سایه روشن تقاضا در ابرچرخههای کالایی
پیشبینی رشد قیمتهای جهانی چه بر سر بازارها آورده است؟
با توجه به عقبنشینی مقطعی قیمتهای جهانی و دورنمای چندگانه بهای ارز، خریداران با حداکثر توان خود وارد فاز تقاضا نشدند تا جاییکه میتوان به وضوح تردید نسبت به آینده را در رفتار معاملهگران مشاهده کرد. این ویژگی مهم موجب شد تا تقاضا و حجم معاملات در غالب بازارهای کالایی در هفته گذشته با یک عقبنشینی همراه شود که در نهایت خروجی آن آرامش نسبی و کاهش رقابت برای خرید در بازارهای مختلف بورس کالا بود اما واقعیت آن است که ذهنیت غالب معاملهگران در خصوص بهای ارز از احتمال آرامش نسبی آن حکایت دارد، یعنی آرامش جاری قیمتها را میپذیرند و امید چندانی به کاهش سریع و شدید قیمتها ندارند. زمانیکه انتظار داریم تقاضای فصلی خودنمایی برجستهای داشته باشد این وضعیت چندان هم به مذاق بازارها خوش نمیآید ولی در هر حال هنوز تقاضای موجود در بازار نسبت به دو یا سه ماه گذشته جذاب است اما انتظارات از خودنمایی تقاضای روزهای پایانی سال را برآورده نکردند.
بازارها همیشه برای اواخر بهمنماه و سه هفته ابتدایی اسفند منتظر ورود تقاضای فصلی بودند ولی برای سال جاری خودنمایی تقاضا سریعتر از زمان مورد انتظار آنها آغاز شد اما از شتاب رشد نرخ و خودنمایی تقاضا در روزهای اخیر کاسته شده است.
این ویژگی را باید بسیار مهم ارزیابی کرد، زیرا اثرات مشخصی را بر بازارهای کالایی برجای گذاشت اگرچه اثر وضعی آن به بازار سرمایه نیز بازمیگردد. تاکنون شاهد هستیم آمار معاملات بهمنماه خودنمایی برجستهای داشته و یک ماه ایدهآل را در بازارها شاهد بودیم، حتی میتوان گفت بهمنماه امسال زمان رویایی تقاضا در تاریخ معاملات بورس کالا بوده است. در شرایطی که اثرگذاری رشد قیمتهای جهانی میتواند بخشی از ذهنیت معاملهگران را از رونق انتظاری تولید در هفتهها و دوماهه ابتدایی سال آینده برآورده کند انتظار خوشبینی در بازارها را نمیتوان فراموش کرد.
پیچوخم تقاضای فولاد
بازار فولاد در هفتههای اخیر وضعیت بهشدت پیچیدهای پیدا کرد تا جایی که بسیاری از اهالی بازار از هیچ استراتژی مشخصی برای دورنمای عملکرد خود برخوردار نبودند و بیشتر حدس و گمان بود که پرچمدار عملکرد معاملهگران در بورس کالا بهشمار رفت. خروجی این موارد تاکنون افت نسبی تقاضا در این بازار بود که نشان میداد آینده مبهمی را باید برای فولاد انتظار داشته باشیم. معاملهگران باسابقه نیز تنها به روال مرسوم همهساله خود عمل کردند و بر اساس رفت و برگشت تقاضا و حتی اندیشههای واسطهگری نیز میل به معاملهگری از خود نشان ندادند.
این روند کلی اگرچه در بازار شمش فولاد خودنمایی بیشتری داشت اما در روزهای آینده در بازار مصنوعات فولادی همچون میلگرد هم ایفای نقش خواهد کرد. البته این داده به معنی آن نیست که شرکتها در شرایط فعلی با ریسک خاصی روبهرو هستند زیرا افت تقاضای داخلی و کاهش حجم معاملات به معنی عدم سودآوری این شرکتها نیست بلکه مازاد عرضه بر تقاضا در نهایت به بازارهای صادراتی منتقل شده و پتانسیل افزایش صادرات را به همراه خواهد داشت.
اما سیگنال مثبت مهم این روزهای بازار فولاد را میتوان افزایش قیمتهای جهانی و احتمال استمرار رشد نرخ به شمار آورد که میتواند از امکان رشد بیشتر قیمتها برخوردار شده آن هم در شرایطی که رشد پیشین بهای فولاد در بازارهای جهانی هنوز هم امکان ادامه یافتن داشته و میتوان گفت که سال ۲۰۲۱ به احتمال قوی زمانی ایدهآل برای بازار فولاد خواهد بود. شاید بهترین قیمتهای سالهای اخیر را بتوان در ماههای آینده در بازارهای جهانی فولاد مشاهده کرد. این داده به معنی آن است که هرچه فروش داخلی شمش فولاد و سایر مصنوعات فولادی از سوی شرکتهای بزرگ کاهش یابد پتانسیل صادرات به کشورهای منطقه و اقصی نقاط جهان افزایش مییابد که ارزآوری بیشتری را نصیب کشور و درآمدزایی بالاتری را برای شرکتهای بزرگ فولادی به همراه خواهد داشت.
