عصر بحران
بازارهای کالایی سال گذشته را چگونه گذراندند؟
سال ۱۴۰۰ شمسی شاید یکی از پیچیدهترین سالها در تاریخ بازارهای کالایی در جهان باشد. سالی که آغاز آن با ادامه شیوع ویروس کرونا در ایران و اقصی نقاط جهان همراه بود اما پایان آن به التهاب قیمتی بیسابقهای در دنیا منتهی شد تا جایی که بهای نفت خام به عنوان موتور محرک اقتصاد جهانی حتی رشد ۱۰ درصد در یک روز را هم تجربه کرد. رخدادی که اگرچه به دلیل تنشهای ژئوپولیتیک محقق شده اما نشان میدهد بازار پتانسیل افزایش نرخ را داشته است.
واقعیتی که نشاندهنده ورود قدرتمند بازارها از فاز رکود به روزهای رونق است. نکته دیگر آنکه سرنوشت پولهای تزریقشده بزرگ در دنیا هنوز در هالهای از ابهام است یعنی با افزایش پایه پولی در نقاط مختلف جهان، فضا برای رشد نرخ فراهم شده و تازه در گامهای ابتدایی آن هستیم. این ادعا یعنی استمرار رشد قیمتها را باید جدی گرفت یعنی باید اینگونه احتمال داد که سال آینده را شاید بتوان یک سال تاریخی از لحاظ قیمتهای بالا به شمار آورد. نکته مهم آنکه در هفتهها و ماههای قبل بسیاری از بازارهای کالایی رکوردهای تاریخی خود را جابهجا کردهاند بنابراین رکوردشکنیهای جدید با توجه به تنشهای ژئوپولیتیک اصلاً بعید نیست.
اینکه بازارها هر روز ابعاد جدیدی پیدا میکنند بر کسی پوشیده نیست و با توجه به پایین بودن موجودی انبارها و استمرار تقاضا و اثرات سیاستهای پولی و مالی پیشین دولتها در دوره کرونا بر دورنمای تقاضا میتوان گفت که این روند صعودی هنوز ادامه دارد. نکته دیگر آنکه پس از بحران بزرگ اعتبار در سال ۲۰۰۸ که بازارهای کالایی را درنوردید، بدبینی عمیقی نسبت به سرمایهگذاری در این حوزه ایجاد شد تا حجم ظرفیت تولید رشد متناسبی نداشته باشد. اینکه در سال ۲۰۱۶ روزهای سختی از رکود را شاهد بودیم به وخامت اوضاع دامن زد تا جایی که بخش اعظم سرمایهگذاریها به سالهای 2021 و ۲۰۲۲ بازمیگردد آن هم در وضعیتی که کرونا اجازه فعالیت چشمگیری به بازارها نمیداد. به عبارت دیگر اولین تکانههای رشد حجم عرضه را باید در نیمه دوم سال ۲۰۲۲ به بعد انتظار داشته باشیم بنابراین نگرانیهای اخیر از برتری تقاضا بر عرضهها استمرار خواهد داشت.
بازی جدید ابرچرخههای کالایی
در نگاه اول مهمترین رخداد سال ۱۴۰۰ برای بازارهای کالایی را باید تنش بین روسیه و اکراین به شمار آورد اما واقعیت آن است که در این سال، یک روند افزایشی نسبتاً مستمر در بازارهای کالایی تجربه شده یعنی پیش از جنگ روسیه و اوکراین این جریان افزایشی آغاز شده بود. نکته مهم آنکه تنشهای ژئوپولیتیک شرق اروپا تنها شتابدهنده این روند افزایشی بود و دادههای اصلی اثرگذار بر بازار با محوریت عرضه و تقاضا از روند صعودی نرخ حمایت میکرد. پایین بودن موجودی انبارها در کنار رشد تقاضا همچنین محدودیت افزایش عرضه مواردی بود که یک جریان صعودی را آغاز کرد و این روند کلی حتی بدون تنش بین اوکراین و روسیه نیز امکان ادامه یافتن داشت. به عبارت سادهتر اگر چنین تنشی رو به تعدیل بگذارد باید قیمتها را در سطوحی بالا ارزیابی کرد که همین مطلب ادامه حرکت در یک ابرچرخه قیمتی را دربر دارد.
