آفتهای مهندسی جوامع
دوگانههایی که شوروی را فروپاشید
در نخستین مطلب این شماره کافه اقتصاد تولد هفت اقتصاددان را جشن میگیریم؛ اقتصاددانی مهاجر و جنگزده، اقتصاددانی که برای دفاع از کشورش دانشگاه را ترک کرد، زنی که اولین اقتصاددان برنده جایزه نوبل اقتصاد است و... ویژگی مشترک همه این اقتصاددانان ایجاد تحولاتی تازه در علم اقتصاد، ابداع نظریهها، مفاهیم و الگوهای اقتصادی است که جایزه نوبل را برای آنها به ارمغان آورده است. در مطلبی دیگر در کافه اقتصاد از مفهوم «فراعادیسازی» صحبت شده است؛ اصطلاحی که الکسی یورچاک استاد انسانشناسی دانشگاه برکلی کالیفرنیا در پی مطالعات زیادی که در تاریخ شوروی و تحولات پساشوروی داشت آن را ابداع کرد. بورچاک کتاب خود «همه چیز برای همیشه ماندگار بود تا زمانی که دیگر نبود: آخرین نسل شوروی» را با یک تناقض ظاهری آغاز میکند:« هرچند سیستم شوروی تغییرناپذیر به نظر میرسید، اما فروپاشی آن شهروندانش را شگفتزده نکرد.» او استدلال میکند که این تناقض ممکن بود، زیرا از یک سو گفتمانهای ایدئولوژیک دولت از یک زبان رسمی، استاندارد و تکراری پیروی میکرد... و از سوی دیگر این امکان را برای شهروندان به وجود میآورد که معانی جدیدی ایجاد کنند و شیوههای جدید زندگی را بیافرینند. شهروندان شوروی غالباً واقعیتشان را خود تفسیر میکردند و میساختند و درگیر همان واقعیت خیالی میشدند. آدام کورتیس، مستندساز مشهور انگلیسی، در سال 2016 مستندی با نام فراعادیسازی ساخت و تاکید کرد: اگرچه ما به هیچوجه شبیه اتحاد جماهیر شوروی نیستیم اما احساس مشابهی در عصر حاضر وجود دارد...» او میگوید ما به یک دهکده جهانی تبدیل شدهایم که با «پول و دروغ» اداره میشود. و همه چیز در جهت تقویت توهم «دنیای جمعی» پیش میرود. مطلبی دیگر نیز به این موضوع اشاره دارد که بسیاری از طرحهایی که سیاستمداران در طول تاریخ به بهانه بهبود وضعیت زندگی جوامع اجرا کردهاند به شکست مفتضحانه انجامیده است. آفتهای مهندسی جوامع چیست و چگونه بسیاری از طرحهای قرن بیستم که پرچم پیشرفت، رهایی و اصلاحات را برافراشتهاند، به تراژدیهای سیاسی منجر شدهاند؟