با توجه به این موارد به احتمال قوی در ماههای آینده و هفتههای ابتدایی سال بعد بازار فولاد از لحاظ قیمتی یکی از برندههای مهم بازارهای کالایی در جهان باشد. در صورت افزایش مجدد بهای نفت و سیگنالهای حمایتی از سمت بازار چین و رشد تقاضا در اقصی نقاط جهان امکان استمرار رشد نرخ تقویت خواهد شد. این در حالی است که افزایش تزریق واکسن کرونا در کشورهای مختلف به این معنی است که ریسکهای تقاضا کاهش یافته و دولتها به احتمال قوی برای عبور از روزهای سخت فعلی و عقبافتادگی رشد اقتصادی خود به تحریک تقاضا و حمایت از بازار داخلی و سرمایهگذاری در زیرساختها میپردازند.
خوشبینی فلزات پایه
بازار فلزات پایه در ایران و جهان شرایط جذابی دارد آن هم در وضعیتی که نرخهای موجود اغلب در رکوردهای چندساله اخیر قرار داشته و همین داده محرکی برای رشد تقاضا تاکنون بوده است. وقتی بهای مس بالاتر از ۹ هزار دلار در حال نوسان است میتوان گفت سیگنال مثبتی به بازارهای داخلی و جهانی فلزات پایه صادر کرده که تاکنون شاهد رونق نسبی تقاضا بوده است. اینکه ذهنیت معاملهگران از استمرار رشد قیمتها حکایت دارد خود محرکی برای خودنمایی تقاضا تاکنون محسوب شده است.
نکته جالب توجه آنکه نوسان بهای ارز اثر کمتری از رشد قیمتهای جهانی بر فاز تقاضا بر جای گذاشته که میتواند نشان دهد ذهنیت معاملهگران بازار به فلزات پایه در مقایسه با بازارهای مشابه همچون بازار فولاد از رونق احتمالی بیشتر قیمتها حکایت دارد.
بیم و امید پتروشیمیها
پس از بازار فلزات پایه با محوریت نوسان بهای مس میتوان گفت دومین برنده رشد قیمتها در ماههای گذشته بازار محصولات پتروشیمی با محوریت پلیمرها بوده است. به عنوان مثال بهای پلیپروپیلنها در بازارهای جهانی حتی از ۱۵۰۰ دلار هم فراتر رفته که یک داده عجیب بهشمار میرود. بررسیها حکایت از آن دارد که قیمتهایی بسیار بالاتر از ارقام ذکرشده نیز برای پلیپروپیلنها مورد معامله قرار گرفته که برتری محسوس تقاضا بر عرضه را نشان میدهد، آن هم در شرایطی که شیوع ویروس کرونا در ماههای گذشته موجب شد حجم تولید در بسیاری از شرکتهای مهم پتروشیمیایی کاهش یافته ولی آرامآرام در حال بازگشت به بازار هستند اگرچه برتری تقاضا بر عرضهها خودنمایی جدی داشته است. این در حالی است که افزایش بهای نفت خام و رشد بهای نفتا به عنوان مهمترین خوراک مایع در صنایع پتروشیمی در جهان باعث شده قیمت تمامشده تولیدات افزایش یابد اما هنوز فاصله قیمتی موجود بین عرضه و تقاضا برجستهتر از چیزی است که رشد بهای تمامشده پتروشیمیها بتواند از افزایش نرخ در بازار حمایت کند.
به عبارت سادهتر در این بازار مهم هنوز برتری تقاضا بر عرضه است که آینده قیمتها را تعیین میکند. این در حالی است که بازگشایی بازار چین به معنی شفافتر شدن رخدادهای قیمتی در این حوزه مهم معاملاتی است و با توجه به پیشخور شدن رشد قیمتها در هفتههای گذشته هیچ بعید نیست که در روزهای بعد از شتاب رشد نرخ اندکی کاسته شود اما این بازار هم در فاز رشد قیمتها حضور دارد.
