شانس بیشتر صعود
بازار طلای جهانی آبستن چه تحولاتی است؟
برای پیشبینی یا فهم حرکتهای قیمت طلا لازم است ابتدا این فلز را از نظر اقتصادی در جهان شناسایی کنیم. از این مسیر میتوانیم ارزش این فلز و چرایی تغییر آن را در اقتصاد ایران نیز مورد بررسی قرار دهیم.
برای پیشبینی یا فهم حرکتهای قیمت طلا لازم است ابتدا این فلز را از نظر اقتصادی در جهان شناسایی کنیم. از این مسیر میتوانیم ارزش این فلز و چرایی تغییر آن را در اقتصاد ایران نیز مورد بررسی قرار دهیم.
به طور کلی سه دسته تقاضا برای طلا وجود دارد که قیمت از عملکرد تجمیعی این سه تقاضا، از ناحیه تقاضا تغییر میکند.
اول، تقاضای واقعی برای مصرف طلاست. طلا هم مصرف زینتی بسیار بالایی به ویژه در دو کشور چین و هند دارد و هم مصرف صنعتی. تقاضای کل این مصارف در جهان نسبت به کل تقاضا برای طلا آنچنان بالا نیست بنابراین عامل مهمی در تعیین و تغییر قیمت طلا در بازار جهانی به شمار نمیرود.
دوم، تقاضای بانکهای مرکزی برای طلاست. بانکهای مرکزی به دلایل متعدد دست به خرید طلا میزنند که در یک عبارت کلی میتوان این تقاضا را به تقاضای تغییر سبد داراییهای بانک
مرکزی تعبیر کرد. بانکهای مرکزی در بازار دست به سوداگری میزنند و از طلا برای پوشش ریسک فعالیتهای خود استفاده میکنند.
از آن گذشته بعضی از بانکهای مرکزی برای پشتوانه پول خود بر اساس اساسنامه پولی کشور خود دست به خرید طلا میزنند. هرچند بانکهای مرکزی از نظر استمرار خرید در بازار طلا فعال نیستند، ولی هر بار که وارد بازار میشوند با خرید و فروش بالای خود بازار را تحت تاثیر قرار میدهند. اخیراً بانک مرکزی ترکیه 17 تن و قزاقستان پنج تن طلا از بازار جهانی خریداری کرده است که در مقایسه با حجم معاملاتی که در بازار طلا انجام میشود رقم بسیار بالایی است.
سوم، تقاضای عمومی بازار است که عمدتاً برای پوشش ریسک انجام میشود و این تقاضا از نظر تعداد معاملهگران بالاترین حجم را در بازار جهانی دارد. خریداران طلا از این فلز برای پوشش ریسک استفاده میکنند و جالب است که طلا هم ریسک رکود را پوشش میدهد و هم ریسک رونق را. در شرایط رکود یا در شرایطی که ریسک سیاسی در یک کشور یا در جهان بالاست، تقاضا برای طلا یکباره بالا میرود. در سال ۲۰۱۸ و در اوایل سال ۲۰۱۹ به دلیل التهاباتی که ترامپ در بازارهای جهانی ایجاد کرد قیمت طلا بالا رفت و این بالا رفتن قیمت تحت تاثیر افزایش تقاضا در بازار جهانی برای پوشش ریسک اقتصاد جهانی بود. در شرایط رونق نیز که نرخ تورم در حال افزایش است طلا به عنوان ابزاری برای پوشش ریسک تورم مورد استفاده قرار میگیرد.
بنابراین ترکیب تقاضا برای طلا از دو قسمت تشکیل شده است. یکی تقاضای واقعی (Real Demand) و دیگری تقاضای سوداگرانه (Speculative Demand) است که اگر حجم این دو را با هم مقایسه کنیم تقاضای طلا در بازار جهانی به طور عمده و با درصد بسیار بالا سوداگرانه است و به همین دلیل است که تقاضای واقعی طلا در بازارهای جهانی تاثیر عمدهای بر قیمت طلا ندارد.
