هزارتوی قیمت ارز
گفتوگو با شاهین چراغی درباره مسیر پیش روی بازارهای دلار و سهام
هفتههای اخیر را میتوان هفتههای خوبی برای بازار سهام دانست. در حالی که طی یک سال اخیر ریزشی سنگین بازار سهام را فراگرفته بود و در برخی از نمادها میزان زیان حتی از 80 درصد هم عبور کرد، در چند هفته اخیر بالاخره جو خوشبینی به بازار سهام بازگشت. همین امر سبب شد تا هر چند ناپیوسته اما در بسیاری از روزها شاهد پیشروی شاخص بورس باشیم؛ شاخصی که بیش از هر چیز تا به اینجای کار رشد خود را مرهون افزایش تقاضا در نمادهای دلاری بوده است. بسیاری از فعالان بازار انتظار دارند در صورت حصول توافق بر سر احیای برجام قیمت ارز کاهش پیدا کند، این در حالی است که بسیاری نیز این رویداد را نامحتمل دانسته و عقیده دارند با شکست مذاکرات و پررنگ شدن کسری بودجه دولت در نیمه دوم سال 1400 بازار سرمایه روزهای پررونقی را شاهد خواهد بود. از اینرو برای صحتسنجی دیدگاههای یادشده، در این گفتوگو که با «شاهین چراغی» کارشناس و فعال بازار سرمایه انجام شده چند و چون این گمانهزنیها مورد بررسی قرار گرفته است.
♦♦♦
تاثیر قیمت ارز بر عملکرد بازار سرمایه چیست و به نظر شما حصول توافق بر سر احیای برجام یا دست نیافتن به آن تا چه حد بر اقتصاد کشور و بازار سرمایه اثر خواهد داشت؟
من فکر میکنم که به ثمر رسیدن احتمالی مذاکرات تنها میتواند افزایش قیمت دلار را به تاخیر بیندازد. به عبارت دیگر نمیتواند مانع افزایش قیمت دلار شود چرا که وضعیت رشد نقدینگی در ایران از شرایط مطلوبی برخوردار نیست و این عامل مهم اقتصادی با سرعت زیادی افزایش پیدا میکند. بنابراین اگر مذاکرات پی گرفته نشود قیمت ارز با سرعت بیشتری افزایش پیدا خواهد کرد و تداوم مذاکرات تا به ثمر نشستن آن صرفاً از سرعت رشد قیمت ارز کم میکند نه اینکه آن را به کلی متوقف کند. چراکه با توجه به کسری بودجه زیادی که هماکنون وجود دارد و عامل رشد نقدینگی که پیشتر به آن اشاره کردم نمیتوان توقع داشت که قیمت ارز حتی در صورت وقوع توافق میان ایران و قدرتهای اتمی کاهش پیدا کند یا پایدار بماند.
به همین علت است که در روزهای اخیر قیمتها در بازار ارز تا حدود زیادی پایدار شده و در بازار سهام نیز شرکتهایی که ارزش بازار زیادی دارند و تاثیر قابل توجهی نیز بر شاخص بورس میگذارند به سبب آنکه متناسب با قیمت کامودیتیها و ارز درآمدزایی میکنند تقریباً با وضعیت بهتری روبهرو شدهاند. از اینرو کاهش قیمت چندانی در آنها مشاهده نمیشود.
البته این نکته نیز در مورد بازار سهام باید مورد توجه قرار بگیرد که کیفیت گزارشهای مالی شرکتها نسبت به سال گذشته بهبود یافته و درآمدزایی آنها افزایش پیدا کرده است. اگر دقت کنیم بسیاری از این شرکتها که دارای درآمد دلاری هستند در طول ماههای اخیر شاهد افزایش قیمت کالاهای اساسی در بازارهای جهانی بودهاند. از اینرو با توجه به تاثیر بالای نرخ ارز بر عملکرد این شرکتها میتوان گفت بهترین نوع اتفاق برای شرکتهای یادشده این است که رشد قیمت ارز در بازار داخلی با شیب زیادی همراه نباشد. این عامل میتواند تمام ساختارهای بازار ما را چه در واردات و چه صادرات دچار مشکل کند. بنابراین مساله اصلی که باید مورد توجه قرار گیرد کنترل نوع و شیب افزایش قیمت ارز است، نه سرکوب آن. در صورتی که این مساله محقق شود هم صادرات بهبود خواهد یافت و هم تولیدکنندگان ایرانی تقویت خواهند شد.