سیگنالهای جهانی و ابرچرخهها
بازارهای کالایی در هفته گذشته شرایط بهشدت پیچیده پیدا کرده که این پیچیدگی از بازارهای جهانی آغاز شد و در بازار داخلی نیز خودنمایی کرد. نوسان بهای جهانی کالاها در کنار رفت و برگشت بهای ارز و نوسان آن، دو داده اثرگذار مهم بازارهای کالایی بودند که اثر آن را در تقاضا مشاهده کردیم. این روند کلی و آن هم در روزهای پایانی سال که انتظار داریم تقاضای فصلی در بازارهای مختلف خودنمایی کند ویژگی مهم دیگری برای بازارها به همراه داشت. واقعیتهای بازار را بهتر است در گام اول از مسیر تقاضا رهگیری کنید که هم در بازار داخلی و هم در بازارهای جهانی پیچیدگیهای جدیدی را به معادلات اضافه کردند.
مهمترین بحث مطرحشده در بازارهای جهانی بحثی در خصوص ابرچرخهها بود که نزدیک به دو هفته است مباحث مختلفی را به خود اختصاص داده است. ابرچرخهها دورههای کالایی پیچیده هستند که پتانسیل رشد فراگیر قیمتها را دربر دارند.
در خصوص ابرچرخهها دو ادبیات مختلف را شاهد هستیم. یکی در دورههای زمانی قبل از سال ۲۰۰۸ تقسیمبندی شده و دیگری در دوره پس از این زمان خودنمایی کرده است که از تفاوتهایی جدی برخوردار شدهاند که میتوان از واژه ابرچرخههای کالایی متقدم و ابرچرخههای متاخر یاد کرد. در ابرچرخههای متقدم دورههای رشد قیمتها طولانیتر بوده و بعضاً سه تا چهار سال نیز به طول انجامیده است. به عنوان مثال روندی که از سال ۲۰۰۳ آغاز شد و تا سال ۲۰۰۸ با فراز و فرودهای خاصی ادامه یافت. در این بازه زمانی بازارها اغلب کالامحورتر است.
شرایط به گونهای بودند که وزن اثرگذاری بازارهای کالایی بر کلیت اقتصاد جهان خودنمایی بیشتری داشت. در این زمان حتی بازارهای سهام از این روند تبعیت میکردند و نوسان ارزش ارزها اهمیت کمتری داشتند. اوج این ابرچرخهها را میتوان در روزهای قله نرخ قبل از بحرانهای سال ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ رصد کرد. دلیل این روند صعودی را بهتر است در رشد اقتصادی چین و افزایش شدید و محسوس تقاضا رهگیری کنید که میتوان از واژه ابرچرخههای متقدم برای این بازارها در این بازه زمانی یاد کرد.
ابرچرخههای متقدم
اما ابرچرخههای متقدم پس از بحران اعتبار در سال ۲۰۰۸ و کف قیمتی سال ۲۰۰۹ مشاهده شد و پس از آن شاهد این دوره زمانی قیمتها از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ و روند صعودی قیمتها بودیم که نزدیک به دو سال یا کمتر به طول انجامید. نشانه مهم این ابرچرخههای متقدم و متاخر برتری تقاضا بر عرضه و رشد غیرمنتظره قیمتها پس از بحرانها بود. از ویژگیهای این ابرچرخههای متاخر میتوان به اهمیت نرخ ارز اشاره کرد که در ادبیات اقتصادی جهان به جنگ ارزی شهرت یافت. به عبارت سادهتر در این دوره کشورها با کاهش ارزش پولهای ملی خود تلاش کردند حجم صادرات از کشور خود را افزایش داده و حجم واردات را کاهش دهند. این وضعیت اما موجب شد قیمت طلا نوسان شدیدی را که در دوره قبل شاهد آن بودیم ببیند اما در این ابرچرخهها غالباً کالاها شرایط بهتری را تجربه کردند ولی در تمامی بازارهای کالایی منعکس نشدند. به عنوان مثال در سال 2011 در بازار مس قله تاریخی 10 هزاردلاری تجربه شد ولی نفت رشد چندانی نداشت اما پس از آن وارد یک دوره افت نرخ شدیم که تا سال ۲۰۱۶ ادامه یافت. به عبارت سادهتر در این بازه زمانی پس از دو سال رشد، نزدیک به چهار سال آرامش در بازار کاهش قیمتها را تجربه کرد که چیزی شبیه به بحران تولید را رقم زد. البته آن زمان بحران دیگری به نام بحران بدهی دامنگیر بسیاری از کشورها همچون کشورهای اروپایی شد که اجازه خودنمایی تقاضا و حمایت از اقتصاد کشورها را نداد.
حال اگر به دوران فعلی بازگردیم شواهدی از ابرچرخههای متقدم و ابرچرخههای متاخر را توامان شاهد هستیم. به عنوان مثال برتری شدید تقاضا بر عرضه در ماههای گذشته موجب شد تا مس به بالای ۹ هزار دلار افزایش نرخ داشته باشد و نفت هم در کمال ناباوری در بالاتر از 60 دلار نوسان محدود و آرامش پیدا کرده است. البته در خصوص نفت باید بحث یخبندان جنوب شرقی آمریکا و منطقه تگزاس را در نظر گرفت که اجازهای برای خودنمایی تقاضای واحدهای پالایشگاهی نمیدهد که یک داده مهم در خصوص بازار نفت است. بنابراین بهتر است عقبگرد مقطعی بهای نفت را به پای تمامی بازارهای کالایی ننویسیم.