از پایان مارس ۲۰۲۰ دادههای بسیاری از کالاها تاکنون در یک روند صعودی نوسان کرده است. این در حالی است که اواسط ماه می سال ۲۰۲۱ تا پایان سال ۲۰۲۱ یعنی شش ماه پایانی ۲۰۲۱ از شتاب رشد قیمتها کاسته شده بود یعنی این بازار یک فاز استراحت مقطعی را تجربه میکرد اما پایان ۲۰۲۱ زمانی برای آغاز یک روند صعودی جدید بود که تاکنون ادامه داشته است.
نکته قابل توجه آنکه روند صعودی قیمتها در فاز اول ابرچرخه افزایشی یک سال و سه ماه بوده و زمان استراحت بازار زمانی نزدیک به شش ماه بود. حال اگر همین روند را مجدداً بازتعریف کنیم نزدیک به یک سال و سه ماه روند افزایشی قیمتها منطقی به نظر میرسد به عبارت سادهتر حتی تعدیل نرخهای بالای فعلی نیز در گستره کالاها با محوریت فلزات اثر چندانی بر بازار نخواهد داشت و بعید نیست که یک روند افزایشی جدید آغاز شود. روندی که تاکنون سه ماه از آن طی شده و با توجه به دادههای قبلی یک سال دیگر زمان باقی است.
این مطلب به معنی نگرانیهای پیچیدهای در فاز قیمتی است زیرا قیمتهای بالا اثرات عجیبی بر بازارها بر جای میگذارد. نکته دیگر آنکه حتی با تغییر جدی سیاستهای پولی در دنیا با محوریت آمریکا باز هم نمیتوان فاز تورمی موجود را بیاثر کرد بنابراین روند افزایشی قیمتها به دلایل مختلف از دادههای بنیادین تا تنشهای ژئوپولیتیک به صورت کلی میتواند چهره جدیدی از بازارهای جهانی با محوریت کالاییها رقم بزند.
رهگیری بازارهای کالا از مسیر شاخصهای قیمتی
شاخصهای کالایی از ابتدای آوریل ۲۰۲۰ تاکنون در یک مسیر افزایشی شدید نوسان کردهاند. این روند صعودی به وضوح نشاندهنده جریان غالب افزایشی در بازارهای کالایی است آن هم در شرایطی که بخشی از رشد قیمتها را باید مدیون افزایش بهای نفت خام به عنوان موتور محرک اقتصاد جهانی در حوزه کالاییها ارزیابی کرد. تنشهای ایجادشده در شرق اروپا مهمترین محرک رشد نرخ در این حوزه بود و به نظر میرسد هنوز هم پتانسیل رشد قیمتها را باید در نظر گرفت. به عنوان مثال شاخص CRB به مدد رشد بهای نفت خام تا لحظه تنظیم این گزارش به بالاترین میزان از فوریه ۲۰۱۲ تاکنون رسیده است. با توجه به این مطلب که این شاخص بیش از سایرین از واقعیتهای بازارهای کالایی اثرپذیر است به وضوح میتوان گفت که جریان صعودی نرخ را باید فراتر از چند بازار خاص رهگیری کرد و نشاندهنده روند صعودی بسیار قدرتمندی در این بازار بوده و هست. شاخص کالایی GSCI هم همین مسیر را پیموده و تا لحظه تنظیم این گزارش به بالاترین رقم از نوامبر ۲۰۱۴ تاکنون دست یافته است. این دو مطلب یعنی تفاوت شرایط دو شاخص کالایی ذکرشده نشاندهنده آن است که بازارهای کالایی از رشد بهای نفت خام جلو افتادهاند. به صورت دقیقتر با توجه به این نکته که شاخص آتیمحور GSCI تمرکز بیشتری بر بهای نفت خام و فرآوردهها دارد و رشد کمتری را تجربه کرده به این نکته دست مییابیم که سایر بازارهای کالایی از فلزات تا محصولات کشاورزی حتی پتروشیمیها رشد قیمتهایی بالاتر از نفت خام را تجربه کردهاند. این مطلب در شرایطی که آلومینیوم، مس، محصولات کشاورزی و برخی از کالاهای پتروشیمی رکوردهای تاریخی خود را تجربه کرده و مجدداً وارد یک فاز افزایشی شدهاند، نشان میدهد اوضاع در کالاییها جذابتر از نفت خام است.