در این صورت این تقاضای سوداگری است که از ناحیه تقاضا و عرضه قیمت طلا را تحت تاثیر قرار میدهد. برآوردهای انجامشده نشان میدهد موجودی طلا در تمامی کشورهای جهان ۸ /۷ تریلیون دلار است و حجم عمده این موجودی در بازارهای سوداگرانه مورد داد و ستد قرار میگیرد. بنابراین برای دنبال کردن قیمت و فهم تغییرات آن باید تغییرات تقاضای سوداگرانه را ردگیری کرد.
از آنجا که طلا در بازار جهانی به طور عمده با دلار آمریکا مبادله میشود، بنابراین بالا و پایین رفتن دلار آمریکا به طور مستقیم روی تقاضا و عرضه و در نتیجه قیمت طلا اثر میگذارد. بدیهی است که گران شدن دلار آمریکا موجب ارزان شدن طلا میشود و برعکس ارزان شدن دلار آمریکا همراه است با گرانتر شدن طلا. البته این رابطه بین دلار آمریکا و همه کالاها در جهان برقرار است. ولی تفاوت طلا در این است که رابطه معکوس بین
قیمت طلا و نرخ دلار در بازارهای جهانی از نظر آماری بسیار بااهمیت است و ضمناً تاثیرپذیری این دو متغیر از هم در زمان بسیار کوتاهی انجام میشود. این رابطه معکوس را در نمودار شماره یک نشان دادهایم.
همانطور که ملاحظه میکنید رابطه معکوس و قابل ملاحظهای بین نرخ دلار و قیمت طلا وجود دارد. این رابطه در بسیاری از مقاطع منحنی دارای ضریب همبستگی بالای 90 درصد است که از نظر آماری بااهمیت و بامعنی است. قبل از توضیح این رابطه لازم است بگویم که در این منحنی دلار آمریکا با شاخص دلار در بازارهای جهانی سنجیده شده است. شاخص دلار میانگین موزون دلار آمریکا در مقابل شش ارز عمده بینالمللی است. این ارزها با وزنهای مختلف در تهیه شاخص دلار سهم دارند. این شش ارز، یورو، ین، پوند، کرون سوئد، فرانک سوئیس و دلار کاناداست که بیشترین سهم را یورو، با ۶ /۵۷ درصد و کمترین سهم را فرانک سوئیس با ۶ /۳ درصد دارند. این شاخص از سال ۱۹۷۳ تاکنون به عنوان شاخص اصلی در تغییرات ارزش دلار در بازارهای جهانی مورد توجه قرار گرفته است.
در چند سال گذشته شاخصهای دیگر با تعاریف دیگر برای دلار آمریکا ساخته شده است که چندان مورد استقبال بازارهای مالی قرار نگرفته است. در منحنی شماره یک شاخص دلار را با نمودار شمعی و قیمت طلا را با خط نشان دادهایم. همانطور که ملاحظه میکنید در زمانهایی که دلار آمریکا کاهش یافته است طلا بالا رفته و در دورههای دیگر عکس این رابطه رخ داده است. در زمانهای کوتاهی نیز این رابطه به جای معکوس همراستا شده است که این هم دلایل خودش را دارد که در این خلاصه نمیتوان به این مساله پرداخت. نتیجهای که از این بحث میتوان گرفت این است که عامل تعیینکننده طلا در بازارهای جهانی شاخص دلار است. بنابراین برای پیشبینی حرکت طلا در بازارهای جهانی و بعد از آن در بازار ایران لازم است ابتدا حرکت شاخص دلار پیشبینی شود. با پیشبینی درست شاخص دلار میتوان تخمین درستی از سمت و سوی حرکت قیمت طلا به دست آورد.
هماکنون چهار هفته است که طلا به طور مستمر در حال کاهش است. این کاهش در نمودار هم نشان داده شده است. سوال بسیار مهم این است که آیا این کاهش ادامه خواهد یافت یا اینکه این کاهش متوقف و افزایش دلار دوباره شروع خواهد شد. با مشخص کردن حرکت احتمالی طلا در بازار جهانی میتوان به یافتهها و سیاستهای بسیار مهمی دست یافت. ولی قبل از اینکه در این مورد پیشبینی شود لازم است به یک نکته مهم اشاره کنیم که سطح نوسان طلا در بازارهای جهانی بسیار بالاست و به همین دلیل طلا در مقایسه با ابزارهای سرمایهگذاری در بازار جهانی پیشبینیناپذیرتر است.
