مدافعان رشد دلار
چرا بازار سهام به بازار ارز چشم دوخته است؟
در اقتصاد ایران، که افزایش نرخ دلار باعث میشود که یک سیگنال افزایشی به قیمتهای مصرفکننده داده شود، تقریباً اکثر خانوارها و بنگاهها دوست دارند نرخ دلار باثبات باشد. در اقتصاد ایران، افزایش نرخ دلار شاهدی بر افزایش نرخ تورم است، بنابراین هر گاه دلار مسیر صعودی خود را آغاز کند، باید شاهد جهش قیمتها باشیم. اگرچه نرخ دلار نیز علت نیست و معلول شرایط بد اقتصادی کشور است. در جایی که عرضه دلار به خوبی صورت نمیگیرد و از سوی دیگر، متغیرهای پولی نیز رشد قابل توجهی دارد، نمیتوان امیدوار بود که نرخ برابری ریال در مقابل دلار بهبود یابد. نه اقتصاد ایران و نه هیچ کشور دیگر، حتی با تانک نیز نمیتواند جلوی افزایش قیمت دلار یا سایر ارزها را بگیرد. نمونه دیگر آن اقتصاد ترکیه است که به دلیل ساختار نامناسب با افزایش قیمت ارز روبهرو شده است. اقتصاد این کشور همسایه که در شرایط کرونا، شرایط نامساعدی داشت، دوباره درگیر تورم بالاست و سیاستهای اردوغان نیز به گونهای بوده که لیر در مقابل دلار در قعر تاریخی خود گرفتار شود. در این شرایط میراث کمال درویش در این اقتصاد به باد رفته است و دوباره نیاز به یک رهبر جدید اقتصادی، برای اصلاحات است. باید تاکید کرد مادامی که اقتصاد ایران نتواند اصلاحات ساختاری را در متغیرهای پولی انجام دهد و از سوی دیگر، فکری به حال رفع تحریمها نکند، داستان افزایش و جهش قیمت ارز تکرار خواهد شد. بنابراین نباید و نمیتوان به ثبات چندماهه نرخ ارز در اقتصاد ایران دل خوش کرد. اما افزایش قیمت دلار در اقتصاد ایران، برندگانی نیز دارد. یعنی عدهای دوست دارند در این بازی برنده شوند و بسیاری نیز در این بازی سود خواهند برد. در این سالهای اخیر بحث بورس بسیار داغ است و استقبال از بازار سرمایه نیز بهتر از گذشته شده است. سوال مهمی که در خصوص رابطه دلار با بورس پرسیده میشود این است؛ آیا میتوان گفت که با بالا رفتن دلار، شاخص بورس هم به روند صعودی خود ادامه میدهد؟ کارشناسان معتقدند پاسخ به این سوال به برآیند تاثیر مثبت و منفی دلار به بازار برمیگردد.در کلیت داستان بورس تهران مانند بورسهایی نظیر استرالیا، کانادا، آفریقای جنوبی و برزیل مواد خام یا کامودیتیمحور است و این محصولات با قیمت جهانی ارزشگذاری میشوند، بله ارزش فروش صادراتی شرکتهای بورسی که سهم بالایی در کل بازار دارند افزایش یافته و به تبع آن میزان سود و ارزش شرکتها بالا میرود، از سمت دیگر هم رشد ارزش دلار به نفع کل بازار است، چون ارزش ماشینآلات و تکنولوژی شرکتها افزایش پیدا میکند و به فرض یک پتروشیمی یک میلیارددلاری مثلاً در دلار سه هزار تومان سه هزار میلیارد تومان ارزش دارد و در دلار مثلاً ۱۸ هزار تومان ۱۸ هزار میلیارد تومان. پس ارزش جایگزینی باعث رشد ارزش بازار میشود، اما رشد ارزش دلار و گروهی از سهام بازار نظیر خودروسازان، تجهیزاتسازان و... تاثیر منفی دارد که این تاثیر منفی ناشی از عدم تغییر نرخ فروش این شرکتها به میزان افزایش هزینههاست.برخی معتقدند از یکجایی به بعد که دلار در مداری غیرمنطقی رشد کند بر بورس اثر منفی میگذارد، اما ابتدا باید این مدار غیرمنطقی را تعریف کرد. مثلاً ما در اقتصاد میدانیم با کاهش ارزش پول ملی میزان صادرات بالا میرود، اما اگر کاهش ارزش پول ملی به شدت رخ دهد، عملاً بنگاه فرصت جایگزینی مواد را بهدست نمیآورد و تنش قیمتی شدید باعث افت صادرات میشود. یک میزان شناختهشده در مورد این رشد و همچنین افت دلار وجود ندارد، یعنی اگر ارزش دلار نیز به شدت رشد کند خطرناک است. یک اجماع نسبی وجود دارد که تاکید میکند میزان تغییر ارزش پول ملی و دلار یا هر ارز دیگری باید به میزان مابهالتفاوت تورم داخلی و خارجی باشد که این موضوع البته در تمام اقتصادها صدق نمیکند.
