آغوش باز
رمزارزها در دوران ترامپ چه میشوند؟
بازار رمزارزها در سالهای اخیر به یکی از مهمترین پدیدههای اقتصادی جهان تبدیل شده است. ویژگیهایی چون رشد سریع قیمتها، نوسانات بالا و استفاده از فناوریهای نوین، باعث جلب توجه به این بازار شده است.
بیتکوین که در سال 2009 از سوی ساتوشی ناکاموتو عرضه شد، نمونهای از یک سیستم غیرمتمرکز است که کاربران را قادر به انجام تراکنشهای مالی بدون واسطه میکند. این فناوری، بهویژه برای کشورهای در حال توسعه که دسترسی به خدمات مالی محدود است، تحولآفرین بوده و میتواند به بهبود شرایط اقتصادی این کشورها کمک کند.
بازار رمزارزها و چالش دولتها
رمزارزها، بهویژه بیتکوین، با حذف واسطهها، تحولی عظیم در نقلوانتقالات مالی ایجاد کردهاند. این نوآوری نگرانیهایی از جمله کاهش توان نظارتی، فرار مالیاتی، پولشویی و تسهیل فعالیتهای غیرقانونی برای دولتها به همراه داشته است. در این میان، مخالفان و موافقان رمزارزها همچنان بر سر مزایا و معایب آن بحث میکنند، اما واقعیت این است که این پدیده بخشی جداییناپذیر از اقتصاد جهانی شده است.
در همین حال، رویکرد دولتها نسبت به رمزارزها متنوع و در حال تغییر بوده است. برخی کشورها رمزارزها را بهعنوان دارایی پذیرفتهاند، برخی آنها را ارز دیجیتال تلقی کرده و برخی دیگر مقرراتی برای تبادل کالاها با این ارزها تدوین کردهاند. با این حال، برخی دولتها هنوز موضع مشخصی اتخاذ نکرده و تنها تحولات را نظاره میکنند.
دولتها برای مقابله با چالشهای رمزارزها، اقداماتی نظیر تنظیم مقررات، وضع مالیات و حتی ایجاد رمزارزهای دولتی را آغاز کردهاند. برخی بانکهای مرکزی به ایجاد رمزارزهای دولتی یا «govcoin» روی آوردهاند که هدفشان ارائه ارزهایی پایدار و مورد حمایت دولت بوده است. این رمزارزها تاکنون مورد استقبال عموم مردم قرار نگرفتهاند، چراکه نمیتوانند با تورم مقابله کنند و فلسفه غیرمتمرکز بودن رمزارزها را زیر سوال بردهاند.
رویکرد دولت آمریکا و چین بهعنوان دو غول اقتصادی برای این بازار بسیار تاثیرگذار است، زیرا مستقیماً به بازار جهت میدهند. به همین علت، بررسی روند رویکرد دو دولت نسبت به بحث رمزارزها حائز اهمیت است.
رویکرد دولت آمریکا
ایالاتمتحده از زمان ظهور رمزارزها رویکردی چندوجهی و پویا داشته و سعی کرده میان حمایت از نوآوری و حفظ ثبات مالی و امنیت اقتصادی تعادل برقرار کند. سیاستهای این کشور با مشارکت نهادهای مختلف نظارتی مانند SEC ،CFTC ،FinCEN و IRS شکل گرفته که هرکدام وظایف خاصی در مدیریت جنبههای مختلف رمزارزها دارند. در سالهای اولیه، آمریکا رویکردی محتاطانه اتخاذ کرد و موجب محدودیت و ممنوعیت در رمزارزها نشد تا امکان رشد این فناوری فراهم شود. برای مثال، نهاد SEC مسئول نظارت بر ICOها (Initial Coin Offering) و اوراق بهادار مرتبط با رمزارزهاست.
در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ، سیاستهای سختگیرانهتری علیه رمزارزها اعمال شده و نگرانیهایی درباره پولشویی و تاثیر آن بر ثبات مالی مطرح شد. ترامپ بیتکوین را تهدیدی برای دلار آمریکا میدانست و موضع دولتش نسبت به رمزارزها منفی بود. در مقابل، بایدن با رویکردی جامعتر در سال ۲۰۲۲ یک دستور اجرایی صادر کرد که چهارچوبی کلی برای نظارت بر رمزارزها تعیین کرد. این سیاست بر محافظت از سرمایهگذاران، جلوگیری از سوءاستفاده مالی و ارزیابی تاثیرات اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی رمزارزها تمرکز داشت.
