پیکتی در بیراهه
پیکتی کجا به بیراهه رفته است؟
از زمانی که مارکس «سرمایه» را نوشت، نبردی بیامان میان موافقان و مخالفان آن درگرفته است. نبردی که به نظر میرسد با انتشار کتاب «سرمایه در قرن بیستویکم» توماس پیکتی، اقتصاددان فرانسوی، ابعاد جدید را طی چند سال گذشته، به خود دیده است. از کتاب پیکتی در سراسر دنیا، استقبال پرشوری به عمل آمد، نسخههای زیادی از آن به فروش رفت و به چندین زبان ترجمه شد. در کنار آن، صاحبنظران مختلف، از دریچه و دیدگاههای گوناگون به تمجید یا نقد این کتاب پرداختند. ایران نیز مستثنی از این قاعده نبود و انتشار ترجمه فارسی این کتاب، به مباحث پرشوری دامن زده است.
از جمله نقدهایی که بر این کتاب صورت گرفته، کتاب کوچک موسی غنینژاد در نقد کتاب پیکتی است. غنینژاد پیکتی را به درک نادرست از مفهوم سرمایه متهم میکند و معتقد است او «مغالطه قرن بیستویکم» است. غنینژاد در وصف پیکتی میگوید: «مشکل پیکتی همانند بسیاری از دانشآموختگان نخبه آکادمیهای درجه یک اقتصادی که در آنها درسنامههای جریان اصلی اقتصاد تدریس میشود آن است که اصول علم اقتصاد را از همان ابتدا با زبان ریاضی یاد میگیرند و نه با زبان خاص علم اقتصاد. پیکتی به درستی بر ریاضیشدن بیش از حد اقتصاد اعتراض میکند اما متوجه نیست که خود او قربانی همین سیستم آموزشی است که مانع درک درست وی از ماهیت علم اقتصاد شده است.»