اما علت رشد حیرتآور دلار در این ماه چه میتواند باشد؟ چند عامل تاریخی به علاوه چند عامل جدید وجود دارد. به هر حال موضوع رشد دلار چندان برای اقتصاد ایران حیرتآور نیست، چرا که در ۴۰ سال گذشته بیش از ۳۵۰۰ برابر شده است.عوامل تاریخی بحث تورم ساختاری اقتصاد ایران است. در کنار این هر موج از کاهش ارزش پول ملی به دنبال دو موج افزایش نقدینگی و توزیع رانت در اقتصاد کشور رخ میدهد. رشد شدید نقدینگی از محل سود بانکی بالاتر از سطوح واقعی در سالهای ۹۳ تا ۹۶ و بعد از آن توزیع عظیم رانت دلار چهار هزار و ۲۰۰تومانی باعث شد که فضای اقتصادی برای جهش دلار هموار شود. در همین حال مشکلات مربوط به صادرات و بازگرداندن ارز در هر دو سطح دولتی و بنگاههای خصوصی نیز به مشکلات افزوده است،در همین حال باید در نظر داشته باشید که افزایش ارزش دلار میتواند یک عامل مهار تورم نیز باشد، به این معنا که با افزایش ارزش دلار سطح نقدینگی به دلار افت میکند، مثلاً هماکنون این سطح نزدیک ۱۵۰ میلیارد دلار است. حالا اگر این سطح را با میزان ذخایر ارزی کشور یا صادرات یک سال نفت خام مقایسه کنیم میبینیم هر چقدر قیمت دلار بیشتر باشد اقتصاد از ونزوئلایی شدن دورتر میشود و امکان کنترل آن با تزریق ارز خارجی سادهتر خواهد بود. تنها مشکل این روش تلاش برای جلوگیری از سرایت رشد دلار به کالاهای مصرفی خانوارهاست که در این زمینه بهترین روش کاری اعطای کوپن مواد غذایی است.با بالا رفتن نرخ دلار نیمایی، مهمترین وجهی که به آن توجه میشود اثری است که روی کالاها و کامودیتیها میگذارد. اقتصاد ایران بیش از اندازه دلارزده است و دلار عملاً به نشانه تورم انتظاری تبدیل میشود که این یک عیب بزرگ است و نباید این سطح از درگیری با دلار در اقتصاد برقرار باشد. متاسفانه مشکل بزرگتر از این دلارزدگی بحث فسادآلود نظام چندنرخی ارز است که هماکنون بسیاری از پروندههای قضایی در این فضاست.بنابراین با توجه به این دو مشکل ارزیایی تاثیر قیمت ارز روی بازار کالایی کاملاً پیچیده و مبهم است، اما به صورت کلی افزایش قیمت دلار به ارزانتر شدن کالاهای صادراتی ایران و افزایش صادرات منجر میشود. در همین حال با کشش صادراتی تولید در داخل بالا میرود و میتواند از رشد قیمت اسمی آینده بکاهد، هر چند در کوتاهمدت به افزایش قیمت اسمی منجر میشود.اما پاسخ به این سوال که تا چه زمانی دلار صعودی خواهد بود، آسان نیست. این چالش نزدیک به چهاردههای در اقتصاد ایران است که در بیماری عمده اقتصاد کشور ریشه دارد و آن کسری بودجه و حجم عظیم دولت است که بسیار هم بهرهوری کمی دارد.در این شرایط حتی اگر تحریم هم برطرف شود، هر شش سال قیمت ارز دو برابر میشود. یعنی حتی اگر مباحث تحریم هم نباشد شانس دولتها برای کنترل قیمتها حداکثر یک تا شش سال است. حال اگر به این مساله کمبود ارز ناشی از تحریم یا مسائلی نظیر کرونا را اضافه کنیم به این میرسیم که فعلاً این مساله یعنی روند رشد دلار همچنان با اقتصاد ایران همراه خواهد بود. تنها راه شکست این روند اصلاح ساختاری در دولت و کاهش هزینههای یک دولت بزرگ و افزایش بهرهوری و کاهش هزینه مبادله در اقتصاد ایران است. در این شرایط به نظر میرسد بدون اصلاح ساختاری و تداوم تحریمها هر دو سال ارزش دلار در برابر ریال بتواند دو برابر شود که روند سریعی است.