این در حالی است که با آغاز به کار بازارهای چینی پس از پایان تعطیلات سال نو قمری این کشور انتظار برای رشد بازار ایجاد شده است. البته این نکته را باید در نظر گرفت که در هفته گذشته قیمتها به قدری رشد کرده است که فضای چندانی برای افزایش بیشتر در کوتاهمدت ایجاد نکرده، بنابراین عقبگرد نسبی نرخ در شرایط فعلی منطقی به نظر میرسد و شاید اندکی ادامه یابد. در شرایط فعلی موجودی انبارها کاهش یافته و شاید برای رشد مجدد قیمتها تعدیل نرخ برای بازگشت به تقاضا نیاز باشد.
نکته دیگر آنکه رشد قیمتها با کاهش ارزش ارزها خودنمایی نکرد بلکه شاهد رشد محدود و سپس کاهش متعاقب بهای دلار در بازارهای جهانی بودیم و حتی در ماههای گذشته ارزش یوآن در مسیر افزایشی قرار گرفت بنابراین یکی از ویژگیهای مهم ابرچرخههای متاخر را دربر نداشته اما رشد قیمتهای مطلوبی را شاهد بودیم که میتواند به معنای بازگشت ابرچرخههای متقدم باشد که اثر بزرگتری بر بازارها بر جای میگذارد و این موارد به معنی آن است که روند صعودی قیمتها میتواند از زمان بالاتری برخوردار باشد اما برای شتاب رشد قیمتی شاید بازارها به یک فاز آرامش و عقبنشینی نرخ نیاز داشته باشد.
با توجه به این موارد دو داده مهم را باید در نظر داشت اول آنکه روند کلی در بازارها هنوز افزایشی است و این روند صعودی میتواند ادامهدار باشد اما در مورد ادامه رشد قیمتها پس از این نمیتوان اظهار نظر قطعی کرد مگر آنکه آرامش نرخ در گام اول حکمفرما شده و بازارها برای فاز دوم رشد قیمتها آماده شود. در هر حال نرخهای فعلی بازارها با یکدیگر اختلاف پیدا کردهاند یعنی در یک بازار رشد قیمتهای بزرگی تجربه شده اما در بازار دیگر افزایش نرخ چندان برجسته نبوده است. این سیگنال حداقل خروجی که میتواند داشته باشد استفاده از نرخهای بالای فعلی برای اهالی بازار است که محرکی برای رونق تولید در ماههای آینده خواهد بود آن هم در شرایطی که انتظار داریم روزهای گرم سال تقاضایی بیشتر از حد انتظار حتی برای نفت به بازارها تزریق شود.
حال اگر در بازه زمانی فعلی شاهد تلفیقی از ابرچرخههای متقدم و متاخر باشیم؛ معنی آن این است که جریان عمومی قیمتها امروزه در یک روند صعودی قرار دارد. این شرایط میتواند آینده جذابی را برای بسیاری از صنایع فراهم کند. مباحث پیرامونی سرمایهگذاری چین در این کشور و در سایر نقاط جهان در کنار رشد انتظاری تقاضا در هند و اقصی نقاط جهان با رواج مایهکوبی واکسن کرونا میتواند آینده این بازارها را تضمین کند اگرچه هنوز نمیتوان با صراحت در این مورد اظهارنظر کرد. وضعیت بازارهای جهانی خود را برای آغاز به کار فعالیتها در بازار چین آماده کرده و شاید رشد تقاضای چین با افزایش قیمتها برخورد کرده باشد.
این موارد احتمال یک بازه آرامش قیمتی را دربر دارد حتی در شرایطی که یک گام به عقب چیزی از ارزشهای بازار کم نخواهد کرد. در نهایت میتوان گفت بازارهای کالایی اوضاع جذابی دارند.
در برخی از بازارها که عقبنشینی نرخ بزرگتری داشتیم پتانسیل رشد قیمتهای بیشتری وجود خواهد داشت و از سوی دیگر بازار هم خود را برای رشد تقاضا آماده میکند. این داده شرایط مساعدی برای بازارهای کالایی خواهد بود و به نظر میرسد برخی از دادهها اگرچه پیشخور شدهاند ولی روند صعودی نرخ قدرتمندی را هم انتظار میکشد اما شاید یک هفته آینده با روشنتر شدن رخدادها در بازار چین بتوان با اطمینان بیشتری در این باره صحبت کرد.