بازاری برای همه فصول
بررسی وضعیت بازار سهام در گفتوگو با محمدسعید حیدری
در روزهای اخیر بازار سهام شاهد نوسانات زیادی بوده و همین موضوع باعث شده سرمایهگذاران برای ماندن در این بازار دچار ترس و تردید شوند. در حالی که بسیاری از تحلیلگران معتقدند بازار سهام تا پایان سال قطعاً صعود خوبی خواهد داشت اما برخی دیگر بر این باورند که دوران رونق بازار سهام به پایان رسیده است. در همین رابطه گفتوگویی را با سعید حیدری، تحلیلگر بازارهای مالی، انجام دادیم. او معتقد است حال حاضر زمان مناسبی برای خروج پول از بازار سرمایه نیست. این تحلیلگر بر این باور است که با توجه به عدم ایجاد یک چشمانداز روشن در خصوص بازگشت اقتصاد و کسبوکارهای مختلف به شرایط نرمال قطعاً میتوان گفت جو روانی و ترس در میان سهامداران خرد و تازهوارد باعث قسمت اعظمی از ریزش اخیر شده است.
♦♦♦
در دو ماه اخیر شاخص کل بورس از کانال دو میلیونواحدی سقوط کرده و به سطح یک میلیون و 500 هزارواحدی رسیده است، شاخصی که البته از ابتدای سال همچنان بیش از 200 درصد بازدهی داشته است؛ آیا با توجه به روند فعلی بازار زمان مناسبی برای خروج است؟
متاسفانه باید عرض کنم حتی بدون در نظر گرفتن افتهای شدید دو ماه اخیر، عملاً به خاطر رشد شدید و سریع در سایر بازارها، شاید الان زمان مناسبی برای خارج کردن سرمایه از بورس و بازار سرمایه نباشد. بهخصوص اگر به این نکته توجه کنیم که در بسیاری از بازارهای دیگر بهصورت بالقوه بحث شکلگیری حباب مطرح است، بنابراین حتی با فرض حبابی بودن بازار سرمایه (حتی پس از ریزشهای اخیر)، احساس میکنم حباب این بازار کمتر از سایر بازارهاست و در بلندمدت فعالان این بازار برنده خواهند شد. فراموش نکنیم طبق مطالعاتی که انجام شده (مطالعات بسیار سادهای که هر شخصی میتواند مجدداً آنها را مورد آزمون قرار دهد) برای دورههای 10ساله مختلف (سال شروع آن فرقی نمیکند، فرضاً سال 80، 81 و...) عملاً بازده بازار سرمایه بیش از سایر بازارها بوده است. مطمئناً اگر تاریخ شروع این دورههای 10ساله را به برهههایی که بازار سقوطهای شدیدی کرده و به کفهای قیمتی جدیدی دست یافته است (نظیر برهه فعلی) جابهجا کنیم، نتایج با شدت بیشتری به نفع بازار سرمایه خواهد بود.
با توجه به شرایط بازارهای موازی آیا خروج از بازار میتواند تضمینکننده جلوگیری از زیان بیشتر باشد؟
به احتمال زیاد خیر، فرضاً اگر بخواهیم سرمایه خود را از بازار خارج کرده و وارد بازار خودرو شویم، در این بازار الان خودروهای مختلف بهویژه خودروهای وارداتی عملاً با دلار بیش از 40 هزار تومان قیمت خورده است، چنین رقمی برای دلار بسیار زیاد بوده و بعید است با توجه به ظرفیتهای اقتصادی کشور به این زودیها شاهد چنین نرخهایی باشیم، حتی اگر در کوتاهمدت نیز جهشهایی در دلار رخ دهد، پایدار نخواهد بود چراکه به سرعت باعث ایجاد فرصتهای صادراتی جدیدتر و گستردهتر شده و در طرف مقابل نیز از جذابیت واردات بهشدت خواهد کاست.
در بازار سایر کالاها نیز همینطور و به قول دوستان تحلیلگر من، قیمتها به گونهای بالا رفته که ظاهراً فعالان این بازارها بر روی بدتر شدن اوضاع شرطبندی کردهاند.