نکته جالبتر آنکه شاخص قیمتی بورس فلزات لندن هماکنون در بالاترین رقم تاریخی خود نوسان میکند. این مطلب نشان میدهد که جریان غالب در حوزه فلزات پایه بسیار جذابتر از چیزی است که در بازارهایی همچون نفت شاهد آن هستیم؛ شاید بتوان فلزات را لیدر قیمتی بسیاری از کالاها برشمرد البته رشد قیمتها در بازار محصولات کشاورزی نیز از این روند افزایشی چیزی کم ندارد.
عجایب بازار محصولات کشاورزی
گندم یکی از کالاهایی است که در بازارهای جهانی اگرچه مدتها مورد توجه جدی قرار نداشت اما تنشهای اروپای شرقی موجب شد تا این کالا بازهم به میان کالاهای جذاب وارد شود. بالاترین قیمت ثبتشده در سالهای گذشته برای گندم به سال 2008 و دقیقتر فوریه این سال بازمیگردد؛ اما هماکنون این سقف قیمتی شکسته شده و ارقام بالاتری تجربه شده است یعنی رکود تاریخی جدیدی ثبت شد. این مطلب خود یک داده مهم برای جهانیان است زیرا کشورهای اوکراین و روسیه هر دو قطب تولید گندم هستند. در کنار آن کالاهایی همچون سویا از شرایط مشابهی برخوردار شده اما برجستگی و اهمیت گندم را دربر ندارد. به نظر میرسد سویا به عنوان یکی از کالاهای مهم در تولید روغن همچنین خوراک دام شرایط مشابهی را تجربه کند و بعید نیست پس از شکستن رکورد تاریخی خود به ارقام بالاتری نائل شود. در شرایطی که گندم و سویا به عنوان دو کالای مهم کشاورزی وارد فاز رکوردشکنی میشوند بقیه بازارهای کالایی نیز شرایط مشابهی خواهند داشت. به عنوان مثال ذرت نیز فاصله چندانی با سویا از خود نشان نداده است، یعنی این کالا نیز در اولویت بعدی التهاب قرار میگیرد. تجمیع موارد فوق حکایت از آن دارد که بازارهای مختلف محصولات کشاورزی و خوراک دام پیچیدگیهای جدیدی را تجربه کنند آن هم در وضعیتی که رشد قیمتهای ذکرشده در زمانی محقق شدهاند که نیمکره جنوبی زمین در فصل برداشت بوده و پس از گذشت از این زمان دیگر نمیتوان گفت که کالای جدیدی به بازارهای جهانی عرضه شود. به عبارت سادهتر پس از گذشتن از بازه زمانی فعلی باید تا پایان شهریورماه منتظر ماند و دید که چه سرنوشتی از مسیر عرضه و تقاضا محقق خواهد شد. نکته مهم آنکه در اوکراین با توجه به فرار مردم و ذهنیتهای قدیمی زمین سوخته؛ بعید نیست که فضای چندانی برای کشت مهیا نباشد که خروجی آنها به پیچیدگیهای خاصی منتهی میشود. به عنوان یک نمونه مشخص در زمان شیوع ویروس کرونا حجم کشت به شدت کاهش یافت و بنابراین عدمحضور کشاورزان در سرزمینهایشان به معنی ریسک جدی تولید است که میتواند آینده پیچیدهتری را به همراه آورد. هماکنون در نیمکرهشمالی مخصوصاً اوکراین زمان کاشت محصول است بنابراین تنشهای فعلی احتمالاً اثر خود را ماهها بر جای میگذارد، پس پیچیدگیهای بازار محصولات کشاورزی را باید مستمر ارزیابی کرد، حداقل برای ماههای آینده.