چالشهای اصلی سیاستهای آمریکا در حوزه رمزارزها شامل محافظت از سرمایهگذاران در برابر نوسانات بازار و کلاهبرداریها، اطمینان از شفافیت مالیاتی، رسیدگی به مسائل زیستمحیطی استخراج رمزارزها و تلاش برای حفظ رقابتپذیری در فناوری بلاکچین است. دولتها از ابتدا تاکنون به دنبال اعمال مقررات سختگیرانهتر برای مقابله با پولشویی و کلاهبرداری بودهاند، همچنین مصرف بالای انرژی در استخراج رمزارزها نیز باعث نگرانیهای زیستمحیطی شده و این موضوع یکی از محورهای اصلی سیاستهای آمریکا در این حوزه بوده است.
در مجموع، ایالاتمتحده قصد دارد در عین اعمال مقررات، موقعیت خود را در نوآوریهای مرتبط با بلاکچین حفظ کند. سیاستهای آمریکا نسبت به رمزارزها ترکیبی از حمایت از نوآوری و وضع مقررات کنترلی است. این کشور به دنبال توسعه فناوری بلاکچین و افزایش شفافیت در بازار رمزارزهاست، در حالی که تلاش میکند از تهدیدهای مالی و زیستمحیطی جلوگیری کند. با تکامل تدریجی اصلاحات ساختاری و نظارتی، آمریکا همچنان نقشی کلیدی در شکلدهی آینده رمزارزها در سطح جهانی ایفا خواهد کرد.
رویکرد دولت چین
چین یکی از کشورهایی است که رویکردی سختگیرانه و محدودکننده نسبت به رمزارزها در پیش گرفته است. این کشور که ابتدا بهعنوان یکی از بزرگترین بازارهای رمزارزی و استخراج بیتکوین شناخته میشد، بهمرور زمان به سمت سرکوب و ممنوعیت کامل این حوزه حرکت کرد.
چین فناوری بلاکچین را یکی از اولویتهای استراتژیک خود قرار داده است. از سال ۲۰۱۹، دولت چین توسعه یوآن دیجیتال را بهطور جدی دنبال کرده است. یوآن دیجیتال به چین کمک میکند کنترل بیشتری بر تراکنشهای مالی داشته باشد و وابستگی خود را به دلار آمریکا کاهش دهد. از سوی دیگر در این کشور ممنوعیت شدیدی بر رمزارزهای غیرمتمرکز وجود دارد. از مهمترین دلایل سرکوب آنها میتوان به کنترل مالی بر جریان سرمایه، پیشگیری از کلاهبرداری و محافظت از سرمایهگذاران، مسائل زیستمحیطی ناشی از مصرف بالای انرژی برای استخراج رمزارزها و ترویج یوآن دیجیتال بهعنوان ارز دیجیتال رسمی این کشور اشاره کرد. دولت چین نمیخواهد رمزارزهای غیرمتمرکز مانند بیتکوین با پروژه یوآن دیجیتال رقابت کنند، زیرا این امر میتواند سیاستهای مالی و اقتصادی کشور را تحت تاثیر قرار دهد.
چین در آینده بر توسعه یوآن دیجیتال و فناوری بلاکچین تمرکز بیشتری خواهد داشت. احتمال بازگشت این کشور به پذیرش رمزارزهای غیرمتمرکز بسیار پایین است، اما همچنان به توسعه فناوریهای مرتبط با بلاکچین و دیجیتالیسازی نظام مالی خود ادامه خواهد داد. این سیاستها به چین کمک میکند تا کنترل بیشتری بر اقتصاد داخلی خود داشته باشد و موقعیت جهانیاش را در عرصه فناوریهای دیجیتال و مالی حفظ و تقویت کند.