بسیاری از تحلیلگران و فعالان بورس معتقدند که بازار سهام اگرچه شاید تا پایان سال دیگر رشد شارپی نداشته باشد اما با توجه به اصلاح انجامشده، از سهامداران میخواهند بازار را ترک نکنند. آیا ماندن در این بازار همچنان میتواند سودده باشد؟
به صورت مطلق سودده است، به صورت نسبی شرایط حتی بهتر میتواند باشد، به عنوان مثال بزرگترین بازار جهت سرمایهگذاری در کشور سالهاست حوزه مسکن است، در بلندمدت و حتی میانمدت نه نرخ بازده سرمایه در این دو حوزه شبیه هم بوده است و نه نرخ بازده ناشی از سود تقسیمی / درآمد اجاره آنها قابلیت مقایسه با هم را دارد (حتی امروز که به لطف صعود تاریخی یکسال اخیر، این نسبت در بازار سرمایه چندین برابر بیش از میانگین تاریخی خود است)، امروز و بهویژه پس از ریزشهای اخیر، بازار سرمایه پر از سهامی است که نسبت P /E و حتی نسبت P /D آنها بسیار کمتر از میانگین کشوری نسبت قیمت مسکن به درآمد اجاره سالانه است. و این در حالی است که با توجه به شیوه سنتی اجارهداری در کشور، دردسرهای مرتبط با سرو کله زدن با مستاجر، هزینههای مستقیم و غیرمستقیم جابهجایی مستاجر، هزینههای تعمیرات دورهای و هزینه استهلاک ساختمان، عملاً قسمت قابل توجهی از بازده حوزه مسکن را میبلعد.
جو منفی و ترس ایجادشده در بازار سهام تا چه حد در تداوم این روند نزولی موثر است؟
با توجه به عدم ایجاد یک چشمانداز روشن در خصوص بازگشت اقتصاد و کسبوکارهای مختلف به شرایط نرمال (که میتواند منجر به عدم رشد نرخ ارز و خروج نقدینگی از بازار سرمایه به سمت سایر کسبوکارها باشد، چراکه قسمت قابل توجهی از منابع تزریقشده به بازار طی دو سال اخیر از جانب اشخاصی بوده که بهواسطه شرایط موجود قادر به ادامه سودآور حرفه و کسبوکار خود نبودند)، قطعاً میتوان گفت جو روانی و ترس در میان سهامداران خرد و تازهوارد باعث قسمت اعظمی از ریزش اخیر شده است.
از آنجا که افراد تازهوارد با استراتژیهای مدیریت ریسک آشنایی نداشته و حتی اگر هم آشنایی داشته باشند، از تبحر و توان کافی جهت استفاده از آن برخوردار نیستند، توسعه و عرضه ابزارهای پوشاننده ریسک و معرفی این ابزارها به این اشخاص تازهوارد قطعاً میتوانست ترس موجود را کنترل کند. در ارتباط با این موضوع تصمیمات اتخاذشده در مورد عرضه ابزار اختیار فروش تبعی جزو معدود تصمیماتی است که با خیال راحت میتوان گفت تاثیر منفی ناخواسته بر بازار سرمایه و بر هم خوردن روند بازار نداشته است، اما نسبتاً دیر و در مقیاس محدود و ناکافی عملی شده است، آنهم در شرایطی که اکثر اشخاص تازهوارد آشنایی خاصی با آن ندارند.
در هفتههای اخیر شاهد تصمیمات زیادی از سوی مقامات بورس (ممنوعیت نوسانگیری روزانه و معاملات الگوریتمی) هستیم که البته برخی تحلیلگران معتقدند برخی از این اقدامات به جای حمایت موجب به تاخیر افتادن ایجاد تعادل در بازار میشود. در این خصوص نظر شما چیست؟
به عنوان شخصی که قبل از ورود به حوزه مالی و بازار سرمایه، دانشآموخته حوزه مدیریت و مهندسی صنایع بودهام و بر مبنای دانشی که دارم، میتوانم بگویم که دستکاری مکرر در یک سیستم به منظور حصول نتیجه امیدبخش (هر بار دستکاری انجام شد، نتیجه مطلوب حاصل نشد، مجدداً دستکاری دیگری انجام گرفت و الی آخر) در تمامی حوزههای مدیریتی نهی شده و نتایج نامناسب آن نشان داده شده است، یا باید کل سیستم (مجموعه قواعد و مقررات معاملاتی و زیرساختهای نرمافزاری و...) مورد بازنگری قرار گیرد یا از دستکاری در یک جزء کوچک از سیستم (بدون در نظر گرفتن کلیت آن) اجتناب شود؛ بازار سرمایه یک اکوسیستم پیچیده است، اما متاسفانه از افرادی که دانش و تخصص کار با سیستمهای پیچیده را دارند به عنوان مشاور و راهنما استفاده نشده است.