آلومینیوم؛ فلز آینده
آلومینیوم به عنوان یکی از کالاهای مهمی که در فرآیند تولید آن انرژی سهم بسزایی دارد در یک فاز افزایشی نوسان کرده و دقیقتر از ابتدای آوریل ۲۰۲۰ تاکنون، رشد نرخهای بزرگی را تجربه کرده است. قیمت ۱۵۱۰ دلار که شاید پایان روند نزولی آلومینیوم در سالهای گذشته بود (اوایل آوریل ۲۰۲۰) تاکنون به بیش از سه هزار و ۷۰۰ دلار افزایش پیدا کرده که به وضوح نشاندهنده یک روند صعودی تقریباً 10ماهه است. این روند به خوبی نشان میدهد که آلومینیوم نهتنها رکورد تاریخی خود را جابهجا کرده بلکه یک فاز صعودی بسیار قدرتمند را پشتسر گذاشته است. اهمیت آلومینیوم را باید از آنجایی برجستهتر دانست که در شرایط فعلی میتواند یک لیدر قیمتی برای بازارهای فلزی مشابه مخصوصاً فلزات پایه باشد همچنین محرکی برای رشد بهای بسیاری از کالاهاست که شاید مس را بتوان جذابترین آنها به شمار آورد. در شرایطی که آلومینیوم رکورد تاریخی خود را جابهجا میکند هیچ بعید نیست که مس نیز بتواند به سادگی سقف قیمتی بیش از ۱۰ هزار و ۴۰۰دلاری را پشت سر بگذارد. البته مس هنوز نتوانسته رکورد جدیدی بر جای گذاشته تا چهره متنوعی را ترسیم کند. مهم آنکه اقتصاد جهانی اثر خود را بیش از سایر فلزات بر بازار مس بر جای میگذارد و اینکه فلز سرخ رفتار منطقیتری از خود نشان داده، دادههای جدیدی را به همراه دارد. در صورتی که روند صعودی مس نیز اینگونه ادامه یابد میتوان با قطعیت بیشتری از احتمال رشد قیمتها صحبت کرد.
کمتوجهی سنگ آهن به رخدادها
سنگ آهن تاکنون به رخدادهای اخیر کمتر توجه نشان داده است. نکته جالبی که میتواند اندکی امیدواری را به تعدیل شرایط ترسیم کند. البته سنگ آهن در ماه می تا آگوست در رکوردهایی تاریخی نوسان کرد و از ماه جولای تا نوامبر کاهشی ظاهر شد. اینکه سنگ آهن در سال 1400 رکورد تاریخی ۲۲۰دلاری را تجربه کرد خود نشان میدهد که این بازار هم، چندان بیتوجه به دادههای قیمتی نبوده است. اهمیت اوکراین و روسیه در بازارهای جهانی فولاد برجسته است بنابراین سنگ آهن با محوریت بازار چین میتواند از تنشهای ایجادشده نیز سوختگیری کند. البته روند صعودی سنگ آهن از اواسط نوامبر تاکنون نشان میدهد که این بازار هم توانسته از شرایط فعلی منتفع شود اگرچه اوضاع متعادلتری را به همراه داشت. اینکه دولت چین تلاش کرد بهای سنگ آهن تعدیل شود اما باز هم این بازار روند صعودی به خود گرفت نشاندهنده آن است که جریان غالب افزایشی تاکنون جهانشمول ظاهر شده و از نفت و طلا تا فرآوردههای نفتی و محصولات پتروشیمیایی، سنگ آهن و فولاد را دربرگرفته است و هیچ بعید نیست که این روند صعودی بهتبع وضعیت بازار فولاد برای سنگ آهن نیز مثمرثمر باشد.
ریسک حملونقل
یکی دیگر از ریسکهای سال ۲۰۲۱ حتی قبل از آن ریسک حملونقل بود که هماکنون ادامه داشته و حتی عمیقتر شده است. توقف حملونقل از کانال سوئز پیشقراول رخدادهای غیرمنتظره بسیاری در حوزه حملونقل در جهان بود. این مطلب در کنار عدم سرمایهگذاری بر صنعت حملونقل موجب میشود هزینه حملونقل مخصوصاً زمان مورد نیاز آن افزایش یابد. این مطلب را باید اینگونه در نظر گرفت که به ریسکهای سیستماتیک و غیرسیستماتیک بازارهای کالایی زمان و هزینه حمل را باید بیفزاییم. افزایش قیمت نفت خام و سختگیریهای زیستمحیطی، دیگر نگرانی برجسته در این حوزه است زیرا به صورت بنیادی هزینه حمل را افزایش داده و هیچ بعید نیست که این روند صعودی ادامه یابد. جهشهای ژئوپولیتیک نیز این نگرانی را ایجاد کرده که در پارهای از زمان، توقف حمل دریایی در تنگههای مهم دنیا حتی دریاهای بزرگ رخ دهد؛ آن وقت چهره جدیدی از بازارها را باید مشاهده کنیم. وضعیت فعلی به قدری پیچیده شده که به جرات میتوان گفت از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون چنین پیچیدگیای در حوزه حملونقل سابقه نداشته است.
