چسبیده به سقف
چرا با وجود کاهش قیمت دلار قیمت کالاها کاهش نمییابد؟
احسان مرادی: این روزها کاهش قیمت دلار به مهمترین اخبار حوزه اقتصاد تبدیل شده است. هرجا که میرویم سخن از قیمت دلار است؛ از سوپرمارکت گرفته تا داخل تاکسی و اتوبوس. نرخ ارز به دلیل تاثیرپذیری بالای آن در زندگی و معیشت مردم، نقش بالایی دارد. البته قیمت کالاها و خدمات اثرپذیری متفاوتی از تغییرات نرخ ارز دارند. در برخی کالاها (کالاهای قابل تجارت) به دلیل اهمیت بالای نرخ ارز در قیمتگذاری، تعدیل قیمتی به سرعت انجام میشود در حالی که در برخی دیگر (کالاهای غیرقابل تجارت و خدمات)، تغییرات قیمت پایدارتر است و با چسبندگی بیشتری رخ میدهد. تحولات نرخ ارز بر قیمت کالاها به این صورت است که در روزهایی که روند نرخ دلار صعودی است قیمت کالاها و خدمات به سرعت خود را با اخبار آن تعدیل میکنند ولی در مواقعی که نرخ ارز کاهشی است این موضوع صدق نمیکند. انتظار مردم این است که با وجود کاهش قیمت دلار، قیمت همه چیز کاهش پیدا کند. اما در واقعیت این موضوع اتفاق نمیافتد. اقتصاددانان معتقدند مادامی که انتظارات عمومی فعالان اقتصادی در جهت ثبات اقتصادی نباشد، نباید انتظار تعدیل سریع قیمتها را داشت. گرچه در مقطع کنونی خوشبینیهایی نسبت به بازگشت به برجام و رفع تحریمهای اقتصادی مطرح است؛ اما فعالان اقتصادی، تجربه دور قبل تحریمها را از یاد نبردهاند و آموختهاند که خوشبینی به تنهایی کفایت ندارد و صرفاً بهبود کوتاهمدتی را رقم میزند. در کنار این تجربه تاریخی، نااطمینانی از شرایط آتی، در کشور موج میزند و زمانی که فعالان اقتصادی شرایط اقتصادی را با اخلال دریافت میکنند، نمیتوانند تصمیمگیری صحیح انجام دهند. نکته دیگر اینکه در کشور ما هم مانند سایر کشورهای دنیا اینرسی تورمی وجود دارد، با این تفاوت که به دلیل دوره طولانی تورمهای مزمن و فزاینده، شدیدتر است. این موضوع خود به چسبندگی قیمتها دامن میزند. مورد بعدی، وجود دورههای مشخص قرارداد بین عاملان اقتصادی سبب میشود که قیمتها نتوانند با شرایط و تحولات ارزی خود را تعدیل کنند. مثال مشخص در این مورد اینکه کارفرما و نیروی کار برای دوره مشخص فیمابین خود تنظیم میکنند بنابراین تعدیل دستمزدها بهراحتی صورت نمیگیرد. در نهایت موضوع مهم در این بحث، پدیده توهم پولی است. توهم پولی به تمایل در فراموش کردن تغییر ارزش پول در نتیجه تورم یا رکود اطلاق میشود. این موضوع وقتی رخ میدهد که افراد جامعه نه به متغیرهای واقعی بلکه به متغیرهای اسمی واکنش نشان دهند. مثالی از توهم پولی نرخ سود سپردههای بانکی است. وقتی که نرخ سود اعطایی به سپردهها کاهش مییابد، افراد نارضایتی خود را از بازده کم سپردهها اعلام میکنند. در حالی که ممکن است با نرخ بهره اسمی بالاتر و تورم بالاتر، وضعیت بدتری به لحاظ معیشتی داشته باشند. در این پرونده به دنبال پاسخ به این سوال هستیم که چرا با وجود کاهش قیمت دلار، قیمت کالاها کاهش نمییابد؟