرفتن عواقب این بازی جنگی به این نتیجه رسید که حتی یک جنگ معمولی و حمله هوایی از سوی کرهشمالی منجر به کشته شدن میلیونها نفر از مردم کرهجنوبی خواهد شد. این نگاه منطقی هماکنون بسیار ارزشمند است. در حال حاضر کرهشمالی دارای سلاح هستهای است و قادر خواهد بود این سلاح را دستکم تا ژاپن پرتاب کند.
جنگ، بدترین نتیجه ممکن برای این بحران است. جنگ موجب ویرانی غیرقابل تصوری شده و به شدت به اقتصاد جهانی آسیب خواهد زد. البته این موضوع بدان معنا نیست که راهحلی مناسب با خسارت کم وجود ندارد. کرهشمالی از ترساندن دیگران با سلاح هستهای دست برنخواهد داشت. هر زمان که بمبهای آمریکایی بر سر کشوری دیگر فرود میآید، پیونگیانگ بیشتر به قدرت تسلیحاتی آمریکا پی میبرد. کرهشمالی شاید تنها در ازای تامین تمامی نیازهای این کشور به تعلیق فعالیتهای هستهای خود متقاعد شود. این یک حالت ایدهآل نیست ولی همین موضوع نیز نیاز به همکاری چین دارد. هر دو طرف به دنبال فریب دیگری هستند و یک لحظه نیز به یکدیگر اعتماد نخواهند کرد. با وجود این، به قول وینستون چرچیل، وراجی بهتر از جنگ است.