ترامپ و بازار رمزارزها
تاثیر سیاستمداران و تصمیمگیران کلان بر روند رشد و توسعه بازار رمزارزها قابل انکار نیست. یکی از چهرههای برجستهای که نقش پررنگی در سیاستهای اقتصادی ایالاتمتحده و بهتبع آن در روند بازارهای مالی، از جمله کریپتو داشته، دونالد ترامپ است.
ترامپ، بهعنوان رئیسجمهور ایالاتمتحده در سال 2017، سیاستهای اقتصادی و تجاری منحصربهفردی را دنبال کرد که پیامدهای گستردهای بر اقتصاد جهانی داشت. اگرچه او بهطور مستقیم در دنیای کریپتو فعالیت نداشت، اما اظهارات و تصمیمات او در زمینه اقتصاد کلان، مقررات مالی و جنگ تجاری چین و آمریکا به شکل غیرمستقیم بر بازار ارزهای دیجیتال تاثیر گذاشت. بهطور مثال، در سال ۲۰۱۹، ترامپ در توئیتی بیتکوین را مورد انتقاد قرار داد و آن را ابزاری برای فعالیتهای غیرقانونی اعلام کرد. این موضعگیری نهتنها بازتاب گستردهای در میان فعالان کریپتو داشت، بلکه دیدگاه سیاستمداران دیگر را نیز تحت تاثیر قرار داد.
در سال ۲۰۲۵، دونالد ترامپ رویکرد خود را نسبت به ارزهای دیجیتال تغییر داد و مجموعهای از سیاستها و قوانین را برای حمایت و توسعه این بازار معرفی کرد. این اقدامات با هدف تبدیل آمریکا به کشور پیشرو در صنعت کریپتو و تسهیل نوآوری در این حوزه انجام شد. ترامپ با امضای یک فرمان اجرایی، ارزهای دیجیتال را بهعنوان اولویت ملی معرفی کرد و نهادهای نظارتی را ملزم به همکاری نزدیک با صنعت کریپتو کرد. همچنین، دستور داد که مقررات موجود بررسی شده و هرگونه مانع قانونی که رشد این حوزه را محدود میکند، اصلاح یا حذف شوند.
در ادامه، ترامپ افرادی با دیدگاههای حامی کریپتو را در مقامهای کلیدی منصوب کرد. این انتصابات نشاندهنده حمایت دولت از توسعه نوآوری در حوزه کریپتو بود.
از سوی دیگر، بسیاری از حامیان ترامپ از ایدههای غیرمتمرکز ارزهای دیجیتال استقبال کردند، چرا که آن را نمادی از مقابله با نظارت دولت و سیستم مالی سنتی میدانستند. همچنین با روی کار آمدن ترامپ، ایدههایی همچون ایجاد دلار دیجیتال یا ارزهای دیجیتال ملی (CBDC) در ایالاتمتحده بهطور جدیتر مطرح شده است. این طرح به بررسی و امکانسنجی توسعه دلار دیجیتال از سوی بانک مرکزی آمریکا میپردازد که میتواند جایگاه این کشور را در رقابت با ارزهای دیجیتال دولتی مانند یوآن دیجیتال چین تقویت کند. علاوه بر این، کنگره آمریکا در حال تدوین قوانین جامعتری است که شفافیت مالیاتی، الزامات گزارشدهی و نظارت بر بازار رمزارزها را افزایش خواهد داد.
سیاستهای جدید ترامپ تاثیر قابل توجهی بر بازار کریپتو داشت و واکنشهای مختلفی از سوی تحلیلگران و سرمایهگذاران برانگیخت. برخی از کارشناسان نسبت به افزایش نوسانات بازار و ریسکهای مرتبط با سرمایهگذاری در داراییهای دیجیتال هشدار دادهاند. بااینحال، این سیاستها نشاندهنده تغییر قابل توجهی در رویکرد دولت آمریکا نسبت به ارزهای دیجیتال است که میتواند تاثیرات بلندمدتی بر اقتصاد جهانی داشته باشد.
در اقدامی نمادین در راستای توسعه بازار رمزارزها، ترامپ یک میمکوین با نام ترامپ (TRUMP) را معرفی کرد، که میتوان آن را یک نمونه مشهود از بخت و اقبال در بازار رمزارزها تلقی کرد.