سادهترین مشکل این کار، خاصیت سیگنالدهی آن است، دستکاری این سیگنال را به بازار مخابره میکند که اوضاع ناجور است و قرار است بدتر از این نیز بشود، یعنی در واقع قبل از اینکه دستکاری انجامشده به نتایج دلخواهش در تغییر روند بازار برسد (با فرض اینکه دستکاری و تصمیم مقطعی مدنظر بتواند واقعاً بر روند بازار اثر بگذارد که خود جای سوال و ابهام زیادی دارد)، سیگنال مربوطه صادر شده و اثرات خود را بر افزایش نگرانی در میان اهالی بازار بهویژه اشخاص تازهوارد خواهد گذاشت.
در پایان یک مثال را که خودم با آن درگیر هستم خدمتتان عرض میکنم. من بعضی روزها که فرصت داشته باشم درگیر سفتهبازیهای روزانه نیز میشوم؛ اینکه سهمی بخرم و چند دقیقه یا چند ساعت بعد در همان روز با یک سود اندک به فروش برسانم. الان که محدودیتهایی برای فروش سهام خریداریشده (فروش در همان روز خرید) اعمال شده است، من تمرکزم را بر روی فرصتهای فروش و سپس بازخرید (در قیمتهای پایین) سهام بلندمدت سبد سرمایهام قرار دادهام و به این شکل برنامه نوسانگیری روزانهام سرجایش است. همین مثال نشان میدهد که با این محدودیت اعمالشده توسط سازمان فشار فروش به راحتی میتواند بیشتر شود.
در حالی که آمارهای عملکرد ششماهه بسیاری از شرکتهای بورسی منتشر شده و خیلی از آنها نیز با بهبود چشمگیر درآمد مواجه شدهاند، چرا روند قیمتی آنها نزولی است؟
این اتفاق چیز عجیبی نیست؛ در سالهای گذشته، آنهم زمانی که P /E سهمها در رقمهایی بسیار پایینتر از مقادیر فعلی بوده است نیز شاهد چنین اتفاقاتی بودهایم. چراکه همواره و در برهههای کوتاه این احساسات است که باعث حرکت بازار میشود و نه دادههای بنیادی. امروز که اوضاع بدتر بوده و احساس ترس بهشدت بر بازار حاکم است، از طرف دیگر نسبتهای معاملاتی بازار
(P /E، P /S و...) بسیار بالاتر از میانگین تاریخی خود است و هرچند تا چند ماه پیش همه از خداحافظی با میانگین تاریخی این نسبتها و عادت کردن به مثلاً P /Eهای دورقمی صحبت میکردند، اما الان مجدداً ذهنها درگیر این موضوع شده که ممکن است بازار به سمت میانگینهای تاریخی خود حرکت کند و این یعنی ادامهدار بودن احتمالی ریزش. خلاصه کلام اینکه از نظر حرفهایهای بورس، با اتفاقات رخداده طی یک سال اخیر و صعود و سقوطهای قابل توجه بازار هنوز به جمعبندی و توافقی بر روی نسبتهای تعادلی خود نرسیده است. آیا باید P /E فعلی بازار را به عنوان یک P /E تعادلی جدید بپذیریم یا منتظر بازگشت آن به نرخهای تعادلی گذشته (در محدوده 7 و 8 واحد) باشیم؟
چه شواهد و دلایلی را میتوان برای صعود بازار در آینده برشمرد؟
بازار سرمایه ایران کامودیتیمحور بوده و بسیاری از شرکتهای شاخصساز عملاً جزو صادرکنندگان بزرگ کشور در این حوزه هستند، پیشبینیهای جهانی حاکی از احتمال حفظ روند رو به رشد فعلی در بازار کالاها و مواد اولیه فلزی-معدنی و پتروشیمی (بهرغم کرونا) طی دو تا سه سال آتی است و این خود موتور محرک بازار سرمایه میتواند باشد، در لایه دیگر و در مورد شرکتهایی که بازار داخل را هدفگذاری کردهاند (مواد غذایی، دارویی، شوینده و...) موجهای تورمی ناشی از رشد نرخ ارز و داراییها کاملاً در این بازارها جذب نشده و همچنان (و حتی پس از توقف رشد نرخ ارز) شاهد رشد قیمتها خواهیم بود.