البته در اینجا یک مشکل وجود دارد و آن این است که توزیع درآمد ناشی از ماهیت کسبوکارها در ایران مناسب نیست و از اینرو افزایش تولید چیزی را از آن مردم نمیکند چرا که افزایش هزینه خانوار بسیار محسوستر است. بنابراین از آنجا که تعداد زیادی از این شرکتها تحت مالکیت دولت هستند و به نحوی از آن تاثیر میپذیرند این افزایش تولید چندان برای مردم محسوس نخواهد بود و بر سطح کیفیت زندگی آنها اثر نخواهد داشت. مشکل اصلی در اینجا این است که کشور صادراتمحور نیست و مانند بسیاری از اقتصادهای دیگر نمیتواند از مسائلی نظیر جذب توریست درآمدزایی کند بنابراین افزایش قیمت ارز برای بیشتر مردم امری نگرانکننده است و بهداشت روانی جامعه را با خطر مواجه میکند. در کشورهایی که صنایع کوچک نیز میتوانند صادرات داشته باشند بنابراین مردم به دلیل دسترسی به درآمد ارزی شاید همانند کشور ما نگران تغییرات نرخ ارز نباشند اما در ایران اینگونه نیست.
با توجه به اینکه شما قیمت ارز را در هر صورت افزایشی میدانید فکر میکنید در صورت به ثمر رسیدن مذاکرات اتمی سمتوسوی حرکت بازار چگونه خواهد بود؟
ما مشابه مدل رفتاری را که جواب سوال شماست در سال ۹۲ نیز داشتیم. در آن سالها نیز در ابتدای مذاکرات شاخص بورس از بهای ارز اثر میپذیرفت و بسیاری از این دستاوردها که بعداً از طریق مذاکرات حاصل شد، قبلاً در بازار سهام پیشخور شده بود. البته باید توجه داشت که مردم هماکنون به سبب داشتن درکی بهتر از سازوکار توافق احتمالی و تجربه قبلی برجام همچنین وضعیت دولت بایدن و احتمال تلاش مجدد دونالد ترامپ برای ریاستجمهوری انتظارات خود را تعدیل کردهاند. در حال حاضر مردم متوجه شدهاند که انجام مذاکرات یک بحث است و به ثمر نشستن نتایج آن و اجرایی شدن امتیازهای این توافق بحثی دیگر. بنابراین بازار سرمایه در حال حاضر منتظر شرایطی نظیر آنچه بعد از قطعنامه ۵۹۸ در اقتصاد روی داد یا در سال ۹۲ نیست. از طرف دیگر بخشی از نقدینگی که در حال حاضر ایجاد شده نیز در بانکها پارک شده و آماده خروج به سمت بازارهای دیگر و حتی خارج از کشور است.
تفاوتی که این برهه زمان با مذاکرات سال ۹۲ دارد این است که در آن زمان بسیاری از مردم با امید به ماندن در ایران شرایط را پیگیری میکردند اما در حال حاضر بسیاری منتظر هستند که از کشور خارج شوند و قصد مهاجرت دارند. البته همه این تغییرات به دولتها ربطی ندارد و باید توجه داشت که رویکردهای جمعیت و جمعیت جوان در طول این هشت سال نیز تغییر کرده است. بنابراین در حال حاضر عدهای به دنبال آن هستند که با هر نوع کاهش قیمت ارز ریال خود را به پول دیگری تبدیل کنند تا برای مقاصد مهاجرتی یا احتیاطی آماده باشند.
همانطور که میدانید نمادهای موجود در بازار سرمایه بیشتر به دو گونه از شرایط موجود اثر میپذیرد. بخش مهمی از آنها دلاری هستند و هر نوع افزایش قیمت ارز و کاهش آن میتواند مستقیماً بر روی درآمد آنها اثر داشته باشد و در مقابل گونه دیگری نیز هستند که اگرچه درآمد دلاری چندانی ندارند حصول یا عدم حصول توافق میتواند تا حد قابل توجهی بر درآمدزایی آنها اثر داشته باشد چراکه در صورت برداشته شدن تحریمها میتوانند تکنولوژی وارد کنند یا مبادلات خود را با هزینههای بسیار کمتری پی بگیرند. نتایج احتمالی مذاکرات را با توجه به وجود این دوگانگی در بازار سهام چگونه تحلیل میکنید؟
در سال ۹۲ ما شاهد آن بودیم که بسیاری بر این باور بودند که توافق به ذات خود میتواند قیمت ارز را تا حد قابل توجهی کاهش دهد با این حال این اتفاق نیفتاد و نرخ برابری ریال با ارزهای خارجی در سطوح قبل از توافق تا حد زیادی تصویب شد. من فکر میکنم حالا نیز این اتفاق خواهد افتاد و بنابراین در هر دو بخش از بازار سرمایه و نمادهای دلاری و غیردلاری شاهد افزایش قیمت خواهیم بود.