همانطور که قبلاً اشاره شد طلای موجود در جهان حدود ۸ /۷ تریلیون دلار است که در مقایسه با ارزش سهام در بازارهای جهانی که ۷ /۷۷ تریلیون دلار است عدد کوچکتری است. حال اگر طلا را با ابزارهای مشتقه در بازارهای جهانی مقایسه کنیم متوجه میشویم که چقدر حجم معاملات طلا در بازارهای جهانی نسبت به سایر ابزارها محدودتر است. بر اساس برآوردهای انجامشده در پایان سال ۲۰۱۸ در مجموع ۵۳۲ تریلیون دلار ابزار مشتقه در بازارهای جهانی وجود دارد. حجم محدود طلا و تقاضای زیاد
و متغیر آن در بازارهای جهانی قیمت این فلز را به شدت پر نوسان و غیرقابل پیشبینی کرده است. با در نظر گرفتن این واقعیت به پیشبینی حرکتهای احتمالی قیمت طلا در بازار جهانی میپردازیم.
در مورد تغییرات قیمت طلا تئوریها و مدلهای مختلفی وجود دارد. بعضی از مدلها برای قابل فهم کردن تغییرات قیمت طلا آن را به تغییرات فصلی مرتبط میکنند و گروهی دیگر تغییرات طلا را دورانی (Cyclical) میبینند. بررسیهای انجامشده روی قیمت طلا نشان میدهد که هیچ یک از این دو فرضیه درست نیست. دقیقاً سیکلهای موجود در شاخص دلار به طور معکوس بر قیمت طلا تاثیر دارد و چون دلار سیکلهای تعریفشده و مشخصی ندارد، بنابراین نمیتوان از تئوریهای مبتنی بر تغییرات سیکلی برای پیشبینی قیمت طلا استفاده کرد. همانطور که اشاره کردیم شاخص دلار نماگر پیشران (Leading Indicator) قیمت طلاست و بهتر است بدون استفاده از قالبهای از قبل آمادهشده به بررسی تغییرات شاخص دلار بپردازیم.
عوامل موثر بر شاخص دلار
هر عاملی که شاخص دلار را تحت تاثیر قرار دهد، به طور مستقیم طلا را هم در جریان عکس تغییر میدهد. تغییرات نرخ بهره در آمریکا یکی از فاکتورهای مهم تغییر شاخص و در نتیجه تغییر طلاست. با افزایش نرخ بهره در جلسات FOMC بانک مرکزی شاخص دلار افزایش مییابد و در مقابل قیمت طلا را در بازار جهانی کاهش میدهد. افزایش نرخ بهره هم به متغیرهای متعددی بستگی دارد.
در یک بیان کلی هرچه وضع اقتصادی در آمریکا رو به بهبود برود مقامات فدرالرزرو برای جلوگیری از تورم نرخ بهره را بالا میبرند و اگر این روند به طور مستمر ادامه داشته باشد، قیمت طلا را کاهش میدهد. شما اگر به کاهشهای قیمت طلا توجه کنید (به نمودار یک نگاه کنید) مشاهده میکنید که در همان مقطع زمانی دلار قویتر شده است و اگر به آمار اقتصادی آمریکا توجه کنید، مشاهده میکنید که در آن زمان متغیرهای اقتصادی در آمریکا در وضعیت بهبود بودهاند. در اینجا توجه به یک نکته بسیار مهم است.
چون شاخص دلار میانگین موزون چند ارز است، بنابراین بالا رفتن نرخ بهره و بهبود وضعیت اقتصادی در آمریکا الزاماً موجب کاهش قیمت دلار نمیشود. آنچه موجب میشود دلار در مقابل ارزهای دیگر بالا رود این است که وضعیت اقتصادی در آمریکا به نسبت کشورهای مقابل، و مهمتر از همه یورو، بهتر شود. معمولاً وضعیت اقتصادی کشورها به طور مستقیم در بازدهی اوراق قرضه منعکس میشود و اگر این بازدهی در آمریکا بیشتر از اروپا و کشورهای مقابل آمریکا باشد، قیمت طلا کاهش مییابد. این کاهش تا زمانی ادامه خواهد یافت که شکاف بین بازدهی اوراق قرضه در آمریکا و اروپا رو به افزایش باشد. اگر تحولات چهار هفته گذشته را نگاه کنیم، متوجه میشویم که مواضع دراگی، رئیس بانک مرکزی اروپا، یورو را به سطح پایینی آورد و انتشار آمارهای قوی در آمریکا بازدهی اوراق قرضه را در سطحی بالاتر قرار داد و همین افزایش شکاف عامل اساسی در کاهش قیمت طلا بود.