از دید تکنیکالی نیز شاهد هستیم که نوعی تراکم در روند نزولی چند ماه اخیر در حال شکلگیری است و احتمال دارد این تراکم که حالت کنج رو به پایین را دارد در روزهای آینده به سمت بالا شکسته شده و سیگنال ورود به بازار (ولو به صورت موقت و میانمدت) را صادر کند. اگر بخواهم از زاویه تحلیل تکنیکال این بحث را جمعبندی کنم، بر مبنای تجارب خودم پیشنهاد کلی من به مخاطبان این است: به جای تمرکز بر پیشبینی ریزش /صعود که تشخیص آن بسیار دشوار است، راه عملیتر تمرکز بر تشخیص جدی بودن یا جدی نبودن یک ریزش یا صعود و احتمال ادامه آن ریزش /صعود هم در بعد قیمت و هم در بعد زمان است. در مورد ریزش اخیر و هر ریزش دیگری نیز همین نکته میتوانست راهنما باشد. در مورد زمان صعود احتمالی بعدی نیز به همین شکل باید عمل کرد.
به طور کلی در شرایط فعلی در میان بازارهای طلا و دلار و بورس کدامیک از ریسک کمتری برخوردار است؟
در وهله اول بهرغم مقایسهای که همیشه بین این سه بازار انجام میشود، عملاً این مقایسه میتواند باعث گمراهی شود، طلا و دلار / ارز بازارهای همگنی هستند از یک دارایی تقریباً مشخص، اما بورس ایران بازاری است متشکل از سهام صدها شرکت بسیار متنوع و اوراق بهاداری متنوعتر از آن (سهام، اوراق مشتقه، گواهی سپردههای کالایی و...). این تنوع، بهویژه فراهم شدن امکان کسب سود در بازارهای نزولی (از طریق قراردادهای آتی، اختیار معامله و فروش استقراضی) باعث میشود عملاً بگوییم بازار سرمایه، بازاری است برای تمام فصول و همواره میتوان در این بازار کسب بازده کرد. در مورد ریسک نیز راهکارهای مختلفی جهت کنترل آن بهویژه در بازار سرمایه (از طریق قراردادهای اختیار معامله) وجود دارد، از جمله تعیین حد زیان، بنابراین (و با توجه به قابل کنترل بودن ریسک) آنچه مهم است دسترسی به بازاری با فرصتهای متنوع کسب بازده است و در این حالت فقط بازار سرمایه است که چنین ظرفیتی را داراست.
اما با این حال اگر بخواهیم بدون در نظر گرفتن توضیحات فنی فوق به صورت کلی بین این سه بازار مقایسهای انجام دهیم، چشمانداز بازار طلا بهتر از بازار ارز است و از اینرو پس از بازار سهام میتوان توجهات را معطوف آن کرد، که البته ابزارهای مناسبی جهت این امر در بورس و بازار سرمایه ایران (اختیار معامله سکه، گواهی سپرده سکه و صندوقهای سرمایهگذاری طلا) نیز ایجاد شده است.
با توجه به شرایط فعلی عوامل تاثیرگذار در روند آتی بازار سهام چه میتواند باشد؟
نوسانات صعودی نرخ ارز و تورم عمده عوامل اثرگذار بر بازار سرمایه است، که در حال حاضر بهشدت از عوامل سیاسی تاثیر میپذیرد و در صورت بهبود شرایط این دو موتور محرک از بازار سرمایه گرفته میشود. در ضمن، در صورت ایجاد چشمانداز روشن اقتصادی و گشایش سیاسی، و فراهم شدن امکان بازگشت نقدینگی و سرمایهها به کسبوکارهای خود (کسبوکارهایی که عملاً نرخ بازده آنها چند ده درصد بوده و فراتر از نرخ بازدهی فعلی بازار سرمایه با نرخ P /E دورقمی است) ممکن است شاهد خروج بیشتر نقدینگی از بازار یا حداقل کند شدن شدت ورود نقدینگی جدید به بازار باشیم. با این حال ایجاد فضای بهتر سیاسی و اقتصادی هرچند در ظاهر و کوتاهمدت باعث افت بازار میشود، اما در عمل میتواند زمینه رشد واقعی بازار (از طریق فروش و صادرات راحتتر و بدون تخفیف محصولات، اجرای طرحهای توسعه، تامین مالی ارزانقیمت خارجی و...) و زمینه را برای بازگشت قدرتمندانه سرمایهگذاران بلندمدت به بازار فراهم کند.