بر این اساس من انتظار دارم که قیمت نمادهای دلاری به سبب افزایش قابل توجه بهای کامودیتی در بازارهای جهانی و همچنین کاهش نیافتن قابل توجه قیمت ارز در بازار داخلی مسیر افزایش را در پیش بگیرد. اما غیردلاریها به سبب آنکه در چند سال اخیر به دلیل تحریم نتوانستند تکنولوژی مورد نیاز خود را وارد کنند و بعد در ساختن برخی از قطعات نیز مشکل داشتند با وضعیت بهتری نسبت به شرایط آذر مواجه خواهند شد. البته باید به این نکته نیز توجه داشت که مشکل اصلی اینها بحث آزادسازی قیمتهاست. بنابراین من فکر میکنم چه با برجام چه بدون برجام قبل از پایان دوره ریاست جمهوری آقای رئیسی به سبب افزایش قابل توجه حجم نقدینگی و روند ادامهدار آن، اتفاق سال ۹۹ مجدداً در بازار سرمایه تکرار خواهد شد. بنابراین حصول یا عدم حصول توافق در مذاکرات احیای برجام صرفاً میتواند این واقعه را از لحاظ زمانی با تاخیر مواجه کند و نقش بازدارنده بر آن ندارد.
با توجه به اینکه در بازار سهام قیمتها چندان نمیتواند از قیمت ارز فاصله داشته باشد و نیز تجربه سال ۹۹ در افزایش قابل توجه قیمتها فکر میکنید که به ثمر نرسیدن توافق اتمی میتواند وضعیتی مانند سال قبل را به وجود بیاورد یا متفاوت از آن خواهد بود؟
من فکر میکنم که این واقعه رقم خواهد خورد و دلیل نگرانی ما از همین حالا این است که دولت باید برای مواجهه با چنین شرایطی آماده باشد. به سبب اینکه نقدینگی دائماً در حال افزایش است و دولت نیز کسری بودجهای در حدود ۳۵۰ هزار میلیارد تومان دارد افزایش قابل توجه قیمت ارز امری کاملاً محتمل است. این نکته ضروری است که برای جبران کسری بودجه موجود دولت باید چیزی در حدود ۱۷ میلیارد دلار نفت بفروشد. من به این نکته اشاره کنم که وضعیت اقتصادی در حال حاضر بسیار پیچیده است و این امر باعث شده تا دولت آقای رئیسی با چالشهای اساسی مواجه باشد. از اینرو با توجه به وضع موجود آنچه در سال ۹۹ شاهد بودیم بهطور قطع مجدداً تکرار خواهد شد مگر آنکه دولت برای مواجهه با این شرایط برنامهای جدی داشته باشد. من فکر میکنم بخشی از سهام عدالت که در سال گذشته امکان فروش پیدا نکرده میتواند در سال جاری فروخته شود. میخواهم به این نکته نیز اشاره کنم که بحث دولت آقای رئیسی نیز با وجود آنچه در دهههای اخیر در اقتصاد ایران شکل گرفته در نهایت کشور را به این سمت برده است که دولتها فقط میتوانند در شدت و ضعف آن اثر بگذارند.
از زمانی که آقای روحانی دولت را تحویل گرفت و زمانی که آن را به رئیسی داد قیمت ارز چیزی در حدود هشت برابر و شاخص بورس چیزی در حدود ۲۵ برابر افزایش پیدا کرده است. البته باید توجه داشته باشیم که در طول این مدت شرکتهای بسیاری به جمع بازار سرمایه اضافه شدند با این حال مجموع این عدد در کلیت قابل اتکاست. بنابراین فکر میکنم اگر در شرایط کنونی کسی بخواهد وارد بازار سرمایه شود باید کاملاً ماهیت و نحوه عملکرد شرکت را بشناسد و تحلیلی دقیق از سازوکار فعالیت آن داشته باشد. بنابراین توصیه ما به عنوان کارشناس این است که اگر مردم میخواهند از گزند تورم در بلندمدت در امان باشند سعی کنند در سهام شرکتهای خوب سرمایهگذاری کنند.