میمکوین ترامپ
میمکوین TRUMP یک ارز دیجیتال است که بهعنوان نمادی از حمایت و علاقهمندی به دونالد ترامپ و سیاستهای او ایجاد شده و در بازار ارزهای دیجیتال مورد توجه قرار گرفته است. این میمکوین در ژانویه ۲۰۲۵، دو روز پیش از مراسم تحلیف دونالد ترامپ، بر بستر بلاکچین سولانا عرضه شد. این ارز دیجیتال با هدف جشن گرفتن پیروزیهای ترامپ و با الهام از حادثهای در یکی از کمپینهای انتخاباتی او در پنسیلوانیا، که موجب زخمی شدن گوش او شد، ایجاد شده است. در وبسایت رسمی این میمکوین آمده است که این پروژه هیچ ارتباطی با کمپینهای سیاسی، مقامات دولتی یا نهادهای حکومتی ندارد و صرفاً بهعنوان ابزاری برای حمایت و تعامل با ایدهها و باورهای مرتبط با ترامپ طراحی شده است. در ساعات اولیه پس از عرضه، قیمت هر واحد از این میمکوین به دلیل وجود هیجان سرمایهگذاران به حدود ۷۰ دلار رسید و ارزش بازار آن به بیش از 14 میلیارد دلار افزایش یافت.
با توجه به ماهیت میمکوینها و نوسانات بالای آنها، سرمایهگذاری در TRUMP با ریسکهای قابل توجهی همراه است. علاوه بر این، ارزش این ارز دیجیتال ممکن است تحت تاثیر رویدادهای سیاسی و روندهای بازار قرار گیرد.
پس از موج اولیه استقبال، ارزش TRUMP بهشدت کاهش یافت و در هفته اخیر به کمتر از 2۰ دلار رسید. این افت قیمت به عوامل مختلفی مانند کاهش هیجان سرمایهگذاران، افزایش فشار فروش و نبود کاربرد واقعی برای این توکن نسبت داده میشود. برخی از تحلیلگران معتقدند که بخش بزرگی از سرمایهگذاران اولیه تنها به دنبال سود سریع بودند و با کاهش حجم معاملات، قیمت این ارز دچار افت شدیدی شد.
نتیجهگیری
با توجه به سیاستهای جدید ترامپ و تغییر رویکرد او نسبت به رمزارزها، پیشبینی میشود که بازار کریپتو روند مثبتی را تجربه کند. اقدامات او در راستای حذف موانع قانونی، حمایت از نوآوری و ایجاد شفافیت نظارتی، زمینه را برای رشد بیشتر این حوزه فراهم کرده است. انتصاب افرادی با دیدگاههای حامی کریپتو در نهادهای کلیدی و تلاش برای تنظیم قوانین جامعتر، نشاندهنده تعهد دولت به توسعه این صنعت است.
بازار رمزارزها ترکیبی از فرصتها و تهدیدهاست. سیاستهای حمایتی ترامپ میتواند به افزایش پذیرش عمومی، جذب سرمایهگذاریهای جدید و توسعه زیرساختهای بلاکچین منجر شود. اما در مقابل، نوسانات بالا، ریسکهای سرمایهگذاری و عدم قطعیتهای ناشی از سیاستهای اقتصادی و تحولات جهانی، چالشهایی برای سرمایهگذاران ایجاد میکند. نمونهای از این وضعیت، میمکوین ترامپ است که در ابتدا رشد چشمگیری داشت اما به دلیل عدم ثبات بازار و کاهش هیجان سرمایهگذاران، ارزش آن بهشدت افت کرد.
پروژههایی مانند TRUMP در مدت کوتاهی میتوانند سودهای کلانی ایجاد کنند، اما ریسک بالای آنها غیرقابل انکار است. بسیاری از میمکوینها پس از یک دوره رشد انفجاری، دچار افت شدید قیمت شده و ارزش خود را از دست میدهند. سرمایهگذاری در این بازار نیازمند بررسی دقیق و مدیریت ریسک است، چراکه ورود بدون برنامهریزی میتواند به زیانهای جدی منجر شود. در حالی که فرصتهای زیادی برای سودآوری وجود دارد، نوسانات غیرقابل پیشبینی این بازار، تحلیل دقیق و تصمیمگیری آگاهانه را برای سرمایهگذاران ضروری میکند.