با توجه به مطالب گفتهشده، اگر بخواهیم قیمت اونس جهانی را پیشبینی کنیم چارهای نداریم جز اینکه شکاف بازدهی اوراق قرضه را در دو کشور آمریکا و منطقه یورو مورد بررسی قرار دهیم. در شرایط فعلی آمارهای اقتصادی در آمریکا رو به بهبود است و چنین بهبودی در اروپا مشاهده نمیشود. اشتغال در آمریکا به زیر سطح نرخ بیکاری طبیعی رسیده است و رکورد 20ساله را شکسته است. در حالی که بیکاری در اروپا کماکان بالای 10 درصد است. نرخ رشد تولید و نرخ تورم هم در آمریکا بیش از اروپاست و فاصله این متغیرها هم در طول زمان رو به کاهش نیست. مهمتر از همه بازار بورس آمریکا رکوردهای تاریخی را مرتب جابهجا میکند و بیدلیل نیست که بازدهی اوراق قرضه در اروپا نسبت به آمریکا رو به کاهش است.
ادامه این روند قیمت طلا را از مقداری که اکنون هست بیشتر کاهش میدهد و برای اینکه طلا بتواند روند افزایشی خود را به دست آورد، راهی وجود ندارد مگر اینکه شاخص دلار کاهش یابد. هماکنون نظریات کارشناسان، صاحبنظران و سرمایهگذاران بسیار متفاوت است. ولی طیف وسیعی از صاحبنظران کاهش نرخ رشد اقتصادی در آمریکا را یکی از دلایل قوی برای ضعیفتر شدن دلار میدانند که اگر این اتفاق بیفتد قیمت طلا رو به افزایش خواهد گذاشت. فعلاً شاخص دلار در مرز ۹۷ در حال تغییر و بازی است و برای اینکه طلا افزایش یابد طلا باید وارد کانال ۹۶ شود. موسسه سرمایهگذاری TD Securities طلا را در حال افزایش میبیند و معتقد است که تخصیص سرمایهگذاری بین سرمایهگذاران در حال تمایل به خرید طلاست. از طرف دیگر تمایل بانکهای مرکزی به سمت خرید طلا را هم یکی دیگر از عوامل افزایش قیمت طلا میداند.
آنچه با مشاهده بازارهای مالی میتوان تشخیص داد این است که ارزهای مقابل آمریکا تمایل شدیدی برای افزایش دارند و در صورت انتشار یک آمار یا اتفاق اقتصادی، دلار به سرعت رو به کاهش میرود.
اگر منحنی تغییرات قیمت طلا را هم نگاه کنیم (نمودار شماره 2)، قیمت طلا در این نمودار روزانه به یک خط مقاومت قوی برخورد کرده است که احتمال برگشت قیمت را محتمل مینماید.
در این شرایط طلا افزایش خود را به سمت حرکت بالای ۱۳۰۰ دلار برای هر اونس آغاز میکند. در هر حال بهرغم قدرت اقتصادی آمریکا و دلار آمریکا در ششماهه دوم سال ۲۰۱۹، طلا احتمال دارد که روند صعودی خود را آغاز کند. نبود احتمال بالا برای بالا بردن نرخ بهره در آمریکا این احتمال را بیشتر میکند. گذشته از آن ریسک کاهش نرخ رشد اقتصادی در جهان، افزایش ریسکهای سیاسی از قبیل برگزیت، جنگ تجاری آمریکا و اروپا، جنگ تجاری چین و آمریکا میتواند شانس طلا را برای افزایش بیشتر کند.