در خلال صحبتهای خود به وضعیت خاص دولت آقای رئیسی و اینکه ممکن است دولت ایشان اولین دولتی باشد که جهش ارزی را در قبل از پایان دوره اول تجربه میکند اشاره کردید. دولت چه کارهایی را میتواند در پیش بگیرد تا از این وضعیت اجتناب کند و وارد چنین مرحلهای نشود؟
یکی از مسائلی که در این زمینه باید مورد توجه قرار بگیرد این است که پولهای درشت برای دریافت سود به بانکها میروند و همین مساله به شکل فزاینده نقدینگی را افزایش میدهد. همچنین مشاهده میشود افرادی که پول بیشتری دارند میتوانند از بانک سود بیشتری نیز دریافت کنند، این در حالی است که برای بهبود وضعیت فعلی این روند باید کاملاً دگرگون شود و عکس این را شاهد باشیم. شرایط در دولت قبلی به گونهای بود که تولیدکننده با فشارهای بسیار زیادی روبهرو میشد. فردی که در حال حاضر بخواهد محصولی را تولید کند باید سالها زمان صرف کند تا بتواند به هدف خود برسد. اگر این فرآیند کوتاه شود خیلیها حاضر به سرمایهگذاری خواهند شد و از این جهت تولید رونق میگیرد. چرا که در حال حاضر هم بازار داخلی خوب است و هم شرایط برای صادرات تا حدی فراهم است. اگر کشور مسیر فعلی را ادامه دهد میتوان انتظار داشت که افزایش نقدینگی به اقتصاد ایران آسیب نزند. آنچه در حال حاضر حائز اهمیت است این است که در بسیاری از بخشها نظیر مجوزدهی و... شرایط باید تغییر کند. اگر وضعیت فعلی ادامه پیدا کند و آنچه در طول چند دهه گذشته شاهد بودهایم تداوم یابد اقتصاد ایران و این دولت راه به جایی نخواهد برد.
در زمینه سیاستگذاری پولی نیز چنین است. بانک مرکزی باید بسیار روزآمد باشد و از تمامی ابزارهای مدرن استفاده کند این در حالی است که مسائلی نظیر E-MONEY در داخل به دست بانک مرکزی محدود شده است. تمامی این مسائل سبب میشود تا تداوم مسیر فعلی در بحث سیاستگذاری کلان دولت را با وضعیتی سخت مواجه کند.
در ادوار قبلی رونق تورمی بازار سهام بسیاری از مردم برای حفظ ارزش دارایی خود به سمت بازار سهام میآیند و بخش زیادی از آنها در نهایت ضرر میکنند. به نظر شما سرمایهگذاری غیرمستقیم تا چه حد میتواند در بازار سرمایه مفید باشد و در دوره آقای رئیسی چه تغییراتی باید در بازار سرمایه انجام شود؟
به نظر من باید سرمایهگذاری غیرمستقیم بیش از پیش گسترش پیدا کند و نظارت بر صندوقها بیشتر شود. نحوه عملکرد بسیاری از صندوقها به شکلی است که در سالهای گذشته ورود مستقیم به سهام شارپی برای مردم جذابتر بوده است. البته مردم نیز باید نگاه بلندمدت به بازار سهام داشته باشند، چرا که این بازار بازاری بلندمدت است و ریسک سرمایهگذاری کوتاهمدت در آن زیاد است. بنابراین برنده اصلی بازار سهام اشخاصی هستند که در آن حضور بلندمدت دارند.
اما در بعد تغییرات مورد نیاز در بحث قانونی و نهادی بازار مربوطه نخستین چیزی که باید تغییر کند، قانون بازار اوراق بهادار است. با این قانون فعلی نمیتوانیم هدف توسعه را در بازار محقق کنیم. تکلیف بازار سرمایه باید با بانک مرکزی مشخص شود. اینکه شورای عالی بورس تشکیل بشود و وزرای اقتصاد و صمت در کنار رئیس بانک مرکزی حضور داشته باشند اما مصوبات شورا از سوی برخی اجرا نشود، با این وضعیت بازار راه به جایی نخواهد برد. اجرا نکردن مصوبات شورا باید جرم باشد. در بازار رویکرد مدیریتی باید تغییر کند. نمیشود نگاه بانک مرکزی به بازاری نظیر آتی سکه به نحوی باشد که بشود آن را به راحتی جمع کرد و بعد ناکارآمدی این تصمیم را توجیه کرد.
قوانین دیگری نیز هست که باید تغییر کند. برای مثال دارندگان اطلاعات نهانی در ایران نمیتوانند معامله کنند این در حالی است که در همه جای دنیا هیچکس به دلیل داشتن اطلاعات از معامله کردن محروم نمیشود بلکه معاملات اشخاص خاص با دقت مورد رصد قرار میگیرد و در صورت بروز تخلف این افراد را مورد پیگرد قرار میدهند. بنابراین آنچه باید تقویت شود افزایش نظارت و برداشته شدن محدودیتهاست. در سایر کشورها افراد دارای اطلاعات نهانی اطلاعات مربوط به معاملات خود را با شفافیت به نهاد نظارت و عموم مردم اعلام میکنند و در صورتی که با قوانین مغایرتی وجود داشته باشد به راحتی میتوان آنها را مورد پرسوجو قرار داد. در صورتی که تخلف این افراد محرز شود مجازات سنگینی برای آنها در نظر گرفته میشود.