شاخص حملونقل دریایی بالتیک بهتبع افزایش بهای نفت خام از ابتدای ۲۰۲۲ تاکنون در یک مسیر افزایشی نوسان کرده است. این در حالی است که از اوج قیمتی سهماه پایانی سال ۲۰۲۱ تاکنون تعدیل جدی داشته اما مدتی است که در مسیر صعودی نوسان میکند. این مطلب به معنی آن است که هنوز تنشهای ژئوپولیتیک اثر گستردهای بر این نرخ نداشته اما نمیتوان روند افزایشی هفتههای اخیر را نادیده گرفت. نکته مهم آنکه حوزه دریای سیاه و مناطق تحت نفوذ تنشهای استراتژیک، پتانسیل تغییرات بسیاری دارد که اثر آن را باید در هزینه و زمان تحویل محمولهها جستوجو کرد. اینکه اوکراین و روسیه هر دو در خصوص تولید محصولات کشاورزی فولاد و فلزات قدرتمند هستند نکتهای است که میتواند بر دورنمای بازارها اثرگذار باشد. این در حالی است که هنوز این داده اثر خود را به صورت گسترده بر بازارهای کالایی به نمایش نگذاشته است.
سال ۲۰۲۱ تا سهماه پایانی آن زمانی برای افزایش مستمر هزینه حمل بود آن هم در شرایطی که شیوع ویروس کرونا موجب شد هزینه حمل افزایش یافته و زمان بارگیری و تخلیه طولانی شود. این مطلب یکی از دادههای مهم بر روند افزایشی قیمتها در بازارهای جهانی بوده است. با توجه به پیشینه رشد نرخ، هیچ بعید نیست در صورت گسترش تنشها به هر دلیل به شرق آسیا، چهره متفاوتی از هزینه حمل و زمان بارگیری را شاهد باشیم. در هر حال تجربه روند افزایشی هزینه حملونقل یک بار پیشروی ما وجود داشته است و هیچ بعید نیست که به دلایل مختلف این روند بازتعریف شود. به عبارت سادهتر یکی از ریسکهای مهم برای آینده بازارهای کالایی تکانههای هزینه حملونقل خواهد بود که البته از هماکنون نمیتوان با قطعیت در خصوص آن اظهارنظر کرد.
دورنمای قیمتها
هنوز تنش به چین و شرق آسیا کشیده نشده است یعنی فاز اصلی تقاضای کالاییها با بحران روبهرو نشده اما اروپای شرقی با محوریت روسیه و اوکراین به عنوان قطبهای تولید برخی کالاها دچار بحران شدهاند. این مطلب به معنی آن است که عرضه عقبنشینی کرده ولی تقاضا از شرایط تورمی جهانی منتفع میشود. مطلبی که حکایت از آن دارد که در صورت استمرار تنش و اثرگذاری واقعی تحریمها بر اقتصاد روسیه فاز عرضه با اختلال مستمر در ماههای آینده روبهرو خواهد بود که خروجی این موارد حمایت از قیمتهای بالا حتی با رشد بیشتر نرخ است.
همانگونه که در این گزارش به آن اشاره کردیم بعید نیست که بازارها مجبور به تحمل ادامه رشد قیمتها شوند، بنابراین چهره جدیدی از ترسیم ادبیات بازارهای کالایی به زودی در اختیار خواهد بود، از این رو باید خود را آماده عصر جدیدی از نوسان قیمتها در اوجهای تاریخی جدید کنیم.